یکی از مهمترین ویژگیهای خودتان را که در موفقیتتان نقش داشت بیان کنید:خودباوری و اینکه باور کردم من می توانم.
آیا در این درس المپیادی بودید؟
سال دوم دبیرستان با توجه به جو مدرسه و فضای المپیاد تشویق شدم برای المپیاد آماده شوم و در المپیاد شرکت کنم در نتیجه طی سال دوم، کتاب درسی سال دوم و سوم را خواندم و تست زدم و کتابهای المپیاد را کار کردم. در مرحله اول با نمره خوبی قبول شدم ولی در مرحله 2 قبول نشدم و در نهایت در تابستان سال سوم تصمیم گرفتم که در کنکور نتیجه خوبی کسب کنم.
روش مطالعهی شما در این درس چگونه بود؟
به طور کلی اول متن کتاب درسی را مطالعه می کردم، مطالب حفظی را حفظ می کردم (مثلاً کتاب شیمی 2 مفهومی- حفظی است) بعد جزوء معلم را مطالعه می کردم. کتاب های تست به این صورت هستند که غالباً ابتدا درس نامه دارند. من هم اول درس نامه را مرور می کردم بعد تست می زدم و بررسی می کردم معمولاً دور اول تست آموزشی می زدم و در تست آموزشی سؤال ها را یک تست یک تست بررسی می کردم و بعد در دفعات بعدی به صورت امتحانی تست میزدم یعنی 50 تست را یکجا حل میکردم.یک برنامهای بودن را در منابع و برنامهی مطالعاتی این درس چقدر موثر میدانید؟
یک برنامهای بودن در شیمی به من کمک کرد. من در درس ریاضی یکی از اشتباهاتم این بود که تعدد منابع داشتم همهی منابع را هم کار می کردم ولی تمرکز نداشتم و ضربه دیدم و تسلطم در ریاضی کم بود. هیچ کتابی شاید کامل نباشد ولی وقتی تک برنامه ای هستیم حتی گر کتاب نقص هایی هم داشته باشد ذهنم آشفته نبود.چقدر ذهن شما در مورد روشهای مطالعهتان در این درس شفاف و واضح بود؟ در واقع فراشناخت داشتید. خیلی زیاد. در واقع من روشم را پیدا کرده بودم. اول درس نامه می خواندم بعد تست می زدم و تست ها را نشاندار میکردم و این تستها را در آزمونهای جمع بندی و جامع مرور میکردم. من این روش را در تابستان اجرا کردم و چون نتیجه گرفتم مطمئن بودم که دیگر به روش دیگری نیاز ندارم و می توانم با همین روش به نتیجه خوبی برسم، در نتیجه با آن ادامه دادم.
کتاب درسی چه جایگاهی در منابع شما داشت؟ کتاب درسی شما احتمالا پر از نوشته و نکته است؟
کلاً اگر کسی بدون مطالعه و تسلط در کتاب درسی سراغ تست برود کار بیهوده ای کرده است و در سؤالات تستی ای که از نکات ظریف هستند گیج خواهد شد. من روی مفاهیم کتاب درسی مسلط بودم. برخی از نکات مهم را در همان کتاب درسی یادداشت می کردم و در حاشیهی کتاب های شیمی می نوشتم و در هنگام مرور هم اول کتاب درسی و نوشته های خودم را مرور می کردم و بعد تست های نشان دار خودم را کار می کردم.
کتاب آبی چه جایگاهی در منابع شما داشت؟
اینکه کتاب های آبی این رویکرد را دارد که شامل سؤالات کنکور است خیلی خوب است فقط اگر سوالات آزمونهای کانون در آن بیشتر باشد خیلی بهتر است. آزمونهای کانون شامل سوالات سخت و خوب است طویکه من در آزمون ها به سختی 80% می زدم
لازم به ذکر است در کتابهای آبی جدید کانون علاوه ، این موضوع لحاظ شده است و بسیاری از دبیران و دانشآموزان از اینکه حجم سوالات کانون در آنها افزایش یافته استقبال کردند.
سؤالات نشان دار را چه زمانی و چندبار مرور کردید؟
چون برنامه ی من کاملاً منطبق بر برنامه راهبردی بود هر بار که برنامه راهبردی مرور داشت من هم تست های نشان دار خودم را در این درس مرور میکردم دقیقاً به تعداد مرور برنامه راهبردی (پایهها در آزمونهای 7 آذر، 10 بهمن 93، 7 فروردین، اردیبهشت و سه آزمون دوران جمع بندی مرور شدند و مباحث پیش در آزمونهای 21 آذر، 26 دی و 22 اسفند 93 و فروردین و اردیبهشت و سه آزمون دوران جمع بندی مرور شدند) تستهای نشاندار را کار کردم. البته در زمانهایی که زمان کم بود به صورت گزینشیتر عمل کردم مثلاً عید که وقت کمتری داشتم فقط از فصل هایی که بیشتر مشکل داشتم تست های نشان دار را کار کردم.
لزوما دبیر خصوصی داشتید و آیا لزوما باید دبیر خصوصی داشت؟
نه سال دوم که بودم برای تکمیل شیمی 2 و مطالعهی شیمی 3 فقط برای یاد گرفتن درسها چند جلسه پیش دبیر رفتم اما کلا نه. سال چهارم هم دبیر ما خیلی خوب بود و نیاز نداشتم.
از چه زمانی به صورت جدی مطالعهی این درس را برای کنکور آغاز کردید؟
کلاً همیشه اساسی درس می خواندم.
از چه زمانی دقیقا روش مطالعه و تست زدن خودتان را در این درس پیدا کرده بودید؟
از اواخر تابستان سال سوم یعنی در شهریور ماه- روشی را که در بالا هم قید کردم تمرین کردم و دیدم جواب می دهد.
چگونه هدفگذاری میکردید؟ مثلا آیا در این درس از همان ابتدا عالی بودید یا چگونه افزایش تراز دادید؟
چون طی سال دوم برای المپیاد خوانده بودم در طول سال سوم اصلاً درس نمی خواندم و پایهی درسی قویای داشتم ولی تمرین و تکرار نکردن باعث شد تسلطم پایین بیاید ولی از سال چهارم شیمی را جدی گرفتم و مطابق برنامه راهبردی پیش آمدم و هنگام تست زدن هم هدف گذاری من همیشه 10 از 10 بود و میخواستم همهی سؤالات را جواب بدهم.
اولویت شما در تست زدن چه بوده است؟ سوالهای کنکور سراسری یا تالیفی ؟
طبق روند کتاب پیش می رفتم از آن جایی که در سؤالات شیمی تست کنکور و تألیفی خیلی از هم متفاوت نیست هر 2 را با هم کار می کردم.
بعد از تست زدن چه کار میکردید؟
همان طور که گفتم در تست آموزشی سؤالات را یکی یکی بررسی می کردم و اگر جواب ساده بود پاسخ تشریحی را خیلی نمیخواندم ولی گاهی به پاسخ ها نگاه می کردم تا اگر روش جدیدی حل آن سؤال داشت یاد بگیرم. نکته ها را وارد کتاب می کردم یا در حاشیه ی کتاب می نوشتم.
بعد از آزمون در این درس چه کار میکردید؟ آیا روش خاصی برای تحلیل و بررسی این درس داشتید؟
بعد آزمون اول کلیدها را تصحیح می کردم سؤالات غلط را بدون توجه به پاسخ نامه دوباره حل میکردم و گاهی این کار برای هر سؤال 15-10 دقیقه زمان می برد و در 90% موارد می توانستم به جواب صحیح برسم(غالبا به دلیل نگرانی و استرس سرجلسه نتوانسته بودم به جواب برسم.)، در 10% باقیمانده با سؤالاتی مواجه بودم که ایده خیلی خوبی در آن ها نهفته بود و این سوالات خیلی برای یادگیری من مفید بود.
تحلیل بعد آزمون چقدر زمان از شما میگرفت؟
در عمومی ها چون خیلی شکدار داشتم بیشتر از اختصاصی ها زمان صرف میکردم ولی در اختصاصی ها و خصوصاً در شیمی زمان کمتری چون تعداد سوالاتی که باید بررسی میکردم یا اشتباه زده بودم کمتر بود.
شما از سال اول دبیرستان در آزمون های کانون شرکت کردید آیا در آزمونهای کانون همیشه این درس را 100 درصد میزدید؟
نه اتفاقاً
سؤالات سخت و مفهومی در آزمون های کانون وجود داشت که سبب میشد همیشه 100% نزنم مثلاً آزمون آخر کانون درصدم در این درس پایین شد سبب شد بیشتر تلاش کنم و سراغ تستهای بیشتری بروم (درصدم در شیمی در آزمونها غالباً 90-80% می شد.). سخت بودن سؤالات سبب شد تست بیشتری کار کنم، پیشرفت کنم و تسلط ام به اوج برسد. اگر سؤالات آزمون سخت نبود اینطور نمی شد. هفته ی آخر در آزمون جامع شیمی کنکور را 100% زدم و در کنکور هم همینطور بود. 90 % موثر بود.
پیشروی آزمونهای کانون در این درس چگونه بود؟ و چقدر برنامه راهبردی شما را در کسب این درصد کمک کرد؟
برنامه راهبردی خیلی به من کمک کرد چون پیشروی آن متعادل و معقول بود و مباحث طوری در نظر گرفته شده بودند که قابل اجرا بود و این قابل اجرا بودن خیلی مهم بود طوری که می توانستم هم به مباحث پیش برسم هم پایه.
چقدر سوالات آزمونهای کانون در این درس از نظر شما مشابه کنکور بود و به شما در شبیهسازی شرایط کنکور کمک کرد؟
سؤالات به من کمک کرد خصوصاً آزمون های جامع. در آزمون آخر جامع، شیمی ساده بود و من آن را 100% زدم ولی آزمون 8 خرداد چون خیلی سخت شده بود واقعاً به من از جنبه های مختلف کمک کرد مثلا من را آماده کرد که اگر با شرایط غیرمنتظره در کنکور مواجه شدم بتوانم مدیریت کنم سبب شد سراغ منابع تکمیلی بیشتری بروم و تست بیشتری کار کنم و غرور کاذب را که فکر کنم لزوماً 100% میتوانم بزنم را از بین برود. اوایل فکر می کردم حتماً باید همه سؤالات را جواب بدهم ولی در سال چهارم، آزمون های کانون خصوصا در درس شیمی به من کمک کرد که بتوانم سؤالاتی را که بلد نیستم را جواب ندهم. از طرف دیگر سبب شد تکنیکهای مختلف از جمله ضربدرو منها و زمانهای نقصان را اجرا کنم و در کنکور هم همین کار را کردم 5-4 سؤال را ابتدا نزدم و بعد در استراتژی بازگشت به آن ها برگشتم (من در استراتژی بازگشت اول زیست بعد شیمی بعد ریاضی و بعد فیزیک را پاسخ دادم.)
تلفیق برنامه مدرسه و کانون در این درس برای شما چگونه بود؟
مدرسه ما فقط مباحث پیش را کار میکرد. من با مدرسه پیش می رفتم سر کلاس مطالب را گوش میدادم و یاد میگرفتم، تکالیفم را انجام میدادم و مفاهیم را با مدرسه پیش می بردم کمی هم تست کار میکردم ولی اصل برنامهی من با برنامهی کانون بود یعنی زمانی که میخواستم برای آزمون آماده شوم طبق یرنامهی راهبردی، تست بیشتری میزدم.
چقدر در هفته برای مطالعه و تست زدن این درس زمان میگذاشتید؟
بستگی به تعداد تست هر فصل داشت زمان لازم برای تعداد تست موردنیاز را تخمین می زدم و به همان اندازه زمان صرف میکردم فکر کنم حدود 8-7 ساعت طی دو هفته زمان برای شیمی صرف میکردم.
تعادل تستی- تشریحی را در این درس چگونه رعایت میکردید؟ آیا برای این درس ابتدا تشریحی بعد تستی کار می کردید؟
سهم تستی بیشتر بود ولی این طور هم نبود که فقط از ابتدا سراغ تستی بروم بعد از اینکه مفاهیم را متوجه میشدم و مطالعه کردم و اگر نیاز بود مطلبی را حفظ کنم حفظ می کردم. این طور نبود که سؤالات تشریحی امتحان های مدرسی را کار کنم.
تعادل پیش و پایه را در این درس چگونه رعایت میکردید؟
مطالب شیمی پیش تازگی داشت و هفته اول بیشترپیش مطالعه می کردم و در هفته دوم باز هم بیشتر پیش ولی در یک نوبت مطالعاتی، شیمی پایه را مطالعه میکردم یعنی 2 نوبت برای شیمی پیش یک نوبت برای شیمی پایه زمان صرف می کردم(هر نوبت معادل 4-3 ساعت مطالعه بود).
نقش برتری بازیابی به بازخوانی را در این درس برای خودتان چگونه میدانید؟
من این روش را انجام میدادم و از بازیابی خیلی راضی هستم. در طول سال خیلی نیاز آن احساس نشد چون زمان کافی داشتم ولی در عید چون زمان کم بود (1 روز را از دست داده بودم و فقط 6 روز وقت داشتم) ابتدا تست زدم بعد تورق سریع کردم و به آزمون کانون رفتم و نتیجهی خیلی خوبی گرفتم و رتبهی 3 کشوری شدم مثل رتبهی کنکورم و خیلی راضی هستم.
براساس نظر دانش آموزان شیمی کنکورهای سالهای اخیر سخت شده بود و زمان و مدیریت زمان نیز در آن دخیل است. شما چطور با این شرایط توانستید این درس را 100 درصد بزنید؟
شیمی رشتهی تجربی سال 93 خیلی سخت نبود و محاسباتیهای آن کمتر بود ولی شیمی رشتهی ریاضی سختتر بود و وقتی آن را زدم 2 غلط داشتم که البته به دلیل بیدقتی بود ولی ماههای آخر به دلیل اینکه در آزمونهای کانون عملکرد شیمی من افت کرده بود نگران شدم و در نتیجه تستهای تکمیلی کار کردم و تستهای المپیادی مثلا برای شیمی 3 محاسباتیها را کار کردم فصلهای سخت محاسباتی از جمله استوکیومتری، محلول و گرما و سینتیک (وقت نکردم همه فصلها را کار کنم.) و این به حضور ذهن من در کنکور کمک زیادی کرد و اینکه در زمان اندک بتوانم آنقدر تسلط داشته باشم که بتوانم سوالات را جواب دهم و همین روند را در کنکور داشتم و توانستم در 35 دقیقه یا 40 دقیقه شیمی را پاسخ دهم. تکنیکهای مدیریت زمان را هم در آزمونهای کانون رعایت میکردم از جمله تکنیک ضربدر و منها و زمانهای نقصانی و استراتژی بازگشت و هیچ آزمون کانون، زمان کم نمیآوردم و در کنکور هم توانستم نتیجه بگیرم.
آیا کتاب خودآموزی را برای این درس استفاده میکردید؟ سوالاتی که اشتباه میزدید یا مهم بودند را کجا یادداشت میکردید؟
در کتاب درسی نکات مهم را یادداشت میکردم در ضمن در کتاب تست هم علامتدار میکردم خصوصا سوالاتی که غلط زده بودم را مشخص کردم تا بیشتر به آنها توجه کنم.
با توجه به اینکه درصد شما در دروس دیگر هم بالا بوده است چگونه غرق مطالعهی این درس نمیشدید و به دروس دیگر هم توجه میکردید؟ چقدر تعادل داشتید. درصدهای شما در دیگر دروس چگونه بود؟
درصدهای کنکور من در دروس دیگر: زیست 70% ریاضی 82% فیزیک 92% من به تعادل توجه داشتم و این به صورت آگاهانه بود.
از طرفی چون طبق برنامهی راهبردی هم پیش میرفتم همواره سعی میکردم همه مباحث برنامه راهبردی را بخوانم و تست بزنم و به همه دروس توجه داشتم البته قطعا برای اختصاصیها بیشتر از عمومیها زمان میگذاشتم. روش مطالعهام را پیدا کرده بودم و خیالم راحت بود و از هیچ درسی به خاطر درس دیگری نگذشتم.
آْیا اولیا یا دوستان شما در کسب این درصد نقشی داشتند؟
اواخر وقتی درصد من کم میشد اولیا من به من در تهیه منابع نهایی کمک میکردند مثلا در درس زیست کتاب نسبتا دشوار را از نمایشگاه تهران تهیه کردند.در مورد دوستانم اگر مشکلی بود با هم همفکری میکردیم یا اگر سوالی بود از هم میپرسیدیم و برای هم توضیح میدادیم و تعامل داشتیم ولی طوری نبود که با هم بخوانیم بلکه هر کسی برنامهی خودش را داشت.
نقش دبیران خودتان را در علاقمندی و موفقیت خودتان در این درس چگونه ارزیابی میکنید؟
هم خودم به شیمی علاقه داشتم هم دبیر سال چهارم در من علاقه ایجاد کرد، ایشان روشهای خاصی برای تدریس داشت خصوصا برای مبحث سختی مثل اسید و باز نکات خاص را شرح میداد یا تستهای تیپ را حل میکرد و من با علاقه در کلاس او شرکت میکردم و از ماژیک رنگی در حین تدریس برای رسم شکلها استفاده میکرد به طوریکه سرکلاس یاد میگرفتم و خیلی تاثیر خوبی داشت.نقش پشتیبان ویژه شما در این موضوع چگونه بود؟
پشتیبان ویژه من فاطمه فاضلیفرد بود و خیلی من را راهنمایی میکرد خصوصا در زمینهی مرور و جمعبندی و روشهای مطالعهام و منابعام در دروس مختلف.
از کدام روشهای یادگیری برای فهم بیشتر استفاده میکردید؟ مثلا یاد دادن به دیگران، رسم درخت دانش و ...
گاهی میخواستم حفظ کنم مینوشتم یا به دیگران یاد میدادم حتی اگر کسی نبود به خودم مطالب را توضیح میدادم شیمی هم حفظی است هم محاسباتی سنگین دارد محاسباتی که ریاضی و فیزیک آن محاسبات را ندارد ولی تمرین و تکرار این محاسبات به محاسبات ریاضی و فیزیک هم کمک میکند.
آیا نکتهای هست که دوست داشته باشید به دانشآموزان کنکوری دیگر بگویید؟
در کل شیمی درسی است که تمرین و تکرار در آن خیلی نقش دارد ربطی هم به هوش ندارد با تمرین میتوان در آن به تسلط بالا رسید مثلا خود من وقتی تست و تمرینم کاهش یافته بود تسلطم کم شده بود ولی وقتی در هفتهی آخر در زمان کم کار کردم تسلطم افزایش یافت و توصیه میکنم دانشآموزان تمرین و تکرار را فراموش نکنند.
تهیه و تنظیم
ناهید منجمی