آقا ب خدا من پزشکی قبول شم از این کارا نمیکنم
پای دوست داشتنت ایستادهام...
مثلِ درختِ کاج
روبروی پاییز...
یه سوال منظور از بی شرمی چیه منم نمیفهمم
جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)