تکرار تلخ سناریو «جشن باخت»
مذاکراتی که طی آن دو طرف ایرانی و غربی را به توافق لوزان رساند آنقدر طرف غربی را متعجب و خوشحال کرد که رویای دور از دسترس بازرسی های ویژه از تاسیسات نظامی ایران بدون هیچ جنگ و خونریزی را برای غربیها تسهیل میکرد. رژیم بازرسی های ویژه تنها برای کشور عراق بکار رفته است و پس از این بازرسی ها و دستیابی به تمامی اطلاعات نظامی عراق این کشور با فاجعه ای روبرو شد که نه تنها سرنوشت ده سال گذشته عراق که همه از آن با خبریم را در پی داشته است بلکه نسل های آینده نیز از آن بازرسی ها متضرر شده اند. همچنین بر اساس این بیانیه بسیاری از زیر ساخت های تحریم هایی که تیم ایرانی متعهد شده بود برای برداشته شدن آنها تلاش کند، پابر جا می ماند. بنا بر نظر کارشناسان 85 درصد از تحریم ها بلحاظ کیفی پابرجا خواهد ماند و فقط تحریم های صرفا هسته ای و نه تحریم های چند منظوره را شامل خواهد شد.به همه این ها بیافزایید که اگر ایران بر اساس خواست طرف غربی محدودیت یک دهه ای در صنعتی شدن هسته ای را بپذیرد هرگز عقب ماندگی علمی را نخواهد پذیرفت ولی بیانیه لوزان عقب نشینی علمی را نیز در ابعاد گوناگون پذیرفته است بگونه ای که ایران حتی نمیتواند یک آبشار 164 تایی از سانتریفیوژ های موجود نسل های 4 ، 5،6،8 را برای تحقیق و توسعه در اختیار داشته باشد.
با چنین توصیفاتی تیم ایرانی در مقابل انتقادات منتقدین داخلی به این گزاره سطحی بسنده کرد که این فقط ادعای طرف مقابل است و ما هرگز تن به این خواسته ها نداده ایم و در پی انتقادات وسیع منتقدین حتی حاضر نشد فکت شیت ایرانی را منتشر کند.
بر اساس چارچوب های بیانیه لوزان کشور به ورطه هولناک درخواست های غرب وارد می شود و راه گریزی برای آن متصور نیست.
توافق جامع که قرار بود تا ضربالعجل 10 تیر به سرانجام برسد پس از تمدید های متوالی در روز 18 تیر با مواضع بسیار عجیب وزیر خارجه آمریکا مواجه شد.آنچنانکه دکتر ظریف در توصیف بدعهدی جدید طرف آمریکایی میگوید: شاهد تغییر مواضع، زیادهخواهی و هم شاهد این هستیم که چندین کشور که در گروه ۱+۵ هستند هر یک مواضع متفاوتی دارند و اینها وضعیت را دشوار کرده است.
مهدی محمدی کارشناس ارشد مسائل هسته ای ،تغییر موضع ناگهانی آمریکایی ها را تاکتیکی دانسته و درباره آن مینویسد:
یکی از تاکتیک هایی که امریکایی ها برای رسیدن به این هدف آن را سودمند یافته اند این است که خود در نقض چارچوب لوزان پیش قدم شده و مطالباتی سخت گیرانه تر را مطرح کنند. این اتفاق در طول 15 روز گذشته لااقل دوبار رخ داده است. دقیق ترین نوع نگاه به دبه های پی در پی امریکایی ها این است که آنها دائما در حال جلوتر بردن خاکریزهای خود برای صیانت از خاکریز لوزان هستند و بنابراین کاملا محتمل است که به یکباره از همه این خاکریزها عقب بنشینند و به خاکریز اصلی –یا جایی حوالی آن- برگردند. دبه اخیر امریکا نیز مشمول همین قاعده است. کاملا محتمل است که در همین یکی دو روز امریکایی ها طی کردن یک مسیر معکوس را آغاز کنند. این به هیچ وجه نباید منجر به غافلگیری شود یا کسانی را دچار این خطاکند که بازگشت امریکا به مرحله ماقبل دبه یک دستاورد مذاکرتی است. اگر مرحله ماقبل دبه همان لوزان به روایت فکت شیت امریکا باشد، مشکلات کماکان سر جای خود باقی است.
جشن باخت
اما خطرناک ترین قسمت سناریو آنجاست که توافق بروی چارچوب لوزان به عنوان بهترین توافق به مردم معرفی شود و رسانه های مواجب بگیر و خائنان به ملت بخواهند بازی باخته را برد معرفی کنند و در بدو ورود توافق بدون اجازه بررسی دقیق بروی آن، عده ای را به خیابان ها بکشانند برای برگزاری جشن باخت ،مانند آنچه در لوزان اتفاق افتاد، یا آنچه در جریان بازی نفت تهران و تراکتور سازی رخ داد و تخریب های گسترده در ورزشگاه و بخشی از تبریز پس از اطلاع از فریبی که در نتیجه بازی فوتبال خورده بودند.