ای روزگار....بیر آیرایخ بیر اولوم هشبیری اولمایایدی(جدایی و مرگ نبودن)
خسته ام ،،،
خسته از تو اي روزگار
خسته ام از اين بازي نابرابر
به يك سو من و دل تنگم
سوي دگر تو و قلب سنگت
به يك سو من و غصه تنهاييم
و به سوي دگر نيرنگ هاي ناتمام جداييت
اهل قمار هستي اي روزگار؟
من زندگي ام را ميگذارم
و تو لحظه اي دلخوشي براي من
اگر بردم نه تنها سهمم را ميستانم
كه انتقامي سخت از تو خواهم كشيد
وگر باختم جانم را ميگذارم ، كوچ ميكنم و از جور و جفايت رهايي ميابم
كوچ كردن نيز به چشمم پيروزيستهــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــاي با تو ام اهل قمار هستي ؟
آهای روزگار!! برایم مشخـــص کن این بار کدام سازت را کوک
کرده ای تا برایم بزنی ...
می خواهم رقصم را با سازت، هماهنگ کنم!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)