نوشته اصلی توسط
bahar94
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
این پرخوسور چقدر سواد داره؟همه ی زبانها رو دستی توشون داره که نظریه صادر کرده.این حرفها خیلی الکی و بی منطق هستن.از تهی سرشار جویبار حرف ها جاریست(البته با اجازه شاعرش ).
اولا زبان آذری و زبان ترکی چه جوریاست؟بعد اینکه این پورخوسور هیچ نمیدونه که لهجه با زبان فرق داره؟آخه بعضی لهجه ها رو نوشتین اساسا زبان نیستن.حتی رسم الخط هم ندارن.در حالیکه رسم الخط جزو لاینفک یک زبان با تعریف معیارش هست.از اینکه شما خیلی دوس دارین لهجه ی کردی خودتون رو ارج بگذارید قابل تقدیره.ولی همین اطلاعات غلطه که باعث میشه یه همچین شائبه هایی شاهکارهای ادبی و ملی ما رو زیر سوال ببره.لطفا به ما بگین اگه از زبان فارسی فردوسی و نظامی گنجوی و مولانا و شهریار وحافظ و پروین و...رو بگیرن ازش چی می مونه.حتما کردی چیزهایی داره که دنیا خبر نداره.(با احترام به همه کردها)وقتی حس پان کردی تون گل میکنه حواستون باشه دارین چی میگین.اصلا این جوری نمیتونین جایی برای کردی باز کنین.بایستی زمان های مدیدی بگذره تا یک فرهیخته بیاد شاهکاری خلق کنه و به این ترتیب مایه ی مباهات خود و ملتش بشه.همچون حافظ .نگاه کنین به گوته اندیشمند و شاعر آلمانی که اصلا آرزو میکنه که او هم بتواند مثل حافظ اندیشه هایش را در زیور کلمات موزون و رقص دلنشین سخن و آرایه وصناعات ادبی بیاراید.
وقتی که روح یک انسان متعالی با نیروی جسمانی خارقالعاده به همراه تمناها و نیایش های خالص اش به درگاه معبود وخلق و خوی یک انسان آزاده و رها از ستم پیشگی و ستم پذیری در هیئت پهلوانی چون رستم (هرچند با اغراق) با کلک فردوسی در قاب سخنی موزون تجلی می یابد , نه من نه ایران که همه ی دنیا به احترام چنین اندیشه ای کلاه از سر بر میدارد.اینجا نه طوس و نه فقط ایرانی بلکه هر فارسی زبانی به داشتن چنین پشتوانه شکوه و بزرگی خواهد بالید.نمیخواهم از عاشقانه های نظامی از شور سخن سعدی از تغزلات شهریار شعر فارسی از جادوی سخن حافظ بگویم که این مجالی فراخ میخواهد.اما بیایید به خاطر خودمان نه, این نسل حی وحاظر فعلی هم نه,به خاطر آنها که این میراث بی بدیل را برایمان گذاشتند و رفتند, گلهای طناز و معطر این فرهنگ و تمدن را زیر چکمه های جهل ونا آگاهی و بعضا پان کردی و پان ترکی و پان فارسی ,لگدمال نکنیم.که اینجا این خاک هر دم شور عاشقانه ی دگری خواهد آفرید.چه آن بخیل و حسود به اصطلاح پرفسور غربی و شرقی افاضه بکند یا نکند.هزار سال هم بگذرد ما وقتی تفالی بخواهیم بزنیم از دیوان حافظ به فارسی خواهیم زد.چه آن پرفسور خوشش بیاید چه خوشش نیاید.هزار سال هم بگذرد ما باز هم شاهنامه(خدای نامه) خواهیم خواند.مگر لیلی و مجنون به جز فارسی برای ما ها لطفی هم خواهد داشت.مگر آن لذتی که ما از حیدربابای شهریار میبریم با زبان اسپانیایی هم همان لطف را خواهد داشت.بچه های عزیز این حرف های فصلی وادعاهای بی سر وته و بی منطق همیشه جنبه سیاسی داشته و خواهد داشت.شک نکنید.این پرفسور مثل اینکه در عهد بوق زندگی میکند اصلا حساب و کتاب تو کارش نیست.میگین چرا؟خوب عزیزان الان بالای یک میلیارد نفر به زبان چینی صحبت میکنن نه انگلیسی.بالای یک میلیارد نفر تو هند به زبان خودشون فرهنگ تولید میکنن.نزدیک یک میلیارد مسلمان با عربی زندگی میکنند.آخه نمیدونم کی ما از دست اجیرها و مزدبگیرهای امثال این پرخوسور ها رها میشیم؟عزیزان بحث رقابت زبان همیشه یک چالش امنیتی و اقتصادی و سیاسی و... بوده.تا کی اینها میخوان تفاله نشخوارهای خودشون رو تحویل ما بدن؟
به خود بیاییم!!!انصاف هم چیز خوبی است.
مولا علی (ع) یاورتان باد.
.....................................
دلیلی برای بحث با شوما نیست فقط اینکه ایجا پست گذاشتی شاید و فقط شاید برای برخی سوال پیش بیاد پس جواب چندتا از حرفاتون رو میدم.
که البته فک نکنم لازم باشه چون تمام دنیا زبان کوردی رو زبان میدونن و افرادی مثل شوما هم که الکی و بدون دلیل داری حرف زبان شناسان بزرگ دنیا رو رد میکنید اگه تا صبح براش دلیل ارائه بشه آخر سر همون حرف خودتون میزنید چون این بهتون دیکته شده.
حالا اینو برای بقیه دوستان میزارم:
پروفسور ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و اسلام شناس روسی، بر این باور است که زبان کوردی به طور قطع از ریشه زبان مادی است. چنانکه که وی در این رابطه میگوید:
اگر کوردها از نوادگان مادها نباشند، پس بر سر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمده است و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کورد که به زبانی جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳)
این نظریه بعدها توسط ایلیا گرشویچ دیگر زبانشناس روسی بسط داده شد و وی اولین مدارک زبان شناختی را برای اثبات ریشه مادیِ زبان کوردی مطرح کرد.
جان لیمبرت خاورشناس آمریکایی٬ نیز معتقد است که مادها از اجداد کوردها میباشند.
در این حال گویش هورامی از زبان کوردی بیشترین نزدیکی را با زبان اوستایی دارد و بسیاری از زبانشناسان پر آوازه بر این باورند که زبان کوردی هورامی همان زبان اوستای زرتشت بوده است.
پروفسور لرخ زبان شناس بزرگ روس می گوید: کوردها در زمانهای بسیار قدیم از سایر قبایل بصورت جداگانه جدا زندگی می کردەاند. لرخ این موضوع را به موجب ویژگی فونتیک و دستور زبان کوردی اثبات می کند (قناتی کردو: ص 101)
دياكونوف مي گويد: زبان اوستايی، مهمترين زبان در "ماد باستان" بوده است، زبانی بسيار قوی و وابسته به زبانهای هند و اروپايي است و اين زبان را نمی توان زبان پارسی ناميد كه امروزە زبان رسمی ايرانيان است.
پروفسور مينورسكی بر اين عقيده است كه تمام لهجەهای بازمانده در زبان كوردی از زبان پايه قديم و نيرومندی نشأت گرفتەاند و آن زبان "مادی" است.
"مکنزی" خاورشناس برجسته اروپایی کتابی را به عنوان (دیاکلتیک اورامان لهون) چندین سال پیش در زمینه گویش اورامی/هورامی نوشته و تدوین کرده است. وی معتقد است این گویش نزدیکترین گویش به زبان اوستایی است.
باید به خاطر سپرد که این گویش از زبان کوردی( گویش هورامی) به علت وجود کلمات زیاد آن که در کتاب اوستا جدا از سایر زبانها استفاده شده و همچنین ساختار خود زبان اوستا که به شیوەای نزدیک به این گویش از زبان کوردی نگاشته شده است این نظریه را قوت می بخشد که گویش هورامی همان زبان اوستای زرتشت بوده باشد .(از سری علل هایی که این گویش را دست نخورده باقی گذاشته است این بوده که اولا این منطقه به علت صعب العبور بودن و عدم وجود اقتصاد غنی مردمانش مورد تجاوز قرار نگرفته است و همان شکل کهن خود را حفظ کرده است که واژه گان نیز از این مهم استثنا نبودەاند. ثانیا سابقه یکجانشینی آنان به سدەهای پیش از میلاد می رسد که این قضیه باعث شده تا زبان و گویششان با زبان سایر ملل قاطی نشود.(ایوب رستم : ص 118)
عدەای گویش هورامی را به عنوان کهنترین گویشهای زبان کوردی می دانند.(ایوب رستم : 2008 ص 117)
و عدەای دیگر از زبان شناسان شیوه گویش هورامی را مادر زبانهای آریایی هندوستان, ایران, و میراث دین زرتشت و میترایی میدانند.(ایوب رستم : ص 11)
برخی دیگر از زبان شناسان معتقدند که گویش هورامی از زبان کوردی مادر زبانهای ایرانی می باشد.(ولد بیگی : ص48 )