کاریکلماتور در حد المپیک!!
آدم بی اراده كشيدن خجالت را هم نمی تواند ترك كند.
ريلهای راه آهن به هم نمی رسند ولي ديگران را به هم مي رسانند.
نظامی ها وقت رفتن هم سلام می دهند.
سر همه پادشاهان كلاه گذاشته اند.
آنقدر كم غذا می خورد كه انگل ها از دستش شكايت كردند.
آنقدر دگرانديش بود كه مغزش افكار خودی را نابود می كرد.
بخاطر احترام مجبور به كلاهبرداری شدم.
آنقدر ميهمان نواز بود كه اجازه ورود همه انگلها را به بدنش صادر كرده بود.
چهره اش آنقدر نورانی بود كه سايه اش خجالت مي كشيد خودنمايی كند.
وقتی فرياد ساكت مي شود سكوت فرياد مي زند.
قلب تا آخرين لحظه زندگی طرفدار پر و پاقرص موسيقی پاپ است.
مرغ ما هم غاز است، اما برای همسايه.
همه آدامس را رايگان ماساژ می دهند.
هيچ وقت آينه نمی خرم، چون از خودبينی بدم می آيد.
جريان برق، زاده آميزش اجباری دوشاخه و پريز.
وقتي پرونده های عزراييل قاطی می شود افراد بی گناه كشته می شوند.
آينه ها با يك نگاه توليد مثل می كنند.
روشنفكران فقط روزها فكر می كنند.