خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      بزرگان ایران

      سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
      توی این تاپیک قصد دارم درباره ی زندگی بزرگان و اسطوره های تاریخ ایران همچنین روایت هایی که از آنها میشه مطالبی رو برای شما قرار بدم.
      .................................................. ...............................
      1.اینجا هیچ بحثی درباره ی دین و مذهب و قومیت ها نباید انجام بشه(با کسی بحثی نداریم)
      2.اگر شما هم درباره ی زندگیِ بزرگان ایرانی(از دیار خودتون) مطلبی دارید میتونید قرار بدید.
      3.پیشاپیش از حضور شما توی این تاپیک تشکر میکنم
      ویرایش توسط kouchoulou : 09 اردیبهشت 1394 در ساعت 12:54

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      زندگی نامه بهرام گور

      بر تخت نشستن
      یزدگرد یکم سه پسر بجا گذاشت، شاهپور و بهرام و نرسی. شاهپور را پدر، به پادشاهی قسمتی از ارمنستان که به ایران تعلق یافته بود، نصب کرد.بهرام را از کودکی، برای تربیت، به نزد نعمان دوم، که یکی از پادشاهان ملوک لخمی بود، فرستاده بود. بهرام در حیره و در قصر خورنق و تخت سرپرستی منذر پسر و جانشین نعمان، بزرگ شده بود.نرسی پسر سوم یزدگرد، مادرش یهودی بود. او در زمان فوت پدر هنوز صغیر بود.پس از مرگ یزدگرد، اعیان و روحانیون خواستند از فرصت استفاده کنند و قدرت خویش را استوار نمایند. شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود، کشتند و خسرو نامی را که خویشی نزدیکی هم با شاه نداشت، بر تخت نشاندند بهرام نمی خواست بدون جنگ از حق خود دست بکشد و امیر حیره که سرپرست او محسوب می شد کمک مؤثری به او کرد. بهارم با سپاهی که بیشتر از عربها بودند به پایتخت بازگشت. بزرگان ایران از خوف با منذر و بهرام شروع به مذاکره کردند. عاقبت خسرو خلع شد و بهرام به تخت نشست.هیچیک از پادشاهان ساسانی به استثنای اردشیر یکم و خسرو انوشیروان و خسرو پرویز مانند بهرام گور محبوب عام نبوده است
      مهرنرسی وزیر مقتدر بهرام
      بهرام زمام امور را به بزرگان دولت واگذار کرده و چندان در امور کشور دخالت نمی کرد. در میان صاحبان مراتب آن زمان که از حیث قدرت و نفوذ رتبهٔ نخست را داشت مهرنرسی یا (مهرنرسه) بود که لقب و عنوان هزار بندگ (صاحب هزار غلام)را داشت. نسب او به خانوادهٔ سپندیاذ یکی از هفت خاندان ممتاز دوران ساسانی می رسید.مؤرخان عرب و ایرانی او را مردی هوشمند و دانا و صاحب تدبیر شمرده اند ولی مؤلفین عیسوی به جهت توجهی که این وزیر به دیانت زرتشتی داشت، نسبت به او کینه ورزیده و او را خائن و دو رو و بی رحم خوانده اند.مهرنرسه آتشکده ها و ابنیه های بسیاری بنا نمود. کاخ سروستان، در کنار راه کاروانی شیراز که هنوز ویرانه های آن بر جا مانده است و از نظر فن معماری، ارزشمند محسوب می شود، احتمال داده می شود که یکی از ابنیه های مهر نرسی باشد.
      جنگ با اقوام شمالی و شرقی ایران
      او در شرق هیاطله را به سختی شکست داد و پادشاه آنها را کشت. در این جنگ غنائم بسیاری به دست آمد از جمله تاج خان هیاطله که بهرام آن را به آتشکده آذرگشسپ در شهر شیز، در آذربایجان اهدا کرد. طوایف وحشی چنان لطمه ای دیدند که تا یک چند بعد دیگر در مرزهای ایران ظاهر نشدند
      جنگ با بیزانس
      علت این جنگ بطوریکه مؤرخین یونانی نوشته اند، آزار مسیحیان مقیم ایران بود که از بدرفتاری های مغان فرار کرده، به روم می رفتند. بهرام استرداد آنها را خواست و تئودیسیوس از استرداد آنها ابا کرد، در نتیجه کدورت بالا گرفته و منتهی بجنگ شد.مهرنرسی سردار لشگر ایران شد و جنگ در نزدیکی نصیبین (جنوب ترکیه) آغاز شد ولی چنان به درازا کشیده شد که رومیان بالاخره خسته شده و تقاضای صلح کردند.گرچه ایرانیان از این جنگ، هیچ بهره ای نبرده بودند اما باز صلح محترمانه ای با روم منعقد شد. مابین ایران و بیزانس عهد نامه صلح صد ساله منعقد گردید و ایران نیز آزادی مذهب مسیحی را در ایران پذیرفت اما این عهد نامه بخاطر مخالفت روحانیون زرتشتی در عمل اجرا نشد.
      ارمنستان در زمان بهرام
      در طی منازعات بین ایران و بیزانس در ارمنستان ایران هم یک چند ادعای استقلال یا تجزیه طلبی پدید آمد اما پایان جنگ با بیزانس به بهرام فرصت داد تا در آنجا نیز سلطهٔ ایران را اعاده کند و ارمنستان را به یک ایالت تابع تبدیل کند. چنانکه رومی ها هم از مدتها قبل، همین کار را در مورد بخش دیگر ارمنستان که به آنها تعلق داشت کرده بودند.
      بهرام گور در ادب پارسی
      فایل پیوست 15685فایل پیوست 15684
      بهرام گور از شخصیت‌های مورد توجه در ادبیات و شعر فارسی است.بهرام پادشاهی دلیر و جنگجو بود. داستان‌های بسیاری را به او نسبت می‌دهند. نظامی گنجوی داستان لشگر کشی بهرام را بی جنگ و خونریزی می‌داند، او چنین می‌گوید که بهرام شرط گذاشت که تاج شاهی در میان دو شیر نهند و هر که توانست تاج از میان دوشیر برگیرد، همانا پادشاهی او را سزد. شاه خودخوانده از این کار سرباز زد و بهرام را به تنهایی به این کار واداشتند، او نیز پس از نبرد با دو شیر تاج شاهی را از آن خویش ساخت.آوردن کولیان را، از هند به ایران را از کارهای او می‌دانند. او این کار را برای شادمان کردن مردم انجام داده بود زیرا کولیان نوازندگان و رقصندگان توانایی بودند. شادروان دهخدا ایشان را لولی می خواند و در این باره چنین آورده است."در تاریخ ایران، نام لولیان نخست، در داستان های مربوط به روزگار ساسانیان آمده است ، نوشته اند که بهرام گور از شنگل یا شنگلت یا شبرمه پادشاه هند، خواست تا گروهی از آنان را از هند به ایران گسیل دارد.روایتی که مؤلف غرر اخبار در این باره آورده است، بدین گونه است،گویند روزی شامگاهان ، بهرام از شکار بازمیگشت، گروهی از مردم بازاری را دید که در زردی آفتاب غروب، بر سبزه ٔ چمن نشسته اند و شراب همی خورند. آنان را از آن روی که خویشتن را از لذت سماع، محروم داشته اند، بنکوهید. گفتند «ای ملک ! امروز رامشگری، به صد درهم طلب کردیم و نیافتیم.» بهرام گفت «در کار شما خواهم نگریست.» پس بفرمود تا به شنگلت پادشاه هند نامه نویسند تا چهارهزار تن، از خنیاگران آزموده و رامشگران کاردیده، به دربار وی گسیل دارد. شنگلت بفرستاد و بهرام آنان را، در سراسر کشور خویش بپراکند و فرمان داد تا مردم آنان را به کار گیرند و از آنان بهره برند و مزدی شایسته، بدانها بپردازند و این لولیان سیاه که اکنون به نواختن عود و مزمار مشهورند، از بازماندگان آنانند.او به شکار و باده‌گساری، بسیار دلبسته بود.دلبستگی‌اش به شکار گورخر سبب شد که به او لقب بهرام گور را بدهند. بهرام زنی به نام نازپری داشت که بسیار در زندگی او تاثیرگذار بود.همچنین در داستان‌ها چنین انگاشته شده که در جست‌وجوی گوری، در لجنزار گرفتار آمد و لجنزار او را در خود فرو خورد. همچنین، نویسندگان زرتشتی زمان او را زمان آرامش و آشتی می‌دانند و زمانی که دیوان از ترس او پنهان شدند.


      ویرایش توسط kouchoulou : 11 آبان 1393 در ساعت 22:38 دلیل: فونت

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      بی هیچ تردیدی حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف جهان امروز است او را چهارمین حکیم تاریخ ایرانزمین نیز می دانند . سه حکیم دیگر به ترتیب تاریخ زندگی آنها ، عبارتند از : حکیم بزرگمهر ، حکیم فردوسی توسی و حکیم خیام نیشابوری .
      محمد فاطمی از گروه دانشجویی حکمت و فلسفه ابیورد در مقاله ایی تحت عنوان "حکیم ارد بزرگ (آشتی دهنده نسل امروز با فلسفه و حکمت کهن)"می نویسد : « یکی از این اندک بزرگان حال حاضر ایران ما ، حکیم ارد بزرگ (Great Orod) است . کسی که حکمت و فلسفه این سرزمین را حیاتی دوباره بخشیده است . تا قبل از او ، همه حکمت و فلسفه ایران را امری پیچیده ، دور از دسترس و مبهم می دیدند . حتی یک جمله از فلاسفه و حکمای بزرگ ایران در بین نسل جوان و حتی تحصیل کرده در علوم انسانی این مملکت شنیده نمی شد . وقتی از فلسفه صحبت می شد تنها چند اسم را ردیف می کردند و دیگر هیچ . اما امروز هزاران جمله قصار و پندآموز حکیم ارد بزرگ ، فصل آشتی جامعه ایرانی با فلسفه و حکمت کشورمان را موجب شده است . »
      در اندیشه حکیم ارد بزرگ مهربانی بیشترین جایگاه را دارد ، حکیم چرخش از درون یک هسته اتم تا تمام کیهان را بخشی از مهربانی گیتی می داند و می گوید : گیتی را در مهربانی می بینم .
      حکیم در نخستین سخن کتاب سرخ می گوید : سوگند به مهر که هیچ اندیشه ایی بی آن توان ایستایی ندارد .
      حکیم ارد بزرگ ( Great Orod )
      حکیم ارد بزرگ بی تردید هم اکنون بزرگترین فیلسوف جهان و چهارمین حکیم تاریخ ایرانزمین است سه حکیم پیش از او عبارتند از : حکیم بزرگمهر ، حکیم فردوسی طوسی و حکیم عمر خیام .
      حکیم ارد بزرگ در حال حاضر زنده است و در شهر کرج مرکز استان البرز ایران در انزوا زندگی می کند ، با این وجود بسیاری از علاقمندان به اندیشه های او ، برای دیدارش از سرتاسر ایران به این شهر می روند تا او را از نزدیک ببینند . حکیم تنها یکبار پذیرفته است تا در یک برنامه تلویزیونی شرکت کند (تیرماه 1392 - شبکه جهانی جام جم) . کسانی که او را از نزدیک دیده اند می گویند : حکیم انسانی ساده زیست ، فوق العاده دانا ، آرام و کم حرف است ، برعکس تصور همگانی ، زندگی بسیار ساده دارد او در یک آپارتمان کوچک به همراه دخترش غزاله ، در غرب کرج زندگی می کند بیشتر فضای آپارتمان حکیم را کتاب فرا گرفته ، هنگام گفتگو ، بیشتر شنونده است . کسانی که از دیدار حکیم برگشته اند می گویند فکر می کردیم نسل واقعی بزرگان علم و معرفت ایران منقرض شده اما با دیدن حکیم ارد بزرگ فهمیدیم چقدر در خطا بوده ایم .





      گفتگوی تلویزیونی حکیم ارد بزرگ با شبکه جهانی جام جم :
      - حکیم ارد بزرگ در 4 تیرماه 1392 برای نخستین بار در یک برنامه تلویزیونی شرکت نمود . برنامه « اینجا ایران است » از شبکه جهانی جام جم به تهیه کنندگی عباس یاربی و اجرای فرهاد فخربخش و خوشنویسان میزبان حکیم ارد بزرگ بود ، در این نشست حکیم پیرامون مهربانی سخن گفتند نکته جالب در این برنامه آن بود که شبکه جام جم حکیم بزرگ را با نام شناسنامه ایی ایشان یعنی "مجتبی شرکاء" معرفی نمود حال آنکه کمتر کسی نام اصلی حکیم را می داند . در این برنامه حکیم ارد بزرگ پیرامون مهربانی سخن گفتند اولین جمله ایشان این بود « ایران سرزمین مهر است » و سپس به مهربانی و مهر در تاریخ ایرانزمین اشاره کردند به ادبیات کهن و پر از مهر کشورمان ، به معماری مهربانانه در تعاملات اجتماعی و به ورزش و پوریای ولی و ... اشاره نمودند . حکیم بزرگ گفتند : که ما ترویج غم نمی کنیم و از مهربانی به شادی می رسیم . حکیم در این نشست به این نکته اشاره نمودند که ایرانی ها شرقی نیستند سرزمینمان در میانه و مرکز گیتی است و ما همانند چینی ها و هندی ها تابع احساس و یا همانند غربیها ، گرفتار برخورد خشک عقلانی نیستیم ما احساس و خرد را همزمان با هم داریم و اینجا همه چیز در تعادل است . این منطقه از پامیر تا مدیترانه با فرهنگ ایرانزمین با این نوروز زیبا و مهربانی ها ... برای همین است که ایرانیان در هر جای دنیا وقتی یک هم میهن را می بینند انگار بخشی از وجود خویش را دیده اند و اگر می خواهی ارزش میهن را درک کنی از سفر کرده ارزش آن را بپرس ...
      حکیم در ادامه فرمودند : گیتی را در مهربانی می بینم و بیاییم همانند کودکان مهربانی را بی دریغ ارزانی داریم و این حس زیبا را از دست ندهیم .
      حکیم ارد بزرگ در کلام دیگران :

      احمد شاه مسعود می گوید :


      - من و ارد [حکیم ارد بزرگ ایرانی] زاده یک سرزمین بزرگ هستیم .
      - هنگامی که نوشته های ارد دانا را می خوانم می بینم آرزو هایم را نوشته است .

      بی نظیر بوتو می گوید :


      - ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند .


      دکتر شبرنگ عطایی (پژوهشگر و محقق افغانستان) می گوید :


      - ارد بزرگ اسطوره عصر درعرصه وحدت دوباره فرهنگ والای پارسی درمنطقه است . پارسی زبانان امروز بیشتر از هر وقت بوجود شخصیت هایی چون ارد در ایران و شکوه شهید گشته احمد شاه مسعود در افغانستان که دوست و همفکر ارد بزرگ بود ضرورت دارند .دولت ها و مردم فرهنگ دوست ارین باید نظریه های این دو شخصیت تاربخ عصر حاضر را در عمل پیاده کنند.


      فرزانه شیدا (ادیب و سراینده ایرانی مقیم کشور نروژ و نویسنده کتاب یازده جلدی بُعد سوم آرمان نامه حکیم ارد بزرگ ) می گوید :


      - چیزی که انسان نیازمند آن در طول راه سفر عمر خویش است و در درون « خویش» خود همواره در این باور زندگی میکند که امید و آرزو را می توان رنگی از حقیقت داد و بر اساس خواسته های زندگی خود گام برمی دارد و در راه سرنوشت انسان می بایست فانوس وچراغی از سخنان *ارد بزرگ ,این عالم بزرگ اندیشه را در سیاهی های دنیای ناشناخته ای که به شناخت آن نیازمندیم به همراه داشته باشد وحتی کلمه به کلمه ی آنرا به خاطر و دل بسپارد و هر کجا در جائی و منطقه ای از زندگی دچار سستی و نا امیدی شد به مرور دوباره ی افکار و ایده های حکیم ارد بزرگ بنشیند چرا که تمامی این جملات طلائی و این پندهای زّرین به «معرفت انسانی »در میدان خرد یک به یک , جنبه علمی و کاربردی ثابت شده ای را در علوم پایه زندگی داراست و بر این اساس می توان «*حکیم ارد بزرگ را اسطوره راه و اندیشه » نامید.


      شکوهه عمرانی (فعال اجتماعی کشور سوییس ، شاعر و مترجم کتاب آرمان نامه ارد بزرگ به زبان فرانسوی) می گوید :


      - اندیشه ها و افکار ارد بزرگ بسیار متعالی است و امیدوارم روزی خواسته های وی در مورد همگرایی ، اتحاد و حقوق تاریخی به مرحله ی اجرا در آید و آنروز روز سربلندی و غرور هر فرد ایرانی و وطن دوست خواهد بود و بازگشت ایران به عظمت و شکوه دیرین و بازیابی جایگاه واقعی خویش در دنیا . بسیار خوشوقتم که موفق به ترجمه ی بخشی از سخنان ارد بزرگ گردیدم .

      الیان ایژن هیر (رئیس انجمن هنری ارت کلوب و رئیس انجمن دفاع از منافع منطقه ی شامپل در ژنو) می گوید :


      - در بین سخنان ارد بزرگ ، هنگامیکه از صلح و هارمونی برای همگان صحبت می کند بیشتر بر دلم نشسته است .


      نیما اسماعیل پور (شاعر ، پژوهشگر و مولف کتاب رهایی بی نقص) می نویسد :


      - بزرگمردی که کلامش از خردی ناب و خالص سرچشمه می گیرد و ھمیشه سعی دارد از زھدان ھستی رازی تازه و با طراوت به دنیا آورد تا به ادراک آدمی تفکری درست و پویا ھدیه کند که این خاصیت بزرگان تاریخ است نکتهء بسیار مھم در سخنان این بزرگوار این است که کمترین و یا شاید ھیچ تناقضی در گفتار وی مشاھده نمی کنیم بی شک پشت پردهء این افکار پرسشگری ھای بسیاری نھفته است که به گفته خود او پرسشگری حس کودکانه ای است که تا پایان زندگی باید ھمراھش داشت .
      آدمی تنھا زمانی دربند رویدادھای روزمره نخواھد شد که در اندیشه ایی فراتر از آنھا در حال پرواز باشد . "ارد بزرگ" ...
      اندیشه پروازگر است جایی فرودش آوریم که زیبایی خانه دارد . "ارد بزرگ"


      مسعود اسپنتمان (پژوهشگر و نویسنده کتاب میهن نامه ی ارد بزرگ) می نویسد :


      - درباره ی اُرُد بزرگ، گفته ھا بسیارند و ناگفته ھا، بسیارتر
      اُرُد بزرگ از آن دسته اندیشمندان است که ریشه ھای بالندگی میھنی خویش را به درستی میشناسد. سپس دل شما را نشانه گرفته و درست به ھمانجا میزند. اُرُد شما را با آنچه از آن برآمده اید آشنا میسازد، روانتان را با خاک میھن می آمیزد و در برآیندی با آسمان آن، عشق به ایران را در ھستی تان روان میسازد.
      اُرُد یگانه است؛ این گفته را باور دارم، به سادگی، چون اُرُد، دومی ندارد. او راھی را برگزیده که آمیخته با اسطوره ھا از زمان و زمین فراتر میرود؛ و در این بی زمانی و بی زمینی، تردستی ھایی میکند که شعبده نیست.
      اُرُد دلاورانه، ریش سفیدان را به جایگاه برین برمیکشاند و بر دیوانسالاران واپسگرا نفرین میفرستد. او بیش از ھمه ی ما میداند که باختری بودن و خاوری بودن با بھتر بودن یکی نیست، که این را به تجربه و با کار دریافته است ... اُرُد بزرگ ھنوز ھست، با ما می ماند و خواھد ماند، شاید تا ھمیشه؛ پس چه لزومی دارد که زیر تیغ تشریح، اندیشه ای چنان تنومند چون اندیشه ھای اُرُد را واکاویم و از پی و رگ آن نمونه برداریم. شاید بھتر باشد تا با او روان شویم و از چشمه ی زلال اندیشه اش، نھال خویشتن خویش را آبیاری کنیم ..
      سخنرانی حکیم ارد بزرگ در دانشگاه فردوسی :
      بیست و دوم اردیبهشت ماه 1393 حکیم ارد بزرگ به دعوت "کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی" مشهد پیرامون شاهنامه و نظریه قاره کهن سخنرانی نمودند . "همایش بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی" در آمفی تئاتر دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی برگزار شد . حکیم ارد بزرگ فرمودند : چرا به جای روز زاده شدن بزرگان ، از روز مرگ آنها یاد می شود ؟ چرا روز درگذشت بزرگان را روز آنها نام نهاده اند ؟ حال آنکه آنها همواره با آثار خود زنده اند و تاریخی برای مرگ آنها نیست . حکیم فردوسی توسی 13 دیماه زاده شد و این روز باید روز بزرگداشت حکیم توس باشد نه 25 اردیبهشت ... حکیم ارد بزرگ ادامه دادند : هزار سال پیش حکیم فردوسی توسی بذر سخن شیرین پارسی را پاشید از ایرانی گفت که در آن زمان در دست خارجبان بود ، اما آیا امروز هم ما باید به این کتاب و این حماسه بسنده کنیم و گام از گام بر نداریم ؟ هویت ملی ما زمانی در جایگاه درست خویش قرار می گیرد که برای افتخار و بزرگی کوشش کنیم ، کار کنیم و سرزمین خویش را در همه دانش ها به قله های پیشرفت برسانیم . آینده از آن سرزمینی است که جوانانش به رشد و آینده پرشکوه کشور خویش باور دارند و برایش کوشش می کنند . حکیم فردوسی از ما می خواهد که بهترین باشیم و بهترین شدن با کوشش جوانان یک سرزمین به دست می آید . حکیم ارد بزرگ در ادامه فرمودند : ایران همانند یونان و چین و مصر یک مادر فرهنگی بزرگ و ریشه دار است اما ما همانند مادر فرهنگهای دیگر قاره ایی به دور خود نداریم . آسیا از آن چینی هاست ، اروپا از آن فرهنگ یونان است و آفریقا نیز به مصر می بالد اما سرزمین ما ایرانیان ، کجا را پوشش می دهد ؟ قاره کهن نام سرزمینهایست که وامدار اندیشه و تاریخ ایران هستند از پامیر تا مدیترانه سرزمینهای قاره کهن هستند 20 کشوری که سرزمینشان پیشینه همگون با ایران داشته و هم اکنون توسط اروپا و آسیا بلعیده شده اند قاره کهن می تواند زمینه همگرایی و دوستی سرزمینهای بحران زده اطراف ایران باشد . غرب و شرق و اعراب جنوب خلیج فارس دست در دست هم نهاده اند تا سرزمینهایی که هویتی مشترک با ایران دارند را نابود سازند.
      اجرای "نظریه قاره کهن" و ایجاد ارتش مشترک در این منطقه و همچنین پول واحد و... می تواند سبب دگرگونی و پویشی بزرگ در گستره منطقه ما باشد و اینگونه است که ایران می تواند به کارکرد حقیقی و واقعی خود در نظم نوین جهانی دست یابد .
      دیگر سخنران این مراسم دکتر فریدون جنیدی بودند که درباره واژه دیو در شاهنامه سخن گفتند .
      برگزار کننده این مراسم کانون فرهنگ و ایران شناسی دانشگاه فردوسی مشهد بود . دبیر این کانون ابوالفضل رجبی و سپس مجتبی ذوالفقاری از اعضای کانون در بخشی از این مراسم درباره برنامه های کانون توضیحاتی را به شرکت کنندگان ارایه نمودند . مجری برنامه سیده هانیه رجب زاده بود دیگر دست اندر کاران کانون عبارت بودند از : صابر خدابخشی ، زهرا سعادت نژاد ، حسین خدابخشی ، عاطفه بوستانی و طراح پوسترهای مراسم نیز افضل خزاعی نژاد بودند .
      سخنرانی حکیم ارد بزرگ در دانشگاه گرگان :



      حکیم ارد بزرگ پس از 14 سال ، سکوت خویش را شکست آخرین سخنزانی ایشان مربوط به تیرماه 1376 در آمفی تئاتر شهید بهرامی دانشگاه علم و صنعت ایران بود .
      در روز 16 اسفندماه 1390 در دانشگاه گرگان ، حکیم ارد بزرگ در جمع دهها تن از دانشجویان مشتاق دانشگاه گرگان در تالار شهید مطهری در مورد دو نظریه قاره کهن و کهکشان اندیشه و همچنین جشن و بزم نوروز سخنرانی نمودند .



      سخنرانی شامل بخش های مهمی بود که تیتروار عبارت بودند از :


      - نباید به خود مشرقی بگوییم ایرانیان شرقی نیستند و این اشتباه است .ما آسیایی نیز نیستیم . ایرانیان در مرکز گیتی قرار دارند و شرق و غرب در دوسوی سرزمین ما هستند . او گفت یونان نقش "مادر فرهنگی" اروپا را بر عهده دارد و چین "مادر فرهنگی" آسیا است آسیایی که اکثریت آن را چینی تباران تشکیل می دهند و ایران "مادر فرهنگی" قاره کهن است "قاره کهن" نامی است که حکیم بر حوزه فرهنگی ایران که از پامیر آغاز و تا مدیترانه ادامه می یابد و از شمال به آستارخان در شمال دریاچه خزر و از جنوب به خلیج فارس و دریای ایران (عمان) می رسد گذاشته است .



      - حکیم به داستان کشته شدن ایرج اولین پادشاه اساطیری ایران زمین اشاره نمود که توسط دو برادر خود سلم و تور که بر غرب و شرق جهان فرمانروایی می کردند اشاره کرد و گفت از آغاز شرق و غرب بدنبال یورش به سرزمین ما بوده اند و ایران ایرج هم اکنون به 20 کشور تقسیم شده است که باید تحت نام قاره کهن این بیست کشور را دوباره گرد هم جمع نمود تا در برابر زیاده خواهی های شرق و غرب توان ایستادگی داشته باشیم .

      - حکیم ارد بزرگ به استفاده از نام جاده ابریشم اعتراض نمود و گفت برای اولین بار این واژه 50 سال پیش وارد ایران شد حال آنکه چین در طی 4000 هزار سال گذشته از همین راه که "راه ایران" است فرهنگ و تمدن ما را گرفته است آیین میترایزم و مهر ما را گرفتند و کنفوسیوس و تائوئیزم از درون آن برون آوردند . شاهنامه ما را گرفته و چهارصد سال پس از فردوسی آن را به زبان چینی ترجمه و در نهایت اسامی را هم چینی نمودند بر رستم ما نام تانگ نهادند و ....

      حکیم ارد بزرگ نام جاده ابریشم را سلطه طلبانه و برای تحمیل فرهنگ چینی بر دیگر کشورها دانستند. خواهر خواندگی شهرهای ایران با چین بر اساس این نام را اشتباه دانستند و خواستار تجدید نظر در این مورد شدند .


      - دومین بحث حکیم پیرامون نظریه کهکشان اندیشه بود این نظریه نظریه دهکده کوچک جهانی غرب را رد می کند . حکیم معتقد است با این که غرب تصور می کرد با در اختیار داشتن سخت افزار اینترنت می تواند با کوبیدن بر طبل جهانی سازی و دهکده کوچک جهانی قادر خواهد بود فرهنگ خود را بر کل جهان تحمیل نموده و فرهنگ های بومی را نابود کند اما دیدیم که کشورهای گوناگون خیلی زود توانستند فرهنگ بومی خود را به به درون جهان مجازی منتقل نموده و مروج فرهنگ خویش نیز باشند . حکیم ارد بزرگ معتقد است اگر ایران خود را از اینترنت جهانی جدا کند عملا از انتشار افکار جوانان خویش در گستره جهانی جلوگیری کرده است ما قادر خواهیم بود با ترجمه دادهای ملی مان و انتقال سریع فرهنگ خویش به درون جهان مجازی ، غرب و شرق را وادار به کرنش در برابر فرهنگ کهن و تاریخی خویش نماییم .

      - آخرین بخش از سخنرانی حکیم به جشن نوروز اختصاص داشت . حکیم گفت نوروز حلقه اتصال اولیه همبستگی سرزمین های حوزه فرهنگی ایران زمین است این روز روز زایش و آغاز است و باشکوهترین روز هر سال است چرا که به تار و پود طبیعت و انسانها متصل است . حکیم ارد بزرگ نوروز و سال خوب و شادی برای همه مردم حوزه فرهنگی ایران آرزو نمودند.


      در پایان سخنرانی ، حکیم به سئوالات و پرسش های دانشجویان پاسخ گفتند این همایش با استقبال فوق العاده خوب دانشجویان روبرو شده بود .

      برگزار کننده این مراسم باشکوه اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان بویژه آقای جمال مختاری دبیر انجمن و آقایان اسماعیل سیلاخوری ، محمد حسین عنایتی ، محمد رضا علی میرزایی و همچنین خانم عاطفه سلمه ی (مجری همایش) بودند .



      سخنرانی حکیم بزرگ در همایش فرهیختگان شیروان :

      حکیم ارد بزرگ در 26 شهریور 1393 میهمان همایش فرهیختگان شیروان در شهر اجدادی اش شیروان بود . مردم شهر شیروان با دیدن حکیم پر افتخار شهرشان بهت زده از هر سو به دورش حلقه می زدند و می خواستند سخنانش را بشنوند و عکسی به یادگار با یگانه شهرشان بگیرند . استاد اسماعیل حسین پور کارشناس ادبیات فارسی و رییس پیشین شورای شهر شیروان و عضو فعلی آن در باره این رویداد زیبا می نویسد :
      [ او را با اندیشه های بلند و حکیمانه اش می شناسیم، با جمله هایی که گاه چون صخره سترگت می دارند، چون کبوتر بال پروازَت می دهند، چون چشمه روانت می کنند، چون آسمان بی مرزَت می کنند، چون سرو بالابلندت می کنند. او خالق ایده ی قاره ی کهن است، پدیدآرنده ی کهکشان اندیشه ها. جمله های حکیمانه و فیلسوفانه اش در«کتاب سرخ» او را مرزنوَرد کرده است.
      سالها بود نام حکیم و فیلسوف بزرگ ، اُرُد بزرگ را شنیده بودیم، نادیده شیفته اش شده بودیم، با واژه هایش زیسته بودیم و بر سر هر جمله اش خیمه ای افراشته بودیم، بی آنکه بدانیم او تبارش به دیار ما می رسد، به شهر ما، به شیروان. بی آنکه بدانیم نامش«مجتبی شرکاء» است.
      او را در بیرون مرزها، در تاجیکستان و افغانستان و پاکستان بیش از ما شیروانی ها می شناسند، اروپائیان نیز شکوه کلام او را با ترجمه ی آثارش به تماشا می نشینند. او چون سید جمال الدین اسدآبادی عزیز دل همه است، وطنش را ، دیارش را، مردمانش را عاشق است، از کلامش پاکی و مهر می تراود. پاک زیستی و نیک خویی و راستی و داد را چون جان عزیز می دارد و بر این عهد های دیرین پای می فشارد و جوانان را به این خیر و خوبی ها فرا می خواند. به خاطر این روح بزرگ و بلند است که شهید راه عزت افغانستان، احمد شاه مسعود درباره اش می گوید: «من و اُرد [حکیم ارد بزرگ ایرانی] زاده یک سرزمین بزرگ هستیم.» او با افکار بلندش در ایران و خارج از این کهن بوم و بر عزیز دل ها شده است. واژه هایش همه روح زلال آزادگی و زندگی اند، قامت بلند غیرت و وطن دوستی اند. بیهوده نیست احمد شاه مسعود چند ماه پیش از کشته شدنش می گوید : «هنگامی که نوشته های اُرد دانا را می خوانم می بینم آرزو هایم را نوشته است. »
      بی نظیر بوتو با تأثرپذیری از اقبال لاهوری و این بزرگمرد می گوید:« ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند.»
      حکیم اُرُد بزرگ پس از 35 سال که از این شهر کوچیده است امروز میهمان خانه پرشکوفه اش شیروان بود، او سخنران همایش فرهیختگان شیروان بود. نامش که برده شد سالن را شوری شیرین گرفت؛ شیروانیان امروز فرزند عزیز خویش را در خانه ی اجدادی اش عزیز داشتند، گویی یک خواب بود، یک رؤیا؛ همه چشم شده بودند و خیره در لبخند و مهر و کلام این مرد بودند.
      او ساده و صمیمی سخن می گفت. اُرُد بزرگ را خیلی ها برای اولین بار می دیدند، خیلی ها نمی دانستند او شیروانی است، نمی دانستند او فرزند این خاک است، فرزند این کوچه های پر خاطره، فرزند این حصارها و برج و باروهای فروریخته که هنوز شکوه باستانی اش را در میان غبار زمانه گم نکرده است.
      کاش نام این بزرگان را بچه های دبستانی ما در کتاب های درسی می خواندند! کاش این خردورزان اندیشمند را بیشتر از این می شناختیم و می شناساندیم تا فرزندان فردایمان باور کنند که دیارشان خاستگاه چنین بلنداندیشانی است. با خود می گویم :
      یک کوچه
      یک خیابان کم است
      باید نامت را بر دروازه ی شهرمان بزرگ بنویسیم و بگوییم:
      به شیروان، شهر نماز، شهر شهیدان ، شهر سعدالدین تفتازانی و حکیم اُرُد بزرگ خوش آمدید.]



      حکیم ارد بزرگ در کنار دکتر عبدالرضا عزیزی (نماینده مردم شیروان و رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی)

      در سایت لغت نامه دهخدا می خوانیم :
      « ارد بزرگ ( به ضم ا) از مشاهیر برجسته معاصر ایران دارای نظریه قاره کهن و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه‌است. زادگاه وی شهر توس نو (مشهد ) می باشد ولی پدر وی از اهالی شیروان بوده است. کتاب آرمان نامه حاوی جملات حکیمانه اوست. او از دوستان نزدیک احمد شاه مسعود وزیر دفاع افغانستان بوده‌ است ارد بزرگ در آسیای میانه و بخصوص در بین مقامات و دانشگاهیان افغانستان و تاجیکستان هواداران بسیاری دارد.»



      خلاصه زندگی نامه حکیم ارد بزرگ :
      - ارد بزرگ ، حکیم و فیلسوف حال حاضر ایران ، در شهر مشهد بدنیا آمد . اهل اندیشه او را پس از حکیم بزرگمهر ، حکیم فردوسی توسی و حکیم خیام نیشابوری ، "حکیم چهارم" می نامند .



      تصاویری از حکیم ارد بزرگ (از کودکی تا نوجوانی)


      - اجداد پدری او از شهر شیروان هستند و از این رو در شهر شیروان به او "بزرگ شیروان" می گویند ، اجداد مادری اش از سران ایل قشقایی شیراز بوده اند .



      هنرستان حرفه ای سینا مشهد - تصویر حکیم ارد بزرگ را با زمینه ایی روشنتر می بینید در حالیکه عینک به چشم دارند . عکاس : مهرداد رباط جزی
      - از کودکی عاشق طراحی و نویسندگی بود روزانه چندین نقاشی می کشید و در کنار آنها متن هایی شبیه دکلمه می نوشت از 11 سالگی همه پول تو جیبی اش را روزنامه می خرید و به جای بازیگوشی ایام نوجوانی ، ساعت ها خود را سرگرم مطالعه روزنامه ها می کرد تشنه خواندن بود و این باعث تعجب خانواده و اقوامش شده بود در 12 سالگی طراحی را نزد استاد تبریزی آموخت از 13 سالگی شیفته فلسفه و حکمت شد از آن پس تا 18 سالگی پیوسته در بزرگترین کتابخانه شهر مشهد کتابهایی در حوزه فلسفه ، هنر ، تاریخ و روانشناسی ... مطالعه می کرد . هر روز تنها یک وعده غذا می خورد از این رو تنها طی دو ماه مطالعه پیوسته ، هشت کیلو از وزن اش کاسته شد گاهی بیش از 12 ساعت در کتابخانه می ماند خانواده اش نگرانش بودند اما او به دنبال پاسخ هزاران هزار پرسش ذهن خود بود بیشتر شبها تا دیر وقت بیدار می ماند و خلاصه آموخته های تازه اش را می نوشت . حس می کرد از زمان عقب افتاده است پس باید تلاشش را دو چندان می کرد . ورود به دبیرستان سینای مشهد و آشنایی با دبیر برجسته ایی نظیر استاد محمد ابراهیم حمیدی باعث شد مدتی سرگرم هنر گرافیک شود . او کوشش کرد فلسفه را با هنر گرافیک درآمیزد اما پس چند سال به این نتیجه رسید مردم سواد بصری لازم برای پی بردن به عمق آثار هنری را ندارند از این رو هنر را رها نمود مدتی در رشته معماری تحصیل کرد و سپس بدنبال جامعه شناسی و علوم سیاسی رفت همه آنها را نیز رها کرد و در نهایت به علایق دوران نوجوانی اش بازگشت . آری حکمت و فلسفه ... از آن پس دیگر هیچگاه فلسفه و حکمت را رها ننمود .



      - حکیم ارد بزرگ بین سالهای 1376 تا اواخر 1390 در هیچ مراسم رسمی دیده نشد ، او با سخنرانی در دانشگاه گرگان ( 16 اسفند ماه 1390 ) به سکوت 14 ساله خویش پایان بخشید .


      - شهرت او در کشورهای آسیای میانه و بخصوص تاجیکستان و افغانستان بیش از ایران می باشد از خجند ، کولاب ، دوشنبه و دامنه های پامیر تاجیکستان تا کابل ، هرات ، نیمروز ، جلال آباد ، قندهار و حتی کوچکترین روستاهای شمال افغانستان نیز می توان یاد و نام او را شنید . بسیاری از همراهی او با احمدشاه مسعود اسطوره خویش سخن می گویند از اندیشه های او در کتاب سرخ ...

      چند نکته دیگر :
      - در سراسر نوشته های حکیم ارد بزرگ حس میهن پرستی و توجه ویژه به انسانیت و اخلاق دیده می شود .

      - استاد "فرزانه شیدا" (پژوهشگر و شاعر ایرانی مقیم شهر اسلو در نروژ) در کتابی یازده جلدی بنام "بعد سوم آرمان نامه" اندیشه های ارد بزرگ در کتاب آرمان نامه را شرح و تفسیر نموده است. این کتاب نفیس شامل صدها صفحه در تفسیر و تشریح اندیشه ها و آموزه های ارد بزرگ است . استاد فرزانه شیدا در ابتدای جلد یازدهم کتاب بعد سوم آرمان نامه می نویسد : درطی بررسی وتفسیر فرگردهای آرمان نامه فیلسوف بزرگ وارزشمند ایرانی ارد بزرگ همواره در این فکر بوده ام که اندیشه های ناب ومعنوی این بزرگمرد تاریخ که جهانی را بخود مشغول داشته است چقدر می تواند برای هر انسانی ارزشمند و در راه زندگی او سودمند باشد و همواره در جملات عمیق اندیشمند انه ی او دریافته ام که عمق نگاه او در ژرفای واقعیت زندگی بمانند این بوده که به مرکز اصلی و نقطه ی عطف زندگی و هستی رسیده باشی تا توان آنرا داشته باشی با چنین عمقی دنیا را نظاره کرده و تمامی نیازمندیهای زندگی را در هر مرحله و هر موقعیتی در این گذر عمر , معنا کنی و به تفسیری زیبا در جملاتی تبدیل کنی که هر یک همچون دّر درخشانی نور دهنده ی زندگی آدمی باشد نگاه و دیدگاه ارد بزرگ سرشار از واقعیت های فردی / شخصیتی از دیدگاهی اجتماعی - فرهنگی با شناختی در حد اعلای انسان شناسی و مردم شناسی ست بگونه ای که ,بسیار تجربه ها می بایست سازنده چنین افکار پرمایه وبا ارزشی باشند که اندیشه های دیگر را نیز چون آینه ای صافی بخشیده و جلا دهنده ی روح انسانی باشد.


      - "یاسمین آتشی" - نویسنده سرشناس داستانهای کوتاه ، تا کنون در صدها داستان خود از جملات ارد بزرگ بهره گرفته و می گوید : حکیم ارد بزرگ از آینده سخن می گوید . او یک میهن پرست واپسگرا نیست ، حکیم ارد بزرگ در واقع یک خردمند و متفکر خردگرا و آزادیخواه است . مسلما او بزرگترین فیلسوف جهان امروز و به نظرم انسانی فوق العاده و قابل احترام هستند .

      Chokouh DAGHIGH - Christian ZAUGG
      شکوهه عمرانی (دقیق ) در حال اهدای ترجمه کتاب آرمان نامه حکیم ارد بزرگ به کریستیان زوگ رهبر حزب دآل کشور سوییس و عضو ارشد شورای شهر ژنو




      کتاب های دیگری که شکوهه عمرانی در مورد حکیم ارد بزرگ نگاشته است


      زندگی نامه و بیوگرافی حکیم ارد بزرگ :
      حکیم ارد بزرگ در شهر مشهد بدنیا آمد پدر او محمد تقی و پدر بزرگش "بابا شرکاء" ( از بزرگان و ریش سفیدان شهر شیروان در خراسان شمالی ) بوده است . مادرش "فاطمه جاهد طبسی" است او فرزند یکی از خوانین ایل قشقایی شیراز است که پس از درگیریهای مشروطیت مدتی به شهر طبس می رود و فامیل خویش را به "جاهد طبسی" تغییر می دهد و در نهایت عازم مشهد می شود . شاید یکی از بیشترین انگیزهای فعالیت های اجتماعی او را عمویش "محمد حسین شرکا" ( از ریش سفیدان برجسته پیش از انقلاب در شهرستان شیروان ) بوجود آورده باشد .

      شهرت ارد بزرگ از دو بعد قابل طرح است نخست به خاطر نظریه قاره کهن اوست ، و دیگر سخنان و پندهای حکیمانه اش است که تقریبا در اکثر سایت های فارسی زبان دیده می شود .
      اندیشه های او وجوه مختلفی دارند که قوی ترین وجه آن توجه ویژه اش به اخلاقیات و پاک زیستی انسان است . توجه ویژه ارد به اخلاقیات باعث نمی شود رازهای زندگی مدرن امروز را در نظر نگیرد ، فرآیند و بازده اندیشه خردگرایانه او موجب پیراستن ناراستی هاست .
      حوزه فلسفه اجتماعی اش ریشه در سنت ایران باستان دارد می توان او را میهن پرست ترین اندیشمند صد ساله اخیر ایران دانست جایی که می گوید :
      ستایش گران میهن ، زنان و مردان آزاده اند .
      و یا :
      میهن پرستی ، همچون عشق فرزند است به مادر .

      در دیگر کشورهای فارسی زبان (افغانستان و تاجیکستان) اندیشه های ارد بزرگ خواستاران بسیار دارد . این مسئله به جوانان و محیط های دانشگاهی ختم نمی شود گاهی در بین سیاستمداران و افراد نام آشنای کشورهای آنها هم می توان کسانی را دید که به جهات مختلف به او دل بسته اند

      اجداد و خاندان حکیم ارد بزرگ :

      تصویری از اجداد حکیم ارد بزرگ
      پدر پدر پدر بزرگ : بابا شرکاء - در شهر شیروان خراسان شمالی
      پدر پدر بزرگ : جعفر شرکاء
      پدر بزرگ : بابا شرکاء
      پدر بزرگ - مادری : غلامحسین جاهد طبسی - در شهر شیراز و از ایل قشقایی

      پدر : محمد تقی شرکاء
      مادر : فاطمه جاهد طبسی

      پدر و مادر حکیم در شهر مشهد ازدواج نموده و تا پایان عمر با فرزندانشان در محله عشرت آباد این شهر زندگی کردند . آرامگاه پدر و مادر حکیم در خواجه ربیع مشهد می باشد . لازم به ذکر است حکیم زاده شهر مشهد بوده و دومین فرزند خانواده می باشند . حکیم ارد بزرگ هم اکنون در قید حیات بوده و در شهر کرج مرکز استان البرز زندگی می کنند.

      تنها فرزند حکیم :
      غزاله شرکاء



      نگاهی تاریخی به ریشه خانواده ارد بزرگ :
      ترکهای شمال خراسان و ایل قشقایی هر دو بخشی از باقیمانده دودمان سلجوقیان و پارتهای خراسان هستند . چنانچه می دانیم هزار سال قبل سلجوقیان ایل بزرگی در ناحیه آمودریا و فرارود بودند (ناحیه ای که همکنون کشورهای تاجیکستان ، جنوب شرقی ازبکستان ، شرق ترکمنستان و قسمت شمالی افغانستان است ) سلجوقیان مسعود جانشین محمود غزنوی را از سلطنت به زیر کشیدند و رفته رفته گستره ایران را تا مدیترانه پیش بردند سلجوقیان گسترده ترین حکومت ایرانی را پس از اسلام بر سراسر منطقه گسترانیدن بازماندگان آنان در نواحی از مناطق شمال خراسان و منطقه بختیاری ایران ساکن شدند . بله خواجه نظام الملک توسی صدر اعظم دولت سلجوقی در سایه قدرتی که از علم و اندیشه های فردوسی بدست آورده بود ، توانست از خرابه غزنویان ، نظام اداری و اجتماعی درخشانی همچون تاسیس مدارس نظامیه و بفرمان ملک شاه سلجوقی که عاشق فرهنگ نیاکان و فردوسی بود تقویم خورشیدی ( جلالی ، شمسی ) را با کمک خیام و گروهی دیگر از نخبگان سرزمینمان ایران در مقابل هجری قمری تازیان ایجاد نمود .
      مهمترین رکن اداره کشور در این دوره در اختیار مجلس ریش سفیدان بود آنان امرا و پادشاهان دودمان سلجوقی را بر می گزیدند و از قدرتی نظارتی و گاها تنبیهی برخوردار بودند ( شبیه سلسله اشکانیان )آنان معتقد به اصل فکر برتر بودند شاهنامه فردوسی و صدها اثر تاریخی دیگر را احیا کردند آنان حاکمیت تازیان (اعراب) را بطور کلی در خاورمیانه محدود به منطقه شبه جزیره عربستان نمودند نکته جالب در مورد گسترش حاکمیت این قوم بزرگ وجود داشت و آن مطلب این است که آنها هیچ گاه به شهرهای بین راه وارد نمی شدند تنها سفیری را به داخل شهر مربوطه می فرستادند و اولین خواستشان آن بود که دیگر خطبه ای به نام خلیفه بغداد خوانده نشود و رسما حکومت سلجوقی را بپذیرند .ذکر این حوادث تاریخی باعث می شود بهتر با اندیشمندی آشنا شویم که بر پیرامون خود دارای شناخت و ریشه است بقول حکیم فردوسی:
      پدر چون به فرزند ماند جهان ........کند آشکارا برو بر نهان
      گر او بفگند فر و نام پدر ...............تو بیگانه خوانش مخوانش پسر
      کرا گم شود راه آموزگار ...............سزد گر جفا بیند از روزگار

      به نظر من ما با شخصیتی روبرو هستیم که در این پیشینه کهن شناور است اهل خرد همواره در دوران زندگی این جهانی خویش در چنین وضعیتی قرار دارند . شما به زندگی سراسر رنج و اندوه فردوسی بزرگ نظری بیفکنید و سپس هزار سال بعد در همان شهر و همان خاک اخوان ثالث متولد می شود رشد می کند برگ می دهد و شاخسارش پر میوه می شود با همان غمها و همان محنت ها با همان آواز با همان آثار تراژیک ...
      هر چند خود اخوان داشتن ریشه باستانی خویش را در قالب شعری رد می کند
      اما اگر این ریشه نبود سفارش نمی کرد در کنار فردوسی بزرگ دفنش کنند ...
      آری اُرد نیز با آثارش از ریشه های مشترکی سخن می گوید که شاید امروز در مرزهای کنونی ایران نباشد اما روان او همچنان در دره های شگفت انگیز بدخشان و کوههای مرتفع پامیر و رود بزرگ جیهون پرواز می کند
      وقتی او را در حال صحبت با تاجیکان و یا اهالی شمال افغانستان و یا جنوب ازبکستان که گاها برای دیدنش می آیند می بینید متوجه می شوید که پرواز روح در دل تاریخ یعنی چه ، آنوقت که چشمان متعجب و مبهوت میهمانان را می بینید با آهنگ صدای او همراه می شوید و به ژرفای روان او فرو می روید .

      اندیشمند و متفکر ایرانی که نظریات شگفت انگیز او موجب جلب و گرایش بسیاری از علاقمندان به علوم انسانی و بعضا علوم سیاسی شده است . ارد بزرگ به نوعی معمار است ، او از آینده ایی سخن می گوید که می تواند ایران را به جایگاه اصلی خود باز گرداند . شاید مهمترین نظریه او یعنی قاره کهن خود به تنهایی بتواند بیشترین تغییرات را در سطح روابط خارجی ایران و 19 کشور اطراف آن بوجود آورد . او به صراحت از تبانی شرق و غرب برای بلعیدن حوزه فرهنگی مرکز جهان ( که ایران در قلب آنست) یاد کرده است نظریه او مبتنی بر سخن فردوسی است که می گوید سلم و تور دو فرزند فریدون که یکی بر غرب و دیگری بر شرق جهان حکومت می نمودند برای تصاحب سرزمین ایرج حاکم منطقه قاره کهن (نامیست که ارد بزرگ بر منطقه ای از کشمیر تا مدیترانه نهاده است ) را می کشند . و او می گوید قاره کهن امروز توسط آسیا و اروپا بلعیده شده است . و چین با شروع بحث جاده ابریشم بدنبال افکار استعماری است حال آنکه این جاده ، راه انتشار فرهنگ غنی ایران به شرق و غرب بوده است و نمونه آن افکار میترایزم و شاهنامه فردوسی ماست که هر دو را با جعل اسامی چینی ها از آن خود می دانند .
      او به ساختارهای سیاسی کشورهای محدوده قاره کهن نظری ندارد او همه را دعوت به همگرایی می کند او با دلایل بسیار ثابت می کند اگر این 20 کشور دست در دست یکدیگر بگذارند ساختاری بسیار قدرتمندتر از اتحادیه اروپا خواهند یافت .
      رنگ صورتی محدوده قاره کهن را به نمایش می گذارد

      نقشی که ارد بزرگ برای ایران در قاره کهن قائل است نقشی فرهنگی و تاریخی نظیر یونان در اروپاست .
      قاره کهن امروز اسیر آسیا و اروپاست .
      تاریخ و فرهنگ در شرق به چین ختم می شود و در غرب به یونان .
      یکی از وجوه جالب و بارز این نظریه ایجاد همگرایی بیشتر منطقه ایی است که خود موجب خلع سلاح تجزیه طلبان در سطح کشورهای منطقه می گردد .
      حکیم ارد بزرگ با نظریه قاره کهن خود پرده از حقیقتی برداشته که تا کنون هیچ اندیشمندی به آن توجه نکرده بود .
      دهها مقاله و کتاب در مورد اندیشه های ارد بزرگ نگاشته شده است . بعضی او را علامه اقبال لاهوری عصر حاضر می دانند و عده ایی همپای فردریش نیچه در فلسفه و کسانی معتقدند جبران خلیل جبران امروز است . و البته جالب خواهد بود که بدانیم ارد بزرگ و جبران خلیل جبران هر دو در 17 دی ماه زاده شده اند .



      (( اُرد بزرگ ))
      سروده استاد فرزانه شیدا / اسلو / نروژ / 1388
      دراین دنیای وانفسا
      گهی ویران گهی شیدا
      گهی آواره ی دهری
      گهی جا مانده در دنیا

      رهم تاریک و گه خاموش
      نه گرمی های یک آغوش
      چه افسرده رهی رفتم
      به قلبی خسته و مدهوش

      نه نوری در ره تارم
      نه شمعی در شب زارم
      نه مهری تا که جان گیرد
      درآن قلب ِ گرفتارم

      دراین ره وه چه بیهوده
      نه دلخوش یا که آسوده
      رهی رفتم , بسی گُمره
      به دل صد غصه آلوده

      بناگه نور رخشانی
      توگوئی در زمستانی
      بدل گرمیِ بودن داد
      به دل زآن درد و ویرانی

      از او بس پرس وجو کردم
      ز او دل زیرورو کردم
      به عشقی با کلام او
      به" شیدائی "چه خو کردم

      کلامش آسمانی بود
      چو اکسیر جوانی بود
      به نامش " زندگانی " بود
      و " نام او جهانی" بود

      سخن از "مرد " دوران است
      چو فکرش مایه ی جان است
      میان هرکلام او
      تو گوئی راز پنهان است

      در این دنیا دراین برزن
      ز نام "او" بگو با من
      بخوان" اندیشه ی" او را
      به عشق دل, ز جان و تن

      بگو: " اُرد بزرگ " ما
      چه می گوید در این دنیا
      "کلامِ او" چو آئین است
      سخن در هر سخن گویا

      سخن؛ حرفِ منو ما نیست
      سخن ,از رنجِ فردا نیست
      سخن," اندیشه ای ناب "است
      چنین "اندیشه "هرجا نیست

      کلامش روح جاویدان
      وجودش مظهر ایمان
      خدای فکر و اندیشه
      به نام " اُرد" این ایران

      کلامش روح هر شادی
      به ویرانی چو" آبادی"
      بخوان در هر کلام او
      پیام سرخ "آزادی"

      مجسمه حکیم ارد بزرگ - ساخته عقیل اصلی چوکانلو
      مجسمه زیبای حکیم ارد بزرگ توسط هنرمند پیکرتراش شیروانی "عقیل اصلی" ساخته شد . عقیل اصلی چوکانلو پیش از این مجسمه ی به ارتفاع 3 متر برای میدان "جعفرقلی زنگلی" شهر شیروان ساخته است .



      مستند زندگی حکیم ارد بزرگ :
      ساخت مستند "زندگی حکیم ارد بزرگ" از تاریخ 10 اردیبهشت ماه 1393 کلید خورده است و همچنان در ساخت می باشد .
      این مستند به بیوگرافی و آثار "حکیم ارد بزرگ" می پردازد .
      و در آن مخاطب شاهد مراحل رشد حکیم ارد بزرگ ، از کودکی تا به امروز است .



    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      زندگی نامه ی جهان پهلوان تختی

      غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی‌آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به نام خانوادگی آنها تبدیل شد.
      فایل پیوست 16021
      رجب‌خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود واز همین راه مخارج زندگی خانوادهٔ پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد. نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد.
      شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی‌آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت.
      فایل پیوست 16022فایل پیوست 16023
      تختی در دوران زندگی ورزشی‌اش رکورددار شرکت در المپیک‌ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن
      یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده‌است.
      او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی‌گیران نامداری را مغلوب کرد.
      فایل پیوست 16024
      وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو، ۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد.
      فایل پیوست 16031فایل پیوست 16032
      حاصل این ازدواج تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود.
      فایل پیوست 16033
      پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت وی تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت‌انگیز فرو برد.
      در مورد قتل و یا خودکشی وی دلایلی همچون ناراحتی‌های روحی و مشکلات مالی آوردند ولی هیچ گونه بازرسی برای قتل وی به صورت جدی شکل نگرفته است.
      فایل پیوست 16034
      بازیهای المپیک:
      پنجاه و دو هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
      پنجاه و شش ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
      شصت رم: مدال نقره ۸۷ کیلو گرم
      شصت و چهار توکیو: چهارم۹۷ کیلو گرم
      فایل پیوست 16029فایل پیوست 16028
      قهرمانی جهان:
      پنجاه و یک هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
      پنجاه و چهار توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلو گرم
      شصت و یک یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
      شصت و دو تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم
      فایل پیوست 16026

      بازیهای آسیایی:

      پنجاه هشت توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم

      فایل پیوست 16030فایل پیوست 16027
      جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت، ۴ طلا، ۴ نقره

      المپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی ۱
      تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال‌های جهانی و المپیک بشود: جهانی ۵۱ و المپیک ۵۲ (در ۷۹ کیلوگرم)، المپیک ۵۶، ۶۰، جهانی تهران و یوکوهاما (در ۸۷ کیلو) و جهانی ۶۲ تولیدو در ۹۷ کیلو.
      فایل پیوست 16035
      ویرایش توسط kouchoulou : 16 آبان 1393 در ساعت 18:22

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سردار بي بي مريم بختياري، زن مبارز عصر مشروطه

      فایل پیوست 15639
      بی بی مريم بختياري دختر حسينقلي خان ايلخاني، خواهر عليقلي خان سردار اسعد و همسر ضرغام‌ا‌لسلطنه بختياري از زنان مبارز عصر مشروطيت است. او از زنان تحصيلکرده و روشنفکر عصر بود که به طرفداري از آزاديخواهان برخاست و در اين راه از هيچ چيز دريغ نورزيد. وي به مثابه زندگي ايلياتي در فنون تيراندازي و سوارکاري ماهر بود و چون همسر و جانشين خان بود عده اي سوار در اختيار داشت و در مواقع ضروري به ياري مشروطه‌خواهان مي پرداخت. سردار بي بي مريم بختياري، يکي از مشوقين اصلي سردار اسعد بختياري جهت فتح تهران محسوب مي‌شد. وي طي نامه‌ها و تلگراف‌هاي مختلف بين سران ايل و سخنراني‌هاي مهيج و گيرا، افراد ايل را جهت مبارزه با استبداد صغير (استبداد محمدعلي شاهي) آماده مي‌کرد و به عنوان يکي از شخصيت‌هاي ضداستعماري و استبدادي عصر قاجار مطرح بوده است.

      سردار مريم بختياري قبل از فتح تهران مخفيانه با عده‌اي سوار وارد تهران شده و در خانه پدري حسين ثقفي منزل کرد و به مجرد حمله‌اي سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به ميدان بهارستان بود سنگربندي نمود و با عده اي سوار بختياري، از پشت سر با قزاق‌ها مشغول جنگ شد. او حتي خود شخصا تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگيد. نقش او در فتح تهران، ميزان محبوبيتش را در ايل افزايش داد و طرفداران بسياري يافت به طوري که به لقب سرداري مفتخر شد.
      1

      سردار مريم بختياري در جنگ جهاني اول با وجود آنکه ايل بختياري از انگليس‌ها حمايت مي‌کرد به مخالفت با انگليس‌ها پرداخت و با عده اي از تفنگچيان و سرداران خود جانب متحدين را گرفت. او پاره‌اي از خوانين جزء بختياري چون خوانين پشتکوه را با خود يار ساخت و در يورش‌هاي مداوم خود به انگليس‌ها صدماتي وارد ساخت به طوري که پليس جنوب مبارزات دائمي و پيگيري را با او شروع کرد. او از سربازان و افسران آلماني و سرکوب و قلع و قمع راهزنان کهگيلويه و کنترل خوانين کوچک استفاده نمود. 2

      قدرت سردار مريم در منطقه به حدي بود که روس‌ها به هنگام فتح اصفهان خصمانه به منزل او تاختند و اثاثيه او را به يغما بردند و کليه اموال و املاک او را در اصفهان مصادره کردند
      . 3

      رشادت و دلاوري اين زن بختياري به حدي بود که آوازه شهرت و آزادگيش در سرتاسر ميهن پيچيد و منزل او مأمن و پناهگاه بسياري از آزاديخواهان عصر مشروطه شد به طوري که هنگام فتح اصفهان توسط روس‌ها (در جنگ جهاني اول)؛ فن کاردف، شارژ دافر سابق آلمان به خانه سردار مريم بختياري پناه برد و مدت سه ماه و نيم در پناه او بود تا اينکه پس از شکست بختياري‌ها از روسها و کشته شدن 58 نفر راهي کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت. به پاس حمايت‌هاي سرسختانه بي بي مريم از فن کاردف، امپراطور آلمان، کمان تمثال ميناکاري و الماس نشان و همچنين صليب آهنين خود را که مهمترين نشان دولت آلمان بود، براي او فرستاد و او تنها زني بود که در دنيا توانست به دريافت اين نشان نائل آيد. 4

      جريان مبارزات سردار مريم بختياري با انگليس‌ها در طي قرارداد 1919 و کودتاي 1299 همچنان ادامه يافت به طوري که دکتر محمد مصدق حاکم فارس در زمان کودتاي 1299 پس از مخالفت و عزل از اصفهان راهي بختياري شد و مدتها مهمان سردار مريم بود.

      سردار مريم بختياري در سال 1316هـ. ش سه سال پس از شهادت فرزندش علي‌مردان خان در اصفهان به دستور رضاشاه، زندگي را بدرود گفت.
      5

      ____________________________________________

      1. ابوالفتح اوژن بختياري، تاريخ بختياري (تهران، بي نا، 1345) ص 219
      2. رالف گارثويث، بختياري در آئينه تاريخ ترجمه مهراب اميني (تهران، سهند، 1345) ص 228-227
      3. نورالله دانشور علوي، جنبش وطن‌پرستان اصفهان و بختياري (تهران، آنزان، 1377) ص 179
      4. سپهر. عبدالحسين، ايران در جنگ بزرگ (تهران، بانک ملي، 1336) ص308-304
      5. بختیاری، مريم، خاطرات سردار مريم بختياري از کودکي تا آغاز انقلاب مشروطه (تهران، آنزان، 1382) ص 21 .

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سردار اسد(اسعد) بختیاری
      فایل پیوست 15729
      علی‌قلی‌خان بختیاری معروف به سردار اسعد بختیاری در تاریخ ۱۲۳۶ هجری شمسی و در جونقان بدنیا آمد. وی از رؤسای روشنفکر و تحصیلکرده مشروطه‌خواه بختیاری و فرمانده فاتحین تهران در جریان انقلاب مشروطه در ایران بود. علیقلی خان ایلخانی (سردار اسعد دوم) پسر سوم و چهارمین فرزند حسین قلی خان ایلخانی از تیره هفت لنگ بختیاری و نوۀ دختری نجف خان به سال 1274 ق /1858م در چهار محال دیده به جهان گشود.1 علیقلی خان از خردسالی نسبت به برادران خود برتری داشت. وی به مناسبت هوش و ذکاوت فطری بیش از سایر فرزندان مورد توجه ایلخانی قرار گرفت.
      فایل پیوست 15730
      علی قلی خان پس از کشته شدن پدرش یکسال در زندان حاکم اصفهان که ظلل السلطان فرزند ناصر الدین شاه قاجار بود حبس بود او به نوعی شاید زندگی سیاسی خود را با زندان آغاز کرد.
      با به قدرت رسیدن اتابک ستاره اقبال خانواده ایلخانی مجدداً درخشید.اسفندیار خان سردار اسعد اول به ایلخانی بختیاری رسید و علی قلی خان فرمانده سواران بختیاری گردید و این وضعیت تا عزل اتابک از حکمرانی اصفهان ادامه داشت.پس از عزل حاکم، سردار اسعد در سال ۱۳۱۸ هجری قمری به هند و سپس مصر سفر کرد و در همان سال به زیارت خانه خدا مشرف و سپس عازم پاریس گردید.دو سال بعد سردار اسعد به ایران بازگشت و در سال ۱۳۲۱ ق اسفندیار خان برادر بزرگترش فوت کرد عازم بختیاری شد و به تمشیت امور پرداخت.
      سردار اسعد در بین ایل بختیاری دارای موقعیت ممتاز وویژه ای بود ومی توان او را نقطه محوری ایل بختیاری در دوران خودش نام نهاد.هر چند مسافرتهای او به اروپا برای مداوا بود اما بهر ترتیب او از نخستین کسانی بود که با مظاهر تمدن و فرهنگ و دموکراسی غرب آنها در فرانسه که مهد روشنفکری اروپا بود آشنا شد و به همین دلیل خود نیز واجد امتیازات روشنفکری منحصر به فرد گردید.پس از افتتاح مجلس اول در هجدهم شعبان ۱۳۲۴ هجری قمری وی مجدداً عازم پاریس گردید،در زمان به توپ بستن مجلس در سال ۱۳۲۶هجری قمری نیز که عده ای از رجال و آزاد یخواهان عازم اروپا شدند او در پاریس اقامت داشت.
      استبداد محمد علی شاهی باعث تأمل و تفکر بسیاری از رجال و روشنفکران شد و یکی از دلایل مراجعت سردار اسعد به ایران نیز همین امر بود.در این بین تشویق ایرانیانی که با او ارتباط داشتند برای مراجعت او به ایران بسیار مؤثر بود.مخبرالسلط هدایت که آن هنگام در اروپا بسر می برد می نویسد:شاخص میان ایرانیان علیقلی خان سردار اسعد است که غالباً اشخاص مهمی با او مراوده دارند و او را به بازگشت به ایران ورهبری نهضت تشویق می کردند.
      علاوه بر این تشویق ها فتح اصفهان توسط بختیاری ها نیز در ترغیب او بسیار مؤثر بود.سردار اسعد در چنین شرایطی واردایران شد و در اولین قدم به اتحاد ایل بختیاری مشغول شد.پس از آن سردار اسعد جهت اطمینان خاطر خود نیاز به اتحاد با نیروی محلی دیگر در جنوب و جنوب غرب ایران یعنی قشقایی ها و طوایف عرب داشت تا با خاطری آسوده و مطمئن از پشت سر خود عازم فتح تهران شود.
      ابتدا با شیوخ قدرتمند اعراب ایران در خوزستان متحد شد وپس از آن با خوانین قشقایی نیز سوگند نامه ای امضاء کرد و پس از این اقدامات اردوی بختیاری برای حرکت به تهران در اصفهان مستقر شدند.
      اردوی مجاهدین بختیاری از اصفهان و سواران جنگی سپهدار تنکابنی از دشت همزمان به سمت تهران حرکت کردند و در ۲۴ جمادی الثانی ۱۳۲۷ وارد تهران شدند.
      شجاعت وبختیاری ها و سواران تنکابنی به حدی بوتد که پس از چند روز شهر بالاخره تصرف شد شاه با پانصد تن از سران و بستگان به سفارت روس پناهنده شدند .از اهمیت اقدامات بختیاری ها در فتح تهران همین بس که پاولویچ می نویسد:در نهضت مشروطه خدمات بختیاری ها غیر قابل انکار است حتی می توان گفت که اگر سواران آنها در تحت ریاست سردار اسعد به تهران حرکت نمی کردند ،محمد علی میرزا به این سهولت میدان را خالی نکرد و به سفارت پناهنده نمی شد.
      از این سخن می توان نتیجه گرفت که محمد علی شاه بیش از همه از حرکت بختیاری های و توانایی آنها ترسیده بود.هماهنگی خاص و تحت امر بودن نیروهای بختیاری و توانایی آنها در تحت فرماندهی مدبرانه سردار اسعد بختیار از نقاط قوت این نیرو در آزادی مجدد ایران پس از استبداد صغیر بود.
      عکس هایی از فتح تهران توسط مشروطه خواهان بختیاری:
      فایل پیوست 15731فایل پیوست 15732فایل پیوست 15733

      در اولین کابینه که پس از خلع محمد علی شاه تشکیل گردید ، سردار اسعد وزارت سران قشقایی و عرب در جنوب ایران گردید به حدی که نماینده انگلیس در خلیج فارس از تهران در خواست کرد که درصورت امکان سردار اسعد را وادار به استعفا کند تا از نا آرامی ها در منطقه جنوب جلوگیری شود که البته مورد موافقت قرار نگرفت.
      علاوه بر این تلاشهای بختیاری ها در سرکوبی شورش های پراکنده ایران پس از خلع محمد علی شاه نیز بسیار واجد اهمیت است . شورش در زنجان را دولت به کمک نیروهای بختیاری تحت فرماندهی جعفر قلی خان امر بهادر فرزند سردار اسعد و ارمنی نشاند.در ادامه نیز دولت پس از ناکامی های ستارخان در سر کوب شورش اردبیل و ناکامی این فرمانده در ایجاد نظم و امنیت درخط شمال شرق ایران مجدداً از نیروهای بختیاری تحت فرماندهی جعفر قلی خان امیر بهادر و ارمنی استفاده و شکست ستارخان را جبران و امنیت را به اردبیل بازگرداند.
      رشادت و فداکاری هایی که ایل بختیاری برای اعاده مشروطیت انجام دادند و تحت فرماندهی سردار اسعد نتایج مهم و مؤثری رانیز به همراه داشت.اما به علت نداشتن تجربه سیاسی و پختگی درامور اداری به رغم توان بالای نظامی استفاده نمایند.پس از مرگ علیقلی خان فرزندش جعفر قلی خان امیر بهادر لقب اسعد را به ارث برد و مدتی در کرمان و خراسان حکومت داشت پس از کودتای ۱۲۹۹ به جمع دوستان سردار سپه پیوست و وزارت پست و سپس وزارت جنگ را نیز در سلطنت رضا شاه تجربه و در نهایت نیز به دستور رضا شاه پهلوی به قتل رسید.
      فایل پیوست 15734
      روحش شاد و یادش گرامی

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن