سلام! خیلی وقته توی فکرم بود که بتونم یه تاپیکی راه بندازم که به جای پرداختن به حواشی تکمیل کننده دونسته های دوستان باشه!
پس هر روز یک آرایه ادبی رو به زبان ساده تشریح میکنیم! اون هم به قلم خودمون تا بیشتر قابل درک باشه! سعی میکنم از مثال های راحت تا سخت استفاده کنم تا دوستانی که توی ارایه مشکل دارند بتونن اروم اروم باهاش ارتباط برقرار کنن!
آرایه اول-
دوست نداشتم از اسون شروع کنم مثل تشبیه و این چیزا! خوب اینارو همه میدونن دیگه! بریم سراغ سجع و جناس که خیلی ها قاطی میکنن!
امروز سجع و انواع اون رو میگم! فردا جناس و فرقش با سجع
سجع به معنی لغوی به معنای اواز کبوتره! و به کلماتی اطلاق میشه که توی دو جمله جدا بیان و هم وزن باشن و گاهی هم حروف اخرشون یکی باشه!
پس دقت کنید چند تا کلمه هم وزن اگه تو یه جمله بیان سجع نیستن!!! باید حتما دو تا جلمه باشه! و این رو هم بدون که سجع تو نثر حکم قافیه تو شعرو داره!
سجع انواع مختلف داره! سجع مطرف( حرف آخر بین دو کلمه مشترکه! مثال( غایت و نهایت! ( حرف اخر مشترکه ولی زیاد هم وزن نیستن!)
سجع دوم متوازی هستش!( علاوه بر اینکه تو حرف آخر مشترکن! توی وزن هم مشترک هستن! مثال( داغ&باغ!)
سجع سوم متوازن!( مثال محجوب&معذور!)
نکته آخر! سجمع متوازی بهترین و دلنشین ترین نوع سجعه!
قدم آخر ! یه چند تا تمرین با هم حل کنیم!
) در عبارات زیر سجع را بیابید و نوع آن را بنویسید : الف : اختران رخشان به پرتو روشنی او تابنده و چرخ گردان به خواست و فرمان او پاینده
ب : خبری كه دانی دلی بیازارد ، تو خاموش تا دیگری بیارد .
پ : مال از بهر آسایش عمر است ، نه عمر از بهر گرد كردن مال
ت : پرده ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه ی روزی به خطای منكر نبُرد .
2 ) در كدام گزینه آرایه ی سجع دیده نمی شود ؟
الف : هر نفسی كه فرو می رود ممدّ حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات.
ب : گره گشای هر بندی و آموزنده ی هر پندی است.
ج : شما را باغ باید و ما را چون لاله داغ .
د : الهی مگذار ما را به كه و مه.
الف رو من حل میکنم بقیش هم هرکی از راه رسید دست بجنبونه
تابنده&پاینده!( متوازی) رخشان &گردان(متوازی)
احتمال 99% این تاپیک 5 دقیقه دیگه میره زیر!چون دوستان فقط دنبال حاشیه و تاثیر معدلن!
) ولی یک نفرم یاد بگیره واسه من بسه!
خوب منو نیگا نکن ب رو حل کن![]()