خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      از مناظره های زیبای رخشنده اعتصامی (پروین اعتصامی)

      برد دزدی را سوی قاضی عسس
      خلق بسیاری روان از پیش و پس

      گفت قاضی : کاین خطاکاری چه بود؟

      دزد گفت: از مردم آزاری چه سود؟



      گفت، بدکردار را بد کیفر است

      گفت، بدکار از منافق بهتر است


      گفت، هان بر گوی شغل خویشتن

      گفت، هستم همچو قاضی راهزن


      گفت، آن زرها که بردستی کجاست؟

      گفت، در همیان تلبیس شماست


      گفت، آن لعل بدخشانی چه شد؟

      گفت، میدانیم و میدانی چه شد


      گفت، پیش کیست آن روشن نگین؟

      گفت، بیرون آر دست از آستین


      دزدی پنهان و پیدا، کار تست

      مال دزدی، جمله در انبار تست


      تو قلم بر حکم داور میبری

      من ز دیوار و تو از در میبری


      حد بگردن داری و حد میزنی

      گر یکی باید زدن، صد میزنی


      میزنم گر من ره خلق، ای رفیق

      در ره شرعی تو قطاع الطریق


      می‌برم من جامهٔ درویش عور

      تو ربا و رشوه میگیری بزور


      دست من بستی برای یک گلیم

      خود گرفتی خانه از دست یتیم


      من ربودم موزه و طشت و نمد

      تو سیه دل مدرک و حکم و سند


      دزد جاهل، گر یکی ابریق برد

      دزد عارف، دفتر تحقیق برد


      دیده‌های عقل، گر بینا شوند

      خود فروشان زودتر رسوا شوند


      دزد زر بستند و دزد دین رهید

      شحنه ما را دید و قاضی را ندید


      من براه خود ندیدم چاه را

      تو بدیدی، کج نکردی راه را


      میزدی خود، پشت پا بر راستی

      راستی از دیگران میخواستی


      دیگر ای گندم نمای جو فروش

      با ردای عجب، عیب خود مپوش


      چیره‌دستان میربایند آنچه هست

      میبرند آنگه ز دزد کاه، دست


      در دل ما حرص، آلایش فزود

      نیت پاکان چرا آلوده بود


      دزد اگر شب، گرم یغما کردنست

      دزدی حکام، روز روشن است


      حاجت ار ما را ز راه راست برد

      دیو، قاضی را بهرجا خواست برد
      ********************************
      ********************************
      دیوانه و زنجیر


      گفت با زنجیر ، در زندان شبی دیوانه ای
      عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند
      من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای
      کاش می‌پرسید کس، کایشان به چند ارزیده‌اند
      دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین
      ای عجب! آن سنگ‌ها را هم ز من دزدیده‌اند
      سنگ می‌دزدند از دیوانه با این عقل و رای
      مبحث فهمیدنی‌ها را چنین فهمیده‌اند
      عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را
      در ترازوی چو من دیوانه‌ای سنجیده‌اند
      از برای دیدن من، بارها گشتند جمع
      عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده‌اند
      جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در
      گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده‌اند
      کرده‌اند از بیهشی بر خواندن من خنده‌ها
      خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده‌اند
      من یکی آئینه‌ام کاندر من این دیوانگان
      خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده‌اند
      آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست
      گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده‌اند
      خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست
      این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده‌اند
      به که از من باز بستانند و زحمت کم کنند
      غیر ازین زنجیر اگر چیزی به من بخشیده‌اند
      سنگ در دامن نهندم تا در اندازم بخلق
      ریسمان خویش را با دست من تابیده‌اند
      هیچ پرسش را نخواهم گفت زین ساعت جواب
      زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده‌اند
      چوب دستی را نهفتم دوش زیر بوریا
      از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده‌اند
      ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران
      عیب‌ها دارند و از ما جمله را پوشیده‌اند
      ننگ‌ها دیدیم اندر دفتر و طومارشان
      دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده‌اند
      ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست
      عاقلان با این گران سنگی، چرا لغزیده‌اند

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      لذت بردیم)))

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Tajob
      نمایش مشخصات
      عالی. خیلی مفهمومی بود
      کاش اینها حرفم را نمی فهمیدند
      اینها حرفم را بد می فهمند
      که از هزار نفهمیدن بدتر است

      حرارت لازم نیست گاهی از سردی نگاهش آتش میگیرم

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن