سوتی زیاد میدی؟! میشه واسه ماهم بگی ؛ بخندیم؟

[Mahsa.Nzr]

اول سلامممم...

خوبید ؟ خوشید؟

من خودم سوتی زیاد نمیدم! اما وقتیم که بدم...

اینم یه نمونه ش:

یه بار دبیر فیزیک مون بهمون گفت
هر کی حرف بزنه از کلاس میندازمش بیرون

اواسط زنگ بود که از دوستم پرسیدم عصری میخوام برم بیرون، توام میای؟؟؟

همین که اینو گفتم
یهو دبیرمون بهم گفت:
میخوای بری بیرون؟؟؟

منم که حواسم به سوالی که از دوستم پرسیده بودم بود
گفتم: امروز؟؟؟؟؟؟

کل کلاس زدن زیر خنده
خودم از همه بدتر


حالا نوبت شمـــــــــاس...

[جسیکا]

اول خودم
زنگ زده بودم جایی گفت تا نیم ساعت دیگه حتما بیاید منم گفتم باشه حتما تشریف میارم.طرف گوشی رو قطع کرد

[Ro.Architect]

با مامان و مادر بزرگم رفتیم بیرون بعد شیرینی خریدیم سر حساب کردن هی مادر بزرگم گفت من میگیرم هی من نذاشتم تا مام حساب کرد.بعد تو راه مادر بزگم هی میگفت چرا نذاشتین من بگیرم و فلان.. منم جعبه شیرینو دادم دستش گفتم باشه بیا بگیرشون..! بعد دیگه چیزی نگفت منم حواسم نبود درومدم گفتم تموم شد دیگه ببین اینطوری بچه هارو خر میکنن!!!!!!!!!!!!!!
یعنی تا الان که الانه دارم آآآآآآآآآب میشم از حرفی که زدم

[Mahsa.Nzr]

تاپیک تون تکراری بود

ادغام شد.....

[mahsa]

اين سوتي رو جايي خوندم ولي واقعي هستش....يه بارمعلم شيميمون درباره مسخره كردن افراد حرف ميزد برگشت گفت
ببينيد فرض كنيد من يه ادمم ...
بعد من حرفشو قطع كردمو گفتم اخه سخته تا سه هفته از مدرسه اخراج بودم

[Sajad TbT]

اين سوتي رو جايي خوندم ولي واقعي هستش....يه بارمعلم شيميمون درباره مسخره كردن افراد حرف ميزد برگشت گفت
ببينيد فرض كنيد من يه ادمم ...
بعد من حرفشو قطع كردمو گفتم اخه سخته تا سه هفته از مدرسه اخراج بودم

دمت گرم ، کلی خندیدم ...

[Joker72]

تموم ادکلن فروشی های شهر رو گشتم بهترینشون رو خریدم ازش استفاده کردم ورفتم سر کلاس دانشگاه.
ی کم که گذشت نگاه دخترهای کلاس عوض شد.بهم نگاه میکردن ومیخندیدن منم به روی خودم نمیاوردم.تا آخرش یکیشون گفتببخشید آقای حسینی از این عطر مردونش هست یکی واسه بابام بخرم؟)
تا ی هفته بعدش سر کلاس نرفتم.
اخه من از کجا بدونم کدوم عطر مردونس کدوم زنونه؟؟

[Joker72]

تموم ادکلن فروشی های شهر رو گشتم بهترینشون رو خریدم ازش استفاده کردم ورفتم سر کلاس دانشگاه.
ی کم که گذشت نگاه دخترهای کلاس عوض شد.بهم نگاه میکردن ومیخندیدن منم به روی خودم نمیاوردم.تا آخرش یکیشون گفتببخشید آقای حسینی از این عطر مردونش هست یکی واسه بابام بخرم؟)
تا ی هفته بعدش سر کلاس نرفتم.
اخه من از کجا بدونم کدوم عطر مردونس کدوم زنونه؟؟

[Ro.Architect]

تموم ادکلن فروشی های شهر رو گشتم بهترینشون رو خریدم ازش استفاده کردم ورفتم سر کلاس دانشگاه.
ی کم که گذشت نگاه دخترهای کلاس عوض شد.بهم نگاه میکردن ومیخندیدن منم به روی خودم نمیاوردم.تا آخرش یکیشون گفتببخشید آقای حسینی از این عطر مردونش هست یکی واسه بابام بخرم؟)
تا ی هفته بعدش سر کلاس نرفتم.
اخه من از کجا بدونم کدوم عطر مردونس کدوم زنونه؟؟

هه هه منیه سوتی درباره خودت دادم. تا دیشب فکر میکردم mohtasam دختره...

[Ro.Architect]

یه بار تریپ خبره برداشته بودم درباره لپ تاب و موبایل بعد خیلی با غرور و مفتخرانه گفتم اه من خیلی از لپ تاب sony بدم میاد خیلی چرتن دنیا فقط vaio!!!!!!!!!!!!

[Sajad TbT]

یه بار تریپ خبره برداشته بودم درباره لپ تاب و موبایل بعد خیلی با غرور و مفتخرانه گفتم اه من خیلی از لپ تاب sony بدم میاد خیلی چرتن دنیا فقط vaio!!!!!!!!!!!!

بابا شماها آخریشن ! دمتون گــرم

[Sajad TbT]

دوستان ببخشید من سوتی هامو نمیذارم ! تو ظرفیت این انجمن نمیگنجه ! ببخشید ...

[Ro.Architect]

یه بار داشتم از پله ها سرویسمون میرفتم بالا اصلا اعصاب نداشتم بعد پله دوم پام گیر کرد داشتم با مخ میخوردم زمین بعد راننده سرویسمون گفت: یـــــا علی! چنان بلند گفت که کل سرویس از جمله پسرای سرویس که دور از جنابتون همشون همون پیش پله بودن برگشتن نگام کردن زدن زیر خنده منم که آآآآآآآآآب شد بودم اومدم فقط از بینشون سریع رد شم کیفم گیر کرد به دسته ی صندلی یکیشون و کیفم پهن زمین شد و بندش پاره شده و پسرا هم که اسباب خندشون تکمیل شده بود دیگه داشتن کف سرویس میفتادن از خنده سریع جمع کردم وسایلمو رفتم ته ته...در مسیر همچنان یادمو گرامی میداشتن تا خواستم پیاده شم راننده سرویس گفت : نیوفتی دخترم...اخرین چیزی ک جز صدای اگزوز یادم صدای خنده پسرا بود...

[Ro.Architect]

دوستان ببخشید من سوتی هامو نمیذارم ! تو ظرفیت این انجمن نمیگنجه ! ببخشید ...

منم خیلی باید فکر کنم سوتی قابل ذکری بگم چون ماشالله سوتیام اسیدی اند با ph 0!!!!!!!!!!!!!

[Ro.Architect]

بابا شماها آخریشن ! دمتون گــرم

ببین من خوره کامپیوتر و موبایلم.حل المسائل بودم تو مدرسه واسه اینا گوشی نصف مدرسه رو من ساپورت میکردم ولی اینو نمیدونستم....


البته مثال من مثله " در بیابان برهوت دمپایی پاره غنیمت است" هست وگرنه درمقابل شما پسرا یـــــــــــــوخ (هیچ) هم چوخ(خیلی) حساب میشه برام!