سلام
خوب از افتخارات دوران دبیرستانتون(شلوغ کاری ها، و....)بگید.
سلام
خوب از افتخارات دوران دبیرستانتون(شلوغ کاری ها، و....)بگید.
یه افتخار دوران راهنمایی ام اینه که امتحان جغرافیا < همه ی امتحاناشو کتاب باز میکردم .....و
همچنین دین و زندگی امسال و سال قبل ... هر دوتاش م 20 شدم
بازم بعدا براتون میگم
دوران داشتم من
سر انجام که باید در خاک رفت / خوش آن کس که پاک آمد و پاک رفت
از افتخارات کلاسمون تو اول دبیرستان کره ای کردن مانتو معلم دینی(خدا ببخشه)
از افتخارت دوم دبیرستان کلاسمون بیرون کردن معلم فیزیکمون
از افتخارات مدرسمون: پنچر کردن لاستیک ماشین دبیر شیمی(خدایی نفهمیدیم کار کی بود ولی پیداش کنم حالشو میگیرم معلم به اون خوبی )
از اقتخارتمون تو سوم 2تا از معلم های پرورشی 24 ساعته باهم دعوا میکردن که کدوم نیاد کلاس ما اول خانم ش اومد بعد خسته شد خانم الف اومد بعد اونم کلافه شد بازم خانم ش اومد
ازافتخارات سال چهارم شاید معلم شیمی مون اگه همین بمونه دوباره بیرونش کنیم
از افتخارات دوران دبیرستانم اینکه
اسپری فلفل زدیم تو کلاس معلم تا خفگی رفت
ژان وال ژان: مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان بردند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم! این دیگر چه دنیاییست!!!
بینوایان-ویکتور هوگو
سوم راهنمایی بودم..شیطونیم گل کرد منو دوستم..مسابقه ازمایشگاه داشتیم..تمرین میکردم واسه مرحله بعد
با اسید بازی کردیم ازمایشگاه اتیش گرفت..
هنو کسی نمیدونه ما بودیم..
.....
دبیرستان هم سال اول بودیم یه دبیر فیزیک اومده بود شده بود دبیر پرورشی..
ما هم اعصابشو نداشتیم..اینقد اذیتش کردیم تا گریش گرفت رفت..مدیر هم گفت قهر کنه دوباره برش نمیگردونم
همون سال هم دبیر زیستمون رفت..واسه دکترا میخوند ولی هیچ حالیش نبود...
دبیر دینی هم ازمون تعهد گرفت...(5 نفر بودیم..هنوز هم باهمیم..مدرسه از دستمون عاصی بود..)
یه بار دبیر فیزیکو فرستادیم پی کارش..همون سال
سال چهارم هم کلا مدرسه نمیرفتیم..دبیر شیمیو بیچاره کردیم..تا مرحله توبیخ بردیمش..تقصیر خودش بود میخواست خوب تدریس کنه..تا ما هم لج نکنیم
خسته ام از جانی که گرفتار تن است...
ویرایش توسط maryaam_M5R : 30 خرداد 1393 در ساعت 23:06
سال اول راهنمايي: معلم عربيمون يه ماه نيومد كلاسمون
سال دوم راهنمايي : معلم رياضيمون كلا گذاشت رفت بعد كلي گشتن يكي ديگه اوردن
سوم راهنمايي: همه امتحانرو از ١ تا ٦ صبح ميخوندمم همرو هم ٢٠ شد مجز أدبيات كه كلا نخوندم ولي ١٧ شدم ( اسون بودن ديگه)
اول دبيرستان: كلااااا ٣،٤ جلسه اولو سر عربي رفتم بقيشو پيچونديم
دوم دبيرستان: هيچي اوايل خيلي سر كلاس شيطنت ميكردم بعد كلاسمو عوض كردن
تو راهنمایی ما خیلی بچه ی خوبی بودیم فقط نمیدونم چرا هر زنگ مدیر میمود سر کلاس ما داد میکشید کاری نمیکردیم فقط دعوا میکردیم چند بارم معلم هامون ازمون قهر کردن رفتن دفتر خلاصه عیب از ما نبود مدیرمون بی اعصاب بود
اهااااا برنو برقصوو اينا هم كه كار هر زنگمون بود جز امسال كه چند نفرو اخراج كردن و به چند نفر اختار دادن ترسيديم ديگه
دوم راهنمایی هم بودیم.معلم تاریخ اقا بودن..ما هم همه بدمون از تاریخ میومد..چند ت از بچه ها کل انداختن با معلم..اونم قهر کرد..یه هفته نیومد..مدیر گفت دوباره بره دیگه نمیارمش تا همتون تجدید بشین..
امتحان پایانی ازمون که گرفتن..معلممون گفت 4 نمره به همه میدم فقط توروخدا اذیتم نکنید..بالاترین نمره 17 بود..من یه نمره اضافه اوردم خخخخخخخ
خسته ام از جانی که گرفتار تن است...
از بچه های ما زیاد تعهد نامه میگیرن ولی کو گوش بدهکار خدارو شکر من گیر نیفتادم ینی کلا پیش مدیر و معلم بچه اروم هستیم اما با پنبه سر میبریمااااااااا
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)