سلام
من امروز تصمیمی گرفته بودم اینکه چون تو خونه ی ما سر و صدا برم سر بالکن بشینم بخونم
...بعدش کلی بالکن رو تمیز کردم دورشو پارچه کشیدم کتابا مو همه رو بردم اونجا بعدش شروع کردم به درس خوندن
..همه چی داشت خوب پیش می رفت که دیدم یه مشت سوسک حملهه وور شدن.:troll (17):
.اقا چشتون روز بد نبینه تا دوساعت داشتم سوسک کشی می کردم اعصابم خورد شد
دوباره همه رو جمع کردم اوردم تو اتاقم.
.اخه از سوسک چندشم میشه .. هیچی دیگه الانم کمرم گرفته باز خوبه داداش کوچیکم کمکم کرد ..داداشم می گه ولش کن مریم لابد خدا نمی خواد دیگه قسمت نیست تو به جایی برسی...
.اما من تسلیم نمی شم خواهیم دید.
..فردا با ساعت مطالعه ی بالا خواهم امد
امشب که پرپر شد...:troll (21):