دوستان آخر چی شد؟
دلیل این تناقضه بین روش تعریف و قواعد چیه؟
دوستان آخر چی شد؟
دلیل این تناقضه بین روش تعریف و قواعد چیه؟
سردم است
و زمستان در این میان
نقشی ندارد ...
خوب امیر اگر ممکنه از طریق تعریف هم جواب رو بنویس بزار
(من از طریق تعریف میرم پیوسته میشه نمیدونم اشکال کارم کجاست)
سردم است
و زمستان در این میان
نقشی ندارد ...
میشه بگید چطور میشه بدون تابع مورد نظر پیوستگی اونه رو چک میکنید؟؟شما بدون چک کردن پیوستگی از تعریف استفاده میکنید مشکل اینجاست
سردم است
و زمستان در این میان
نقشی ندارد ...
این تناقض یکی از مشکلات روش قواعد هست ... به همین دلیل زمانی که به یه همچین مواردی برمیخوریم یعنی مشتق موجود نیست (اونم از روش قواعد) باید (الزاما) از روش تعریف رفت تا مطمئن شد که تابع در نقطه مورد نظر حد نداره .... که در اکثر مواقع از روش تعریف جواب میده و ما از روش تعریف به جواب میرسه ...
آقا فکر کنم من از همون اول دچار یک مشکل پایه ای توی مشتق هستم (تازه دارم میفهممش)
وقتی که ما از طریق تعریف مشتق همون تابع اصلی رو در x=0 بررسی میکنیم یه ضابطه به دست میاد (ایکس * سینوس یک ایکسم) حالا این ضابطه ی بدست اومده چیه؟ ضابطه ی مشتق هست یا نه؟
اگر این ضابطه ی مشتق باشه که پیوستست اگر هم نباشه که اصولا من از پایه بد بفهمیدم مشتق رو
سردم است
و زمستان در این میان
نقشی ندارد ...
سردم است
و زمستان در این میان
نقشی ندارد ...
دادا وقتی مشتق میگیری باید از همسایگی یه نقطه مشتق بگیری نه خود اون نقطه ....
یعنی عملا نقطه ی x=0 در دامنه ی مشتق وجود ندارد...
بنابراین اصن شرط صحبت از پیوستگی را ندارد ....
این یک بود ....
2- ...ضابطه تابع مشتق از همون قواعد مشتق گیری بدست میاد ....(ایکس * سینوس یک ایکسم) نمیتونه ضابطه تابع مشتق ما باشه ... چون ما روش تعریف رو برای یک نقطه اون جور بدست اوردیم ...
سلام
آیا در مشتق مراتب بالا تر هم میشه از روش مشتق عامل صفر شونده استفاده کرد؟
پذیرفتن اینکه اشتباه کرده اید نشان دهنده این است که اکنون عاقلتر از گذشته اید !
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)