خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 33
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه

      Daghon
      نمایش مشخصات
      دوستان لحن نویسنده تو قسمتی که خانم (کتی ملیح) پر رنگ کردن لحن کنایی هست و عقیده ی نویسنده نیست...


    2. Top | #17
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط کتی ملیح نمایش پست ها
      آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود... همان

      شبی که هزار شب نمیشود. همان شبی که همه به هم محرمند.
      همان شبی که وقتی

      عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود
      این را از فیلم هایی که در فضای

      سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم...





      جمله ی خیلی زشت و زننده ایه.خیلی زشت. و خیلی زننده. یعنی چی این حرفا! از همه طرف باید تو تن آدم سیخ کنن!اوفف
      نقل قول نوشته اصلی توسط milad 22 نمایش پست ها
      یه عده بیکار نشستن تو خونه فقط مشغول چرت و پرت گفتن هستن ملتم تا اسم یه امامی چیزی رو میبینن تو متن بدون توجه به حرفای نویسنده شروع به تعریف تمجید میکنن


      این مسئله توی خیلی از مراسمات دیده میشه
      حالا بهرحال
      متن کنایی بود

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    3. Top | #18
      کاربر نیمه فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      من تا حالا عروسی نرفتم ازبس این عروسیا منکراتین ایشالله عروسی خودم
      شاید آن روز که سهراب نوشت
      تا شقایق هست
      زندگی باید کرد
      خبر از رتبه و کنکور نداشت

      ========================
      این التهاب کنکور آخر کشد وجودم
      این غول بی سر و پا آخر کشد وجودم
      یا رب مگر گناهی دیدی ز بنده خویش
      این آتش گناهی است آخر کشد وجودم
      ========================
      وقت آن است بمیریم که مردن خوب است
      پشت کنکور بمانیم که ماندن خوب است
      سال اول اگرهم رتبه ی مان خوب نبود
      سال دوم به یقین زجر دیدن خوب است
      ========================
      همشون از خودمه ولی کپی رایت نداره



    4. Top | #19
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط pezeshki94 نمایش پست ها
      من تا حالا عروسی نرفتم ازبس این عروسیا منکراتین ایشالله عروسی خودم
      ان شاءالله

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    5. Top | #20
      کاربر انجمن

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      خدایی این دروغارو از کجاتون در میارین؟



    6. Top | #21
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      گریم گرفت
      دلمان برای هرچیز کوچک،چقدر تنگ است..

    7. Top | #22
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      خدا از همه بالاتره چرا به جای اینکه بگیم خدا رو از کارهامون دور کردیم امام زمانو فلان امامو بهمان میکنیم یه عده احساساتی هم روزد جو گیر میشن. بعضی وقتها به این وهابی ها حق میدم بهمون میگن .رافضی به هر دری میزنیم جز خدا غافل از اینکه خدا از همه بالاتره . این متن شرک هست شرک

    8. Top | #23
      کاربر نیمه فعال

      Sharmande
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Anti-zionist نمایش پست ها
      خدا از همه بالاتره چرا به جای اینکه بگیم خدا رو از کارهامون دور کردیم امام زمانو فلان امامو بهمان میکنیم یه عده احساساتی هم روزد جو گیر میشن. بعضی وقتها به این وهابی ها حق میدم بهمون میگن .رافضی به هر دری میزنیم جز خدا غافل از اینکه خدا از همه بالاتره . این متن شرک هست شرک
      خدابالاتره بله اما یکم داری تند میریا
      آدم باش همین

    9. Top | #24
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Anti-zionist نمایش پست ها
      خدا از همه بالاتره چرا به جای اینکه بگیم خدا رو از کارهامون دور کردیم امام زمانو فلان امامو بهمان میکنیم یه عده احساساتی هم روزد جو گیر میشن. بعضی وقتها به این وهابی ها حق میدم بهمون میگن .رافضی به هر دری میزنیم جز خدا غافل از اینکه خدا از همه بالاتره . این متن شرک هست شرک
      دوست عزیز ما که خدای ناکرده آقا رو ب جای خدا ستایش نکردیم
      ایشون ولی خدا روی زمین هستن ویکی از خاص ترین افراد برای ما
      ورضایت ایشون ازکارای ما هم اهمیت داره
      واین این شرک نیست

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    10. Top | #25
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط unnam نمایش پست ها
      خدایی این دروغارو از کجاتون در میارین؟

      دروغ؟؟
      چه دروغی؟

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    11. Top | #26
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      تشرف راننده ای که با امام زمان(ع)عهدی بسته بود.

      راننده ای اظهار می کرد که:موقعی که من بار زده و از مشهد به قصد یکی از شهر ها خارج شدم در بین راه هوا طوفانی شد و برف زیادی آمد که راه بسته شد و من در برف ماندم.موتور ماشین هم خاموش شد و از کار افتاد.هر چه کوشش کردم نتوانستم ماشین را روشن کنم.در اثر شدت سرما مرگ خود را مجسم دیدم.به فکر فرو رفتم که:"خدایا!راه چاره چیست؟"

      یادم آمد سال ها قبل،واعظی که در منزل ما منبر می رفت بالای منبر گفت:مردم!هر وقت در تنگنا قرار گرفتید و از همه جا مأیوس شدید،متوسل به آقا امام زمان(عج)شوید که ان شاءالله حضرت کمک می کند."

      بی اختیار متوسل به آقا امام زمان(ع)شدم و از ماشین پایین آمدم و باز هم موتور را بررسی کردم شاید که روشن شود.اما موفق نشدم و دو مرتبه به ماشین برگشته و پشت فرمان نشستم،در حالیکه غم و غصه تمام وجودم را فراگرفته بود،ناگاه شیطان مرا فریب داده و به من گفت:"متوسل به کسی شدی که وجود ندارد."

      فهمیدم وسوسه شیطان است که لحظات آخر عمر برای فریب من آمده،ناراحتی ام زیاد شد و باز هم از ماشین پیاده شدم و از خداوند مرگ یا نجات را طلب کردم.با خداوند تعهّد کردم که"اگر من از این مهلکه نجات پیدا کنم و دوباره زن و فرزندانم را ببینم،از گناهانی که تا آن روز آلوده به آن بودم،فاصله بگیرم و نمازهایم را اول وقت بخوانم."

      تا آن زمان من به نماز اهمیت نمیدادم.چون گاهی می خواندم و گاه تمنا می شد و گاه آخر وقت می خواندم و مرتب نبود.این دو عهد را با خدا بستم که در صورت نجات از این مهلکه،این دو برنامه را انجام دهم.

      یک وقت متوجه شدم،دیدم یک نفر داخل برف ها دارد به طرف من می آید.حس کردم کمک راننده ای است.چون مقداری آچار به دست داشت.به من سلام کرد و فرمود:"چرا سرگردانی؟" من شروع کردم ماجرای طوفان و برف و خاموش شدن ماشین را به طور مفصل برای او نقل کردم و گفتم:"حدود سه،چهار ساعت است که من طفره زده ام و ماشین روشن نمی شود."

      آن شخص فرمود:"من ماشین را راه می اندازم"و به من فرمود:"برو پشت فرمان بنشین و استارت بزن"کاپوت ماشین را بالا زدندو ندیدم که دست ایشان به موتور خورد یا نه.سوئیچ ماشین را زدم.موتور روشن شد و فرمودند:"حرکت کن و برو."گفتم:الان می روم جلوتر می مانم،راه بسته است.

      فرمود:ماشین شما در راه نمی ماند حرکت کن.

      گفتم:ماشین شما کجاست؟می خواهید من به شما کمکی کنم؟

      فرمودند:من به کمک شما احتیاجی ندارم.

      پرسیدم:عیب ماشین من چه بود؟

      فرمود:هر چه بود رفع شد.

      گفتم:ممکن است دوباره دچار نقص شود؟

      فرمود:نه این ماشین شما دیگر در راه نمی ماند.

      گفتم:آخر این که نشد.شما به پول و کمک من احتیاج ندارید و از نظر استادی هم که مهارت فوق العاده ای نشان دادید.من از این جا حرکت نمی کنم تا خدمتی به شما بنمایم.چون من راننده ی جوانمردم که باید زحمت شما را از راهی جبران کنم.

      تبسمی فرمودند و گفتند:تفاوت راننده ی جوانمرد و ناجوانمرد چیست؟

      گفتم:شما خودت کمک راننده ای،میدانی که شوفر ناجوانمرد اگر از کسی خدمتی و نیکی ببیند،نادیده می گیرد و می گوید وظیفه اش را انجام داده.ولی شوفر جوانمرد از کسی که نیکی و خدمتی ببیند تا پاسخگوی نیکویی او نباشد وجدانش راحت نمی شود و من نمی گویم جوانمردم،ناجوانمرد هم نیستم تا به شما خدمتی نکنم وجدانم ناراحت است و نمی توانم حرکت کنم.

      ایشان فرمودند:خیلی خوب!اگر می خواهی به ما خدمتی کنی،تعهدی را که با خدا بستی عمل کن که این خدمت به ما است.

      گفتم:من چه تعهدی بستم؟

      فرمود:یکی این که از گناه فاصله بگیری و دوم اینکه نمازهایت را سر وقت بخوانی.

      وقتی این مطلب را شنیدم تعجب کردم که این مطلبی است که من وقتی دست از جان شستم با خدا در دل بیان کردم.این از کجا فهمیده و به ضمیر من آگاه شده؟درب ماشین را باز کردم و آمدم پایین که این شخص را از نزدیک ببینم.وقتی خواستم آقا را بغل کنم دیدم کسی نیست.فهمیدم حال توسلی که به آقا و مولایم صاحب الزمان(عج)پیدا کردم اثر گذاشت و این وجود مبارک آقا بود که نجاتم داد.

      جای پای مبارک آقا را هم در جاده ندیدم و چون با یاد امام زمان(ع)سوار شدم،دیدم کامیون من بدون هیچ توقفی روی برف ها در حال حرکت است و جایی نمی ماند.

      چون به مقصد رسیدم و زن و فرزندان را دور خود جمع نموده و موضوع مسافرت را با آن ها درمیان گذاشتم و گفتم:از این به بعد وضع زندگی ما کاملا مذهبی است و در اول وقت همگی باید نماز بخوانیم.

      یک آقای روحانی را هم دعوت کردم که به منزلمان بیاید و احکام اسلام را بگوید تا همه به وظایف آشنا شویم و درمسافرت هایم هم نماز اول وقت می خواندم.
      برگرفته شده از کتاب"داستانها و کرامات جذاب و شگفت انگیز از ملاقات با امام زمان(عج)" .نویسنده:"سید جواد رضوی"

      ویرایش توسط Mahdiyeh313 : 04 مرداد 1395 در ساعت 17:49

    12. Top | #27
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      ب قول ی نفر: ببین چقد ب اقا تازیانه زدی؟؟

      .
      .
      .
      ممنون استارتر
      مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..

    13. Top | #28
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      یادم آمد سال ها قبل،واعظی که در منزل ما منبر می رفت بالای منبر گفت:مردم!هر وقت در تنگنا قرار گرفتید و از همه جا مأیوس شدید،متوسل به آقا امام زمان(عج)شوید که ان شاءالله حضرت کمک می کند."

      مشکل خیلیامون همینه..چرا وقتی از همه جا مایوس شدیم ، متوسل بشیم؟ اول باید متوسل شیم و بعد با استفاده از اسبابی ک خدا بهمون داده خودمونو از مشکلات نجات بدیم.
      کلمات با ما بازی میکنند یا ما با کلمات؟؟
      اللهم عجل لولیک الفرج...

      مهم نیست زندگی منو به کجا میبره... همیشه منو با یه لبخند پیدا میکنی..

    14. Top | #29
      کاربر باسابقه

      Maghror
      نمایش مشخصات
      تخیل قوی چیز خوبیه ولی تاوقتی که زمامش دست شما باشه نه زمام شما دست اون!!
      فرگشت!
      __________________

      یا رب عزت به سگان دادی و نعمت به خران _____________ نکند ما به تماشای جهان آمده ایم؟؟
      ______________________________
      Unbent, Unbowed, Unbroken
      _________________

      معاشرت بر دانایی می افزاید , اما تنهایی مکتب نبوغ است .


      "گیبون"


    15. Top | #30
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Masoume نمایش پست ها
      یادم آمد سال ها قبل،واعظی که در منزل ما منبر می رفت بالای منبر گفت:مردم!هر وقت در تنگنا قرار گرفتید و از همه جا مأیوس شدید،متوسل به آقا امام زمان(عج)شوید که ان شاءالله حضرت کمک می کند."

      مشکل خیلیامون همینه..چرا وقتی از همه جا مایوس شدیم ، متوسل بشیم؟ اول باید متوسل شیم و بعد با استفاده از اسبابی ک خدا بهمون داده خودمونو از مشکلات نجات بدیم.
      کلمات با ما بازی میکنند یا ما با کلمات؟؟
      اللهم عجل لولیک الفرج...



      متوجه منظورتون نشدم.ولی خب ائمه ما خیلی مهربونن ما هم میدونیم اینو که با وجود تمام گناهانمون هنوزم به فکرمونن.

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن