کسی که به زیست علاقه نداره میتونه تو داروسازی موفق باشه؟

[lawliet]

با توجه به اینکه به شیمی هم علاقه متوسطی داره و عاشق تحقیق و آزمایشه

[Iamthatmanyou]

با توجه به اینکه به شیمی هم علاقه متوسطی داره و عاشق تحقیق و آزمایشه

ببین عدم علاقه شکل های مختلفی داره
۱.مثلا طرف کلا با ذات یک چیزی مشکل داره دست خودش نیست هرچی از زیبایی های یک چیزی برای اون شخص بگی اصلا باهاش ارتباط نمیگیره و فقط میگه خب که چی مثلا!
۲.یک عدم علاقه هم هس تلقینِ مثلا پدر یک شخص همش میگفته چیه این نجوم همه میخونن بی کاربرده و فلان و توهین میکرده اون شخص هم این توش نهادینه شده که علاقه ای به این موضوع نداره میشینه پاش اصلا دید اش از قبل منفیه مثل یک غذا تصور کن یک نفر قبل از اینکه غذارو بخوره هی چهره اشو اخمو کنه هی چهره اشو جمع کنه هی پیف پیف کنه مشخصه بهترین غذای جهان هم باشه باز اون شخص دلیلی برای بهانه گیری پیدا میکنه
۳.یک عدم علاقه هم هست به خاطر خوب یاد نگرفتنه مثلا اصلا طرف شیمی نمیفهمه خوب هم توش عمل نمیکنه هی خودشو مجبور میکنه به خوندن و چون هیچ پیشرفتی نمیکنه نهایتا به عدم علاقه می انجامه اگه اون شخص انسان پیگیری باشه و پایه ای و اصولی و عمیق بره برای فهم اون چیزی که بهش علاقه نداره کم کم متوجه میشه که دوستش داره یا حتی استعداد داره داخل اون مسئله است مثال بارزش وقتیه که مثلا با ریاضی مشکلی نداری یکهو یک معلم بد گیرت میاد و چون باعث میشه ریاضیت ضعیف شه و نفهمیش کلا علاقه ات هم از بین میره
خلاصه عدم علاقگی به دلایل مختلفیه
برهیچکس پوشیده نیست که رشته داروسازی حتما با زیست سروکار داره پس اگه تصمیمت بر این رشته است فکر کن راجب بی علاقگی خودت و اینو بدون که باید دلیلش رو پیدا کنی اگه داروسازی رو دوست داری باید زیست رو هم دوست داشته باشی مگه نه تا آخرش عذاب میکشی فکر کن راجب دلیل عدم علاقه ات شاید قابل درمان بود شاید فقط تلقین بود اگه اینبار به شیوه دیگه ای با تفکر دیگه ای بخونی اتفاقا همچین بدت هم نیاد
شاید فقط کج فهمی و خوب یاد نگرفتنشه وقتی دلیل مسئله ای رو بفهمی شاید حتی یکی از نقاط قوتت بشه خلاصه که شدن یا نشدنش قطعا شدنیه مگه میلیون ها انسان نیستن که از کارشون متنفرن ولی هنوز انجامش میدن؟! قطعا هستند ولی مهمتر از شدن نشدنش لذت بردن از روندش هست پس سعی کن رابطه ات خوب بشه با این درس ها یا حتی تلقین کن که دوستشون داری مگه نه فقط عذاب میکشی

[Parsa.Khan]

با توجه به اینکه به شیمی هم علاقه متوسطی داره و عاشق تحقیق و آزمایشه

کسی که به شیمی و زیست علاقه نداره انتخاب رشتش اشتباه بوده اومده تجربی

[lawliet]

داروسازی رو هم فقط به امید اینکه شیمی داره و کار تو شرکت تحقیقاتی دوست دارم ولی موندم چطوری قراره اصلا تو دانشگاه بخونمش

[lawliet]

ببین عدم علاقه شکل های مختلفی داره
۱.مثلا طرف کلا با ذات یک چیزی مشکل داره دست خودش نیست هرچی از زیبایی های یک چیزی برای اون شخص بگی اصلا باهاش ارتباط نمیگیره و فقط میگه خب که چی مثلا!
۲.یک عدم علاقه هم هس تلقینِ مثلا پدر یک شخص همش میگفته چیه این نجوم همه میخونن بی کاربرده و فلان و توهین میکرده اون شخص هم این توش نهادینه شده که علاقه ای به این موضوع نداره میشینه پاش اصلا دید اش از قبل منفیه مثل یک غذا تصور کن یک نفر قبل از اینکه غذارو بخوره هی چهره اشو اخمو کنه هی چهره اشو جمع کنه هی پیف پیف کنه مشخصه بهترین غذای جهان هم باشه باز اون شخص دلیلی برای بهانه گیری پیدا میکنه
۳.یک عدم علاقه هم هست به خاطر خوب یاد نگرفتنه مثلا اصلا طرف شیمی نمیفهمه خوب هم توش عمل نمیکنه هی خودشو مجبور میکنه به خوندن و چون هیچ پیشرفتی نمیکنه نهایتا به عدم علاقه می انجامه اگه اون شخص انسان پیگیری باشه و پایه ای و اصولی و عمیق بره برای فهم اون چیزی که بهش علاقه نداره کم کم متوجه میشه که دوستش داره یا حتی استعداد داره داخل اون مسئله است مثال بارزش وقتیه که مثلا با ریاضی مشکلی نداری یکهو یک معلم بد گیرت میاد و چون باعث میشه ریاضیت ضعیف شه و نفهمیش کلا علاقه ات هم از بین میره
خلاصه عدم علاقگی به دلایل مختلفیه
برهیچکس پوشیده نیست که رشته داروسازی حتما با زیست سروکار داره پس اگه تصمیمت بر این رشته است فکر کن راجب بی علاقگی خودت و اینو بدون که باید دلیلش رو پیدا کنی اگه داروسازی رو دوست داری باید زیست رو هم دوست داشته باشی مگه نه تا آخرش عذاب میکشی فکر کن راجب دلیل عدم علاقه ات شاید قابل درمان بود شاید فقط تلقین بود اگه اینبار به شیوه دیگه ای با تفکر دیگه ای بخونی اتفاقا همچین بدت هم نیاد
شاید فقط کج فهمی و خوب یاد نگرفتنشه وقتی دلیل مسئله ای رو بفهمی شاید حتی یکی از نقاط قوتت بشه خلاصه که شدن یا نشدنش قطعا شدنیه مگه میلیون ها انسان نیستن که از کارشون متنفرن ولی هنوز انجامش میدن؟! قطعا هستند ولی مهمتر از شدن نشدنش لذت بردن از روندش هست پس سعی کن رابطه ات خوب بشه با این درس ها یا حتی تلقین کن که دوستشون داری مگه نه فقط عذاب میکشی

درمورد حالت اول،
از اولشم خنثی بودم نسبت به زیست و هیچ جذابیت خاصی برام نداشت نداشت (اگه بخش های جانوری رو فاکتور بگیریم که ازش متنفرم)
اما جدیدا مورد سوم هم بهش اضافه شده و باعث شده دیگه اصلا علاقه نداشته باشم
بعضی وقتا شده همش دچار کج فهمی میشم
بعضی وقتا هم به سوالای امتیاز دار تو کلاس جواب میدم
نمرمم معمولا ۱۹ یا ۱۹ به بالاست اما با بی انگیزگی و بی علاقگی میخونم واسه امتحان ترم داشتم با گریه میخوندم از بس بنظرم چرت میاد
باز کتاب بهتره، درسنامه خوندن و تست زدن دیگه واسم عذابه

[mahdi_blueheart]

تو دانشگاه به مشکل میخوری