روانپزشکم کار خاصی نمیتونه کنه خواهرم بخاطر خوابگاه خوابش خراب شده بود رفت دارو گرفت دکتره بش گفت اینارو دوره ای مصرف نکن وابستشون میشی.. حالا اون میتونه برگرده خونه منقطع مصرف کنه من چی که سر جای خودمم خوابم نمیبره): نخسته بیا یکم از خواباتو بده به من دیشب از ده تا سه شب درتلاش بودم خوابم ببره.. هم فعالیت ذهنی دارم هم فعالیت فیزیکی هم خورد و خوراکم درسته فقط موقع درس خوندن مغزم بیش فعال میشه یهو ساعت یک شب به خودم میام میبینم تو خواب و بیداری درگیر حل کردن تستم): مغز بی صابم خاموش نمیشه که نمیشه.. همین امروز ساعت پنج برا نماز صبح کوک کرده بودم تو خواب و بیداری هی به خودم میگفتم یکم دیگه مونده این مسئله رو حل کنم سه بار تعویقش انداختم): بعد بیدار شدم یادم نمیومد چجوری حلش کردم حالا ممکنه اصن سوال علمی درستیم نباشها مثلا ذهن مریضم شیمیو ریاضیو که تو یه روز خونده باهم میکس کرده باشه یه چیز عجیب غریب تحویلم داده باشه): اه نمیفمم دیگه چیکار کنم روز به روز له تر از قبل بیدار میشم انگار تو خواب فشار بیشتری رو متحمل میشم تا بیداری): ولی خب دیگه خودمو مجبور نمیکنم که سر شیش بیدار شم دیگه برام مهم اینه که هروقت بیدار شدم شروع کنم البته اگر این سردرد امانی بدهد): توام خیلی درگیر اینکه روزت چند ساعت بود نشو سعی کن حتی اگه ده ساعته پنج ساعتش مفید باشه موفق باشی♡