مثنوی
به معنی ِ دوتتایی! شعریه که هر بیتش قافیه ی مستقل داشته باشه.
مثنوی بهترین قالب واسه داستانه، چون محدودیت قافیه نداره، ینی شاعر مجبور نیس همه ی بیتا رو همقافیه بیاره.
نمونه:
شبی دود خلق آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندر آن خاک و دود
که دکّان ما را گزندی نبود!
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
وگرچه سرایت بود بر کنار؟
بجز سنگدل نآکَنَد معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورَد؟
چو بیند که درویش خون میخورَد
دل پادشاهان شود بارکِش
چو بینند در گِل خَر ِخارکش
اگر در سرای سعادت کس است
ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینَت بسندهست اگر بشنوی
که گر خار کاری سمن ندرَوی
سعدی شیرازی - بوستان - باب اوّل