خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8
    1. Top | #1
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات

      قالبهای شعری

      مثنوی

      به معنی ِ دوتتایی! شعریه که هر بیتش قافیه ی مستقل داشته باشه.
      مثنوی بهترین قالب واسه داستانه، چون محدودیت قافیه نداره، ینی شاعر مجبور نیس همه ی بیتا رو همقافیه بیاره.
      نمونه:


      شبی دود خلق آتشی برفروخت
      شنیدم که بغداد نیمی بسوخت


      یکی شُکر گفت اندر آن خاک و دود
      که دکّان ما را گزندی نبود!


      جهاندیده‌ای گفتش ای بوالهوس
      تو را خود غم خویشتن بود و بس؟


      پسندی که شهری بسوزد به نار
      وگرچه سرایت بود بر کنار؟


      بجز سنگدل نآکَنَد معده تنگ
      چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ


      توانگر خود آن لقمه چون می‌خورَد؟
      چو بیند که درویش خون می‌خورَد


      دل پادشاهان شود بارکِش
      چو بینند در گِل خَر ِخارکش


      اگر در سرای سعادت کس است
      ز گفتار سعدیش حرفی بس است


      همینَت بسنده‌ست اگر بشنوی
      که گر خار کاری سمن ندرَوی



      سعدی شیرازی - بوستان - باب اوّل






      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 15 آذر 1392 در ساعت 21:06

    2. Top | #2
      همکار سابق انجمن

      نمایش مشخصات
      یادش بخیر اولین بار که تو زبان فارسی 3 این شعرو خوندیم من بلهوس (bolhavas) رو Balhoos قرائت فرمودم :-)

    3. Top | #3
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط A.H.Shokouhi نمایش پست ها
      یادش بخیر اولین بار که تو زبان فارسی 3 این شعرو خوندیم من بلهوس (bolhavas) رو Balhoos قرائت فرمودم :-)
      حق داشتی!
      آخه علما اونجا «بوالهوس» رو «بلهوس» نوشتن!!





      همه لطف خداست.

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      سپاس استاد
      منتظر بقیه ی قالبها هستیم

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    5. Top | #5

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      منم با اجازه یکی از شعرای خودمو که قالبش سپید مینویسم


      چه ایستگاه تلخی دارد چشمانت
      نگاهت سردتر از همیشه
      دیگر دیدگانم گرمایی را لمس نخواهد کرد
      دیگر باران بوسه هایت
      بر روی بیابان لب هایم نمی نشیند
      دریچه سد بغض هایم را بسته ام
      دیگر تاریک تاریک است
      مثل تو
      همانند روزهای نبودنت با من
      لحظه های خوشی ات با او
      دیگر قلب خسته ام
      برای حضورت نمی تپد
      ایستاده است به هوای امدنت
      تا شاید دوباره بازآیی
      باران خیال تو آخر می کشد مرا …
      ای کاش بر تن خـیسم چتر میشدی

    6. Top | #6

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      امیدوارم ناراحت نشده باشید
      باران خیال تو آخر می کشد مرا …
      ای کاش بر تن خـیسم چتر میشدی

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام من عضو جدید انجمنم دنبال هم رشته ای میگشتم مثل اینکه شما از بچه های ادبیات هستین!

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      توضیحات خوبی بود استاد!
      زندگی هدیه خداوند به شما و نحو ه ی زندگی هدیه شما به خداوند

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن