بیایین از خاطرات طنزمون بگیم بخندیم

[Konkuri1404]

خاطرات مدرسه یا دانشگاه یا امتحانا و...
خودمم یادم بیاد میگم

[Konkuri1404]

[Q22]

خنده دار تر از اینکه
سالی دو بار سمت دانشگاه پیدام میشد اونم کلاس هارو اشتباه میرفتم
حتی سر امتحانی نشستم که نمیدونستم همچین چیزی رد هم انتخاب واحد کردم

[Konkuri1404]

خنده دار تر از اینکه
سالی دو بار سمت دانشگاه پیدام میشد اونم کلاس هارو اشتباه میرفتم
حتی سر امتحانی نشستم که نمیدونستم همچین چیزی رد هم انتخاب واحد کردم

کلاس اشتباهی رفتن خیلی بده همه یجوری نگاه میکنن

[Konkuri1404]

سرکلاس ریاضی نشسته بودیم با صندلی بازی میکردم یهو برعکس شد وبه پشت افتادم پاهای مبارکم روهوا موند
چشمت روز بد نبینه کلاسمونم مختلط بود تا اخر کلاس اینجوری بودمتا مباداضایع تر بشم

یه بارم کلاسمون تغییر کرده بود مجبور بودیم یکی از دخترا بره کنار پسرا بشینه هیشکی نرفت من رفتم
نمیدونم پسره چش شده بود صدای گوسفند درمیاورد کنار گوشم رومخ بود
یهوبا صدای بلند حرف تو دلمو گفتم [اشغال قیافت به سگای هار میخوره نه گوسفند]
کلاس منفحر شد

یه بارم قرار شدم هممون باهم غذا بخوریم ودخترا برن غذاها رو بیارن
گرفتیم کوبیده های پسرا رو به فرش مالیدیمنوش جان کردن

زیادن بیشتر از این مجاز نیست...

زیاد نیا انجمن معتاد نشی عضو جدید

یبار یکی از صندلی کلاسمون صدای جوجه میداد همه دنبال جوجه میگشتن تو کلاس بعد ها فهمیدیم وقتی پاشو میزده زمین صدا جوجه میداده نیمکته

[lolli.pop]

یه بار پنج نفری تو یه نیمکت نشسته بودیم چند سال پیش
دوست گرازم یه هُل محکم داد چون شل نشسته بودم دقیقا پرت شدم وسط کلاس
کوتاه و بغض انگیز بود

[Konkuri1404]

یه بار پنج نفری تو یه نیمکت نشسته بودیم چند سال پیش
دوست گرازم یه هُل محکم داد چون شل نشسته بودم دقیقا پرت شدم وسط کلاس
کوتاه و بغض انگیز بود