خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات

      آیا راه درست غیرقابل یافتنه؟از کجا میشه فهمید مسیر درسته؟

      سلام دوستان خسته نباشید.
      این تاپیک رو دارم می زنم چون فکر می کنم سوال همه باشه مخصوصا اونایی که به مسیر درس خوندن خودشون اعتماد ندارن.
      من امسال که یازدهم بودم میشه گفت سال آزمون و خطام بود.حالا یک سری از اشتباهاتم رو براتون لیست می کنم:
      ۱.من هیچوقت پیوسته درس نخوندم و همیشه موقع درس خوندن حس می کردم دارم اشتباه می خونم دارم بد جلو میرم که یه بخشیش هم شاید درست بود.
      ۲.خیلی به بقیه توجه می کردم..چون من مشاور نداشتم و اکثر دوستام داشتن یا اگه نداشتن تحت تاثیر بقیه گرفتن همیشه فکر می کردم اونا برنامه های عجیب و غریبی دارن و الان قراره همه درسا رو ۷۰ بزنن ولی در واقیعت شاید اینطور نبود.اونا اتفاقا استرس شون هم کمتر بود و همین باعث میشد من احساس کمبود کنم و فکر کنم دیگه هیچ شانسی جلوی اونا ندارم.
      ۳.برنامه نجومی برای ایام عید.طوری که چند روز ۱۲ ساعت خوندم اونم بدون تحلیل و اونقدر حجیم بود که دیگه کم اوردم و کلش رو پاره کردم و تا یه هفته درس نخوندم.
      ۴.تست زنی زیاد و توجه کم به تحلیل.درسته وسواس چیز خوبی نیست ولی من با زدن تست زیاد توی درسی مثل شیمی حس می کردم تبدیل به یک ربات شدم که فقط زیاد تست می زنه ولی عمق یادگیری اصلا نداره،و برای همین سر آزمون غلط هام زیاد می شد یا یک حس سطحی بودن اطلاعات رو توی ذهنم داشتم و اون حس بد هنوز هم باهامه،نمی دونم تجربه کردین یا نه.
      ۵.مرور نکردن مباحث روز قبل آزمون.من همیشه روزای قبل آزمون حس تهوع بدی داشتم و اصلا دوست نداشتم روز آزمون برسه،شاید چون از دیدن دوباره تراز ۶۳۰۰ یا ۶۴۰۰ یا دیدن ۱۲ تا غ خسته بودم برای همین روز قبل معمولا یا یک ازمون شبیه ساز می زدم و دیگه درسا رو مرور خاصی نمی کردم.
      ۶.خستگی مفرط.روزای ازمون اصلا حوصله دیدن کارنامه و تحلیل رو نداشتم و بزور نصفه نیمه تحلیل می کردم و هیچ برنامه ای برای رفع کردن دلیل غ ها و اشتباهاتم نمی کردم، چون همیشه فکر می کردم وقت کمه...من باید اون ۱۰ تا کتاب تست رو تموم کنم وقت واسه تحلیل و برنامه رفع غ ها نیست!غ ها و علت شون رو داخل دفتر تحلیل می نوشتم ولی دیگه نگاه شون نمی کردم. این حس نفرت و بی حوصلگی از آزمون واقعا خطرناکه.
      ۷.اعتماد به نفس پایین.همیشه می گفتم تو یا باید ۴ تا کتاب تست رو سریع بزنی و کلی ازمون تا ۶۸۰۰ بشی یا اینکه هیچی نمیشی و درس خوندنت به درد عمت می خوره و....یه جاییش هم درسته چون من با همون تعداد است باید بالای ۶۵۰۰ می شدم ولی مطمئنم یه جای درس خوندنم اشتباه بوده که هنوزم دقیق نفهمیدم منتظرم شما نظرتون رو بگین که چرا بعضیا با تست زیاد بازم تسلط خوبی ندارن.
      ۸.ذهنم هیچوقت تمرکز ۸۰ درصد روی چیزی نداشت حتی سر آزمون هم حواسم به دوستم که همزمان داره چی می خونه یا حرف ۱۰ روز پیش فلانی پرت میشد..
      ۹.توی آزمونی ریاضی زدن همیشه ضعف داشتم و نتونستم بفهمم چطوری رفع میشه.
      ۱۰.تنها تغییر به درد بخورم توی زیست بود که شروع کردم به لایه ای خوندن و تحلیل کامل آزمونام و واقعا پیشرفت داشتم.
      ۱۱.آزمون ماز همیشه اعتماد به نفسم رو می کشت و من فکر می کردم خیلی احمقم که توی این آزمون ۵۰ می زنم و خودم رو یک ابله فرض می کردم!!درصورتی که بقیه هم همون بودن.
      ۱۲.سریع خوندن درسا و تلاش برای پیش خوانی زیاد در صورتی که همیشه باعث بهتر شدن نمیشه.
      این خلاصه مشکلات و اشتباهات بود یه سریاشم شخصی بود که خب ترجیح دادم نگم.
      یادم شد بگم من سمپادی بودم و خواستم تاکید کنم سمپادی بودن دلیل بر اعتماد به نفس بالا نمیشه .
      حالا دوستان که تجربه دارن و از بین نوشته هام مشکلات من رو فهمیدن اگه برای امسال کنکورم راهنمایی کنین چطوری راه درست رو پیدا کنم واقعا ممنونم.
      اهان تجربه مشاور داشتنتون رو هم بگین اگه واقعا ضروریه ؟چون من واقعا توان مالی داشتنش رو ندارم ۱۰ تومن!
      و اگه روش هایی برای بالا بردن کیفیت خوندتون هم بوده لطفا با ما اشتراک بذارین.

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام ممنون ولی راستش آقای zero من تا الان همه تاپیک هاتون رو خوندم
      اون حسی که مغز انگار یادگیری فعال نداره،مغز من انگار یجوری بود که حس می کرد الان باید کوله باری از مطلب رو سریع یاد بگیره و جلو بره و همه چیز برام مثل یک لایه از مطلب بود که فقط مغزم رو می گرفت و عمیق نمی شد...برای همین آزمون که می خواستم بدم نوع سوال و مطلب برام آشنا بود ولی بی دقتی می کردم یا نمی تونستم از انبوه تست های زده شده اون مسیر درست واسه حل سوال رو پیدا کنم،مخصوصا برای شیمی مثلا که همش خط کتاب یا فرمول خاصی یا یک ترکیب شیمیایی خاص رو یادم می رفت یا انگار یادم بود ولی ناواضح.نمی دونم چطوری توضیحش بدم

    3. Top | #3
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      این مشکلی که میگی
      یکی از بهترین و اصلی ترین راه حل هاش عادت کردن تدریجی به زیاد تست زدن و زیاد آزمون زدنه
      باید انقدر توی خونه اشتباه بزنی و اشتباه کنی و قاطی کنی و اشکال هات رو برسی کنی که رفته رفته نقاط دور افتاده ازهم یادگیریت توی ذهن و عملکردت بهم وصل بشن

      این قضیه عادت کردن به تست زنی
      یه موردی هم توش خیلی مهمه
      اونم اینکه وقتی میگم باید کلی تست بزنی و اتفاقا کلی هم اشتباه بزنی توی خونه.. منظور این نیست از همون ب بسم الله بری سراغ تست ها یا کتاب های سخت
      بلکه باید از تست های سطح متوسط و نسبتا راحت شروع کنی
      دقیقا باید اونا رو انقدر بزنی و بزنی و اشبتاه کنی توشون تا با تحلیل و برسی مداوم شون قشنگ دستت بیاد مشکل هات چیان و چه چیزایی رو باید رفع کنی و کدوم مفهوم ها رو باید عمیق تر باهاشون درگیر بشی

      این همون چیزیه که لایه بندی میکنه برات
      اون لایه و بیس اولیه رو برات خوب میسازه و وقتی درجه سختی سوال ها بالاتر رفت قدرت اینو داری که سوال رو بفهمی لایه هاش رو ببینی راه حلش رو بسازی


      آزمون زیاد بزن
      برای خودت آزمون بساز
      روندت رو توی آزمون هایی که از خودت میگیری ثبت کن داخل یه دفتری چیزی
      مشکل هات رو پیدا کن
      بسنج خودت رو
      مهارت های تست زدن و آزمون زدنت رو بالاتر ببر
      شاید مشکل من همین قسمت باشه...کتاب تست مثلا آموزشی من برای شیمی مبتکران بود اونو که می زدم ممکن بود غ بزنم ولی خیل وسواس نداشتم که بفهمم دقیقا علتش چیه چون فکر می کردم وسواس بده،منبع دومم نردبام رو می زدم که خب واقعا سطحش به نسبت بالاست و اونجا سرعتم میومد پایین و همین اعصابم رو خورد می کرد و با خودم می گفتم چون الان مرحله تسبیطه باید سرعتت بره بالا و وسواس هم نداشته باشی و بتونی بیشتر پاسخ ص بدی،ولی وقتی غ ها و نزده ها زیاد می شد و چون می دونستم تحلیلش ممکنه برام طول بکشه مجبور می کردم خودمو سر سری بررسی کنم چون من فقط نمی خواستم از تست زیاد زدن عقب بیفتم.

    4. Top | #4
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      تستی که توی خونه میزنی
      مهم نیست درست میزنی یا غلط

      مهم اینکه ازش یادبگیری


      تستی که توی روز کنکور میخوای بزنی گور بابای یادگیری
      فقط مهم اینکه تا میتونی و درتوان داری به سوالای بیشتری جواب صحیح بدی



      توی خونه تا میتونی از غلط هات و اشتباهاتت یادبگیر
      نه اینکه بذاری شون برای بعداهایی که هیچ وقت نمیرسن
      نه اینکه صرفا فقط برات مهم باشه چند درصد درست زدی

      تست هات رو توی بازه های مختلف بازم بزن و تست تکراری هم بزن

      فیلم های حل تست و فیلم های تحلیل تست زیاد ببین و درحین دیدن توام ذهن و قلمت رو درگیرش کن
      این تناسب دادن تایم تست زنی و تایم رفع اشکال تست های غ واسم همیشه مشکل بود چون مثلا شما فکر کن من برای یک فصل دو تا کتاب زدم و ۵۰۰ تست،خب از اینا اگه ۱۵۰ تاش نزده و غ باشه من دقیقا چه تایمی اینا رو مرور کنم و رفع کنم؟اگه از آزمون بعدش عقب بیفتم چی؟همین هندل کردن اینا رو هیچوقت یاد نگرفتم
      ویرایش توسط Lonelysoul : 05 خرداد 1402 در ساعت 16:30

    5. Top | #5
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      متوجه شدم...خیلی ممنون.

    6. Top | #6
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      خب دیگه من تا جایی که زمان بهم اجازه میداد سعی کردم نظرم رو بگم
      امیدوارم کمک کننده باشن برات

      دیگه جیم شم داره دیرم میشه
      بقیه رو میسپارم به بقیه دوستان...


      حسابی موفق باشی
      بقیه دوستان هم اگه سخنی دارین لطفا ممنون اگه بگین

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Lonelysoul نمایش پست ها
      سلام دوستان خسته نباشید.
      این تاپیک رو دارم می زنم چون فکر می کنم سوال همه باشه مخصوصا اونایی که به مسیر درس خوندن خودشون اعتماد ندارن.
      من امسال که یازدهم بودم میشه گفت سال آزمون و خطام بود.حالا یک سری از اشتباهاتم رو براتون لیست می کنم:
      ۱.من هیچوقت پیوسته درس نخوندم و همیشه موقع درس خوندن حس می کردم دارم اشتباه می خونم دارم بد جلو میرم که یه بخشیش هم شاید درست بود.
      ۲.خیلی به بقیه توجه می کردم..چون من مشاور نداشتم و اکثر دوستام داشتن یا اگه نداشتن تحت تاثیر بقیه گرفتن همیشه فکر می کردم اونا برنامه های عجیب و غریبی دارن و الان قراره همه درسا رو ۷۰ بزنن ولی در واقیعت شاید اینطور نبود.اونا اتفاقا استرس شون هم کمتر بود و همین باعث میشد من احساس کمبود کنم و فکر کنم دیگه هیچ شانسی جلوی اونا ندارم.
      ۳.برنامه نجومی برای ایام عید.طوری که چند روز ۱۲ ساعت خوندم اونم بدون تحلیل و اونقدر حجیم بود که دیگه کم اوردم و کلش رو پاره کردم و تا یه هفته درس نخوندم.
      ۴.تست زنی زیاد و توجه کم به تحلیل.درسته وسواس چیز خوبی نیست ولی من با زدن تست زیاد توی درسی مثل شیمی حس می کردم تبدیل به یک ربات شدم که فقط زیاد تست می زنه ولی عمق یادگیری اصلا نداره،و برای همین سر آزمون غلط هام زیاد می شد یا یک حس سطحی بودن اطلاعات رو توی ذهنم داشتم و اون حس بد هنوز هم باهامه،نمی دونم تجربه کردین یا نه.
      ۵.مرور نکردن مباحث روز قبل آزمون.من همیشه روزای قبل آزمون حس تهوع بدی داشتم و اصلا دوست نداشتم روز آزمون برسه،شاید چون از دیدن دوباره تراز ۶۳۰۰ یا ۶۴۰۰ یا دیدن ۱۲ تا غ خسته بودم برای همین روز قبل معمولا یا یک ازمون شبیه ساز می زدم و دیگه درسا رو مرور خاصی نمی کردم.
      ۶.خستگی مفرط.روزای ازمون اصلا حوصله دیدن کارنامه و تحلیل رو نداشتم و بزور نصفه نیمه تحلیل می کردم و هیچ برنامه ای برای رفع کردن دلیل غ ها و اشتباهاتم نمی کردم، چون همیشه فکر می کردم وقت کمه...من باید اون ۱۰ تا کتاب تست رو تموم کنم وقت واسه تحلیل و برنامه رفع غ ها نیست!غ ها و علت شون رو داخل دفتر تحلیل می نوشتم ولی دیگه نگاه شون نمی کردم. این حس نفرت و بی حوصلگی از آزمون واقعا خطرناکه.
      ۷.اعتماد به نفس پایین.همیشه می گفتم تو یا باید ۴ تا کتاب تست رو سریع بزنی و کلی ازمون تا ۶۸۰۰ بشی یا اینکه هیچی نمیشی و درس خوندنت به درد عمت می خوره و....یه جاییش هم درسته چون من با همون تعداد است باید بالای ۶۵۰۰ می شدم ولی مطمئنم یه جای درس خوندنم اشتباه بوده که هنوزم دقیق نفهمیدم منتظرم شما نظرتون رو بگین که چرا بعضیا با تست زیاد بازم تسلط خوبی ندارن.
      ۸.ذهنم هیچوقت تمرکز ۸۰ درصد روی چیزی نداشت حتی سر آزمون هم حواسم به دوستم که همزمان داره چی می خونه یا حرف ۱۰ روز پیش فلانی پرت میشد..
      ۹.توی آزمونی ریاضی زدن همیشه ضعف داشتم و نتونستم بفهمم چطوری رفع میشه.
      ۱۰.تنها تغییر به درد بخورم توی زیست بود که شروع کردم به لایه ای خوندن و تحلیل کامل آزمونام و واقعا پیشرفت داشتم.
      ۱۱.آزمون ماز همیشه اعتماد به نفسم رو می کشت و من فکر می کردم خیلی احمقم که توی این آزمون ۵۰ می زنم و خودم رو یک ابله فرض می کردم!!درصورتی که بقیه هم همون بودن.
      ۱۲.سریع خوندن درسا و تلاش برای پیش خوانی زیاد در صورتی که همیشه باعث بهتر شدن نمیشه.
      این خلاصه مشکلات و اشتباهات بود یه سریاشم شخصی بود که خب ترجیح دادم نگم.
      یادم شد بگم من سمپادی بودم و خواستم تاکید کنم سمپادی بودن دلیل بر اعتماد به نفس بالا نمیشه .
      حالا دوستان که تجربه دارن و از بین نوشته هام مشکلات من رو فهمیدن اگه برای امسال کنکورم راهنمایی کنین چطوری راه درست رو پیدا کنم واقعا ممنونم.
      اهان تجربه مشاور داشتنتون رو هم بگین اگه واقعا ضروریه ؟چون من واقعا توان مالی داشتنش رو ندارم ۱۰ تومن!
      و اگه روش هایی برای بالا بردن کیفیت خوندتون هم بوده لطفا با ما اشتراک بذارین.
      درود
      واسه هر مشکلت سعی میکنم بنویسم البته اینم بگم من خودم تا به اینجا خیلی کنکوریه موفقی نبودم(کلا نخوندم یعنی) اینا بیشتر از دونسته هامه و تجربه های بقیس که جواب گرفتن تا خود شخصیم

      1- برای حفظ پیوستگی بهترین کار ممکن تعیین کردن یه سقف و یه کف ساعت مطالعست مثلا میگی اقا این هفته از 6 ساعت کمتر نباید بخونم مثلا تا 12 ساعتم حوصله داشتم میخونم/ولی به هیچ عنوان نمیای یه روز 12 ساعت بخونی دو روز هیچی نخونی/ یعنی اینکه مطالعه رو هر روز تو سبد برنامه هات داشته باش اصلنم به خودت سخت نگیر سعی کن هفتگی ساعت مطالعه رو ببری بالا اینجوری کم کم استرس پنهانت رفع میشه کیفیت و تداومشم میره بالاتر

      2-ببین مشاور داشتن یا نداشتن کاااملا به خود خودت بستگی داره اگه باید زور بالا سرت باشه خب در توانته یه مشاو خوب بگیر ولی اگه مشکلی با برنامه ریزی و عمل بهش نداری خب واقعا مشاور یه چیز چرتیه/اشکالات تو درس خوندنو همین جا مطرح کنی یا توی تاپیکا بگردی از هزار تا مشاورم واست موثر تره/باور کن کسیو میشناسم که علت زمین خوردنش مشاورش بود یعنی اینکه فکر نکن چیز خیلی خاصیه سرچ کن چرا مشاور نگیریم و تاپیکشو پیدا کن بخونش خیلی کمکت میکنه

      3-این مشکل نجومی خوندنتم واسه همینه ک گفتم باید از ساعت مطالعه کم شروع کنی تا درس خوندن باهات عجین بشه بعد کم کم میبریش بالا نگران نباش اصلا اهسته و پیوسته پیش برو تا بتونی صدتو ب زاری واسه عید به بعد(ولی نه اینکه حالا بیای روزی دو ساعت بخونیا از 4 ساعت شروع کن برسون به 10 ساعت اینا تا عید حداقل)

      4-اینو خیلی میفهمم! تو تست زدن کیفیت قبل از کمیت مهمه! شیمی که حفظی نیست همینجوری تست بزنی بری جلو تا با تست تثبیت بشن مسائل/واسه مسائلش که فقط روتین جوابه شده شبی 5 تا تست بزن(با تحلیل درستااا)ولی خوب یادشون بگیر؛ اگه تو یادگیریه دقیق و عمقی مشکل داری با معلم همون درس درمیون بزار هیچکس به اندازه معلم اون درس نمیتونه کمکت کنه! واسه مفاهیمم از خلاصه نویسی استفاده کن و مرور داشته باش روی تستایی که غلط زدی یا بلدشون نبودی! بهترین منبع تستم ازمون ازمایشیای مختلفن به منبعت خیلی تکیه نکن ایده هاش واسه صد سال قبله

      5-واسه تراز کمت تاپیکای زیرو رو بخون باید ریشه یابی کنی این علتو بعدشم رفعش کنی ترسیدن چیز خوبی نیست تراز بدتو بپذیر تا بتونی مشکل کارتو بفهمیو بعد رفعش کنی

      6-اینو اگه ادامه بدی و ازمونتو تحلیل نکنی بد میخوری زمین! حواستو جمع کن تحلیل ازمون از خود ازمون 1000 برابر مهم تره! معذرت میخوام ولی اینجوری ازمون دادن به درد عمت میخوره! تحلیل ازمون باعث میشه بفهمی مشکلت کجاست؟ ایا یادگیری سطحی بوده؟ ایا استراتژیه غلطی سر ازمون داشتی؟ ایا مشکل صرفا تو این مبحثه یا کلا یه مشکل تویه درسه! اینارو ک بفهمی (+خیلیی چیزای دیگه) اونوقت میتونی روش خوندنت و منابعتم بفهمی درستن یا نه. خلاصه که تحلیل ازمون از نون شبم واجب تره

      7-چون تحلیل نمیکنی تستاتو بزرگوار! چون صرفا تست میزنی میری جلو! اصلا کاری نداری این مثلا 20 تا غلطت چجورین؟ دنبال دلیل نمیری! کمیت توی تست قبلش یه پیش نیاز که اونم کیفیته با کیفیت تست بزن پاسخنامه رو دقیق تحلیل کن تو دروس حفظی و مفهومی و توی مسائل و حل کردنی یه نگاه سرسری بنداز بعدش سعی کن خودت حل کنی اینقد اینکارو بکن تا رستم بشی! و توی مسائل سعی کن از همون تیپ تست بازم چند تایی حل کنی تا مطمئن بشی که واست جا افتاده یا نه

      8-عوامل حواس پرتیو دور کن! میتونه بخش زیادیش به خاطر سوشال مدیا باشه! بزارش کنار دوستایی که خیلی به حاشیه میکشنونتم همین طور(ببخشید بیشتر نمیدونم چون تجربه ای نداشتم تو این مورد)

      9-ریاضی کلا مدلش همینه جواب گرفتن توش طول میکشه تو نباید پیوستگیتو کم کنی ولی! ازمون ازمایشی زیاد بزن و کتاب وزارتیو یه دور کامل حل کن قبل اینکه بری سراغ تستای اون مبحث مسخرس ولی جواب میده بعدشم تستایی که غلط زدی و نزدیو مارکدار کن و مضربی هر شب چند تاشو باز تحلیل کن و حل کن و سراغ تیپای مشابهم خیلی برو

      10-تبریک میگم افرین! همینو برو جلو واسه بقیه درسام کم کم قلقش میاد دستت

      11- ازمون ماز/شاااید این حرفی که میزنم خیلی به مذاق بعضیا خوش نیاد ولی ماز الکی مزخرفه! یه دوره فقط زیست بود و همه راضی بودن ولی از یه جایی به بعد کیفیتش کم شد. تو زیستش غلط غولوط زیاد داره شیمی طراحش یه نفره ک اجازه نمیده شما با دیدگاه طراحای مختلف اشنا بشید و کلا الکی سخته. بنظرم یه قلمچیعی چیزی شرکت کنی و سوالای مازو تفننی بزنی و خودتو درگیرش نکنی خیلی بهتره روانت در اسایشه. عدشم تو الان این درصدارو کم میزنی یا زیاد مهم نیست مهم اینه داری اماده میشی واسه کنکور این درصدای کمتو پله کن تا ریشه یابی بشن کارای غلطتت برسی به بالاترین درصد تو روز کنکورت.

      12-پیش خوانی همیشه جواب میده ولی نباید با جزییات بخونی روزنامه وار یه نگاهی به درسنامه بنداز قبل اینکه بری سرکلاس یا از روی تستای کتاب تستت یه دور بخون(توی زیست اینکار بشدت جوابه چون ذهنت اماده میشه و ناخوداگاه اون نکته هایی که تو کتاب تو سوالا نیاز بوده با تمرکز بیشتری دریافت میکنه و کلا توجهش بیشتره روشون)


      خب دیگه اگه سمپادیم هستی که دیگه چه عالی فقط مواظب باش تو جو کلاس نیوفتی؛ کلاس ما که خیلی اذیت کنندس هیچوقت هیچکس هیچی نمیخونه ولی ترازاشون هف هزارو هف هزارو پونصدع خلاصه که اصلا اصلا همکلاسیاتو حساس نشو روشون! این از من به تو نصیحت/ از معلمات غافل نشو! کلا تو مدارس سمپاد یه جوی هست که معلمارو بچه ها قبول ندارنو فکر میکنن خودشون خیلی یچیزی حالیشون مثلا تو کلاس ما قبل از اینکه معلم یاد سر کلاس بچه ها میگفتن که اره این یارو معلمه رو هیچکس ازش راضی نبوده و بریم چمیدونم اعتراض کنیم برش دارنو فلان بیسار در حالی که وقتی معلم اومد سر کلاس من دیدم واقعا سواد داره خوبم درس میده ولی دیگه این ذهنم قبول نمیکرد که اقا ایشون معلم خوبین! مثل ادم بشین سرکلات و گوش بده حرفشو! خلاصه که این ضربه بدی زد به من اصلا حرف بقیه رو ملاک قرار نده اگه میفهمی حرفای معلمتو بشین مثل بچه ادم سرکلاسش مخصوصا سال دوازدهم خیلی کمک میکنه به عمقی یاد گرفتنت!
      یه اشتباه دیگه من که بهم ضربه زدم این بود ک فکر میکردم نرم مدرسه تو خونه بخونم خیلی بهتره! تو بچه های سمپادی خیلی مرسومه اصلا همچین کاریو نکنی هااا! فقط اگه واقعا معلمتون داغونه بزن این اکتو
      وگرنه بشین سرکلاس مطالبو قشنگ عمقی یاد بگیر اشکالتم همونجا بپرس مثل بچه ادم نزار واسه بعدنی که هیچوقت نمیاد
      اها یچیز دیگه تو تابستون از اواسط تیر کلاسای ما شروع شد و من که قصد داشتم از تابستون مثل بچه ادم درسمو بخونم و به امید خدا برم دانشگاه امسال چون یکم حجم مطالب پایه که نخونده بودم زیاد بود و همینجوری مطالب دوازدهمم اضافه میشد کلا بریدم از تابستونو هیچی نخوندم! ضربه بدی زذ بهم و مثل دومینو باعث شد فکر کنم که باید بیخیال کنکور 402 بشم! همینقد احمقانه! الان ک رسیدم به اخر میفهمم چقد خر بودم! تو به هیچ عنوان این اشتباهو نکن! از دقیقه به دقیقت استفاده کن نگو نمیتونمو وقت ندارمو درصدم پاییه و فلان و بییساره هر چی شد تو بخون! پس حواست به تابستون باشه که یهو سنگکوب نکنی یکم سنگین میشه واست کنکور کلا از یه طرف قلمچی با اون بودجه فاجعش و از یه طرفم درسای دوازدهم یخورده دهنتو سرویس میکنن از مهرم که باز همینه بعد ممکنه بهت فشار بیاد بهمن اسفند ببری! پس حواست باشه! یه برنامه ریزیه کلی که یه دیدی از مسیر بهت بده بد نیست! بدونی چیو تا کی بخونی!
      اها راستی اینکه حتما تا اسفندم باید بخونم همه چیو تموم بشه بره یه باور غلط دیگست
      تا اخر فروردینم طول کشیده کشیده نهایتش جمع ندیو اردیبهشت شروع میکنی ولی با کیفیت بخون!
      قبل اینکه استارت جدیه تابستونو بزنی وبعد امتحانای خرداد ماهت حتمااا یه مسافرت برو! یچیزی که دوپینگت کنه واسه تابستون قبل از استارت زدن مهرم همینطور یه تفریح توپ تو برنامت بزار که بعدش خلاصه میشه به عصر جمعه بعد تحلیل ازمون
      این تابستونم جدی بگیرشو از دستش نده به هیچچچ عنوان! من اولین ازمون که دادم بعد تعیین سطح قلمچی (کلا دو هفته مفیدی که تو عمرم درس خوندم) ترازم شد 6800 و خب الان میفهمم ک تابستون اگه مثل ادم خونده بودم الان وضعیتم این نبود!
      خلاصه که ناامید شدن از ادامه راه شیبش تنده یهو میبینی شب کنکورته و کاری نکردی!
      این همه گفتم که حواست باشه اگه مشکلات خورد خوردت رفعم نشد ولی دل نکنی از خوندنو تا جایی که میتونی بخونی!

      این از این دیگه اینکه امیدوارم موفق باشی و اشتباهات منو تکرار نکنی.

      پ.ن: بابت غلطای تایپی معذرت میخوام حال ندارم باز بخونم ویرایش کنم/توعم فونتتو درست کن کور شدم تا تاپیکتو خوندم بزرگوار
      ویرایش توسط kiddo : 05 خرداد 1402 در ساعت 22:13

    8. Top | #8
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Lonelysoul نمایش پست ها
      سلام دوستان خسته نباشید.
      این تاپیک رو دارم می زنم چون فکر می کنم سوال همه باشه مخصوصا اونایی که به مسیر درس خوندن خودشون اعتماد ندارن.
      من امسال که یازدهم بودم میشه گفت سال آزمون و خطام بود.حالا یک سری از اشتباهاتم رو براتون لیست می کنم:
      ۱.من هیچوقت پیوسته درس نخوندم و همیشه موقع درس خوندن حس می کردم دارم اشتباه می خونم دارم بد جلو میرم که یه بخشیش هم شاید درست بود.
      ۲.خیلی به بقیه توجه می کردم..چون من مشاور نداشتم و اکثر دوستام داشتن یا اگه نداشتن تحت تاثیر بقیه گرفتن همیشه فکر می کردم اونا برنامه های عجیب و غریبی دارن و الان قراره همه درسا رو ۷۰ بزنن ولی در واقیعت شاید اینطور نبود.اونا اتفاقا استرس شون هم کمتر بود و همین باعث میشد من احساس کمبود کنم و فکر کنم دیگه هیچ شانسی جلوی اونا ندارم.
      ۳.برنامه نجومی برای ایام عید.طوری که چند روز ۱۲ ساعت خوندم اونم بدون تحلیل و اونقدر حجیم بود که دیگه کم اوردم و کلش رو پاره کردم و تا یه هفته درس نخوندم.
      ۴.تست زنی زیاد و توجه کم به تحلیل.درسته وسواس چیز خوبی نیست ولی من با زدن تست زیاد توی درسی مثل شیمی حس می کردم تبدیل به یک ربات شدم که فقط زیاد تست می زنه ولی عمق یادگیری اصلا نداره،و برای همین سر آزمون غلط هام زیاد می شد یا یک حس سطحی بودن اطلاعات رو توی ذهنم داشتم و اون حس بد هنوز هم باهامه،نمی دونم تجربه کردین یا نه.
      ۵.مرور نکردن مباحث روز قبل آزمون.من همیشه روزای قبل آزمون حس تهوع بدی داشتم و اصلا دوست نداشتم روز آزمون برسه،شاید چون از دیدن دوباره تراز ۶۳۰۰ یا ۶۴۰۰ یا دیدن ۱۲ تا غ خسته بودم برای همین روز قبل معمولا یا یک ازمون شبیه ساز می زدم و دیگه درسا رو مرور خاصی نمی کردم.
      ۶.خستگی مفرط.روزای ازمون اصلا حوصله دیدن کارنامه و تحلیل رو نداشتم و بزور نصفه نیمه تحلیل می کردم و هیچ برنامه ای برای رفع کردن دلیل غ ها و اشتباهاتم نمی کردم، چون همیشه فکر می کردم وقت کمه...من باید اون ۱۰ تا کتاب تست رو تموم کنم وقت واسه تحلیل و برنامه رفع غ ها نیست!غ ها و علت شون رو داخل دفتر تحلیل می نوشتم ولی دیگه نگاه شون نمی کردم. این حس نفرت و بی حوصلگی از آزمون واقعا خطرناکه.
      ۷.اعتماد به نفس پایین.همیشه می گفتم تو یا باید ۴ تا کتاب
      ۹.توی آزمونی ریاضی زدن همیشه ضعف داشتم و نتونستم بفهمم چطوری رفع میشه.
      ۱۰.تنها تغییر به درد بخورم توی زیست بود که شروع کردم به لایه
      این خلاصه مشکلات و اشتباهات بود یه سریاشم شخصی بود که خب ترجیح دادم نگم.
      یادم شد بگم من سمپادی بودم و خواستم تاکید کنم سمپادی بودن دلیل بر اعتماد به نفس بالا نمیشه .
      حالا دوستان که تجربه دارن و از بین نوشته هام مشکلات من رو فهمیدن اگه برای امسال کنکورم راهنمایی کنین چطوری راه درست رو پیدا کنم واقعا ممنونم.
      عمیق تر بخون و یاد بگیر. جوری بخون که انگار میخوای مطلب رو تدریس کنی.
      ایده آل گرایی بهت آسیب میزنه. سال یازدهم هستی وقت زیادی برای یادگیری داری.
      اعتماد به نفست رو حفظ کن.
      کیفیت>کمیت

    9. Top | #9
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      آدم شرمش میگیره
      که توی انجمن کنکور
      تاپیک کنکوری هیشکی توش نمیاد کمک کنه و شرکت کنه

      ولی تاپیک خودکشی و موضوعات نامربوط همه میرن هی آپ نگهش میدارن

      خلاصه که اره
      اگه واقعا میخواید جدی بشینید درس بخونید و مسیرتون و ایندتون رو توی کنکور و توی این راه میبینید پس حتما حتما همچین جاهایی کلا فعال نباشید و چکش نکنید و درگیرش هم نشید...
      خیلی هم چیز بدردبخوری اینجا گیر نمیاد

      مخصوصا این اواخر دیگه کلا به ف نا رفته
      هی...بله متاسفانه اومدم اینجا به امید راهنمایی ولی خب متاسفانه جو زیاد جالب نیست نا امید شدم..چشم دیلت می زنم میرم بازم ممنون تاپیک های شما مفید بود واقعا.

    10. Top | #10
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط kiddo نمایش پست ها


      درود
      واسه هر مشکلت سعی میکنم بنویسم البته اینم بگم من خودم تا به اینجا خیلی کنکوریه موفقی نبودم(کلا نخوندم یعنی) اینا بیشتر از دونسته هامه و تجربه های بقیس که جواب گرفتن تا خود شخصیم

      1- برای حفظ پیوستگی بهترین کار ممکن تعیین کردن یه سقف و یه کف ساعت مطالعست مثلا میگی اقا این هفته از 6 ساعت کمتر نباید بخونم مثلا تا 12 ساعتم حوصله داشتم میخونم/ولی به هیچ عنوان نمیای یه روز 12 ساعت بخونی دو روز هیچی نخونی/ یعنی اینکه مطالعه رو هر روز تو سبد برنامه هات داشته باش اصلنم به خودت سخت نگیر سعی کن هفتگی ساعت مطالعه رو ببری بالا اینجوری کم کم استرس پنهانت رفع میشه کیفیت و تداومشم میره بالاتر

      2-ببین مشاور داشتن یا نداشتن کاااملا به خود خودت بستگی داره اگه باید زور بالا سرت باشه خب در توانته یه مشاو خوب بگیر ولی اگه مشکلی با برنامه ریزی و عمل بهش نداری خب واقعا مشاور یه چیز چرتیه/اشکالات تو درس خوندنو همین جا مطرح کنی یا توی تاپیکا بگردی از هزار تا مشاورم واست موثر تره/باور کن کسیو میشناسم که علت زمین خوردنش مشاورش بود یعنی اینکه فکر نکن چیز خیلی خاصیه سرچ کن چرا مشاور نگیریم و تاپیکشو پیدا کن بخونش خیلی کمکت میکنه

      3-این مشکل نجومی خوندنتم واسه همینه ک گفتم باید از ساعت مطالعه کم شروع کنی تا درس خوندن باهات عجین بشه بعد کم کم میبریش بالا نگران نباش اصلا اهسته و پیوسته پیش برو تا بتونی صدتو ب زاری واسه عید به بعد(ولی نه اینکه حالا بیای روزی دو ساعت بخونیا از 4 ساعت شروع کن برسون به 10 ساعت اینا تا عید حداقل)

      4-اینو خیلی میفهمم! تو تست زدن کیفیت قبل از کمیت مهمه! شیمی که حفظی نیست همینجوری تست بزنی بری جلو تا با تست تثبیت بشن مسائل/واسه مسائلش که فقط روتین جوابه شده شبی 5 تا تست بزن(با تحلیل درستااا)ولی خوب یادشون بگیر؛ اگه تو یادگیریه دقیق و عمقی مشکل داری با معلم همون درس درمیون بزار هیچکس به اندازه معلم اون درس نمیتونه کمکت کنه! واسه مفاهیمم از خلاصه نویسی استفاده کن و مرور داشته باش روی تستایی که غلط زدی یا بلدشون نبودی! بهترین منبع تستم ازمون ازمایشیای مختلفن به منبعت خیلی تکیه نکن ایده هاش واسه صد سال قبله

      5-واسه تراز کمت تاپیکای زیرو رو بخون باید ریشه یابی کنی این علتو بعدشم رفعش کنی ترسیدن چیز خوبی نیست تراز بدتو بپذیر تا بتونی مشکل کارتو بفهمیو بعد رفعش کنی

      6-اینو اگه ادامه بدی و ازمونتو تحلیل نکنی بد میخوری زمین! حواستو جمع کن تحلیل ازمون از خود ازمون 1000 برابر مهم تره! معذرت میخوام ولی اینجوری ازمون دادن به درد عمت میخوره! تحلیل ازمون باعث میشه بفهمی مشکلت کجاست؟ ایا یادگیری سطحی بوده؟ ایا استراتژیه غلطی سر ازمون داشتی؟ ایا مشکل صرفا تو این مبحثه یا کلا یه مشکل تویه درسه! اینارو ک بفهمی (+خیلیی چیزای دیگه) اونوقت میتونی روش خوندنت و منابعتم بفهمی درستن یا نه. خلاصه که تحلیل ازمون از نون شبم واجب تره

      7-چون تحلیل نمیکنی تستاتو بزرگوار! چون صرفا تست میزنی میری جلو! اصلا کاری نداری این مثلا 20 تا غلطت چجورین؟ دنبال دلیل نمیری! کمیت توی تست قبلش یه پیش نیاز که اونم کیفیته با کیفیت تست بزن پاسخنامه رو دقیق تحلیل کن تو دروس حفظی و مفهومی و توی مسائل و حل کردنی یه نگاه سرسری بنداز بعدش سعی کن خودت حل کنی اینقد اینکارو بکن تا رستم بشی! و توی مسائل سعی کن از همون تیپ تست بازم چند تایی حل کنی تا مطمئن بشی که واست جا افتاده یا نه

      8-عوامل حواس پرتیو دور کن! میتونه بخش زیادیش به خاطر سوشال مدیا باشه! بزارش کنار دوستایی که خیلی به حاشیه میکشنونتم همین طور(ببخشید بیشتر نمیدونم چون تجربه ای نداشتم تو این مورد)

      9-ریاضی کلا مدلش همینه جواب گرفتن توش طول میکشه تو نباید پیوستگیتو کم کنی ولی! ازمون ازمایشی زیاد بزن و کتاب وزارتیو یه دور کامل حل کن قبل اینکه بری سراغ تستای اون مبحث مسخرس ولی جواب میده بعدشم تستایی که غلط زدی و نزدیو مارکدار کن و مضربی هر شب چند تاشو باز تحلیل کن و حل کن و سراغ تیپای مشابهم خیلی برو

      10-تبریک میگم افرین! همینو برو جلو واسه بقیه درسام کم کم قلقش میاد دستت

      11- ازمون ماز/شاااید این حرفی که میزنم خیلی به مذاق بعضیا خوش نیاد ولی ماز الکی مزخرفه! یه دوره فقط زیست بود و همه راضی بودن ولی از یه جایی به بعد کیفیتش کم شد. تو زیستش غلط غولوط زیاد داره شیمی طراحش یه نفره ک اجازه نمیده شما با دیدگاه طراحای مختلف اشنا بشید و کلا الکی سخته. بنظرم یه قلمچیعی چیزی شرکت کنی و سوالای مازو تفننی بزنی و خودتو درگیرش نکنی خیلی بهتره روانت در اسایشه. عدشم تو الان این درصدارو کم میزنی یا زیاد مهم نیست مهم اینه داری اماده میشی واسه کنکور این درصدای کمتو پله کن تا ریشه یابی بشن کارای غلطتت برسی به بالاترین درصد تو روز کنکورت.

      12-پیش خوانی همیشه جواب میده ولی نباید با جزییات بخونی روزنامه وار یه نگاهی به درسنامه بنداز قبل اینکه بری سرکلاس یا از روی تستای کتاب تستت یه دور بخون(توی زیست اینکار بشدت جوابه چون ذهنت اماده میشه و ناخوداگاه اون نکته هایی که تو کتاب تو سوالا نیاز بوده با تمرکز بیشتری دریافت میکنه و کلا توجهش بیشتره روشون)


      خب دیگه اگه سمپادیم هستی که دیگه چه عالی فقط مواظب باش تو جو کلاس نیوفتی؛ کلاس ما که خیلی اذیت کنندس هیچوقت هیچکس هیچی نمیخونه ولی ترازاشون هف هزارو هف هزارو پونصدع خلاصه که اصلا اصلا همکلاسیاتو حساس نشو روشون! این از من به تو نصیحت/ از معلمات غافل نشو! کلا تو مدارس سمپاد یه جوی هست که معلمارو بچه ها قبول ندارنو فکر میکنن خودشون خیلی یچیزی حالیشون مثلا تو کلاس ما قبل از اینکه معلم یاد سر کلاس بچه ها میگفتن که اره این یارو معلمه رو هیچکس ازش راضی نبوده و بریم چمیدونم اعتراض کنیم برش دارنو فلان بیسار در حالی که وقتی معلم اومد سر کلاس من دیدم واقعا سواد داره خوبم درس میده ولی دیگه این ذهنم قبول نمیکرد که اقا ایشون معلم خوبین! مثل ادم بشین سرکلات و گوش بده حرفشو! خلاصه که این ضربه بدی زد به من اصلا حرف بقیه رو ملاک قرار نده اگه میفهمی حرفای معلمتو بشین مثل بچه ادم سرکلاسش مخصوصا سال دوازدهم خیلی کمک میکنه به عمقی یاد گرفتنت!
      یه اشتباه دیگه من که بهم ضربه زدم این بود ک فکر میکردم نرم مدرسه تو خونه بخونم خیلی بهتره! تو بچه های سمپادی خیلی مرسومه اصلا همچین کاریو نکنی هااا! فقط اگه واقعا معلمتون داغونه بزن این اکتو
      وگرنه بشین سرکلاس مطالبو قشنگ عمقی یاد بگیر اشکالتم همونجا بپرس مثل بچه ادم نزار واسه بعدنی که هیچوقت نمیاد
      اها یچیز دیگه تو تابستون از اواسط تیر کلاسای ما شروع شد و من که قصد داشتم از تابستون مثل بچه ادم درسمو بخونم و به امید خدا برم دانشگاه امسال چون یکم حجم مطالب پایه که نخونده بودم زیاد بود و همینجوری مطالب دوازدهمم اضافه میشد کلا بریدم از تابستونو هیچی نخوندم! ضربه بدی زذ بهم و مثل دومینو باعث شد فکر کنم که باید بیخیال کنکور 402 بشم! همینقد احمقانه! الان ک رسیدم به اخر میفهمم چقد خر بودم! تو به هیچ عنوان این اشتباهو نکن! از دقیقه به دقیقت استفاده کن نگو نمیتونمو وقت ندارمو درصدم پاییه و فلان و بییساره هر چی شد تو بخون! پس حواست به تابستون باشه که یهو سنگکوب نکنی یکم سنگین میشه واست کنکور کلا از یه طرف قلمچی با اون بودجه فاجعش و از یه طرفم درسای دوازدهم یخورده دهنتو سرویس میکنن از مهرم که باز همینه بعد ممکنه بهت فشار بیاد بهمن اسفند ببری! پس حواست باشه! یه برنامه ریزیه کلی که یه دیدی از مسیر بهت بده بد نیست! بدونی چیو تا کی بخونی!
      اها راستی اینکه حتما تا اسفندم باید بخونم همه چیو تموم بشه بره یه باور غلط دیگست
      تا اخر فروردینم طول کشیده کشیده نهایتش جمع ندیو اردیبهشت شروع میکنی ولی با کیفیت بخون!
      قبل اینکه استارت جدیه تابستونو بزنی وبعد امتحانای خرداد ماهت حتمااا یه مسافرت برو! یچیزی که دوپینگت کنه واسه تابستون قبل از استارت زدن مهرم همینطور یه تفریح توپ تو برنامت بزار که بعدش خلاصه میشه به عصر جمعه بعد تحلیل ازمون
      این تابستونم جدی بگیرشو از دستش نده به هیچچچ عنوان! من اولین ازمون که دادم بعد تعیین سطح قلمچی (کلا دو هفته مفیدی که تو عمرم درس خوندم) ترازم شد 6800 و خب الان میفهمم ک تابستون اگه مثل ادم خونده بودم الان وضعیتم این نبود!
      خلاصه که ناامید شدن از ادامه راه شیبش تنده یهو میبینی شب کنکورته و کاری نکردی!
      این همه گفتم که حواست باشه اگه مشکلات خورد خوردت رفعم نشد ولی دل نکنی از خوندنو تا جایی که میتونی بخونی!

      این از این دیگه اینکه امیدوارم موفق باشی و اشتباهات منو تکرار نکنی.

      پ.ن: بابت غلطای تایپی معذرت میخوام حال ندارم باز بخونم ویرایش کنم/توعم فونتتو درست کن کور شدم تا تاپیکتو خوندم بزرگوار
      خیلی خیلی ممنون واقعا همش درسته سعی می کنم حتما توی درس خوندنم تجدید نظر کنم دستت درد نکنه .ببخشید بلد نبودم فونت رو درشت کنم

    11. Top | #11
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      آدم شرمش میگیره
      که توی انجمن کنکور
      تاپیک کنکوری هیشکی توش نمیاد کمک کنه و شرکت کنه

      ولی تاپیک خودکشی و موضوعات نامربوط همه میرن هی آپ نگهش میدارن

      خلاصه که اره
      اگه واقعا میخواید جدی بشینید درس بخونید و مسیرتون و ایندتون رو توی کنکور و توی این راه میبینید پس حتما حتما همچین جاهایی کلا فعال نباشید و چکش نکنید و درگیرش هم نشید...
      خیلی هم چیز بدردبخوری اینجا گیر نمیاد

      مخصوصا این اواخر دیگه کلا به ف نا رفته
      من هنوز متوجه نیستم چرا بدون درک چرایی یک موضوع، خودمون رو اسیر چگونگیش میکنیم...
      چرا باید تو سال یازدهم آزمون آزمایشی شرکت کرد؟ جایی که اکثریت سوال ها راجب دو سه موضوع محدود هستند و...
      چرا باید الان با بیچارگی برد یک تابع رو پیدا کرد وقتی با کاربرد مشتق...
      چرا باید الان با بیچارگی ابهام صفر صفرم رو رفع کرد وقتی میشه با قاعده هوپیتال...
      برای من قابل درک نیست، بنظرم توی این سال ها فقط باید خود مطلب رو خوند و نهایتا آزمون کوچکی از خود گرفت، ضمنا بدون زمان...
      زمان برای جایی هست که مطالب بصورت جامع در ذهن شماست، آزمون جامع در مقابل شماست، سطح سوالات و موضوعات متنوع هست، قرار نیست یک ضرب پونزده سوال سینماتیک رو حل کنید!!! و ضمنا، قبلا بارها و بارها در همین شرایط آزمون حل کردید، بعد زمان رو وارد کنید...
      زمان اضطرابی روی شما آوار میکنه که بخش اعظمی از مطالب اصلا به ذهن شما نمیاد...
      ضمنا، باید چرایی رو پرسید، از خود...
      چرا باید درس خواند؟ چرا باید دانشگاه رفت؟ چرا باید کنکور داد؟ چرا باید تجربی بود؟ چرا باید پزشکی رفت؟ چرا باید...
      اگر چرایی مشخص و واقعی نداشته باشی، صد هزار چگونگی دیگه هم زیرو ذکر کنه، یا بقیه، هیچ اندر هیچ خواهد بود...
      کارتو بکن، الان وقت این چیزا نیست، لعنت بر دنیای بی رحم کنکور، لعنت بر دنیای بی رحم تر خانواده ها، چرایی رو دریاب، چگونگی یافت خواهد شد...

      (دلیل نقل کاربر مربوطه، تلاش جهت رفع شرم ایشان و ضمنا تاکید بر آزاد بودن افراد در جهت نظردهی در تمامی تاپیک های مورد تایید انجمن است. انسان در انتخاب میان ارزش ها آزاد است. در این باب ملامت را نمیتوان بر گردن کسی انداخت. البته مبرهن است بنده با دیدگاه های اراده گرایانه ایشان مخالف بوده و هستم. سلامت باشد و باشید...)
      من از انتهای جنون آمدم(!)...

    12. Top | #12
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Khali نمایش پست ها
      من هنوز متوجه نیستم چرا بدون درک چرایی یک موضوع، خودمون رو اسیر چگونگیش میکنیم...
      چرا باید تو سال یازدهم آزمون آزمایشی شرکت کرد؟ جایی که اکثریت سوال ها راجب دو سه موضوع محدود هستند و...
      چرا باید الان با بیچارگی برد یک تابع رو پیدا کرد وقتی با کاربرد مشتق...
      چرا باید الان با بیچارگی ابهام صفر صفرم رو رفع کرد وقتی میشه با قاعده هوپیتال...
      برای من قابل درک نیست، بنظرم توی این سال ها فقط باید خود مطلب رو خوند و نهایتا آزمون کوچکی از خود گرفت، ضمنا بدون زمان...
      زمان برای جایی هست که مطالب بصورت جامع در ذهن شماست، آزمون جامع در مقابل شماست، سطح سوالات و موضوعات متنوع هست، قرار نیست یک ضرب پونزده سوال سینماتیک رو حل کنید!!! و ضمنا، قبلا بارها و بارها در همین شرایط آزمون حل کردید، بعد زمان رو وارد کنید...
      زمان اضطرابی روی شما آوار میکنه که بخش اعظمی از مطالب اصلا به ذهن شما نمیاد...
      ضمنا، باید چرایی رو پرسید، از خود...
      چرا باید درس خواند؟ چرا باید دانشگاه رفت؟ چرا باید کنکور داد؟ چرا باید تجربی بود؟ چرا باید پزشکی رفت؟ چرا باید...
      اگر چرایی مشخص و واقعی نداشته باشی، صد هزار چگونگی دیگه هم زیرو ذکر کنه، یا بقیه، هیچ اندر هیچ خواهد بود...
      کارتو بکن، الان وقت این چیزا نیست، لعنت بر دنیای بی رحم کنکور، لعنت بر دنیای بی رحم تر خانواده ها، چرایی رو دریاب، چگونگی یافت خواهد شد...

      (دلیل نقل کاربر مربوطه، تلاش جهت رفع شرم ایشان و ضمنا تاکید بر آزاد بودن افراد در جهت نظردهی در تمامی تاپیک های مورد تایید انجمن است. انسان در انتخاب میان ارزش ها آزاد است. در این باب ملامت را نمیتوان بر گردن کسی انداخت. البته مبرهن است بنده با دیدگاه های اراده گرایانه ایشان مخالف بوده و هستم. سلامت باشد و باشید...)
      والا چراهای بعضی چیزا رو خودمم نمی دونم!

    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      خب دلیل اینکه من رو نقل گرفتین رو درک نکردم
      چون صحبت هاتون پاسخ به استارتر بود
      و آنچنان ارتباطی به حرفای من نداشت...

      چون من توی پست های صفحه قبل هیچ جا نگفتم آزمون آزمایشی شرکت کنید از سال های پایه یا نکنید
      گفتم از خودتون از خودتون آزمون بگیرید و داخل برنامه تون همچین چیزی داشته باشید این متفاوته با شرکت کردن توی آزمون های آزمایشی
      توی تاثیر مثبتش روی عملکرد هم شکی ندارم و میتونم ساعت ها درموردش صبحت کنم


      یمقدار قیمه ها رو داری میریزی توی ماستا
      اینجا بحث چرایی نیست
      یک نفر یسری مشکلات روش مطالعه و مسیر مطالعه اش داشته و نظر و راهنمایی توی این زمینه خواسته
      اینکه الان من بیام درگیر چرایی خوندن فلان چیز کنمش پاسخ به نیاز فعلی شون نیست

      و همچنین ماها خیلی هامون از چرایی خیلی چیزا توی زندگی پاسخ و تصویر واضحی نداریم ولی انجامشون میدیم و اتفاقا نتیجه هم میگیریم و موفق هم میشیم
      و با این بخش از صحبت تون کاملا مخالفم که میگید تا وقتی چرایی ها رو پیدا نکنیم هیچ کدوم از کارهامون فایده و نتیجه ای نخواهد داشت...
      مگه همه رتبه های برتر نشستن سر هرچیزی به چرایی ها فکر کردن ؟ نه اتفاقا خیلی هاشون دنبال چرایی نبودن ولی بازم نتیجه گرفتن

      بحث من این نیست که بگم دنبال چرایی بودن درسته و غلط
      فقط دارم میگم این حرف اشتباهه که میگید تا وقتی چرایی ها رو کشف نکنیم همه تلاش ها بی فایده و بی ثمره و بی نتیجه ست...

      بر کنکور لعنت و نفرین فرستادن بنظرم کار خردمندانه ای نیست
      چون کنکور عامل نیست
      این جریان و فشار اجتماع و افکار اجتماع و برتر بخشی و ارزش بخشی اجتماع هست که باعث میشه
      نه کنکور

      ما توی همین مملکت خیلی از آزمون های دیگه هم داریم که بی عدالتی و اشکالاتش خیلی بیشتر از کنکوره
      ولی انقدر سرش استرس و فشار و چیزای مختلف نیست
      چرا...
      چون اون عامل اصلی که حریان اجتماعی و افکار عمومه و فشار اجتماعیه درش خیلی دخیل نیست


      درمورد چرایی ها هم
      منم اتفاقا چرایی ها رو دوست دارم
      حتی وقتی ترم اول دانشگاه شروع شد اولین کتاب هایی که خریدم کتاب های فلسفه طب بود که داخلش چرایی ها رو جست و جو کنم

      ولی به هرحال
      سیستم آموزشی ما جوری سازمان دهی نشده که ما رو علاقه مند و ترغیب به چرایی ها کنه
      صرفا میوفتیم توی جریانی که از نظر اجتماع و عموم استاندارد و معمول و خوب شناخته شده و چون از نظر عموم و اجتماع این شکل از زندگی و استانداردها خوبه ، ماهم میوفتیم توی جریانش و بدون اینکه درگیر چرایی ها بشیم صرف اینکه از نظر عموم و اجتماع پذیرفته شدیم و جریان رو پیش بردیم و پاداش تایید عموم رو گرفتیم ک طرد نشدیم ، همین حس میکنیم برامون کافیه و اون قوه چرایی رو درخودمون خاموش یا خفه میکنیم



      درمورد حرف های آخرت هم
      همچین چیزی نیست عزیز... هرتاپیکی که اینجا قرار میگیره مورد تایید انجمن نیست
      تنها چیزی که اینجا توسط مدیر تایید میشه ثبت نام کاربرهاست
      تا زمانی که تایید نشه کاربر مربوطه نمیتونه پست بذاره
      اما درموزد تاپیک ها
      اینجوری نیست که هرتاپیکی قبل از منتشر شدنش توسط مدیر برسی و تایید بشه(فقط تاپیک های مصاحبه با رتبه برترها در انجمن این ویژگی رو دارن)
      شما یک تاپیک فحاشی هم بزنی بدون تایید تاپیکت قرار میگیره
      فقط اگه توسط کاربرها گزارش داده بشه یا مدیر بعداز چندروز به انجمن سر بزنه و نگاهش به تاپیک بیوفته ممکنه تاپیک رو ببنده یا حذف کنه

      اینجا به امان خدا سپرده شده تقریبا...
      اگه اینجا برای بخش های مختلفش ادمین و ناظر فعال داشت که تاپیک ها رو قبل از انتشار برسی و تایید میکردن دراینصورت حرف شما درست بود

      باقی بحث ها هم اینجا جاش نیست
      به هرحال برداشت شماست نه صرفا نظر من یا دیدگاه من...
      شمام سلامت باشید
      زیرو جان، چند باری نوشته در پرانتز رو بخون، دلیل نقل اونجاست، فقط اونجا خطابه من به شماست، الباقیش خیر، واضح هست به گمانم.
      در پاسخ به مواردی که گفتی هم مجددا خودت متنت رو بخون، اگه برات مهمه، نیست هم نیست، هرطور صلاح میدونی...
      @mohammad.81@
      این نوشته زیرو رو بردار جایی یادداشت کن، بعدا اگه موضوع دیشب رو خوندی، یک تحلیل روش بنویس برام بفرست. از بهترین مواردیه که زیرو نوشته.
      من از انتهای جنون آمدم(!)...

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن