نقل قول نوشته اصلی توسط ارغوان_ نمایش پست ها
داستان افتضاحات کنکور من
از سال دهم میخواستم برا کنکور بخونم واقعا جدی بودم چند میلیون دادم سی دی خریدم و سال های بعد کلی کلاس نوشتم از بچگی همش مامانم بهم میگفت خانم دکتر منم خودم همین فقط تو ذهنم بود، اما نتونستم، زود خسته میشدم پیوسته نبودم کمالگرا بودم،فکر میکردم زمان زیاد دارم ..زمان گذشت کنکور رسید بخاطر اینکه اماده نبودم همش قلب درد و استرس داشتم . سال اول ۳۰ هزار منطقه ۲ شدم رفتم رشته اقتصاد ، یه سال خوندم انصراف دادم برا کنکور فکر کردم اینبار اروم اروم شروع میکنم مث ادم انجامش میدم تا اسفند خوندم بعد رها کردم اصلا دیگه بریدممممم دیکه حتی یک ساعت هم نمی تونستم درس بخونم کلا از هم پاشیدم ، دم کنکور روزی ۴ ساعت خوندم مرور کردم شدم ۲۰ هزار منطقه 2 ، حتی پرستاری ازاد شهر خودم نیاوردم مجبور شدم علارغم اینکه اصلاااااا نمیخواستمم پشت کنکور بمونم اما موندم ، دوباره امسال هم زیاد نخوندم اما چیزای جالبی فهمیدم ،ادم باید خودشو بشناسه خیلی از اونایی که پشت کنکور میمونن فکر میکنن اگه شرایط ایده‌آل باشه انجامش میدن اما باز هم تنبلی میکنن به نظرم هر ادمی تو درس خوندن ظرفیت خاصی داره و من اصلا تو مود درس نیستم ، رشته دانشگاهمو دوست داشتم اما الان از سر غرور نمی تونم با دوسال تاخیر برگردم سر خونه اولم هیییی الان اصلا نمیدونم چیکار کنم ....
خوشبحال اونایی که تکلیف شون مشخصه نمیخوان برا کنکور بخونن دبیرستان تفریح میکنن پیج اینستا میزنن میرن دونبال کاری که دوست دارن نهایت دانشگاه هم بی دردسر میرن دانشگاه ازاد یه رشته متوسط و خوشبحال اونایی که ظرفیت دارن میخونن و به رشته تاپ قبول میشن ...
خوشبحال اونایی که خودشونو میشناسن...
به این سوال پاسخ بده
از درس خوندنت هدف رسیدن به کدوم مقصده ؟
چیزی که واقعا خودت بخوای و با جون و دل تلاش کنی