خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات

      بی خیال نیمه پر یا خالی ، خود لیوان

      بالاخره پس از سال ها نظاره نمیدونم چرا امروز ته تاریک دلم روشن شد که یه تاپیک به یه سری از برداشت هام از این ۲ ۳ سال خواننده بودن تو انجمن بزنم . البته یه کامنت از یه رفیق انجمنی دل شکسته ، نا امید ، قهر کرده با خدا هم تو لبریز شدن کاسه صبرم بی تاثیر نبود .
      خطاب به همه خوبان خواننده این متن اول بگم که امید وارم از خوندنش اگه سودی هم نبردید ضرری هم نکرده باشید ، و دوم اینکه این جانب نه کارکشته راه کنکور و نه حتی فردی موفق در این راه هستم و همش کم میارم شکست میخورم و سوم اینکه لطفا اگه جایی غلط نگارشی یا املایی مشاهده کردید پیشاپیش عذر خواهی منو پذیرا باشید ، حقیقتا خودم متوجه استرس زیادم از بابت اینکه اولین تاپیکم رو میزنم هستم و همه تقصیر هارو میندازم گردن همین قضیه . ا‌گر تاپیک مشابهی بوده من از بابت دوباره کاریش عذر میخواهم و اگرم حس کردین متن من زیادی توی وصف مساعل شبیه تاپیکای استاد زیرو و بقیه ی اساتید صاحب سبک انجمن شده ، باز هم عذر میخوام به هر حال برای انجمنی ها این افراد ممکنه الگو باشن که قطعا هستن .
      دیگه از فاز ادبی و رسمی میکشم بیرون و خودمونی تر ادامه میدم :
      حقیقتا بخوام بگم دقیقا یادم نیست کی و چطوری با انجمن اشنا شدم ولی حسم میگه از کامنت های تلگرام توی سال ۱۴۰۰ باید باشه ( چون با جو انجمن آشنا هستم بگم که اول نوشته گفتم دقیق یادم نیست حالا یه عده بیان بگن تلگرام نمیدونم ۱۴۰۰ هنوز کامنت نداشت و شرلوک هولمز بازی دربیارن)
      خب ، تو این مدت شاید اینجا اولین جا و اخرین جایی بود که میشد چهره واقعی و داستان زندگی واقعی کنکوری ها رو دید . هزاران کنکوری با داستان های متفاوت از گوشه کنار کشور با مشکلات خاص خودشون و گاها اشتراک های زیاد و اختلاف نظرهای زیادتر .
      بیشترین چیزی که تو تاپیک های آه و ناله و درصد قابل توجهی از کامنتای دیگه میبینیم ، اینه که همه افراد معتقد هستن سال های متمادی درسخوان بودن و وقتی رسیدن به پدیده ی نا میمون کنکور افت کردن و خلاف پلن هاشون پیش رفته .
      این دسته افراد به دلایل متفاوتی طبق چیزی که من تو این یکی دو ساله دیدم و شنیدم و نتیجه گیری هایی که (صرفا نظر شخصی من هستن) گرفتم ، دچار این مشقت و رنج افت تحصیلی شدن.
      ۱. یه سری از این افراد ، تنبلی بعد از این همه سال سخت کوشی مزش زیر زبونشون مونده و یکی از عاملان اصلی این تنبلی ، سال های مجازی تحصیلی اون ها بوده و کم زحمتی درس خواندن توی قرنطینه و شیوع کرونا ویروس .
      ۲. سری دوم افسرده نماها هستن ، این دسته رو به چشم چند مورد دیدم و در ارتباط بودم و ۱ ماه از زندگیم تحت تاثیرش بودم و تجربش رو دارم . این افراد تحمل سختی کنکور رو ندارن ( البته غول کنکوری که از کنکور ساختن هم توش بی تاثیر نیست ، در واقع کنکور ، کاری به شدت پر زحمت هستش ولی این افراد دیگه زیادی دارن شور ماجرا رو در میارن ) و زدن به فاز غم ، ادعای پیر شدن تو اوج جوونی ، زیر بار مشکلات زندگی و ادعای خودکشی و ننه من غریبم بازی برای جلب توجه دیگران و دلسوزان ، تا بتونن صورت مسعله رو پاک کنن و بزنن تو کار تنبلی و راحت تر توجیه کردن درس نخوندن .
      ۳. این دسته افراد فرار کن هستن که باز هم ۴ ماه از پشت کنکور بودنمو درگیرش شدم . این دسته دو گروه هستن که هر دو تقریبا ویژگی های مشترک دارن . یه عده که برای کنکور میخونن ، حالا یا کم یا زیاد ولی از یه سری درسا فرارین ، مثلا فردی رو تصور کنین که توی درس ریاضی ضعف هایی داره که اتفاقا کوچیک هم نیستن و بسیار حاعز اهمیت هستن و باعث بروز مشکلات بی شمار برای این درس میشن ، و این فرد مدام در حال فرار از رفع ضعف هاش تایم های درس ریاضی رو درسای مورد علاقشو میخونه . عده ی دوم افراد ترسو و به شدت استرسی ای هستن که کلا به خاطر ترس از سختی و نرسیدن و هزار تا دلیل دیگه خودشون رو با کارای دیگه مشغول میکنن ، من جمله سریال و عملی به نام خود رضایتمندی ( انشالله که منظورم رو متوجه شده باشین ، پوزش بابتش ولی خب مطمعنم این مورد توی خیلی از این افراد هستش ، چون خودم تجربه شو دارم و اصلا مورفین اصلی برای این وضعیت هستش و اصلا هم قصد اینو ندارم که بگم کار خوبیه یا بدیه و کلا این یه فلسفه خیلی جدا هستش ) و کار های دیگه که تا صبح میشه نام برد ، به هر حال انقدر گستره ی این کار ها وسیع هستش که افراد میتونن حدود ۳۰۰ روز از زندگی کنکوری شون رو باهاش جوری بگذرونن که بعدا بگن حاجی ناموصا نفهمیدم چی شد مثل برق گذشت . ولی هر دو دسته که معتقدن به زودی قراره وضعیت رو سامان بدن و این مشکل رو برطرف کنن و خودشونو با این امر راضی نگه داشتن و توجیه میکنن ، یه مورد رو که خیلی باید بهش پرداخته بشه از قلم انداختن ، این کار مثل خوردن آب دریا برای رفع تشنگی میمونه ، هر چقدر بنوشی بیشتر طالب آب میشی و بیشتر از سیراب شدن فاصله میگیری . این افراد هم فکر میکنن که دارن مشکل رو حل میکنن ولی چون عامل اصلی این بدبختی ترس و استرس هستش این آدما هر روز که وقت کشی میکنن روز بعدش که ۱ توبه برای بازگشت به مسیر رو از دست دادن شدت کارشون بیشتر میکنن و دیگه اخرش به قدری شدید میشه که قابل کنترل نیست .
      ۴. این دسته که خیلی از موارد دسته ها سرانجام به این دسته تبدیل میشن ، افرادی هستن که واقعا بزرگ شدن . این آدما قطعا علاقه هاشون رو به مرور زمان پیدا کردن متوجه استعداد هاشون شدن و فهمیدن واقعا چی میخوان و چی نمیخوان و حالا سال های عمرشون پشت سدی به نام کنکور داره تلف میشه چون موفقیت براشون فقط توی کنکور خلاصه میشه که باید بگم گناهی ندارن ، ذهن محدود به پزشکی شده ی جامعه و از اون مهم تر نبود درامد و حمایت توی این علایق و بدبختی بزرگ اینکه کسی بهای چندانی به علایق نداده و از ۱ روزگیش تا ۱۸ سالگیش توی گوشش خانم یا اقای دکتر خوندن و به زور درش ایجاد علاقه کاذب کردن ، حالا افسرده هستش که چرا نمیتونه باقی عمرش به چیزی که میخواد بپردازه و حتی خیلیا جرعت به زبون اووردنش رو ندارن چون خانوادشون زبونشونو کوتاه میکنه که غلط کردی دختر یا پسر فلان فلک زده دکتر شده تو بی جا میکنی نقاش بشی ، اصلا هنر،منر چیه این چیزا نون آب نمیشه بد بخت از گشنگی میمیری و وای خدا اگه بابات بفهمه زیر چشت بادمجون میکاره و این همه سال غیر انتفاعی گذاشته تورو که اخرش بری موسیقی بخونی و هزاران مورد دیگه که حتی خیلیاش به خانواده مربوط نیست ، مثلا خود من مثل خیلیا میام و به خودم میگم پس چرا ۱۲ ۱۳ سال عمرم گذاشتم پای درس اگه قرار نبود اخرش برم سراغ درس و ازش چیزی به دست بیارم یا نونی بخورم ، پس کی جوابگوی شبای استرس تا صبح قبل امتحانای منو میده یا کی جوابگوی اینه که همه سریالامو مخفی دیدم یا نتونستم کامل ببینم یا اجازه نداشتم نت بخرم چون درس داشتم و پول نت نمیدادن چون درس داشتم و با اینترنت ۱ گیگ هدیه ایرانسل یه سریال با کیفیت ۱۴۴ دیدم چشام داشت کور میشد و سرم گیج میرفت ولی لذتی فراموش نشدنی بردم و برای اولین بار شاید مزه استراحت واقعی رو چشیدم . البته اینا رو مثال کشیدم و قصد ندارم که جلوه بشه بهتون که من یه آدم عقده ای هستم و این سختی هارو کشیدم و نمیدونم از این دست چیزا ، برخلاف خیلیا من شاید کنکور باختم اما یه سر برد کردم اونم اینکه هم نباختم هم بگم از زار و زندگی موندم و به جاش خیلی وقتا با وجود محدودیت های زیاد که حتی خانوادمم دخیل نیستن تو خیلی موارد و برعکس حتی شاید مثل خیلیاتون که الان افسردگی این قضیه رو دارین حسابی طعم واقعی یکم تفریح و تجربه علایق داشتم که ولی خب کنکورو از دست دادم ، البه افسردگی برامون شده یه کلمه اشنا و اصلا نمیدونیم واقعا افسرده ایم یا نه و فقط میترسیم به بی مرضی دچار بشیم پس مرض ایجاد میکنیم برای خودمون ، ولی خب نه ، کنکوری ها توی این شرایط و سختی ها قطعا افسردن ، واقعا درکتون میکنم همتون و هممون نسلی هستیم که حالا چه از جنبه تبلیغی و چه واقعی هم سن های خودمون رو تو جاهای مختلف دنیا دیدیم که چه زندگی بهتری دارن و بر عکس اونایی که زندگی سختی هم دارن مثل عزیزان ساکن کره شمالی و آفریقای دوست داشتنی و دیگر کشور های جنگ زده ، ارزوی یه سیستم گیمینگ برای بعضیا ، شاید آرزوی بی دغدغگی برای بعضیا ، یا شایدم آرزوی اینکه چرا دوستام میرن کافه بابام نمیزاره میگه تجاوز میکنن بهت یا نمیدونم تو هنوز بچه ای و خامی میری ۴ تا چیزم از اونجا یاد میگیری و حسرت شاید تلفن همراه برای بعضی ، حسرت شاید کم اووردن جلوی یه سری ظاهر بین پول پرست با هزار تا کوفت مثل ایفون ۱۳ یا شایدم ۲۰۶ البالویی کادوی فارغ از تحصیلی یا حتی شاید حسرت نداشتن حق انتخاب و تصمیم برای زندگیمون : بابا شاید فلانی میخواد دکتر شه نباید که حتما من بشم دکتر ، شاید اون خواست یه قاشق ترکیبات قهوه ای رنگ بخوره مگه منم باید بخورم و کودک کار بودن و تا کمر خم شدن جلوی خلق خدا توی اضافه های خلق خدا برای یه لقمه نون و البته زیاد تر از این حرفا که بخوام بگم باید ۲ ۳ سالی بشینم بنویسم . البته من از موارد بالا تجربه ای ندارم و بیشتر حسرتای دیگه ای دارم از زندگیم چون بعضی هاشو دیدم ، ولی باور کنین بعضی ها که میشناسم حسرتای کوچیک تر از اینا هم داشتن که از زندگی خستشون کرده باشه . من هیچ نظری راجع به این که چه عواملی این مشکلات رو به بار میاره ندارم ولی امید وارم زندگی همتون به دور از سختی باشه و شادی رو در کنار خانواده هاتون تجربه بکنین و همیشه شاد باشین . و البته بزارین خودم قبل اینکه یه سری دوستان بیان از خوبی دیگر کشورا یا بدیش بگن بگم که صرفا زندگی توی جای دیگه نمیتونه معنی خوشحالی واقعی باشه ، خوش حالی واقعی میتونه کوچیک تر از اینا باشه فقط کافیه پیداش کنین . ( یه بار تو اینستا یه متن بامزه دیدم که میگفت خوشحالی واقعی فقط اون لحظه که جعبه سی دی های کارتون رو جلوت میزاشتی مردد بودی که برای بار صدم شرک ببینی یا برای بار سی صدم تن تن )
      ۵. عده ی بعدی عزیزانی هستش که چون وقت کافی ندارن دیگه میزنن تو فاز از الان میشه یا نه؟ و خودشونم میدونن که بیشتر دونبال جواب نه هستن تا بازم بتونن وجدانشونو آروم کنن که اره ناموصا نمیشد نه اینکه من نخوام و برخلاف روحیه دادن های عزیزان انجمنی این افراد ناخودآگاه ته دلشون دونبال جواب نه میگردن.
      ۶. دسته ی دیگه کمال گرا هستن که همش منتظر بهترین وقت و شرایط و امکانات هستن تا شروع کنن ، همش دارن دونبال بهترین منبع میگردن یا اساتید برتر و حتی مورد دیدم مداد b6 تست زنی نداشت ۴ تا آزمون قلم چی نمیخوند منتظر روزی بود که مدادو بخره و بزنه تو دل درس ، تازگیا بعد ۱.۵ سال این عزیزو دیدم و چه قدر یاد گذشته ها کردیم و به احمق بودنمون خندیدیم.
      ۷. همون طور که گفتم انجمن پر از آدمها با داستانای متفاوت هستش و اگه شما فکر میکنین داستان زندگی تون متفاوت تر از ۴ داستان بالاس ، با ما درمیون بزارین چون نمیخوام متنم طولانی بشه تا همینجا به این قضیه انواع آدم ها خاتمه میدم و بقیشو میسپارم به شما عزیزان . البته یه اشاره ریز بکنن : کسایی که درگیر بحث با دیگرانن سر بهتر بودن فلان معلم یا منبع یا غیره و داستانشون ، یا اونایی که با فال حافظ دونبال معجزن و داستانشون یا و یا و یاهای بیشتر...
      در کل هدفم از گفتن این نوشته ها که شاید یه سری بگن خب که چی خودمون میدونستیم و یا یه سری بگن بچه بیا پایین یا یه سری موافق و یه سری هم مخالف ، این بود که بگم واقعا درک معنای زندگی کار سختیه و شاید نشدنی ، ولی تلاش کنین زندگی بهتری داشته باشین تا پیشرفت کنین . انیمیشن luck یه دیالوگ قشنگ داشت که میگفت از بد شانسیم دیگه ناراضی نیستم همیشه خوش شانسی خوب نیست از سر بدشانسی من و تو همدیگه رو دیدیم و تقریبا داشتم بدبختت میکردم مثل خودم که خداروشکر همه چی خوب پیش رفت و ما دوستای خوبی برای هم شدیم .
      پس شاید بدشانسی توی زندگی ما بعضی وقتا پایان خوبی رو بتونه رقم بزنه . نه تنها بد شانسی بلکه هزار تا چیز خوب بد دیگه هم شاید یه روزی یه جایی مسیرمون رو جوری عوض کرد که برگامون ریخت و بعد از سختی این مسیر یه حال خوش نصیب همتون شد ، به قول گفنتی : اگه حس کردی اخرش بد شد بدون که هنوز اخرش نشده . نمیتونم نصیحت بکنم یا حتی راهنمایی چون حتی اگه الان بدونیم هم که باید بریم سراغ علایقمون حتی اگه یه درصد شکست بخوریم مدام خودمون یا دیگران سرکوفتشو حوالمون میکنن و از زندگیت تا پشیمونت نکنن دست بردار نمیشن ، ولی سعی کنین جوری زندگی بکنین که معمولی نباشه ، جوری باشه که وقتی انشالله بعد هزار سال عمر ، چشم از جهان بستین و داشتین میرفتین باغ بهشت درست همون لحظه با یه لبخند رضایت جانانه بگین ناموصا ارزششو داشت ، یه زندگی متفاوت تر که پر از ماجراهای باور نکردنی برای بقیس ، خلاصه که مطمعنم دلایل مختلفی زندگی تحصیلی شما رو تحت تاثیر قرار میده و عوضش میکنه و شاید واقعا باید مسیر درست رو انتخاب کرد شایدم باید مسیر قبلی رو ادامه داد نظر همه با هم متفاوته تنها چیزی که مشترکه اینه که هر کاری زحمت خودشو داره و به طبع نتیجه ی خودشو حالا میخواد خوب باشه یا بد باشه برای همینه که خود لیوان زیادی مهمه نه نیمه پر یا خالی ، هر دو نیمه رو میشه کم یا زیادش کرد ولی فکر نمیکنم عوض کردن لیوانتون کار ساده ای باشه شایدنم نشدنی پس اگه فقط یه لیوان دارین بیشتر مراقبش باشین و تا میتونین از چیزای خوب پرش کنین ، راستی راجع به رشته ها بیشتر تحقیق کنین بعضی رشته ها من جمله پزشکی فقط قبول شدنش سخت نیست ، طول دوره تحصیل هم طبق چیزاییکه شنیدم زیاد راحت نیست و شاید وقت آزادتون به قدری که براش پلن ریختین نباشه . و دوباره یه راستی دیگه ، بعد این تاپیک من برمیگردم به کنج خواننده و ناظر بودنم پس نمیتونم اگر سوال احتمالی یا نقدی داشتین پاسخگو باشم یا دفاعی بکنم ولی کاملا به نظرات همه احترام میزارم و اگه واقعا از ته قلبتون حس کردین نقد مفیدی دارین شک نکنین من آدمی هستم که به نادانیم پا فشاری نمیکنم و عقایدم مدام در حال آپدیت شدن و بهتر شدن هستش و پذیرای همه ی نظراتم .
      مورد سه دونه مونده به اخر لطفا اگه کسی بلده من واقعا تگ یا منشن کردن بلد نیستم حتما از زیرو و ارتور عزیز و هر عزیز دیگه که نقش پر رنگی توی انجمن داره دعوت به خوندن بکنه خیلی دوست دارم نظر راهنماهایی که توی این سال ها حتی شده ۱ درصد به تجربه هام اضافه کردن رو بدونم اگرم نیان و نخونن که بازم من از همین جا ازشون به خاطر تاپیک های خوبشون که راهنمای من بودن ممنونم .
      مورد دو دونه به آخر این که واقعا نظری ندارم که پایان متنم چطور شد ، ولی خلا ای رو توی اتمامش احساس میکنم که هرچی زر میزنم پرش کنم نمیشه و میخوام اصغر فرهادی طور کنمش و بگم لطفا اگه پایان بهتری که جوابگوی سوالات بقیه باشه داشتین توی نظرات بنویسین این تنها خواهشم از شماست تا تا بشه حق مطلب رو بهتر ادا کرد .
      مورد یدونه مونده به آخر که دوستان لطفا هیچ نظر سیاسی ای ندین و به هیچ عنوان از جنبه سیاسی به قضیه نگاه نکنین منم توی هیچ جای متن بحثی از سیاست نکردم و بیشتر معتقدم خانواده ها و سیستم آموزشی ما هستن که ضعف دارن و قطعا با برطرف شدن این ضعف هاس که بیشتر مشکلات حل میشه ن چیز های دیگه ، اره دیگه اقایین/خانومین دمتون گرم جوری نباشه بیان بنده و شمارو هدایت بکنن توی گونی چون من ترس از فضای بسته دارم و به همین منظور کاملن تافته ای جدا بافته از هر گونه مساعل سیاسی هستم و هیچ نظری به این مساعل ندارم چون علم کافی ازش ندارم و قطعا این کارو میسپارم به افراد دانا به علم سیاست و مسعولان و حتما چشم امید دارم که به مرور تحریم ها رو کم تر کنیم و بتونیم اقتصاد کشورمون رو بهتر بکنیم تا معیشت بهتری داشته باشیم.
      و در آخر ممنون اگه وقت گذاشتین یا حتی نزاشتین و تا آخر همراه بودین فقط یه مورد ریز آخر کاری بگم که راستش تو این سال ها حس میکردم جای یه تاپیک خالیه و من به خاطر اینکه کم سواد راه کنکورم ، اطلاعات کافی شو ندارم ولی لطفا اگه کسی میتونه بقیه رو راهنمایی بکنه که از فضای سم کنکور ، بخصوص در مجازی دور باشن . دوستان این عکسای زیبای پیج های مشاوره که یه شیک توت فرنگی کنار یه پاکت چیپس روی یه میز سفید و گرون با خودکار های گرون طرح دار و ریسه رنگی و عکسای آناتومی و منابع خوش جلد و فلان هستش ، صرفا فقط برای عکاسی هستش و درس خوندن واقعی این شکلی نیست و اصلا نیازی به این چیزا نیست و زیادی توجه به اینا باعث میشه ظاهر ساز بشین و فقط ادای درس خوندن دربیارین . درس خوندن واقعی البته صرفا بنا به نظر من منظم هستش ولی یه لیون چای و یه خودکار و مداد آبی و حتی زمینم براش کفایت میکنه که هیچ هنوز زیادم هست این چیزا رو ول کنین تورو به ابلفضل ، شاید بگین این چه شعری بود اخر سر سرودی ولی باور کنین آدمایی دیدم که تاثیر زیاددی از این چیزا گرفتن و صرفا فقط یه قفسه شیک میخوان کتاباشونو بچینن توش از دور ببینن لذت ببرن ازش ، که قطعا روحیه سازندگی و هنرمندشون رو تحسین میکنم ولی نزارین سال کنکور بهتون لطمه بزنه این چیزا .
      و این فقط یه مورد که من از بین هزاران مورد دیگه دیده بودم هستش و شاید موارد پر رنگ تر دیگه که سم خطرناک تری برای کنکوری ها هستن ، باشه که باید بهشون پرداخته بشه و گیگا چاد بازی درنیارین و بپردازین بهش.
      دوستار شما آنتی

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      با تشکر از تایید انجمن ، و بدرود همه عزیزان



      با تشکر از تایید انجمن ، و بدرود همه عزیزان



      پ.ن : حالا که متن منتشر شده رو خوندم احساس میکنم نه تنها آخرش بلکه قسمت های زیادیش خلا داره ولی نشد مثل متنای حرفه ای انجمن بشه شاید واقعا باید تو همون چهار دیوار خواننده بودنم میموندم و این کارو تجربه نمیکردم ولی یه پایان کوتاه و بهتر زد به سرم گفتم شاید گفتنش خالی از لطف نباشه .


      پایان ۲ : میدونم همتون مشکلات ، سختی ها و هزار تا عامل دیگه دارین و خیلیا شاید دچار افت تحصیلی شدین ، همیشه بهم میگفتن روزگار ثابت نمیگونه و گر روزی با تو باشد ، روزی قطعا بر علیهت خواهد شد ، تا میتونین رویا هایی داشته باشین یکی بزرگ تر از دیگری چون رویا های شما قرار زندگی تون رو عوض کنه و همون طور که گفتم یا با شما روزگار خوب تا میکنه و به آرزوهای بزرگتون میرسین یا بر علیه شما میشه که خب در این شرایط بیشتر تلاش کنین و تنها تو این شرایط برای هدف قلبیتون هستش که انگیزه ادامه دارین و تا به دستش نیارین اروم نمیگگیرین و باقی هدف های زوری هیچ ثمره ای نخواهد داشت ، اگه واقعا پزشکی رو میخواین پس طبیعتا نباید خواسته دیگه بتونه شما رو از هدفتون دور کنه و صرفا از پزشکی دونبال پول و مقام نباشین به چیزهای بزرگ تری که واقعا خوشحالتون میکنه باشین اگرم پزشکی نیست و هر چیز دیگه ای هست امیدوارم یه روزی لبخند رضایت کسب کردنش رو به دست بیارین . عموم همیشه سخنرانی های زیاد و بی پایه ای راجع به شخصیت اجتماعی از طریق پزشکی میکنه که باید بگم بیراه نمیگه و خیلیا رفتارشون با پزشک شدنتون عوض میشه ، شاید تاج سرشون بکننتون ولی خب کی اهمیت میده به یه سری ادم دو رو و رفیق نیمه راه ، کار های بزرگی بکنین تا واقعا بخاطر چیزای بزرگ قابل احترام باشین ن صرفا اینکه بخواین برای بزرگ شدن میان بقیه پزشک یا هر چیز دیگه بشین ، داستان زندگی افسانه واری بسازین و صرفا به داشتن یه زندگی معمولی بسنده نکنین و کاری بکنین که از نظر بقیه شدنی نیست .
      یه متن با ارزش : اگه آرزوی شما انقدر بزرگ نیست که با فکر کردن بهش به محال بودنش پی نبرین ، پس قطعا اون آرزو نیست . محال ، غیرمحال ، زمان ، شد نشد ، بالا ، پایین و ... همه و همه قوانین ساخت بشر هستن ، قوانین خودتو بنویس تا بتونی مرز هارو جا به جا و کنی ذهنتو محدود به چیزای عادی نکن و همیشه فراتر برو .
      بزرگترین آرزوم اینه که بعد مرگم چیزی از من برای مردم بمونه که باهاش همیشه یاد بشم و هرگز فراموش نشم ، امید وارم بعد رفتنم از انجمن هم این متن همیشه یادمو زنده نگه داره . مرده ی زنده بودن بهتر از یه زنده ی مرده هستش .


      خب خب خب ! امیدوارم تونسته باشم بهترش بکنم و اگه بازم اون چیزی که باید نشده ، شرمنده ی همتونم ولی حیفم اومد به خاطر وقتی که براش گزاشته بودم پاکش کنم و بیخیالش بشم . خوشحال میشم به جای سرزنش کردنم از بابت اینکه از سر بی تجربگی دست به نوشتن زدم ، کمک ام کنین نویسنده ی بهتری بشم و بتونم لطفتون رو جبران کنم .
      سپاس


      وقتی داشتم متن ویرایش میکردم کامنت فلفل ریزه ی عزیزو دیدم و گفتم یه اشاره بکنم که : نگفتم عوامل سیاسی نمیتونه دخیل باشه فقط خواستم تاپیک جو متشنج به خودش نگیره و دوستان دچار مشکل نشن و خدایی نکرده نسنجیده و تند رو نشن و دردسری براشون درست نشه و امید وارم بهترین ها برای شما و بقیه رقم بخوره






      ویرایش توسط AntiHero : 26 دی 1401 در ساعت 20:16

    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      دم شما گرم حق دارین، کامنتمو پاک کردم که به خواستۀ شما هم بی احترامی نشه
      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ...

    4. Top | #4
      کاربر اخراجی

      Mariz
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط AntiHero نمایش پست ها
      با تشکر از تایید انجمن ، و بدرود همه عزیزان



      با تشکر از تایید انجمن ، و بدرود همه عزیزان



      پ.ن : حالا که متن منتشر شده رو خوندم احساس میکنم نه تنها آخرش بلکه قسمت های زیادیش خلا داره ولی نشد مثل متنای حرفه ای انجمن بشه شاید واقعا باید تو همون چهار دیوار خواننده بودنم میموندم و این کارو تجربه نمیکردم ولی یه پایان کوتاه و بهتر زد به سرم گفتم شاید گفتنش خالی از لطف نباشه .


      پایان ۲ : میدونم همتون مشکلات ، سختی ها و هزار تا عامل دیگه دارین و خیلیا شاید دچار افت تحصیلی شدین ، همیشه بهم میگفتن روزگار ثابت نمیگونه و گر روزی با تو باشد ، روزی قطعا بر علیهت خواهد شد ، تا میتونین رویا هایی داشته باشین یکی بزرگ تر از دیگری چون رویا های شما قرار زندگی تون رو عوض کنه و همون طور که گفتم یا با شما روزگار خوب تا میکنه و به آرزوهای بزرگتون میرسین یا بر علیه شما میشه که خب در این شرایط بیشتر تلاش کنین و تنها تو این شرایط برای هدف قلبیتون هستش که انگیزه ادامه دارین و تا به دستش نیارین اروم نمیگگیرین و باقی هدف های زوری هیچ ثمره ای نخواهد داشت ، اگه واقعا پزشکی رو میخواین پس طبیعتا نباید خواسته دیگه بتونه شما رو از هدفتون دور کنه و صرفا از پزشکی دونبال پول و مقام نباشین به چیزهای بزرگ تری که واقعا خوشحالتون میکنه باشین اگرم پزشکی نیست و هر چیز دیگه ای هست امیدوارم یه روزی لبخند رضایت کسب کردنش رو به دست بیارین . عموم همیشه سخنرانی های زیاد و بی پایه ای راجع به شخصیت اجتماعی از طریق پزشکی میکنه که باید بگم بیراه نمیگه و خیلیا رفتارشون با پزشک شدنتون عوض میشه ، شاید تاج سرشون بکننتون ولی خب کی اهمیت میده به یه سری ادم دو رو و رفیق نیمه راه ، کار های بزرگی بکنین تا واقعا بخاطر چیزای بزرگ قابل احترام باشین ن صرفا اینکه بخواین برای بزرگ شدن میان بقیه پزشک یا هر چیز دیگه بشین ، داستان زندگی افسانه واری بسازین و صرفا به داشتن یه زندگی معمولی بسنده نکنین و کاری بکنین که از نظر بقیه شدنی نیست .
      یه متن با ارزش : اگه آرزوی شما انقدر بزرگ نیست که با فکر کردن بهش به محال بودنش پی نبرین ، پس قطعا اون آرزو نیست . محال ، غیرمحال ، زمان ، شد نشد ، بالا ، پایین و ... همه و همه قوانین ساخت بشر هستن ، قوانین خودتو بنویس تا بتونی مرز هارو جا به جا و کنی ذهنتو محدود به چیزای عادی نکن و همیشه فراتر برو .
      بزرگترین آرزوم اینه که بعد مرگم چیزی از من برای مردم بمونه که باهاش همیشه یاد بشم و هرگز فراموش نشم ، امید وارم بعد رفتنم از انجمن هم این متن همیشه یادمو زنده نگه داره . مرده ی زنده بودن بهتر از یه زنده ی مرده هستش .


      خب خب خب ! امیدوارم تونسته باشم بهترش بکنم و اگه بازم اون چیزی که باید نشده ، شرمنده ی همتونم ولی حیفم اومد به خاطر وقتی که براش گزاشته بودم پاکش کنم و بیخیالش بشم . خوشحال میشم به جای سرزنش کردنم از بابت اینکه از سر بی تجربگی دست به نوشتن زدم ، کمک ام کنین نویسنده ی بهتری بشم و بتونم لطفتون رو جبران کنم .
      سپاس


      وقتی داشتم متن ویرایش میکردم کامنت فلفل ریزه ی عزیزو دیدم و گفتم یه اشاره بکنم که : نگفتم عوامل سیاسی نمیتونه دخیل باشه فقط خواستم تاپیک جو متشنج به خودش نگیره و دوستان دچار مشکل نشن و خدایی نکرده نسنجیده و تند رو نشن و دردسری براشون درست نشه و امید وارم بهترین ها برای شما و بقیه رقم بخوره






      تاثیر گذار بود. بیخشید میشه خلاصه اش رو تو یه خط بگین که تطبیق بدم با نتیجه گیری خودم

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن