✯◡✯ گریزی به مقوله " انگیزه " ✯◡✯

[Zero_Horizon]

...

[Zero_Horizon]

برای افرادی که علاقه به چشیدن طعم های نو و جدید و بازنگری و مواجه شدن با نگرش های تازه رو دارن

[Zero_Horizon]

تاپیک مرتبط :

\ (•◡•) / شور و اشتیاق یک عنصر کلیدی \ (•◡•) /
http://forum.konkur.in/showthread.php?threadid=78561

[Zero_Horizon]

با کلی انرژی و ذوق تاپیک رو مینویسیم و بعدش رسما مگس میپرونیم توی تاپیک



جوگیر شده بودم گفتم امروز که روز آزادمه پنج تا تاپیک مینویسم
سر همین اولی حقیقت کوبیده شد توی صورتم که وقت و انرژی گذاشتن پای تاپیک ها بی فایده ست
نمیدونم همین یکی دوسال پیش انجمن شلوغ تر بود یا بچه ها بیشتر اسقبال میکردن یا حوصله ها بیشتر بود یا دلیلش چیه....

به هرحال الان تاپیک های ما خریدار نداره دیگه گویا

خلاصه بی خیالش چهارتا تاپیک دیگه رو نمینویسم

بریم ادامه روز آزاد را در دنیای حقیقی مصرف کنیم )

همگی موفق باشیدددددددد رفقاااااااااااااااااااااا اااااااااا

[زهرا.ح]

سلام خوبین؟
نمیشه ایدی تلگرامتونو داشت؟

[Malakitii]

سلام ...
مرسی از شما ... من انگیزه و ذوقی برای زندگی کردن ندارم، کلا معنی رو از زندگیم حذف کردم، دفتر زندگی رو فقط خط خطی می کنم که تموم بشه ( خودم هم سعی کردم تمومش کنم ولی ... )
ذوق و شوق و رضایتی از زندگی نیست اما از زیرونامه زیاد استفاده کردم و حقیقتا از اون تاپیک و از شما یاد گرفتم که از شکست هام ، از افتادن هام، از نشدن ها انگیزه بگیرم و الان دارم تمرین می کنم ...
تنها چیزی که می تونه منو سر پا نگه داره همین حس جون گرفتن است، نمیدونم ارزشش رو داره یا نه ولی تلاشم رو میکنم ... درسته مقصد مبهم من تاریکی است ولی در این مقصد من به پاهای خودم قول رسیدن دادم.

[Zero_Horizon]

سلام ...
مرسی از شما ... من انگیزه و ذوقی برای زندگی کردن ندارم، کلا معنی رو از زندگیم حذف کردم، دفتر زندگی رو فقط خط خطی می کنم که تموم بشه ( خودم هم سعی کردم تمومش کنم ولی ... )
ذوق و شوق و رضایتی از زندگی نیست اما از زیرونامه زیاد استفاده کردم و حقیقتا از اون تاپیک و از شما یاد گرفتم که از شکست هام ، از افتادن هام، از نشدن ها انگیزه بگیرم و الان دارم تمرین می کنم ...
تنها چیزی که می تونه منو سر پا نگه داره همین حس جون گرفتن است، نمیدونم ارزشش رو داره یا نه ولی تلاشم رو میکنم ... درسته مقصد مبهم من تاریکی است ولی در این مقصد من به پاهای خودم قول رسیدن دادم.

سلام

مطمئنم کاملا هم اینطوری که میگی نیست
کاملا میفهمم چی میگی چون حس میکنم خیلی شبیه هم باشیم
منم خیلی وقتا بی حوصله ام خنثی مطلقم خیلی از باورهای رایج اطرافم برام پوچ یا بی معنیه...
یه زمانی انقدر دنبال معنی زندگی بودم و جوابای رایج برام منطقی و عقلانی نبود که تهش به افسردگی و پوچی رسیدم جوری که نمیتونستم بخوابم و دچار نفس تنگی میشدم

نمیگم الان نسبت به اون موقع برای همه سوال هام و چالش هام جواب پیدا کردم
نه هنوزم خیلی از سوال هام برام بی جوابه
اما بحث انگیزه و ذوق رو جوری دیگه ای بهش نگاه میکنم ، حتما لازم نیست دلیل خیلی بزرگ و خاصی برای انگیزه و ذوق وجود داشته باشه

یادگرفتم از چیزا و اتفاقای کوچیک هم ذوق کنم دیدن طبیعت تصمیم های یهویی کارای یهویی گوش دادن یه اهنگ شوخی کردن با ادمای نزدیک توی زندگیم
یادگرفتن چیزای مختلف درمورد موضوعاتی که دوسشون دارم...
همین خوشحالی های کوچیک توی لحظه حال میتونه منبع ذوق هم باشه اگر رهاتر زندگی کنیم...

اما بحث انگیزه یمقدار فرق میکنه
هرچند خیلی وقتا اینم دلیل های خاص و بزرگی نمیخواد... خیلی از ادما بودن با انگیزه هایی مثل خشم ، اثبات خود ، حتی ترس به خواسته و هدف شون رسیدن
ارزش ها هم خیلی مهمه
هرکسی درون خودش یسری ارزش هایی داره ، پیدا کردن چرایی ها و منطبق سازی شون با اون ارزش های درونی اینم متولد کننده انگیزه ست



دفتر زندگی رو دیگه خط خطی نکن
سعی کن به شیوه خودت اونجوری که دوست داری و خوشحالت میکنه بنویسی
رهاتر باشی
یسری وقتا فکر کردن و اندیشه کردن خیلی خوبه
گاهی وقتا هم باید کنارش گذاشت و یهویی فقط انجامش داد و لذت برد...سعی کن بیشتر یهویی باشی برای من که جواب میده

[Zero_Horizon]

Up