سلام
ممنونم از اینکه وقت میگذارید
من تو استمرار و تلاش مداوم مشکل دارم
گاهی خیلی خوب
گاهی ناامید مطلق
این نمیزاره موفقیت شکل بگیره
پیشنهاد شما چیه/
سلام
ممنونم از اینکه وقت میگذارید
من تو استمرار و تلاش مداوم مشکل دارم
گاهی خیلی خوب
گاهی ناامید مطلق
این نمیزاره موفقیت شکل بگیره
پیشنهاد شما چیه/
خیلی خلاصه و کلی میشه اینکه
برای اینکه استمرار داشته باشه
باید تبدیل به عادت بشه
باید روند عادت سازیش رو در سبک زندگیت و روزمره گی هات ایجاد کنی
درکنارش باید عضله اراده ات و خودداری رو درخودت قوی کنی
باید پاداش سازی کنی تا مغزت هم براش عادت سازی کنه...
بعدا میام کامل تر و کاربردی تر چیزایی که بصورت کلی گفتم رو توضیح میدم
سلام
بنظرم باید یه هدفی برای تلاشتون داشته باشین که وقتی بهش فکر میکنین سر ذوق بیاین برای ادامه دادن و انرژی بگیرین ازش و خستگیتون از بین بره و ادامه بدین یه هدفی که وقتی به موانعی که ممکنه تو راه رسیدن بهش براتون پیش بیاد فکر می کنین به خودتون بگین هدف من خیلی ارزشمند تر هست که با رسیدن به این مانع رهاش کنم و از دستش بدم وببازم.
https://harfeto.timefriend.net/17080053689684
حرفی که تو دلتون مونده رو ناشناس بگین
خب
من درادامه چیزایی که گفتم
توضیحات رو توی چندتا پست و توی چندتا پارت میدم...
(بخاطر مشغله ها و دانشگاه بودن توی زمان های مختلف میتونم بیام و بنویسم)
پارت اول
شما باید درابتدا
بشینی خودت رو برسی و آنالیز کنی
وضعیت کنونی و وضعیت سی الی چهل روز اخیرت رو
از بیداری تا خواب
بعداز بیدار شدن چکارایی انجام میدی
ترتیب انجام شون به چه شکله
درطول روز چه کارها و عاداتی هستن که بیشترین تایم و انرژی رو ازت صرف میکنن
چه کارها و عادات و روتینی رو بصورت خودآگاه یا ناخودآگاه خیلی زیاد داری انجام میدی و تکرار شون میکنی که تاثیرات پیوسته و زیادی روی حال و افکار و عوامل ظاهری و درونی خودت و زندگیت میذارن (چه مثبت چه منفی)
باید به یک شناخت و آنالیز
از وضعیت حال حاضرت پیدا کنی
اولین قدم همینه
اگه این برسی ها و آنالیز رو روی برگه و کاغذ بیاری و بنویسی خیلی بهتره
مداومت یک کار وقتیه که تو به اون کار عادت کردی مثل مسواک زدن این ناخودآگاه توی ذهنت هست که باید موقع خواب مسواک بزنید این یعنی میدونی باید چیکار کنی
پس وقتی داری درس میخونی باید بدونی که داری چیکار میکنی مثلا من همیشه صبح تا ظهر زیست میخوندم دو باره دوازدهم بود همیشه و یک بازه پایه بود و من اینو از روز قبل میدونستم
تلاش هم با نتیجه معلوم میشه حالا چه خوب باشه چه بد سعی کن آزمون زیاد بدی نه فقط دو هفته یه بار قلم چی بدی بین هفته از خودت آزمون بگیر چهارشنبه های قبل آزمون هم امتحان بده این باعث تلاش و تداوم میشه
پارت دوم
بعد برسی و آنالیز وضعیت کنونی خود
یسری عادت هایی که الان داریم و تایم و انرژی زیادی رو درطول روز از ما میدزدن رو تاحدودی شناختیم...
اگه قراره این عادات رو با عادت دیگه ای جایگزین کنیم
یا قصد کمرنگ کردن شون داخل سبک زندگی مون رو داریم
نیازه که برای این اقدام و تصمیم مراحلی انجام بشه...
اول باید سرنخ ها و کبریت زدن ها شناسایی بشن
آدمی زاد خیلی وقت ها عادت هاش اینجوری انجام میگیرن که
یک سرنخ به مغزشون داده میشه...
مغز اون سرنخ رو میگیره ، عادتی که براش از قبل شکل گرفته بود رو لود میکنه و عادت تکرار میشه...
پس اون سرنخ ، اون کبریت زدن اولیه مهمه
بعنوان مثال
وقتی شما برای بارهای اول مشغول یادگیری رانندگی هستی
هنوز عادتی از این عمل و پروسه درشما شکل نگرفته
پس دفعات اول خیلی تمرکز و انرژی میذارید
هی جاهای پاتون رو چک میکنید روی پدال ها باشه
ولی بعداز یه مدت وقتی رانندگی درشما تبدیل به عادت شد
دیگه فقط کافیه مغز شما سرنخی از رانندگی دریافت کنه تا پروسه رانندگی کردن رو با تمرکز و انرژی خیلی کمتر از بارهای اول ، پی بگیره
این سرنخ مثلا میتونه این باشه که شما بشینی پشت فرمون ماشین
مغز تا این سرنخ رو میبینه سریع عادت رانندگی رو لود میکنه و شما طبق تکرار و عادت مشغول انجام میشید ...
اما تا وقتی که اون سرنخ بهش داده نشه
اون عادت هم لود نمیشه و شما مشغول انجامش نمیشید
پس اگه الان داخل زندگیت
عادتی هست که میخوای کمرنگش کنی و جاشو با عادت دیگه ای عوض کنی
بشین نگاه کن
ببین سرنخ اون عادت برای مغزت چیه
ممکنه سرنخ از نوع محیط و دسترسی به مکان یا وسیله خاصی باشه
ممکنه این سرنخ از نوع احساسات و عدم کنترل و شناخت صحیح هوش احساسی و عاطفی باشه
مثلا هروقت احساس ناامیدی یا ناراحتی یا استرس و نگرانی میکنید این تبدیل شده به یک سرنخ برای لود کردن یه عادت خاص در برخورد با این موقعیت ، اما شما قصد رهایی از این عادت یا کمرنگ کردنش رو دارید...
پس سرنخ ها خیلی مهم هستن
چون مثل کبریت اولیه هستن که وقتی زده میشه
مغز پروسه تکرار اون عادت رو شعله گونه برمی افروزه...
سرنخ ها رو شناسایی کنید
برنامه ریزی کنید و اقداماتی رو انجام بدید تا دسترسی به اون سرنخ سخت تر بشه یا کمتر بهش بربخورید تا به تدریج عادت مربوط به اون سرنخ در مغز شما کمرنگ تر بشه و شدتش کاهش پیدا کنه...
پارت سوم ، موضوع اراده
تفسیر موضوع اراده
اراده یک مفهوم مبهم است و افراد مختلف، این اصطلاح را با معناهای متفاوتی بهکار میبرند. بنابراین وقتی کسی از اراده، تقویت اراده یا ضعف در اراده صحبت میکند، ابتدا باید توضیح دهد که منظورش از «اراده» چیست.
باومایستر اراده را دارای چهار شاخص اصلی میداند:
1_قدرت کنترل افکار:
وقتی میخواهیم روی یک موضوع خاص متمرکز بمانیم و تمام قدرت توجه خود را به آن معطوف کنیم. همچنین هنگامی که تلاش میکنیم به یک موضوع مشخص فکر نکنیم.
2_ قدرت کنترل هیجانات:
این مولفه همان چیزی است که معمولاً در بحث هوش هیجانی با عنوان تنظیم هیجانات (Emotion Regulation) به آن اشاره میشود. ما به علتهای مختلفی نیازمند تنظیم هیجانات هستیم. مثلاً وقتی حالمان خوب نیست و میکوشیم با انرژی باشیم. یا وقتی که بسیار خوش و سرحال هستیم، اما به علت حضور در مراسم ترحیم، میکوشیم خودمان را آرام (و شاید کمی غمزده) نشان دهیم.
3_ قدرت کنترل تکانش:
به این معنا که بتوانیم انگیزههای لحظهای خود را مدیریت کنیم. مثلاً وقتی غذای ناسالم اما خوشمزهای را میبینیم، بتوانیم در برابر میل به خوردن آن مقاومت کرده یا وسوسهی چک کردن لحظه به لحظهی موبایل را مهار کنیم. توضیحات کاملتر در این زمینه را میتوانید در درس رفتارهای تکانشی بخوانید.
4_ قدرت کنترل عملکرد:
اینکه بتوانیم روی یک فعالیت مشخص متمرکز باشیم و آن را با سرعت و دقت مورد نظر خود ادامه دهیم. همچنین در برابر میل به رها کردن یک فعالیت، مقاومت کنیم. به این معنا که مثلاً اگر قرار است سی دقیقه را به مطالعهی کتاب اختصاص دهیم، از دقیقهی اول تا آخرین دقیقه، سرعت و دقت و سطح انرژی خود را حفظ کنیم؛ آخرین جمله را با کیفیتی شبیه اولین جمله بخوانیم و در برابر وسوسهی رها کردن نیمهکارهی فعالیتی که برای آن برنامهریزی کردهایم، مقاومت کنیم.
با این تعریف، بسیاری از رفتارهای مخرب و نامطلوب را میتوان به ضعف اراده ربط داد.
به عنوان مثال، میتوان خریدهای تکانشی، قرض کردن تکانشی (و خرج کردن بیهودهی پول)، خشونتهای لحظهای، ضعف در دستاوردهای درسی، اهمال کاری، اعتیاد به الکل و سیگار و سایر مواد مخدر، متعهد نماندن به رژیم غذایی و نیز ورزش نکردن را به نوعی با بحث تقویت اراده مربوط دانست.
_قدرت اراده محدود است
مطالعات باومایستر این نظریه را مطرح میکنند که هر یک از ما مخزنی از انرژی داریم که برای «اراده کردن» از ذخیرهی آن مصرف میکنیم. باومایستر از اصطلاح Depletion (تقریباً معادل فرسایش و تحلیلرفتن) برای بیان این پدیده استفاده میکند:
از یک گروه از افراد خواسته شد که برای مدتی به «فیل صورتی» (یا هر چیز غیرممکن دیگر) فکر نکنند.
این افراد باید تلاش میکردند که تا حد امکان مراقب باشند که چنین فیلی در ذهنشان ظاهر نشود. این افراد پس از پایان آزمایش، در مقایسه با کسانی که به این شیوه خسته نشده بودند، از قدرت ارادهی پایینتری برای کارهای بعدی برخوردار بودند.
تحمل اختلافات در رابطه، از مخزن ارادهی ما خرج میکند. وقتی پشت هم و به شکل متوالی، از این مخزن مصرف میکنیم، در هر مرحله آسیبپذیرتر میشویم و قدرت ارادهمان برای کنترل و مدیریت اختلاف بعدی کاهش پیدا میکند.
تصمیمگیری هم، ما را فرسوده میکند.
لحظهای که وارد یک فروشگاه بزرگ میشویم، با حداکثر «قدرت اراده و انتخاب) وارد میشویم و
هر گام که به پیش میرویم و دربارهی خریدن یا نخریدن محصولات مختلف فکر میکنیم، سطح این توان کاهش پیدا میکند.
به همین علت احتمال انتخابهای نادرست و خریدهای تکانشی غیرضروری در اواخر حضور در فروشگاه، بیشتر میشود.
آزمایشهایی انجام شده که نشان میدهد مقایسهی دو به دو کالاهای متعدد یک فروشگاه، قدرت ارادهی فرد را تحلیل میبرد و کاهش میدهد.
_ همهی انواع اراده از یک مخزن واحد تغذیه میشوند.
یعنی مثلاً وقتی شما تمام توان خود را برای کنترل چهرهی خود در مراسم ترحیم بهکار میبرید، بعد از پایان مجلس، در مقابل برداشتن حلوا مقاومت کمتری دارید.
یا وقتی در طی چند ساعت، کوشیدهاید از چند مورد مشاجره با همکار یا همسر خود اجتناب کنید، دیگر نمیتوانید به سادگی قبل، در مقابل وسوسهی سر زدن به موبایل مقاومت کنید.
با این توضیحات میتوان گفت: مهم است که ما قدرت ارادهی خود را در کجا مصرف و تخلیه میکنیم.
_ از کجا متوجه میشویم که قدرت ارادهی ما کاهش یافته؟
یکی از نشانههایی که میتواند تحلیل رفتن و ضعف قدرت اراده را یادآوری کند، عکسالعملهای شدیدتر از حد تناسب (Overreaction) است.
وقتی یک فیلم ناراحتکننده، ما را بیش از آنچه که باید ناراحت میکند؛
وقتی یک طنز ساده و معمولی، ما را بیش از آنچه انتظار میرود میخنداند؛
وقتی دیدن غذا ما را بیش از آنچه که باید، برمیانگیزد؛
وقتی خبر خوب ما را بیش از حد متعارف و معقول، خوشحال میکند؛
وقتی از دست دادن چیزی، ما را بیشتر از حالت عادی، دگرگون و مضطرب میکند؛
میتوان حدس زد که احتمالاً ما در وضعیت فرسایش اراده قرار گرفتهایم و مکانیزم خودکنترلی در ما، آنقدر که باید، فعال نیست.
این مخزن اراده چگونه دوباره پُر میشود؟
_اولین روش، استراحت کردن و در نظر گرفتن فرصت تنفس میان فعالیتهای مختلف است.
وقتی سی دقیقه به خودتان فشار آوردهاید و کتاب خواندهاید، بخش قابلتوجهی از منبع ارادهی خود را تخلیه کردهاید.
بنابراین بهتر است بلافاصله پس از این کار، به سراغ یک تصمیمگیری مالی نروید.
وقتی در یک جلسهی مهم کاری شرکت کردهاید و مدت طولانی ذهن خود را روی موضوع جلسه متمرکز کردهاید،
بهتر است بلافاصله با شریک عاطفی خود دربارهی آخرین چالش عاطفیتان صحبت نکنید.
وقتی یک گفتگوی دشوار را پشت سر گذاشتهاید، بهتر است مستقیم به سراغ ماشین و رانندگی نروید و
ابتدا کاری سبکتر (مثلاً یک پیادهروی کوتاه) انجام دهید.
طبیعتاً خوابیدن هم مصداقی از همین استراحت کردن و وقفه انداختن است و میتواند مخزن ارادهی شما را دوباره پُر کند.
_ دومین روش پیشنهادی باومایستر، توجه به میزان قند خون است.
نکتهی دیگری که در آزمایشها تجربه شده این است که تحمل فشار ذهنی و خرج کردن از مخزن اراده،
سطح قند خون ما را کاهش میدهد. به همین خاطر، مهم است که به سطح قند خون خود نیز توجه داشته باشیم.
باومایستر در کتاب قدرت ارادهی خود در این زمینه نکتهی مهمی را مطرح میکند.
او تأکید دارد که فقط به «محتویات کربوهیدرات مواد غذایی» نگاه نکنید
و به این هم توجه داشته باشید که چقدر طول میکشد تا این کربوهیدرات به گلوکوز تبدیل شود.
موادی که هیدرات کربن آنها به سرعت به گلوکز تبدیل میشود، در کوتاهمدت قند خون را افزایش میدهند و پس از مدتی، دوباره سطح قند کاهش پیدا میکند.
اما موادی که به تدریج و با آهستگی به گلوکز تبدیل میشوند، میتوانند در مدت زمان طولانیتری قند خون را بالا نگه دارند.
سرعت تبدیل شدن هیدرات کربن به گلوکز را معمولاً با شاخصی به نام شاخص گلایسمی (شاخص گلیسمی / شاخص قندی / شاخص گلوکز) بیان میکنند.
این شاخص بین صفر تا صد است و هر چقدر پایینتر باشد، یعنی هیدرات کربن آهستهتر به گلوکز تبدیل میشود.
با جستجوی شاخص گلایسمی در گوگل به سادگی میتوانید مقدار این شاخص را برای مواد مختلف ببینید.
اما همانطور که میتوانید حدس بزنید شاخص موادی مانند برنج سفید و عسل و سیبزمینی سرخ شده بالاست.
در مقابل موادی مانند سبوس گندم، بادام، پسته و اسپاگتی، شاخص گلایسمی پایینی دارند.
_ دربارهی تقویت قدرت اراده :
قدرت اراده، درست شبیه یک ماهیچه عمل میکند
و هر چه اراده را بیشتر به کار بگیریم، قدرت ارادهی ما بیشتر میشود.
این نکته از آن نظر مهم است که فرسایش اراده را اشتباه درک نکنیم.
فرسایش اراده در یک مقطع زمانی مشخص و زمانی که پشت سر هم از مخزن اراده مصرف میکنیم، معنا پیدا میکند.
اما وقتی با استراحت و وقفه ایجاد کردن، دوباره تجدید قوا میکنیم و این بار میکوشیم ارادهی خود را در سطحی بالاتر صرف کنیم، حجم مخزن ارادهی ما به تدریج افزایش مییابد.
اگر مخزن واحد برای اراده را به خاطر داشته باشید حتماً میتوانید حدس بزنید که تمرین تقویت اراده روی یک حوزه میتواند قدرت ارادهی ما را روی حوزههای دیگر هم افزایش بدهد.[/SIZE]
اول اینکه یه رقابت بایکی و باخودت با نوشتن تعداد تست و ساعت مطالعه ایجاد کن.دوم اینکه این واسه همش ک یکهو ناامید میشن،باید راهی رو واسه خودت پیدا کنی که هرچه زودتر از این وضع در بیای مثلا من مصاحبه قهرمان پیشرفت و مجله ازمون میخوندم،اینطور بود،یه کاری که زود حالتو خوب کنه.
و إن لو إستقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا
موضوع اجتناب
توی این پروسه ایجاد استمرار
باید به یه چیزی هم توجه کرد...
کسایی که الان دغدغه این رو دارن که چجوری میتونم مستمر مطالعه کنم
قطعا تاحالا چندین بار قبل از این ، تصمیم گرفتن و خواستن که درس خوندن رو جدی و مستمر پیش ببرن
اما این وسط تقریبا همیشه اجتناب رخ داده
باید اون رفتاری که برای اجتناب انجام میدید رو بشناسید
و از مدام تکرار شدنش و تبدیل به سرنخ شدن برای شکل گیری عادتی که هربار شما رو از پروسه درس خوندن میندازه ، جلوگیری کنید
بذار یه مثال بزنم
مثلا فرض کن جلوی یک نفر فیلم ترسناک گذاشتن میگن باید بشینی نگاه کنی یا اصلا خود اون شخص تصمیم داره که فیلم ترسناک رو نگاه کنه
اما همش برای اجتناب از انجامش
هی تند تند درطول فیلم دست هاش رو میگیره جلوی چشم هاش و از دیدن اجتناب میکنه...
دراین مثال
رفتاری که موجب اجتناب از انجام کار میشد گرفتن دست جلوی چشم ها بود
حالا وقتی اون فرد هربار توی موقعیت یا تصمیم مشابه قرار میگیره چون هربار همش داره اون رفتار اجتنابی رو تکرار میکنه ، اون رفتار اجتنابی براش تبدیل به عادت میشه و دیگه من بعد خیلی زیاد پیش میاد که ناخواسته دست هاش رو جلوی چشمش بگیره...
سر درس خوندن هم
شما هربار تصمیم گرفتی مطالعه داشته باشی
ولی با انجام رفتار تکرار شونده خاصی ازش اجتناب کرده باشی
این خودش تبدیل به مانع و سرنخ یه عادت منفی میشه
مثلا
یکی هربار تصمیم میگیره بشینه یک ساعت درس بخونه
ولی بجای انجام اون کار
میاد سراغ گوشی و مجازی و نت یا چک کردن سایت
و این رفتار اجتنابی دربرابر درس خوندن انقدر بارها تکرار میشه تا کلا هربار که شخص تصمیم میگیره درس بخونه مغزش زنگوله میزنه که ، آها پس این سرنخ یعنی الان باید اون رفتار اجتنابی رو بصورت عادت تکرارش کنم...
حالا میتونه گوشی و نت گردی باشه
یا بیرون زدن ، کتاب رمان خوندن ، فیلم و سریال ، یا هرچیز دیگه ای...
چون موضوع گسترده شد و برای جلوگیری از پراکندگی
تبدیل به تاپیکش میکنم و کامل و منظم داخل تاپیک مینویسم
بعداز آماده شدن تاپیک تگ تون میکنم...
امیدوارم براتون مفید باشه
موفق باشی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)