خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات

      سوال از کتاب ادبیات .... سال چهارم

      1 - این بیت از درس کاوه ی دادخواه معنیش چی میشه (صفحه ی 18) : چو برخواند کاوه همه محضرش / سبک سوی پیران آن کشورش

      2- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 19) : همان کاوه آن بر سر نیزه کرد / همان گه ز بازار برخاست گرد ....... همان به معنی همچنین هست ؟؟؟

      3- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 20) : به شهر اندورن هر که برنا بدند / چو پیران که در جنگ برنا بدند ...... چو اینجا به معنی همچنینه ؟؟؟ معنی بیت چی میشه ؟

      4-درس چهارم ( دریای کرانه ناپدید) صفحه ی 25 : سوال خود آزمایی : در کدام بیت ها تقابل معنایی دیده میشود ؟

      5- درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : در ببیت دوم این درس ، این کلمه "حوری" باید خوانده شود یا "حور" +یای نکره ؟

      6-
      درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : معنیشو اصلا نمیدونم : گفت لیلی را خلیفه کان تویی /کز تو مجنون شد پریشان و غوی


      ای تویی که با سهمیه رفتی جای من تو دانشگاه نشستی
      فقط بدون ازت نمیگذرم


      یه روز همو ملاقات میکنیم
      اون روز ، روز خنده ی من و گریه ی توئه
      ویرایش توسط SepiSm : 10 آذر 1392 در ساعت 13:38

    2. Top | #2
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      1 . هنگامی که کاوه شهادتنامه را خواند با خشم و به سرعت سوی رو به بزرگان کرد و گفت ....

      2. همان بدلی است برای آن

      3. فکر میکنم به معنای همچنین باشد معنای بیت : همه ی جوانان شهر و پیران که هنر جنگ را میدانستند

      4. به گمانم بیت دوم و سوم چرا که بیت دوم در مصراع اول میگوید عشق پایان ندارد و بیست سوم میگوید عشق را با تحمل سختی ها میتوانی پایات ببری

      5.به هردو صورت قابل قرائت است

      6. خلیفه (پدر مجنون ) به لیلی گفت : لیلی تویی که مجنون از عشق تو اینگونه دیوانه گشته است؟
      ه کوروش به آرش به جمشید قسم
      به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم

      ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت
      گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت
      بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد
      چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد

    3. Top | #3

      Romantic
      نمایش مشخصات
      تو 3 معنیش همون ماننده:جوونایی که مانند پیران جنگ دیده بودند
      Çoban oldum gidiyorum
      Yapayalnız bu diyardan

      Kar'ın oldum eriyorum
      Güneş olma yamacımda
      Irmağın olurum senin
      Sularım önünde durma

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SepiSm نمایش پست ها
      1 - این بیت از درس کاوه ی دادخواه معنیش چی میشه (صفحه ی 18) : چو برخواند کاوه همه محضرش / سبک سوی پیران آن کشورش

      2- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 19) : همان کاوه آن بر سر نیزه کرد / همان گه ز بازار برخاست گرد ....... همان به معنی همچنین هست ؟؟؟

      3- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 20) : به شهر اندورن هر که برنا بدند / چو پیران که در جنگ برنا بدند ...... چو اینجا به معنی همچنینه ؟؟؟ معنی بیت چی میشه ؟

      4-درس چهارم ( دریای کرانه ناپدید) صفحه ی 25 : سوال خود آزمایی : در کدام بیت ها تقابل معنایی دیده میشود ؟

      5- درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : در ببیت دوم این درس ، این کلمه "حوری" باید خوانده شود یا "حور" +یای نکره ؟

      6-
      درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : معنیشو اصلا نمیدونم : گفت لیلی را خلیفه کان تویی /کز تو مجنون شد پریشان و غوی


      1:
      هنگامی که کاوه شهادتنامه را خواند با خشم و به سرعت سوی رو به بزرگان کرد و گفت ....

      (با جناب پروفسور مهران موافقم)

      2:

      همان لحظه

      3:

      "حتی" پیرانی که در جنگ مانند جوانان دانا بودند

      4:

      من هر چی فکر کردم به جایی نرسیدم از معلممون پرسیدم گفت: این سوال قبلا این بوده که تضاد توی کدوم هست و جوابشم میشه بیت4

      5:
      با "ی" نکرده

      6:
      گفته خیلفه مانند عیب جو ظاهر بین هست
      اما مجنون همواره مانند عاشق دل از دست داده نگاه لیلی میکنه
      غوی=گمراه




    5. Top | #5
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SepiSm نمایش پست ها
      1 - این بیت از درس کاوه ی دادخواه معنیش چی میشه (صفحه ی 18) : چو برخواند کاوه همه محضرش / سبک سوی پیران آن کشورش

      2- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 19) : همان کاوه آن بر سر نیزه کرد / همان گه ز بازار برخاست گرد ....... همان به معنی همچنین هست ؟؟؟

      3- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 20) : به شهر اندورن هر که برنا بدند / چو پیران که در جنگ برنا بدند ...... چو اینجا به معنی همچنینه ؟؟؟ معنی بیت چی میشه ؟

      4-درس چهارم ( دریای کرانه ناپدید) صفحه ی 25 : سوال خود آزمایی : در کدام بیت ها تقابل معنایی دیده میشود ؟

      5- درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : در ببیت دوم این درس ، این کلمه "حوری" باید خوانده شود یا "حور" +یای نکره ؟

      6-
      درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : معنیشو اصلا نمیدونم : گفت لیلی را خلیفه کان تویی /کز تو مجنون شد پریشان و غوی


      دوستان پاسخ دادن.
      مام یه توضیحی بدیم:
      1. با بیتای بعدی «موقوف المعانی»ـه، ینی پیوستگی معنایی داره. این قسمت ِ «رو به بزرگان کرد و گفت» رو که بچه ها اشاره کردن، کلمات قرمزو هنو نگفته تو این بیت! بعدا میگه حالا! لطفا فقط خود ِ بیتو معنی کنیم.
      2. «همان» رو تو مصراع اول بهتره «همچنین»معنی کنیم.
      3. «چو» بهونه ایه واسه ادامه ی کلام، ینی «و نیز»، «همین طور»،... یه همچین چیزایی!
      4. از شیرین کاریای گروه تالیف کتابای درسیه!
      در خیلی از موارد، تو تغییرات کتابای درسی، یه چیز درست رو تغییر میدن و غلطش میکنن!!!
      خیلی یم مرسومه متاسفانه.
      و نمونه هاشم زیاده که ارزش گفتن نداره.
      اما داستان ِ این یکی از این قراره که:
      تا سال 91، اون سواله، این طوری بوده: «در کدام بیت، صنعت تضاد دیده می شود؟»
      واژه ی «صنعت» هم، به روز بودن ِ مولفین کتاب درسی رو نشون میداده که فراموش کردن لااقل ده پونزه سالی میشه که به جای این واژه، تو کنکور و حتی تو خود ِ کتابای درسی از واژه ی «آرایه» استفاده می شه! واسه چاپ 92 اومدن درستش کنن، کلا «کن فیکون» فرمودن قضیه رو!
      «تغییر دهنده» ی محترم، به تقلید از عبارتِ کنکوریِ «تقابل معنایی»، کلمه ی «تضاد» رو به «تقابل معنایی» تغییر دادن!!
      غافل از این که:
      این دو تا کاملا متفاوتن. تضاد رو تو «یک» بیت بررسی می کنیم، اما تقابل معنایی مربوط به مخالفت مفهومی ِ دو تا بیته.
      بنا بر این، حتی با صورت سوال ِ فعلی، در حقیقت همون تضاد رو خواسته و نمونه ی خوبشم بیت چارمه:
      زشت باید دید و انگارید خوب / زهر باید خورد و انگارید قند («خوب» تو ادبیات ینی «زیبا»؛ واسه همین با «زشت» متضاد شده!)
      5. قطعا با «ی» نکره.
      6. کاملا درست گفتن بچه ها.





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 11 آذر 1392 در ساعت 02:26 دلیل: اصلاح خطای تایپی ِ سرانگشتان ِ خسته از کار روزانه

    6. Top | #6
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SepiSm نمایش پست ها
      1 - این بیت از درس کاوه ی دادخواه معنیش چی میشه (صفحه ی 18) : چو برخواند کاوه همه محضرش / سبک سوی پیران آن کشورش

      2- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 19) : همان کاوه آن بر سر نیزه کرد / همان گه ز بازار برخاست گرد ....... همان به معنی همچنین هست ؟؟؟

      3- درس کاوه ی دادخواه ( صفحه ی 20) : به شهر اندورن هر که برنا بدند / چو پیران که در جنگ برنا بدند ...... چو اینجا به معنی همچنینه ؟؟؟ معنی بیت چی میشه ؟

      4-درس چهارم ( دریای کرانه ناپدید) صفحه ی 25 : سوال خود آزمایی : در کدام بیت ها تقابل معنایی دیده میشود ؟

      5- درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : در ببیت دوم این درس ، این کلمه "حوری" باید خوانده شود یا "حور" +یای نکره ؟

      6-
      درس هشتم ( مجنون و عیب جو) صفحه ی 37 : سوال خودآزمایی : معنیشو اصلا نمیدونم : گفت لیلی را خلیفه کان تویی /کز تو مجنون شد پریشان و غوی


      1-وقتي كه كاوه همه ي استشهاد نامه را خواند بلا فاصله به سوي بزرگان كشور نگاه كرد وفرياد كشيد:..........
      2-همان به معني خودشه معني خاصي نداره
      3-چو به معني مثله يا مانند هستش
      در شهر هر كسي كه جوان بود مثله پيران با تجربه جنگاور بودند.
      4-زشت وخوب , زهر و قند در بيت چهارم
      5-بايد نكره خوانده شود هم از جهت قافيه شدن با كلمه -قصوري- در مصراع دوم و هم از جهت سازگاري معنايي
      6-اينجا خليفه نقش عيب جو داره پس ميگه عيب جو به ليلي گفت تويي كه مجنون را پريشون و گمراه كردي؟

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن