سلام دوست من
الان کامنتت رو دیدم که گفته بودی با هم حرف بزنیم و بهتر دونستم در تاپیک خودت حرف بزنم.
تا حدودی درکت میکنم این که حالت بده ، کلافه ای ، ناراحتی ، همه ی اینها رو درک میکنم اما اینکه تسلیم این شرایط بد بشی و یا از نیست شدن حرف بزنی نه اصلا درکت نمیکنم .
بخوام رو راست باشم این شرایطی هست که خودمون رقم زدیم با کمال گرایی بی حد و اندازمون که یا صفر باشه یا صد، با اهمال کاریمون ، با سرسری گرفتن این کنکور که میتونست شرایط زندگی رو خیلی بهتر کنه و خیلی چیزهای دیگه
مسئولیت این اتفاقات رو برعهده بگیر و از اون به بعد همه چیز تغییر میکنه . تو مسئول این شرایطی و باید خودت ، این رو درست کنی . از اسب افتادیم ولی از اصل که نیفتادیم .فرمون زندگیت رو پاشو و خودت دست بگیر
توقع بی جایی هستش اگه من فکر کنم با دو سه خط من تو حالت از این رو به اون رو میشه و پا میشی اما این توقع درستیه که بعد از این دو سه خط بشینی به خودت فکر کنی ببینی باید چی کار میکردی و نکردی بعد خودت رو سرزنش کنی ، گریه کنی ، بعد خیلی قوی مسئولیت کارات رو گردن بگیر . تو خودت باعثش شدی و در نهایت خودت رو ببخش .
من و توِ نوعی چاره ای جز بخشیدن خودمون نداریم.
بدون پرخاشگری با خانواده ات صحبت کن و بگو که من تا اینجای کار موندم و باید تمومش کنم . ازدواج کردن یعنی شاید خدافظی با همه ی آرزوها ، و شاید تلاش برای آرزوها فقط در جای دیگه ای باشه ، نمیدونم.
اونطور که من دیدم تو راضی به ازدواج نیستی و همین نارضایتی فکر نمیکنم باعث اتفاق خوبی در زندگیت بشه . صدای بلند رو کسی نمیشنوه پس با آرامش حرف بزن باهاشون
یه جمله ای خوندم: که این اولین تجربه ی زندگی ماست پس مسلمه که خطاها و اشتباهاتی داشته باشیم ( البته از این جمله اینطوری نباید برداشت کرد که ما میتونیم هر اشتباهی داشته باشیم ،نه اون موقع زندگی خودمون ****** میره اما باید اینطوری برداشت کنیم که تمام تلاشمون رو کنیم که اتفاقی نیفته و اگر اشتباهی رخ داد دوباره شرایط رو درست کنیم و زندگیمون رو اینطوری به کام خودمون تلخ نکنیم )
تو فرمون از دستت رها شده ، جلوی همه (خیلی عذر میخوام) ناتوانی خودت رو و ضعیف بودن رو داری نشون میدی اینطوریه که همه برات تصمیم میگیرن _ شاید بتونیم به پدر و مادر حق بدیم ولی به بقیه نه_ پاشو و نشون بده هنوزم خودت میتونی تصمیم بگیری . چند تا کتاب بخون چند تا پادکست گوش بده اگر خوب نشدی پیش یک روانشناس خوب برو و ازش کمک بگیر و خیلی زود پاشو و تصمیم بگیر .میتونی برای بهمن ماه اگر خواستی یک رشته ی بدون کنکوری دانشگاه آزاد ثبت نام کنی تا روتین زندگیت از اینی که هست خارج بشه
من و تو در یک نقطه ی امنی هستیم هر سال با خیال راحت میمونیم پشت کنکور و شروع میکنیم به از دست دادن فرصت ها .بذار یک بار این مغزت بفهمه که دیگه نقطه امنی نداره و این همه با آرامش ادامه نده به این روند تخریب گر زندگیت. باید یک بار برای همیشه به خودت سخت بگیری
از سال ۱۴۰۲ کنکور شکلش عوض میشه تو اینطوری در نظر بگیر که تصویب میشه که امیدوارم نشه
اما اون موقع دیگه هیچ کاری نمیتونی برای اون هدفی که این همه سال منتظرش بودی کنی . تا الان وقت هست باید تغییر کنی . موفق باشی عزیزم