خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 81
    1. Top | #31
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      دوستان تقریبا کامل راهنمایی کردن فقط من یه نکته ای رو بگم. هیچ چیزی بهتر از راستی و صداقت نیست. به نظرم حتما به مشاورت حقیقت رو بگو و ازش درخواست کن که برات یه برنامه جدید بنویسه. نگران هم نباش. مشاور ها زیاد با همچین کیس هایی که توش بچه ها گزارش خلاف واقعیت میدن مواجه میشن و براشون زیاد عجیب و غریب نیست. به خانواده‌ت هم همه چیز رو بگو. بزار خیالت رو راحت کنم، اگر این زنجیره دروغ رو یه جا متوقف نکنی محاله موفق بشی. کنکور به اندازه کافی مسئله پیچیده و فرسایشی هست، به هیچ عنوان نمیشه در کنارش بار یه موضوع عاطفی، بیماری جسمی یا روحی یا هر چیز دیگه ای رو به دوش کشید و به صورت درونی و پنهانی مدیریتش کرد. باید خودت رو از شرش خلاص کنی. و با صد در صد تمرکز به صورت درست حسابی به درس و کنکورت برسی.

    2. Top | #32
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zehiii نمایش پست ها
      چطوری بهش پیام بدم دورادورم منو میشناسه اصلا روم نمیشه چه متنی بنویسم تازه دوساعت پیش بهم برنامه داد حضوری رفته بودم پیشش چطوری بهش بگم اینو موندم


      نمیدونم کی خیلی از ماها میخوایم یاد بگیریم واسه ایندمون با هیچکس و هیچ چیز نه تعارف داشته باشیم نه رودربایستی !
      تو میتونی همینجوری با این مشاور پیش بری سر رودربایستی و گند باری دوباره مثل همه سالهای قبل
      یا اینکه این تعارفات الکی ایرانی رو کنار بذاری و خیلی رک بگی که ممنونم از کمک هاتون ولی به دلایلی نمیتونم مشاورمو ادامه بدم !
      تو برای زندگیت و برای ایندت نیاز به توضیح دادن برای هیچکسی نداری عزیز
      و خدایی که در این نزدیکی
      میزند لبخندی
      به تمام گره هایی که تصور دارم
      همگی کور شدند...!


    3. Top | #33
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      یه چیز به طنز میگم ولی تو جدی بگیر
      همین که سر ازمون ورودی تیز هوشان تقلب کردی نشون میده کم کسی نیستی
      سوم دبیرستان که بودیم سر امتحان نهایی خرداد یادمه یه عده ای مراقبو خریده بودن از دم کپی پیست میزدن میومدن جلو نقطه و ویرگولم جا نمینداختن
      ما هم میگفتیم اینا دیگه کین چهارتا جمله و فرمولم نتونستن بخونن فردا میخوان چیکار کنن
      باور کن تک تکشون از ماهایی که تا صبح نشستیم خر زدیم جلو ترن خیلی هم جلو تر
      و اما در مورد ازمون
      چیزی که میخوام بگم احتمالا نطر منفی خیلیا روشه
      ولی روش فکر کن از چند نفر هم باز مشورت بگیر مجدد
      این که شدی 80 هزار یعنی پایه و بیس درسا یادت رفته
      پس اگر میخوایی گند بزنی بهترین راه حل با ازمون پیش رفتنه
      ازمون واسه کسیه که خوب خونده حالا 2 هفته با تست مباحثو میبنده
      تو تا بخوای روی مباحث مسلط شی وقتی برات نمیمونه که تست خوب کار کنی
      بی تست هم که میری سر جلسه چیزی نمیتونی بزنی روحیت به هم میریزه
      از طرفی عقب هم افتادی که شرایطو به مراتب سخت تر میکه
      هرچند اراده زیادی میطلبه این موضوع و کار هرکسی نیست
      ولی مسیر معقول تری هست
      دیگه خود دانی
      چوكشتي بي ناخدا به سينه ی دريا دلم

    4. Top | #34
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Frozen نمایش پست ها


      نمیدونم کی خیلی از ماها میخوایم یاد بگیریم واسه ایندمون با هیچکس و هیچ چیز نه تعارف داشته باشیم نه رودربایستی !
      تو میتونی همینجوری با این مشاور پیش بری سر رودربایستی و گند باری دوباره مثل همه سالهای قبل
      یا اینکه این تعارفات الکی ایرانی رو کنار بذاری و خیلی رک بگی که ممنونم از کمک هاتون ولی به دلایلی نمیتونم مشاورمو ادامه بدم !
      تو برای زندگیت و برای ایندت نیاز به توضیح دادن برای هیچکسی نداری عزیز
      متن شما خیلی بمن اعتمادبنفس داد بله درسته من اشتباه کردم ولی حق ندارم خودمو درمقابل دیگران تحقیر کنم هراشتباهی کردم به خودم مربوطه پای اشتباهم وامیستم ولی بدون توضیح اضافی رفتم کنسل کردم و دیگه میخوام از فردا صبح شروع کنم امشب برناممو تکمیل میکنم

    5. Top | #35
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط _.Reza._ نمایش پست ها
      یه چیز به طنز میگم ولی تو جدی بگیر
      همین که سر ازمون ورودی تیز هوشان تقلب کردی نشون میده کم کسی نیستی
      سوم دبیرستان که بودیم سر امتحان نهایی خرداد یادمه یه عده ای مراقبو خریده بودن از دم کپی پیست میزدن میومدن جلو نقطه و ویرگولم جا نمینداختن
      ما هم میگفتیم اینا دیگه کین چهارتا جمله و فرمولم نتونستن بخونن فردا میخوان چیکار کنن
      باور کن تک تکشون از ماهایی که تا صبح نشستیم خر زدیم جلو ترن خیلی هم جلو تر
      و اما در مورد ازمون
      چیزی که میخوام بگم احتمالا نطر منفی خیلیا روشه
      ولی روش فکر کن از چند نفر هم باز مشورت بگیر مجدد
      این که شدی 80 هزار یعنی پایه و بیس درسا یادت رفته
      پس اگر میخوایی گند بزنی بهترین راه حل با ازمون پیش رفتنه
      ازمون واسه کسیه که خوب خونده حالا 2 هفته با تست مباحثو میبنده
      تو تا بخوای روی مباحث مسلط شی وقتی برات نمیمونه که تست خوب کار کنی
      بی تست هم که میری سر جلسه چیزی نمیتونی بزنی روحیت به هم میریزه
      از طرفی عقب هم افتادی که شرایطو به مراتب سخت تر میکه
      هرچند اراده زیادی میطلبه این موضوع و کار هرکسی نیست
      ولی مسیر معقول تری هست
      دیگه خود دانی
      واقعیتش من اونقدرام خنگ نیستم وقتاییکه خوب درس میخوندم اوضام خوب بود من یه مشکل روحی هم داشتم که 70 درصد اون تأثیرگذاشت رو نتیجه کنکورم بله حق باشماست آزمون ممکنه برامن مناسب نباشه ولی همینکه دیگه کسی نیسکه بهش دروغ بگم خیلی شرایطمو بهتر میکنه حداقل مبخونم و بدون استرس آزمون میدم چون نتیجش فقط براخودم مهمه بلاخره تا دی ماه گند میزنم از یجایی واقعا پیشرفت میکنم و شاید خدا خواست و تراز برتر شدم ولی اینبار تراز واقعی اگه ترازم بالای 6000شد میام اینجا اعلام میکنم که. واقعا تونستم

    6. Top | #36
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zehiii نمایش پست ها
      فقط یراهی هست اونم اینکه به مشاورم بگم میخوام از دی ماه مشاورم شه تا اونموقع یه مشکلی دارم که نمیخوام مشاور داشته باشم بنظرت خوبه؟؟تا اونموقع خودم برسونم
      اره عزیزم خوبه
      فقط با انرژی مثبت برو جلو
      سطل اشغال گذشته رو دنبال خودت نکش
      موفق باشی

    7. Top | #37
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zehiii نمایش پست ها
      واقعیتش من اونقدرام خنگ نیستم وقتاییکه خوب درس میخوندم اوضام خوب بود من یه مشکل روحی هم داشتم که 70 درصد اون تأثیرگذاشت رو نتیجه کنکورم بله حق باشماست آزمون ممکنه برامن مناسب نباشه ولی همینکه دیگه کسی نیسکه بهش دروغ بگم خیلی شرایطمو بهتر میکنه حداقل مبخونم و بدون استرس آزمون میدم چون نتیجش فقط براخودم مهمه بلاخره تا دی ماه گند میزنم از یجایی واقعا پیشرفت میکنم و شاید خدا خواست و تراز برتر شدم ولی اینبار تراز واقعی اگه ترازم بالای 6000شد میام اینجا اعلام میکنم که. واقعا تونستم
      اینو نگو که اگه ترازت پایین 6000 شد دفعه دیگه تقلب کنی!
      نظر دیگران به دست چپت باشه!
      چرا انقد برات مهمه اخه؟
      تو باید واسه خودت باارزش باشی نه دیگران

    8. Top | #38
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط مهرنازm نمایش پست ها


      اینو نگو که اگه ترازت پایین 6000 شد دفعه دیگه تقلب کنی!
      نظر دیگران به دست چپت باشه!
      چرا انقد برات مهمه اخه؟
      تو باید واسه خودت باارزش باشی نه دیگران
      نه بابا تقلب که عمرا فقط گفتم که میگم اگه 6000ب بالا شدم

    9. Top | #39
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zehiii نمایش پست ها
      میدونم اشتباهه خودم از همه بیشتر میدونم که اشتباهه ولی چاره ای ندارم
      وا مگه خون باباش گردنته ک چاره ای دیگه نداری
      خوبه تو داری پول میدی ااااااا
      نهایتش اینه ک بگه آقا من باتو همکاری نمیکنم
      توهم بگو به درک با برنامه آرتور پیش بیا اگر فکر میکنی نمیتونی ۱۱ بخونی فعلا ۶ بخون زودی میوفتی رو دور اجی
      میگم منم همین بلایی ک سرتو اومده سرم اومده . برنامه میریزی فردا دوازده ساعت بخونی ک برسی میبینی نمیرسی
      هرچی تو تلاش میکنی باز اون سخت تر میگیره و برنامه جدید رو میفرسته
      هی هی هی عقب میوفتی نمیتونی جبران کنی الکی فاز من میتوانم برندار اجیم ♡
      نمیتونی ، هیچکس نمیتونه مخصوصا ک ترازات تقلب هم کردی دیگه بدتررر هیچ جوره جمع نمیشه این ماجرا
      وقتی رفتی تیزهوشان از دروغ گفتن چ سودی به دست اوردی ک بازم میخوای این رو انجام بدی؟
      ببین من درکت میکنم چون خودمم شهریور همین کار رو کردم حس میکنی شرمنده عالم و آدمی ... من جواب مشاورمو نمیدادم به زمین و زمان فحش میدادم اصلا انگار یه چیزی روی قفسه سینه ام سنگینی میکرد !
      میدونی چرا این حس هارو داشتم؟ چون هم عقب بودم هم خودمو به آب و آتیش میزدم نمیرسوندم همش بیشتر از قبل از خودم بدم میومد...
      آدمی که همیشه با گذشته اش میجنگه! هیچ آینده ای نداره...

    10. Top | #40
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط AmirMorningstar نمایش پست ها
      دوستان تقریبا کامل راهنمایی کردن فقط من یه نکته ای رو بگم. هیچ چیزی بهتر از راستی و صداقت نیست. به نظرم حتما به مشاورت حقیقت رو بگو و ازش درخواست کن که برات یه برنامه جدید بنویسه. نگران هم نباش. مشاور ها زیاد با همچین کیس هایی که توش بچه ها گزارش خلاف واقعیت میدن مواجه میشن و براشون زیاد عجیب و غریب نیست. به خانواده‌ت هم همه چیز رو بگو. بزار خیالت رو راحت کنم، اگر این زنجیره دروغ رو یه جا متوقف نکنی محاله موفق بشی. کنکور به اندازه کافی مسئله پیچیده و فرسایشی هست، به هیچ عنوان نمیشه در کنارش بار یه موضوع عاطفی، بیماری جسمی یا روحی یا هر چیز دیگه ای رو به دوش کشید و به صورت درونی و پنهانی مدیریتش کرد. باید خودت رو از شرش خلاص کنی. و با صد در صد تمرکز به صورت درست حسابی به درس و کنکورت برسی.
      دقیقا منم وقتی متاسفانه دروغ میگفتم . میخواستم بعد سه روز به مشاورم بگم فکر میکردم الان دنیارو میریزه سرم ولی خیلی ریلکس گفت رایجه ! چرا دروغ گفتی؟ ، گفتم نمیتونم و فلان همون ساعت برنامه سبک تر فرستاد برام اصلا عین خیالش نبود
      بابا دانشجو پزشکیا انقدر بدبختی رو سرشون ریخته ک حوصله سرخاروندن ندارن چ برسه ک دوساعت نصیحت و غر زدن =)))
      آدمی که همیشه با گذشته اش میجنگه! هیچ آینده ای نداره...

    11. Top | #41
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط مینا0_0 نمایش پست ها
      وا مگه خون باباش گردنته ک چاره ای دیگه نداری
      خوبه تو داری پول میدی ااااااا
      نهایتش اینه ک بگه آقا من باتو همکاری نمیکنم
      توهم بگو به درک با برنامه آرتور پیش بیا اگر فکر میکنی نمیتونی ۱۱ بخونی فعلا ۶ بخون زودی میوفتی رو دور اجی
      میگم منم همین بلایی ک سرتو اومده سرم اومده . برنامه میریزی فردا دوازده ساعت بخونی ک برسی میبینی نمیرسی
      هرچی تو تلاش میکنی باز اون سخت تر میگیره و برنامه جدید رو میفرسته
      هی هی هی عقب میوفتی نمیتونی جبران کنی الکی فاز من میتوانم برندار اجیم ♡
      نمیتونی ، هیچکس نمیتونه مخصوصا ک ترازات تقلب هم کردی دیگه بدتررر هیچ جوره جمع نمیشه این ماجرا
      وقتی رفتی تیزهوشان از دروغ گفتن چ سودی به دست اوردی ک بازم میخوای این رو انجام بدی؟
      ببین من درکت میکنم چون خودمم شهریور همین کار رو کردم حس میکنی شرمنده عالم و آدمی ... من جواب مشاورمو نمیدادم به زمین و زمان فحش میدادم اصلا انگار یه چیزی روی قفسه سینه ام سنگینی میکرد !
      میدونی چرا این حس هارو داشتم؟ چون هم عقب بودم هم خودمو به آب و آتیش میزدم نمیرسوندم همش بیشتر از قبل از خودم بدم میومد...
      دیگه کنسلش کردم

    12. Top | #42
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط مینا0_0 نمایش پست ها
      وا مگه خون باباش گردنته ک چاره ای دیگه نداری
      خوبه تو داری پول میدی ااااااا
      نهایتش اینه ک بگه آقا من باتو همکاری نمیکنم
      توهم بگو به درک با برنامه آرتور پیش بیا اگر فکر میکنی نمیتونی ۱۱ بخونی فعلا ۶ بخون زودی میوفتی رو دور اجی
      میگم منم همین بلایی ک سرتو اومده سرم اومده . برنامه میریزی فردا دوازده ساعت بخونی ک برسی میبینی نمیرسی
      هرچی تو تلاش میکنی باز اون سخت تر میگیره و برنامه جدید رو میفرسته
      هی هی هی عقب میوفتی نمیتونی جبران کنی الکی فاز من میتوانم برندار اجیم ♡
      نمیتونی ، هیچکس نمیتونه مخصوصا ک ترازات تقلب هم کردی دیگه بدتررر هیچ جوره جمع نمیشه این ماجرا
      وقتی رفتی تیزهوشان از دروغ گفتن چ سودی به دست اوردی ک بازم میخوای این رو انجام بدی؟
      ببین من درکت میکنم چون خودمم شهریور همین کار رو کردم حس میکنی شرمنده عالم و آدمی ... من جواب مشاورمو نمیدادم به زمین و زمان فحش میدادم اصلا انگار یه چیزی روی قفسه سینه ام سنگینی میکرد !
      میدونی چرا این حس هارو داشتم؟ چون هم عقب بودم هم خودمو به آب و آتیش میزدم نمیرسوندم همش بیشتر از قبل از خودم بدم میومد...
      خیلی باهات موافقم ایول داری

    13. Top | #43
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdie2002 نمایش پست ها
      مهمتر از تغییر کردن
      سفت نگه داشتن و ادامه دادن اون روند تغییری هست که انسان ایجاد میکنه
      وگرنه عذر میخوام گوسفند هم تمایل به تغییر وضعیت داره
      انسان بماند !

      آیا این دفعه رو مطمئنی که دیگه همه چیز تغییر میکنه ؟
      مطمئنی که این دفعه اشتباهات دیگه ات تکرار نمیشه ؟
      مطمئنی اشتباهی که 3 ساله تکرار شده دیگه تکرار نمیشه ؟
      اگر در جواب درونت به خودت شک داری بدون که احتمال تکرار شدنش زیاده
      نظرت در مورد نا امیدی بعد تکرار کردن و تلف کردن زمان و عمرت چیه ؟؟

      انسان یه زمان هایی انرژی میگیره که تغییر کنه (البته بعد از چند بار واقعا این هم دیگه نیست )
      خیلیا تغییر رو شروعش میکنن ولی فقط یک یا دو نفر تمومش میکنن (زندگی اثباتش کرده )


      نا امیدی بده ولی امید داشتن هم اصلا خوب نیست اشتباه نکن
      همین که میگی میتونم دوباره شروع کنم و از صفر همه چیزو بسازم یه آرامشی بهت میده که شرایطو دوباره برا تکرار مهیا کنه
      هیچوقت نا امید نشو ولی امید رو فقط از کار کردن و عوض شدنت بگیر نه فکر درمورد آینده


      حرف آخر :
      انسان خوب میدونه که اگه این کارو انجام بده اشتباهه و راهش غلطه و هیچی تهش نیست
      ولی باز انجام میده
      مثل دزدی که هیچوقت نمیتونه اعتراف کنه دزدی مشکلی نداره ولی دزدی میکنه
      بگرد دنبال اون دلیلی و عاملی که نمیزاره از محیط امنت خارج شی
      ولی بزار راهنماییت کنم که جای دوری نری به احتمال 99 درصد اون عامل خودتی و نفس خودت که هیچ دلیلی برا خارج شدن از محیط امنش نمیبینه .

      موفق باشی
      خب چیکار کنم بنظرتون صبح تا شب بزنم تو سرم؟؟دیگه از یجایی واقعا سنک خورد تو سرم اونم امروز وقتی پول مشاورمو دادم و انگار ب خودم و خانوادم خیانت کردم نمیخوام زندگیمو اینطوری پیش ببرم خسته شدم از نگاه کردن به هدف و رویام و درجا زدن و تلاش نکردن میخوام یبار تلاش کنم اونم درست و حقیقی

    14. Top | #44
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط YasharUR نمایش پست ها
      ببین مشخصا از متنت میشه فهمید که ادم کله شقی هستی ....
      یعنی سخت بشه یه نفر حرفی بهت بزنه و حین اینکه اون حرف رو میشنوی فکرت رو بگذاری رو اینکه ببینی حق میده یا نه . از اونایی هستی که وقتی طرف حرف میزنه از وسطاش به اینور میگی خب اینم حرفی که مراد دل من هست رو نمیزنه حرف خودم چی بود اها اون همون رو انجام میدم .از وسطاش به این ور حرفای طرف رو نمیشنوی و چیزی که قبلا خودت فکرش رو میکردی رو روش فکر میکنی
      حالا از کجا میگم ؟از جمله اخرت ...تورو خدا نگین برم رشته دیگه که داغون ترم میکنه
      اومدی دوتا حرف حساب بشنوی و سبک سنگین کنی یا چی؟؟
      در هر حال من صحبتم رو میکنم بقیه اش خودتی و صلاح مملکت و خسروانت

      ببین دو حالته...شاید چند حالته ولی چیزی که از متنت برمیاد این دوتا بولد میشه ...حالا یا تک تک ان یا کنار هم همپوشانی دارن
      حالت اول اینکه اصلا هیچ گونه هدفی نداری و زندگیت الان تو یه نقطه امنه (تو روانشناسی میگن بهش safe zone مثلا ماهی رو بعد یه مدت تنگش رو بزرگتر کنی بازم بیشتر از اندازه تنگ قبلیش شنا نمیکنه چون میترسه از اون منطقه بیاد بیرون چون میگه من تو این شعاع تا حالا خطر و اسیبی نداشتم بازم تو همین شعاع میمونم)
      من هیچ گونه صحبتی از اینکه هدفت چیه ندیدم تنها چیزی که دیدم این بود که تو حس حقارت داری و افسردگی ...این هدف نیست این شرح حاله .
      من هیچ گونه صحبتی از این ندیدم که تو تو شرایط فعلی از منظر خانواده تحت فشار جدی باشی (جدی عزیزم نه اینکه بگن خنگی فلانی خوند رفت و این صحبتا )
      من هیچ گونه حسی دریافت نکردم که تو شرایط خودت رو تو اینده شبیه سازی کرده باشی که اقا برم یه رشته دیگه اینده ام چطور میشه یا نه اگه هم شبیه سازی کرده باشی واست مهم نیست که این باشه یا اون رشته

      شاید الان گارد بگیری که اقا تو چه میدونی چرا قضاوت میکنی من اینهمه عذاب وجدان دارم اینهمه فکر و خیال میکنم و ...
      که میگم اره حق با توعه ...ولی ضمیر ناخوداگاهت اینو نمیگه
      تو دو روز اب نخوری روز سوم نمیشینی فکر و خیال کنی که چرا دو روزه اب نخوردم دنبال اب میگردی مگر اینکه خیالت تخت باشه از اینکه سه ساعت دیگه یکی یه نیم لیوان یه دو قاشق اب میده بهت
      مثال تو هم دقیقا همینه
      شرایط مالی تون خوب یا متوسطه تا جایی که از متن برمیاد (مشاور و خانواده گذاشتن بمونم که با اون رتبه حتما باید میرفتی دانشگاه خدا تومن پولی )
      فمنیـسم ها پارم نکنند جنسیت مشخصاتت رو زدی دختر ...یعنی هیچ فشاری نه خودت رو خودت داری من باب سربازی و اینکه سرکوفت سربار بودن بشنوی تو خونه نه جامعه فشاری میگذاره روت که اقا فردا روز باید خرج خانواده بدی
      (رفیق های دختر زیاد بیرون از اینجا دارم که خودشون واسه مستقل شدن و واسه هدفاشون جنگیدن یا دارن میجنگند.بحث جنسیتی نیست بحث عرف جامعه است)
      این میشه که واسه خودت هدف سفت و محکم تعریف نکنی واسه خودت ددلاین تعیین نکنی که مثلا من امسال باید قبول بشم وگرنه به چوخ میرم
      و در نهایت این میشه که روز به روزت رو داری از دست میدی چون خیالت از اون ابی که میاد راحته ....میگی دیگه نهایت یه نفر یه دو قاشق اب رو بهم میرسونه

      حالت دوم
      واقعا علاقه نداری به این تجربی یا حتی انسانی مزخرف ....داری سر همون عرف جامعه ای که بالا گفتم به اون شکل بهت ضربه میزنه و اینجا به این شکل که حتما باید وکیل یا دکتر بشی داری خودت رو تباه میکنی
      و جرات اینکه علاقه واقعیت رو نشون بدی هم نداری چون با 21 سال سن میترسی خانواده قضاوتت کنه فامیل تیکه بندازه
      شاید بنا به شخصیت و تیپ و استایلت اصلا علاقه ات تو رشته هنره مثلا گرافیک بازیگری یا کارگردانی یا هرچی
      شاید اصلا مدل و علاقت مهندس طوره ...یه برنامه نویسی معماری چیزی

      واسه حالت اول شدید پیشنهاد میکنم پاشو یه کاغذ بگذار جلوت (تا فکر و خیال نگیرتت) بشین واسه خودت هدف و ددلاین تعریف کن
      واسه هدفت دلیل محکم تعریف کنه ....اینکه بشه چی میشه نشه چی میشه
      میشه یه طرف یه a4
      صبح ظهر شب هر 8 ساعت یه بار تا یه 2 -3 هفته بگذار جلوت با حس گویندگی و فاز دادن بخون ...یعنی مثلا مینویسی نخونم اینطور میشم رو قشنگ با حس ادا کن
      تا به خودت بیای ...چون بعد 4 سال فقط با یه بار نوشتن روال نمیشه ...باید مسیر های ذهنی مغذیت رو که رو شکست و نمیشه و نمیشه قفل کردی رو بشکنی و از نو واسه مغزت و اون ضمیرناخوداگاه مغزت که بالا گفتم عریف کنی
      حالا سه بار تو روزت واجبه ولی مثلا دیدی صبح شروع کردی بعد دو ساعت داری خالی میکنی اونموقع هم باید استفاده کنی و بگذاری جلوت بخونی

      قشنگ بخونی ها با همون فاز مجری گری که گفتم ...هر بار سعی کن با یه زاویه جدید بخونی و حس کنی ....واسه هربار خوندنت اصلا 10 دقیقه وقت بگذار ....روزی 6 بار میشه 1 ساعت...ضرر پرت این یه ساعت واسه من

      و واسه پله دوم هم باید شجاعت نشون بدی ....که این واسه پله اول هم لازمه ...اگه به یه چیز دیگه علاقه داری اگه به همین تجربی علاقه داری باید در هر دو صورت جنم و شجاعت نشون بدی ....بلند شی تو بگی من 21 سالمه رو حرف مردم زندگی نمیکنم میرم فلان رشته بلند شی بگی من 21 سالمه باید رو پای خودم وایستم چند صباح دیگه و پول در بیارم و کلیدش رو باید از همین امروز بزنم و پله هاش رو بسازم الان تو 7-8 ماه از جور کنکور نیام که فردا روز زاییدم زیر درسای دیگه ....اینا واسه من 21 ساله جوکه ..من تایم از دست دادن یه 7-8 ماه رو ندارم من امسال لحاظ میکنم قبول شم و واسش به هر اب و اتیشی میزنم ....خودمو پاره میکنم میشینم درس میخونم ...چرا ؟؟؟واسه اون باید ها و نباید هایی که تو اون a4 نوشتی
      میگم من نوشته بودم دوسه بار ک بشه چی میشه نشه چی میشه ولی خدایی نشه چی میشه اصلا ترس به دلم راه ننداخت دیگه
      یه جورایی اوکی بودم . ولی میدونید باید بشه هااا خیلی دوس دارم بشه ک کنکور قبول بشم بِکَنم برم از شهرمون ولی اگرم نشه پشت میونم یا یه رشته آزاد میرم
      چیکار باید کرد؟
      آدمی که همیشه با گذشته اش میجنگه! هیچ آینده ای نداره...

    15. Top | #45
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdie2002 نمایش پست ها

      من گفتم بزنید تو سرتون ؟
      اتفاقا خیلی خوبه که جرئت اینو داشتید که قدمی برا تغییر وردارید

      تهوعی باید تحولی شاید
      حالا این تهوع پیش اومده
      ولی تحول دست خودمونه


      من حرفم این بود انسانی که میخواد تغییر کنه باید خیلی خیلی رو خود کنترلیش حساس باشه و به بهانه تغییر دادن روند بیرونی محیطش مثل (کنسل کردن مشاور یا هر چیز دیگه ای ) مطمئن نشه که تغییر کردمو و دیگه همه چیز عوض میشه .
      موقعی که داشتید مشاور میگرفتید هم قدمی برا تغییر برمیداشتید

      اصل کار درس خوندن پیوستس و احتمالا رضایت درونی که به دنبالشه
      اگه واقعا تمرکزمون رو اصل کار باشه دیگه همه چی حله و هیچ چیز جلو دارمون نیست ...
      ممنون بله حق باشماست موقع گرفتن مساورم هدفم تغییر بود ولی اینبار اجازه نمیدم که تحول رخ نده

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. آشنایی با رشته های دانشگاهی (ریاضی، تجربی، انسانی)
      توسط amin1441 در انجمن رشته های دانشگاهی
      پاسخ: 3
      آخرين نوشته: 13 مرداد 1397, 13:03
    2. تجربی، تو این مدت کم باقی مونده کاری میشه کرد؟
      توسط _amirho3ein در انجمن پرسش و پاسخ دانش آموزی
      پاسخ: 90
      آخرين نوشته: 22 فروردین 1397, 20:03
    3. تغییر نوع گزینش پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی...
      توسط AmiR13 در انجمن پرسش و پاسخ پیرامون انتخاب رشته
      پاسخ: 184
      آخرين نوشته: 09 مرداد 1394, 15:32
    4. پاسخ: 4
      آخرين نوشته: 05 آذر 1392, 18:59



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن