نوشته اصلی توسط
Saturn8
سلام دوستان امروز داشتم به اولین ها فکر میکردم اولین شخصی که به ماه پا گذاشت اولین شخصی که پا به قاره آمریکا گذاشت اولین اشخاصی که با هواپیما پرواز کردند و...
اشخاصی که قدرت مند تر از دیگرانند اشخاصی که از فتح قله های جدید لذت میبرند اشخاصی که از درد ورنج زیاد لذت میبرند چون میدونند هدف های بزرگ مساوی با درد ورنج بزرگه
در واقع اولین موجوداتی که سبب تغییر گونه ها میشن ، موجوداتی هستند که دیگه از اون سطح زندگی خودشون راضی نیستن از اون لولی که هستن
تو اون هوایی که نفس می کشن ،تو اون آبی که اصطلاحاً شنا میکنن . دیگه قناعت نمیکنن ، انگار اون هواعه براشون کمه انگار هر لحظه احساس خفقان میکنن
انگار دیگه اکسیژنِ کافی قرار نیست به ریه هاشون برسه در حالی که همه دارند راحت تو این هوای مسموم نفس می کشند.
انگار اون آب براش سَمییه پر از آلاینده است در حالی که همه دارند توش شنا می کنند
انگار اون یه چیزی رو میبینه یه چیزی رو بو میکشه یه چیزی رو میفهمه که هرکسی نمیتونه بفهمه بو بکشه و نفس بکشه
و این میشه که یه تنه دل به چیزی میزنه دل به دریا و اقیانوسی می زنه که برای هیچ کس قابل درک نیست.
میدونی همه تغییر گونه ها این شکلی شکل گرفته یکی بوده یه جایی تصمیم گرفته با شرایط خودش دیگه کنار نیاد وحالش از خودش واطرافش ومحیطش به هم خورده و گفته این حق من نیست.
و رفته رفته تکوین موجودات شکل گرفته خزنده شده پرنده و پستاندار دوزیست شده خزنده ماهی شده دوزیست و همینطور این سیکل ادامه پیدا کرده
یه کسی یه جایی کم آورده یه کسی یه جایی از خودش از وضعیت زندگیش از این شرایطی که توشه نفرت پیدا کرده اون حال مشمئز کننده اون هوای متعفن اون حسی که برا همه یه جوره واسه این یه جور دیگه است.
انگار یه سری آلارم ها هر روز میاد تو زندگیش که لعنتی اینجا جای تو نیست این تو نیستی این شرایط برای تو ساخته نشده
صحبتم اینه که این مال من نیست این من نیستم ، من یکیم این تو تو وجودم تو کالبدم که فقط من میفهمم.
وقتی آدم به گوشهی رینگ زندگیش میرسه وقتی همه مشتا رو خورده و شمارشِ پایانیِ داور شروع میشه اون لحظه است که یه تصمیم میتونه همه چی رو عوض کنه تو دقایق پایانی
و میبینی گونه عوض می کنی و میبینی توی آدمیزاد سقف میشکنی یه کاری میکنی که قبل از تو کسی این کار رو نکرده.
میشی انیشتن دنیای خودت ، میشی ادیسون دنیای خودت ، میشی برادران رایت دنیای خودت ، میشی گراهامبل دنیای خودت
که تا قبل از اینکه اثرتو خلق کنی هیچکی باورت نکرده هیشکی نمیتونه تو رو بپذیره.
چون اونقدر رویات بزرگه که فقط تو مغز و قلب تو میگنجه یادمه یه فیلم هندی دیدم به اسم سه احمق مدیر مدرسه از همه پرسید اولین انسانی که پا به ماه گذاشت همه گفتن نیل آرمسترانگ اما وقتی گفت نفر دومی که پا به ماه گذاشت هیچ کس نمی دونست بعضی اوقات شکاف بین اولین و دومین بودن اینقدر عمیقه!
ازت میخوام با خودت خلوت کنی و ببینی میتونی اولین فاتح این قله از نسلت باشی و زندگی خودت و نسل های بعدی رو تغییر بدی؟