خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 31 به 45 از 85
    1. Top | #31
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط rz1 نمایش پست ها
      سلام من کلی حرف دارم اینجا بنویسم اما اجازه بدید انتخاب رشته ها فارغ بشم اینجا رو منفجر میکنم
      up


    2. Top | #32
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      up
      درحال آماده سازی است.. اخه میخواستم ی پست طولانی بنویسم ک کامل هم باشه چون من مصاحبه ندالم
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    3. Top | #33
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      بنام خدا
      خیلی خیلی ممنون از دکتر زیرو ک این تاپیک رو زد تا فرصتی باشه ک تجاربمون رو در اختیار هم بذاریم....من سه تا کنمور دادم .کنکوریه موفقی نبودم اما توی این مسیر چیزایی ک پیش اومد رو براتون تدضیح میدم.این نوشته بیشتر ب درد پشت کنکوری ها میخوره و یجوری خاطره تعریف کردنه...امیدوارم ب درد دوستان بخوره ...همینجا بگم خیلی حرف زدم شرمندهمصاحبه نمیکنم دیه دارم خودمو خالی میکنمشابد اصن حوصله نکنید بخونیدش
      موفق باشید:::
      سال اولی ک کنکور می دید و موفق نمی شید(خطاب ب پشت کنکوری هاانشالله ک سال اولیا همون اول کار قبول بشن) وفتی نتایج رو میزنن ی سری بهانه ها میارید:1_فلان معلم خوب درس نداد2_وقتمون توی کلاسا هدر می رفت3_درگیر امتحانای تشریحی بودیم نمیشد تست بزنیم4_هنوز توی فهم مطلب مشکل داریم5_اصن توی فاز کنکور نبودیم و..
      این جمله ها رو شاید خیلیاتون برا بستن دهن اینو اون بگید ولی خودتون می دونین ک سخنی بیهوده بیش نیست(سعی کردم مودب باشم)
      سال 98ک نتایج اومد من منتظر ی نتیجه عالی نبودم چون میدونستم با "کتابخونه رفتن"ام با "توی گوشی بودن"ام با "دعوا هایی ک میشد(خانواده ،مدیر و معلم،دوستان)" با "دنبال دوستام بودن "با "بهانه اوردن" وقتم رو هدر دادم...واسه همین همون روز قاطعانه گفتم ک پشت کنکور میمونم...گوشی برداشته بودن!خیلی روابطم رو با دوستام محدود کردم و وقتایی ک سوال درسی داشتن روی تلفن خونه زنگ میزدن یا روی گوشی مامانم....هرچه سعی کنین ارتباطتون با دوستاتون و فامیل کمتر باشه بهتر هست..دوستاتون حرف برای گفتن دارن..مشکلاتی دارن خبرهایی دارن ..شما هرچه کمتر مطلع باشید براتون بهتر هست..دوست اگر واقعا دوست باشه بخاطر موفقیت شما باید این شرایط رو درک کنه و مزاحم درس خوندنتون نشه ب شرطی ک شما هم تعارف نداشته باشید اگر واااقعا موفقیتتون براتون مهمه!!بحث فامیل و دوستای خانوادگی هم گفتن نداره!همتون میدونین !!پس هرچه کور و کر و لال تر باشید ب نفع خودتونه ...اره خودتونو زندانی کنین!!برید توی غار!!من الان مُردم؟تازه بعذ از کنکور1400گوشیم دستم اومدیکم زجر کشیدن برای رسیدن ب ی موقعیت بهتر لازمه...هرچند ک خیلی ها معتقدند کنکور مسیر اخر نیست ک کاملا درست هست(نریم جاده خاکی)
      سالی ک برای کنکور 99میخوندم و تازه شروع کرده بودم همش میگفتم من ک شیمیم خوبه عربیم خوبه زبانم خوبه دینی ک خوندن نداره!!چسبیدم ب مابقی !برای درس ریاضیم کلاس اریان رو نوشتم و شرکت کردم .ازمون گاج می دادم .اینکه ریاضبم از صفر درصد(تست کار نکرده بودم اما مدرسه همش 20بودم) رسیده بود ب 70 برام ته رویا بود...ولی تمیرفتم سراغ منابع عجیب غریب تر ک بخوام خودم رو بسنجم.ب همون تکالیف راضی بودم چون واااقعا زباد هم بودن..ریاضی ک ضعیف بود بالا اومد.زیست ک ضعیف بود با خوندن خودم بالا اومذ.فیزیک هم همینطور...اما عربی و شیمی و زبان و دینی ...اینها ک راااحت بالای 70میزدم رسیدن ب 40_50و کم و کمتر...چیزی ک پشت کنکور باهاش مواجه مبشیذ توهم بادگیری هست!!توهم نیستا!!واقعا بلدی..اما رها میکنی..برای اینکه خودت رو گول بزنی میگی تا برم دوتا تست کلوز بزنم.تا برم این چند صفحه حفظیات شیمی بخونم.تا برم دو تا تست ترجمه بزنم !! و من کاملا این ها رو رها کرده بودم و خودم و بقیه(مشاور و خانواده) رو گول میزدم!!مشاور میگفت هرشب 20تا تست قرابت بزن ،من میرفتم زیست میخوندم ب جاش و الکی میگفتم ک اون تست های قرابت رو کار کردم !!!به به و چَه چَه مشاور ب درد کی میخوره؟؟یا افرین دخترم/پسرم خانواده؟؟ن خودت رو گول بزن و ن بقیه رو...اخرش کی ضرر کرد؟؟منه کنکور 1400ای!!
      پس دقت کنید اگر خودتون یا مشاور برنامه می ریزه براتون حواستون باشه ک درس هایی ک ضعیف هستید وقت بیشتری براش بذارید اما ب هیییچ وجه جدا نشید از نقاط قوتتون ..بدجوری زمین میخورید..دی ماه میشه و موقع جمع بندی نیم سال اول اونوقت میبینی چ چیزااا ک "فک میکردی"بلدی اما الان میبینی ک چقدررر دستت کُند شده...
      اونوقت "عجله عجله ای" میخونی..میتونه این هول بودن توی خوندن خوب باشه اما گاهی باز هم فقط گول زدنه خودته ک من خوندمااا اما نشد...باز نتیجه نداد!!بعد میشینی ناله میکنی!!اغا من هر چه میخونم نتیجه نمیگیرم من خیلی تلاش کردم نشد.اغا من خنگم !اغا من در حد این خواستم نیستم!!و از این قبیل...
      برای کنکور99 چیزی ک زمینم زد "لجبازی بی‌جا " و "بی نظم خوندن " "مرور نکردن منظم" "حواس پرتی هایی مثل پای پنحره رفتن و کوچه رو زیر نظر داشتن/زن طبقه دوم با شوهرش دعوا کرد /صدای بلند تلویزیون /صدای گریه بچه/صدای غر زدن محمد/دعوای عمو با فلان عمو و... "
      ببینین اینا ک گفتم همیشه هست!!مهم خودتی ک مدیریت کنی!!یکی میره گوش گیر میگیره صدا نشنوه یکی با درس خوندن اهنگ گوش میده یکی میره ی جا غیر از خونه درس بخونه یکی خونه براش محیط آرومیه اما خودش توی هپروت سیر میکنه ...اینجا فقط تویی ک باید خودت رو مدیریت کنی!!چیزی ک من روش ضعف داشتم و هنوز هم دارم!‌!رسید توی اردیبهشت و من یهو سایت تخمین رتبه قلم چی دیدم.توی ازمون جامعا بود.ی کنمور رو حل کردم گفتم برم تخمین بزنم چ خبرهبعدش رفتم کامنتا رو خوندم و دیه از سایت درنیومدم اون روزهای اخر ب شدت این سایت وقت من رو گرفت..با حاشیه هایی ک داشت سر تعویق و اینا..من اونموقع انجمن رو نمیشناختم اصلا!!اما این سایت واقعا ضربه زد...اونا ک کنکور 99ای بودند میدونن ک چ لحظه ی داغونی بود وقتی اخبار گفت ک کنکور سر جاشه و یه ماه عقب نمیوفته...این ی ماه رو میخواستم تا اون روزایی ک نابود کردم با دست خودم رو جبران کنم..رفتیم سر جلسه و نتونستیم خودمون کنترل کنیم سر سختی سوالا..و این دست پاچگی وضع رو بدتر کرد...پیش خودمون باشهرتبم بالای پنج هزار و زیر هشت هزار بود اما ب همه گفتم 3000
      سر کنکور 99با گوشی بابام توی کانال های تلگرامی ک میخواستم برای چند فیلم و پی دی اف ازمون و کتاب‌ هم خیلی وقتم گرفته شد!!مخصوصا چنتا کانال مشاوره ای مثلا جناب" ی" ک باعث شد من جذب بشم و ی دوره 44روزه رو باهاش بگیرم...درصورتیکه خودم ی مشاور دیه داشتم و همزمان دوتاشو داشتم این نابود کننده بود...میخام بگم ب تبلیغات اینقدر توجه نکنید هرکی هر چ گفت باور نکنید..بدون فکر و راهنمایی و مشورت ، سرخود اصرار ب تصمیمی ک یهو گرفتید، نکنید!!سخته بی حاشیه بودن!!اونم یکی مثل من!!ولی منو ببینید و عبرت بگیرید!!تاااا میتونید از حاشیه و هرچیییزی ک شما رو دور کنه از مسیر کنکور دوری کنید!!حتی اگه اسمش کنکور باشهاصن اشاره ب انجمن کنمور ندارم(اخراج نشم)
      لحظه ای ک نتایج میاد..اگر انتظار بکشید یا اصلا موقعی ک دارید اطلاعات رو وارد میکنید تا نتیجه رو ببینید وحشتناک ترین لحظس !!(مِن باب کنکور عرض میکنم) نمیدونی چی جلوته!!و وقتی میبینی ی رتبه بد!!و ن میدونی ک بری یا بمونی..این سخت ترش میکنه!!رتبه ای بود ک منو ب آرزوم یا هدفم با علاقم نمی رسوند!ب هیچ وجه!!میخواستم بگم میخام بمونم!!اما همش با خودم فکر میکردم شاید حد من همینه!!شاید ظرفیتم همینه!شاید زور الکی زدم!شاید الکی ادای بچه خرخونا درآوردم !!و با این فکر ها مغزمو میخوردم!!تا اینکه با ی دختر ک سال سومش بود کنکور قبول شده بود پزشکی بوشهر حرف زدم..اون کل مسیری ک گذشته بود براش رو برام تعریف کرد و بهم گفت مصاحبه های اینجا رو بخونم...واااقعا بعضی مصاحبه های اینجا خیلیییی بهم کمک کرد.ی دفتر برداشتم و کارهایی ک کرده بودن رو نوشتم ک خودم هم انجام بدم!مثلا من ادمی بودم ک ی مطلب با نوشتن توی ذهنم خیلی بهتر جا میگرفت!خلاصه نویسی ها و یادداشت برداری ها خیلی بهم کمک کرد.مثلا لغات ادبیات زبان عربی رو ک میخوندم اونا ک توی ذهنم نمی موند رو توی کاغذ مینوشتم .برگه اچار رو چهار تیکه میکردم و توی اونا مینوشتم و ی حا میذاشتم ک کنار هم باشن.حفظیات شیمی و متنش و بعضی شکلا و واکنشا و ساختار های آلی رو هم شاخه دار و خیلی خلاصه وار مینوشتم توی همون کاغذا و میذاشتم ی جا.ینی ادبیات و عربی و زبان(لغات)جدا میذاشتم .شبمی حفظیات جدا.فیزیک و ریاضی بغضی فرمول ها هم جدا مینوشتم.بعد با خودم قرار گذاشته بودم ک حتمااااا شبی حداقل از هر درس 2کاغذ رو بخونم!و تا دی ماه من این کار رو ادامه دادم ...اما مشکل من ثبات نداشتن توی تصمیم هام بود..و بعد ها اینو ول کردم!!این کار ساده (ک شاید وقت گیر ب نظر بیاد)اما خیلی مفید بود..خیلی!!من حافظه ی خوبی نداشتم!توی مسایل مثل شیمی و ریاضی و فیزیک چیزی ک یادش میگرفتم عمرا یادم میرفت!!اما توی حفظی ها واقعا ضعیف بوذم !این تکرار و مرور واقعا کمک کرد بهم..
      ی مشکل دیگه ک برای1400باهاش مواجه بودم این بود ک من تنها بودم واقعا!با هیشکی ارتباز نداشتم حتی همون زنگ زدن های ساده برای سوال درسی !!و این باعث میشد برا نیازم ب حرف زدن(چون ادم گوشه گیری نبودم) زیاد بیام انجمن(خانواده نمیدونستن بخاطر کنکور زیاد کنترل میشدم ک مبادا راه کج برم و از درس عقب بیوفتم)توی انجمن پرسش و پاسخ زیاد شرکت مبکردم برا مطالب درسی و گزارش روزانه میذاشتم اما بعد از چند ماه این هم رها شد و فقط توی بخش تفربحی بودم..
      وقتایی ک هدر میدادم(ن فقط مجازی ..حتی کَلکَل با داداشم)خودم رو مجبور ب شب بیداری میکردم تا جبران کنم اون روز رو ...ولی باز مجبور بودم صبح روز بعد زود بیدار بشم ک روز بعد خراب نشه!!با زور ورزش و توی حیاط درس خوندن، توی راه پله ذرس خوندن ،توی حیاط خلوت رفتن ، توی پذیرایی نشستن ،توی کمد دیواری رفتن!!!خودم رو سرحال نگه میداشتم ک تمرکزم از بین نره و بتونم بخونم !!....من فرصت اشتباه نداشتم!!نمیتونستم برای بار سوم بهونه جور کنم!نمیتونستم بگم نشد دیگه..نتونستم!!نمیشد بگم ی فرصت دیگه میخام..خودم اصلا توان و نای پشت کنکور موندن نداشتم!!...همین فکرها محرکم میشد ک تا میتونم سختی تحنل کنم و بخونم.. فکر اینکه عقب بمونم ترسناک بود..سعی میکردم کاری نداشته باشم ب فلانی ک مثلا ی ماه زودتر از من داره جمع بنذی میکنه...تمام تلاشمو کردم سرم توی کار خودم باشه برای درس خوندن!!نخوام از کسی تقلید کنم و از مسیرم دور بشم و سردرگم بشم...
      خلاصه!حواستون باشه وقت تلفی کم داشته باشید چون اون کار ک من میکردم شکنجه بود واقعا!!!

      برای دستور ادبیات ،برای قواعذ عربی،برای گرامر زبان...ی دفتر گذاشتم .سه قسمتش کردم!از صفحه هاش عکس میگرم و توی ی فایل زیپ میذارمش براتون پایین ک بدونین چ کردم//مثلا امروز 7مهر هست.من قواعذ درس یک دوازدهم عربی رو خوندم روی درسنامه خیلی سبز(یا هرکتابی یا هررر جزوه ای) میومدم خلاصه مینوشتم اون مبحث رو ک دیگه نخام برای مرور مجدد برم روی اون منابع کلی ک داشتم!و وقت بخرم ب قولی. اون وقت آزمون ک شرکت میکردم اگر نکته ای بود ک قشنگ بود مهم بود اشتباه کرده بودم یا هرچی!مینوشتمش ک هروقت دفتر رو باز کردم اینو بخونم و فراموشش نکنم!این دفتر هم خیلی بهم کمک کرد

      برای ازمون=خیلی ها مخالف ازمون دادن در طی سال هستن و اصلا با برنامه ازمون مخالفن!اگر کسی اونقدررر خودش رو باور داره و میدونه ک اونقدر منظم و پایبند ب تصمیمش هست و میتونه خودش رو مدیریت کنه ازمون نده!!ولی من ن منظم بودم ن پایبند ن ثابت قدم !!من نیاز داشتم ک از کسی بترسمک وقتی حرف درستی میزنه و اشتباهمو میگه ازش قبول کنم...وقتی مادرم بهم اشتباهمو میگف قبول نمیکردم و میگفتم راهم درسته!!اما وقتی همون حرف رو ی غریبه(مشاور یا دوست )میگف قبول میکردم بنابراین من واقعا نیاز ب مشاور و ازمون داشتم!ک توی ی جو رقابتی باشم..ک مبادا دور بشم و شل کنم!
      سالی ک گذشت..خیلی از دوستام دانشگاه رفتن..خیلی ها حتی سال اول قبول شدن...و این وسط من خیلی حرف شنیدم از این و اون..خیلی از اقوام و دوستان خودشون رو دلسوز نشون میدادن اما بدتر نیش میزدن با حرفاشون...این ک سعی کنی بی تفاوت باشی سخته!من خودم و افکارم و احساساتمو با نوشتن خالی میکردم !و گاهی چاوشی و چارتار گوش دادن!!یا اگر گوش نمی‌دادم خودم میخوندم!

      از ریاضی ضربه خوردم کنکور99 چون سوال وحشتناک ندیده بودم!!از عید امسال رفتم سراغ موج ازمون ریاضی.واقغا کتاب خوبی بود!!اما افسوس خوردم ک چرا از مهر شروعش نکردم !!پس این ی توصیه ک از مهر این کتاب رو موضوعی کار کنید چون ایده های خوبی داشت واقعا!!

      اها راجب ازمون اینم بگم ک از مهر ک شروع کردم،ی هفته گاج ک ثبت نام کرده بودم میدادم.هفته بعدی ازمون قلمچی دانلود میکردم و حل میکردم خودم.//ببینید یکی میگه گاج یکی میگه قلمچی یکی میگه گزینه دو یکی ماز مبتکران و ...!!!خیلیییی هست!هرکی یچی میگه !!یکی خوب میگه یکی بد میگه!ولی بنظر من بین قلمچی و گاج،قلمچی بهتر هست!!من برای گزینه ذو فقط فیزیک هارو حل میکردم اونم برا جمع بندی فقط رفتم سراغش و خوب بود...پس خودتون رو درگیر اینکه چ ازمونی برم و چ کنم نکنید اصلا !!وقت هدر دادنه!!
      برای منابع...چیزی ک اگر ازم بپرسید جواب درستی ندارم براش!!مثلا درس زیست!!من واقعا سردرگم بودم..از میکرو ب خیلی سبز از خیلی سبز ب ایکیو از اون ب هزارتست یا لیمو ترش...همینقدر گیج!!...الان هم نمیدونم کدوم خوب بود!!اما همون اول کار تکلیف خودتون روشن کنید ک مبادا مثل من چند منبعی بشید ک بسیاااار داغونه!!!دیه منو ببینید و عبرت بگیرید کلا!!!! دیه اگه وجود مفیدی ندارم لااقل ازم عبرت بگیرید

      من تنوع زیاد میدادم ب دزس خوندنم چون از یکنواختی بیزار بودم!دیدید ک گفتم چ جاهایی درس خوندم!!اصلا ی جا نمی نشستم!چون دلم نمیخاست عادت کنم ب جایی ..اخه گاهی میرفتم خونه بابابزرگ درس میخوندم و کسی ک عادت کرده پشت میز توی اتاق درس بخونه براش سخت میشه...تلقین نکنید ب خودتون هیچی رو...من تلقین میکردم و مدام تکزار میکردم از نوسان و مغناطیس بیزارم !!ولی وقتی یکم مشکلم رفع شد و میتونستم چندتا سوال حل کنم ذوق میکردم واقعا
      از ی درس یا مبحث بدتون میاد حذف نکنید!!نگید فلان مبحث جبرانش میکنه!!..بخداوندی خدا قسم خودتون نابود میکنین!!الان فرصت دارید ضعف هاتون رو تا جایی ک میتوتین برطرف کنین...
      برای دوران جمع بندی هم بابام از مدرسه ی یکی از همکاراش صندلی دسته دار قرض گرفت برا ازمون دادن.من توی حیاط وسط خرداااد گرماااا مینشستم !!پشت بوم نشستم !!جلو کولر نشستم!!وسط سر و صدا نشستم هرررجا فک کنید رفتم!و ازمون دادم و سر وقت بلند شدم با همون هول بودن و استرس جلسه...اما یکی بهم زنگ زد گف فلان جا جمع شدیم ازمون حضوری بدیم و 7نفریم تو هم میای؟. این حضوری بودنه ی حال دیگه ای داشت!ی اضطراب دیگه ای داشت!!و منو با خیلی چالشای دیگه مواجه کرد ک خیلی خوب بود برام...اگر ازمون هاتون امسال حضوری بشه خیلی بهتر میشه براتون...ولی اگر نشد اون آخرا یجوری شرایطشو جور کنید


      توی روزایی ک درس میخونین مثلا متوجه میشید فلان ازمون ترجمه ضعیف شدید..بیاین شبی دوتا یا سه تا تست ترجنه بزنید.یا قبل ناهار یا بعد ناهار!این خورده مشکلا مثلا لغت و املا و تاریخ ادبیات و ترجمه و کلوز و درک مطلب و ریدینگ رو ازش جدا نشید و سعی کنین هفتگی اینا رو ریز ریز توی برنامه داشته باشید
      مرور و مرور و مرور...چیزی ک وااااقعا نجات دهندس و شما رو چند پله جلو می بره...من روزای چهارشنبه و پنجشنبه ازمون اگر درسی تموم بود زود میرفتم کاغذامو از اولللل (کاری نداشتم توی ازمون میاد یا ن)مرور میکردممم تاااا اخر!!این توی ذهنتون میمونه مطالب قدیمی تر و خیلییی خوبه بخدااا گوش کنین!!اگر درسی هم تموم نبود بعد از مرور میرفتم تمومش کنم ک عقب نمونم و اگر تموم نمیشد هم روز جمعه ک ازمون میدادم بعد از بررسی ازمون تمام سعیمو میکرذم همون جمعه کاملش کنم و اگر باز تموم نمیشد شنبه و یکشنبه تموم میشد(از این کلوز و اینا میزدم برا جبران نرسیده ها)
      من ی جا ب مشکل خوردم ..اونم سر جمع بندی دی!!نشد درست مرور کنم..و مخصوصا زیستت خیلی چیزا فراموشم شده بود و این بهم ضربه زد از نظر روحیولی زود خودمو جمع کردم ک از بقیه چیزا عقب نمونم و گذاشتمش برا عید...عید هم دوبار بیرون رفتم فقط .سیزده ب در نرفتم بیرون و خونه پیش بابابزرگم موندم و یادمه فیزیک دینامیک و زیست امیزش فلفل دلمه قرمز و سبز میخوندم

      یکم دلتون برا خودتون بسوزه..فقط یکم...نذارید حسرت ب دل بمونید...
      من ک حرف مفیدی نزدم صرفا بخشی از خاطراتمو گفتم..شما حتما ب مصاحبه ها سر بزنید و کاراشونو بنویسید ولی ارمان گرایانه برخورد نکنید!!رویایی نباشید...واقع بین باشید اما امیدوار ...ی کاغذ بردارید و تمام اشتباهاتتون و فکر های غلطتون رو بنویسید و قول بدید تکرارش نکنید!منو دیدین؟؟خیلی راحت ب مزخرف بودنم اعتراف کردم و گفتم ک چیا هستم!!از اعتراف ب خودتون نترسید..خودتونو بشناسید و بفهمید چی میخواین !! و زود همه ی کارهای لازم رو بکنین و زود شروع کنین..اینطور نباشه ک وسط خوندن یهو فک کنین کاش اونو تکلیفش مشخص میکردم بعد ادامه میدادم!!

      شاید برا بعضیا سوال بشه ک نتیجم چی شد.من 3075منطقه سه و 2830زیرگروه یکم شد.
      شما راه درست رو برید و ب حرف کسایی ک خیرخواهتون هستن گوش بدید تا عاقبتتون مثل من نشه
      #عبرت_بگیریم
      یاعلی
      رمز فایل =rz1. خودشیفته خودتونین
      https://uupload.ir/view/rz1_w96r.zip

      /https://uupload.ir/view/rz1_w96r.zip
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    4. Top | #34
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      این تاپیک زده شد که باخوندن تجربیات و اشتباهات بچه هایی که مسیر رو رفتن
      متوجه بشید که موفقیت توی کنکور رویا نیست ، معجزه نیست ، آی کیوی ممتاز نمیخواد ، انقدر که فکر میکنید دور از دسترس نیست

      همین اشتباهات به ظاهر ساده ، همین تکرار یسری کارها ، همین چیزاس که تبدیل به خط جداکننده میشه بین سایر داوطلبا و کسی که نتیجه ی خیلی خوبی میگیره
      خیلی از بچه هایی که داخل این تاپیک از تجربیاتشون نوشتن و مینویسن ، برای رسیدن به بهترین خودشون فقط کافی بود چندتا از اشتباهات ساده رو تغییر بدن همین میتونست کلی روی نتیجه شون تفاوت ایجاد کنه

      بازهم از همه ی کاربرایی که برامون نوشتن تشکر میکنم همچنین براشون آرزوی بهترینا رو دارم
      امیدوارم درمراحل و روزهای بعدی زندگی ، قوی تر بشن و برای رسیدن به موفقیت ها و اهدافشون قدم های محکمی وردارن


    5. Top | #35
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      اقا من 4 ساله پشت کنکورم نه حوصلم میگیره مطالبی که دوستان گذاشتن و بخونم نه حوصلم میگیره از تجربیاتم بنویسم واقعا چه انرژی دارید زحمت میکشید مینویسید دستتون درد نکنه
      واقعا خستم ...
      به هیچ کس اعتماد نکن!

    6. Top | #36
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط BARONI نمایش پست ها
      اقا من 4 ساله پشت کنکورم نه حوصلم میگیره مطالبی که دوستان گذاشتن و بخونم نه حوصلم میگیره از تجربیاتم بنویسم واقعا چه انرژی دارید زحمت میکشید مینویسید دستتون درد نکنه
      واقعا خستم ...
      هممون خسته ایم و کلافه


    7. Top | #37
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      این تایپک به جرئت میشه گفت یکی از مفید ترین تایپک هایی هست که از تاریخ عضویتم دیدم ...
      به نظرم کاملا لیاقت برچسب «مهم» رو داره
      آقا آراز، میشه لطفا زحمتش رو بکشی؟ @Araz
      پرنده ای که از مترسک بترسد،از گرسنگی خواهد مرد ... "ارنستو چه گوآرا"

    8. Top | #38
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mahdi.k.h نمایش پست ها
      این تایپک به جرئت میشه گفت یکی از مفید ترین تایپک هایی هست که از تاریخ عضویتم دیدم ...
      به نظرم کاملا لیاقت برچسب «مهم» رو داره
      آقا آراز، میشه لطفا زحمتش رو بکشی؟ @Araz
      موافقم
      !LOSE YOURSELF IN SCIENCE

    9. Top | #39
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط BARONI نمایش پست ها
      اقا من 4 ساله پشت کنکورم نه حوصلم میگیره مطالبی که دوستان گذاشتن و بخونم نه حوصلم میگیره از تجربیاتم بنویسم واقعا چه انرژی دارید زحمت میکشید مینویسید دستتون درد نکنه
      واقعا خستم ...
      واقعا دمشون خیلی گرمه . کاش انجمن قابلیت ارسال ویس داشت .
      im just a Kid . but Awkward one
      تلگرام : xlycan@

    10. Top | #40
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      تجربه من :امسال بارتبه۱۸۰۰خورده ای که انتخاب رشته کردم براپزشکی سال اولم هم بود درکل تو مسیر به هرکسی اعتماد نکنید مخصوصا اونایی که حرفای قشنگ میزنن وهروقت خواستید ببینیدکه راه رو درست میرید یا نه نگاه کنید بهتون فشار میاد؟دهنتون سرویس میشه سر حل سوال؟یانه همه سوالارو حل میکنی و عشق میکنی(باید پیر بشی وپیرت دربیاد)
      درکل راه موفقیت سادس اگر پیچیدش کردی باختی
      ویرایش توسط Black_Hawk : 06 مهر 1400 در ساعت 11:26

    11. Top | #41
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      دوستان کنکوری ای که حداقل یکبار مسیر رو تا آخر طی کردن
      فارغ ازاینکه نتیجه ای که گرفتید ، داخل این تاپیک درقالب یه مصاحبه ی کوتاه و مفید تجربیات تون رو به یادگار بذارید

      مسیر کلی کنکورتون به چه شکل بود؟
      اگه برگردید به گذشته چه کارهایی رو انجام میدید و چه کارهایی رو انجام نمیدید ؟
      اشتباهاتی درطی این مسیر داشتید چه درسی چه غیردرسی چیا بودن ؟
      کارها و تصمیمات و عادت هایی که براتون مفید بود و به پیشرفتتون کمک کرد چه چیزهایی بودن؟

      یا هرپرسش و مطلبی که خودتون دوست داشتید و حس میکنید به کسی کمک خواهد کرد رو بنویسید.


      از اونجایی که داخل انجمن فقط مصاحبه با نفرات برتر صورت میگیره ، داخل این تاپیک میتونیم مختصری از تجربیات و توصیه های کنکوری ها از همه رنج رتبه و نتیجه ای رو شاهد باشیم


      طبق تجربه ای که از نوشتن تاپیک zeroنامه داشتم ، تجربیات و حرفا و توصیه های شما قطعا بدرد یسری ها خواهد خورد و حتی میتونه مسیر یک نفر رو خیلی تغییر بده ، پس برای پربار شدن تاپیک چنددقیقه ای رو از دل و صادقانه برامون تایپ کنید

      سلامت و موفق و سخت کوش باشید
      @indomitable
      @_POORYA_
      @Arash_schulzy
      @revenant98
      @Negar_81
      @Pretty_Lover
      @Bookworm81
      @danny
      @dr.darkside
      @Fattttteemme
      @Mahdi_plus
      @-ftme


    12. Top | #42
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      بسم‌الله الرحمن الرحیم
      بنده در خانواده ای بسیار مذهبی و شیعه در زنجان شهر شور و شعور حسینی... نه شوخی کردم( too much?)
      سلام به همه دوستان خیلی کوتاه و جمع و جور می‌خوام بگم(نه واسه درد نگرفتن سرتون یکم تنبلم فقط
      سه تا کنکور دادم۹۸,۹۹,۱۴۰۰
      رتبه ها منطقه دو
      98: 9600
      99: 4500
      1400: 1700
      کنکور اول که هیچی بدون شک موندم یه سال دیگه,کنکور دوم یکم دو دل شدم بین تعهد یا موندن که نهایتا بخاطر کاهش رتبم که به نظرم خوب بود تصمیم گرفتم بمونم.
      سال سوم هم که بالاخره شد.
      نمیخوام توصیه برنامه ریزی و منابع و مدیریت زمان و .. بکنم همه جا پیدا میشه و خیلیا مسیر رو خوب میشناسن فقط خودشونو زدن به اون راه.
      تنها نکته اینکه موندن یا نموندن پشت کنکور یه مسئله کاملا شخصیه و تجربه و حرف هیچکس ربطی به شما نداره و تصمیم شما هم به کسی مربوط نیست(به جز خانواده که حاضرن یه سال دیگه تحملتون کنن یا نه. اگه میخواین و میتونین بمونین. تمام
      ?What power would Hell have if those imprisoned were not able to dream of Heaven

      Neil Gaiman_Sandman

    13. Top | #43
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      خب..
      سلام

      ۹۹:
      -از بچگی دکترها رو خیلی دوست داشتم.. برا همین پزشکی
      یه مدت بعد..
      -ولی شاید برا پزشکی ساخته نشده باشم!
      یه مدت بعد..
      -با اینحال بازم دوسش دارم
      یه مدت بعد..
      -اَه ولش کن.. تو هیچ وقت انقد خودتو اذیت نکردی برا نتیجه.. همیشه هم همونی شدی ک میخواستی.. اینم مثِ همیشه‌اس دیگه.. یه مقدار بخون.. ولی لازم نیس خودت رو پاره پوره کنی با کتابا..
      + اینا بخشِ متداولِ حرفایِ من با خودم بود ک باعث شدن من از اول تا آخر سینوسی بخونم.. یه مدت خوب میخوندم.. پیشرفت میکردم.. ب این نتیجه می‌رسیدم ک همین حد هم کافیه.. و باز کم میخوندم..
      دلیلش هم فقط یه چیز بود! من هدفِ درستی نداشتم..
      بچه ک بودم یه دکترِ خیلی مهربون داشتم.. و دلم خواست بزرگ ک شدم بشم یه دکترِ خیلی مهربون.. و همین تصمیمِ بچگیام تا اواخرِ ۱۸سالگی من رو فرا گرفته بود.. و وقتی ازم میپرسیدن ک خب بعدش اگه قبول شدی برا تخصص چی میخوای بری؟!.. جوابی نداشتم بدم.. و همین جواب نداشتنه بود ک من رو ب این نتیجه میرسوند ک راهم غلطه.. یا شایدم درسته و باید صبر کنم.. و بعدش من رو تویِ دو راهیِ درست و غلط بودنِ مسیر گیج میکرد..
      میفهمین ک از چی حرف میزنم؟!
      از هدف..
      هدفِ اشتباه میتونی چندین و چند سال از عمرِ شما رو تلف کنه..
      برعکسِ مشاورها ک میان میگن ک عای برا رتبه درس بخونین بعدا تو مهلتِ انتخاب رشته تصمیم بگیرین ب چی علاقه دارین..
      من ب شما میگم نه!!! از همین اول علاقه و هدفتون رو مشخص کنین.. وگرنه وسطِ راه.. تو بازه‌هایِ زمانیِ حساس.. جا میزنین!!!
      تاپیکِ انتخابِ هدف:
      http://forum.konkur.in/thread76781.html#1746715
      ۱۴۰۰:
      من سال۹۹ برا اینکه پشتِ کنکور بمونم و در عینِ حال رتبم رو تا حدی حفظ کنم.. فقط مازاد رو انتخاب رشته کردم و پرستاری قبول شدم.. اینکه پرستاری قبول شدم باعث شد ک بخوام درموردش یکم اطلاعات کسب کنم.. و بعد از اینکه روش یه مقدار تحقیق کردم.. بچه‌ها من الان واقعا ب شدت عاشقِ پرستاری‌ام.. حتی گاهی فک کردم ک ن شاید این یه هدفِ زودگذره.. ب خودم گفتم فاطی پزشکی رو فراموش نکن.. پا شدم رفتم رو پزشکی تحقیق کردم.. ولی همچنان پرستاری رو بیشتر میخوام.. خیلی بیشتر..(بچه‌ها این کاری ک من با انتخاب رشتم کردم اینجا ب نفعم بود.. ولی ضرر هم زیاد زد ب من ک الان اونم میگم)

      ۹۹:
      بچه‌ها یه اشتباه خیلی رایج تویِ کنکوریا هست!
      سالِ کنکور شوالیه نشید!!!
      همه‌ی ما وقتی داریم درس میخونیم، دوست داریم زحماتتون دیده شه و تشویق شیم.. برایِ همین.. اکثریتِ قریب ب اتفاق.. شوالیه میشیم! هرکی مشکل درسی داره براش سؤالش رو حل میکنیم و حتی اون مبحث رو شده از درسِ خودمون بزنیم، بهش توضیح میدیم و تا نفهمیده بیخیالش نمیشیم!!!
      خب این بده!
      ن اینکه مطلقا بد باشه‌هااا.. ن.. شما ب هرحال باید ب بقیه کمک کنی ک وقتی خودت ب مشکل برخوردی بتونی کمک بگیری..
      ولی وقتی این کمک از حد بگذره و بخوای ب صغیر و کبیر کمک کنی.. میشه شوالیه بودن!!
      باور کنین روزایی بود ک من برا کنکور ۹۹.. برا خودم حتی یه کلمه هم درس نخوندم.. ولی داشتم ریز و درشتِ کتابایِ مختلف و مباحثِ مختلف رو برا بقیه توضیح میدادم تا مشکلشون رفع شه!!!
      ۱۴۰۰:
      بچه‌ها من از آذر ب بعد درسِ چندانی نخوندم.. یکی از دلایلش هم همین شوالیه شدنه بود.. تا میومدم درس بخونم.. یکی از دوستام پیام میداد یا زنگ میزد ک میشه فلان مشکلم رو برام توضیح بدی؟ فلان سوالم رو حل کنی؟ فلان امتحانم رو کمکم میکنی؟
      و اینجوری شد ک من تا میومدم خودم رو جمع و جور کنم و شروع کنم از اول درس خوندن.. انقد یکی دو روز وقتِ من رو میگرفتن تا من باز وِل میکردم درس و کنکورِ خودم رو..
      ولی این اشتباه رو تویِ ۳ماهِ آخر ادامه ندادم!
      یه سیمکارتِ جدید گرفتم ک شماره‌اش رو فقط مامانم و بابام داشتن.. گذاشتمش رویِ یه نوکیایِ ساده.. و فقط شب ب شب آنلاین میشدم گزارشکارم رو ب مشاورم میفرستادم و گاهی هم در طولِ روز میرفتم تو گروه‌هایِ درسی سوالامو می‌پرسیدم و جواب ک گرفتم باز گوشیمو میذاشتم کنار(گوشیِ هوشمندم مدام رو حالت پرواز بود و نتش هم خاموش بود تا کسی نتونه زنگ بزنه و سوال بپرسه و باز رویِ شواله‌ایم فعال شه و بخوام جواب بدم..)

      ۹۹:
      نکته بعدی برمیگرده ب مدیریتِ آزمون..
      من خیلی دلم میخواست این رو کامل کنم و بعد کامل شده‌اش رو تاپیک کنم.. ولی خب.. در یه حدِ خلاصه‌وارانه میگم اینجا..
      بچه‌ها مدیریت زمان خیلی مهمه!!! ولی گولِ قلم‌چی و گاج و گزینه‌دو رو نخورین ک میگن فلان درس انقد وقت بهمان درس اونقد..
      من کنکور ۹۹ گول خوردم.. و وقتِ خودم رو بر پایه‌ی زمان‌هایِ پیشنهادیِ قلم‌چی(و حتی سنجش) گذاشتم.. برا فارسی بیشتر از ۲۰دیقه وقت نمیذاشتم درحالی ک فارسی برایِ من نیم ساعت لازم داشت.. وقت کم میاوردم.. برا دینی یه ربع وقت میذاشتم.. ولی سرِ ۸دیقه تموم میشد.. وقتِ اضافش کجا میرفت؟ رو ادبیات؟ خیر.. خوب یا بد من از اون تیپ دانش‌آموزها ک برگردن رو سوالایِ قبلی نبودم و نیستم.. این ۷دیقه‌ی باقی مونده رو.. اخرِ وقتِ عمومی‌ها میخوابیدم
      ۱۴۰۰:
      این بار من اینجوری بودم ک.. مثلا.. فاطی ببین.. گفتن فارسی ۲۰ دیقه وقت داره.. تو سعی کن تویِ ۲۰دیقه تموم کنی ولی اگه نشد فدا سرت.. یه گوشه بنویس چقد طول کشید.. و همین روند برا بقیه‌ی درس‌ها..
      تهش شد چی؟
      من با این روش.. تویِ عمومی‌ها خیلی خوب(نسبت ب قبل) عمل کردم ولی توی اختصاصیا همچنان هشتَم گروِ نهَم بود.. ایندفعه چیکار کردم؟ بررسی کردم دیدم من حدودا یه ساعت و حتی بیشتر رویِ ریاضی متوقفم.. برا همین ب شیمی نمیرسم و اگه برسم نصفه میرسم..
      پس چیکار باید کنم؟
      ترتیب دفترچه رو ب هم زدم.. طوری ک بعید میدونم تاحالا حتی شنیده باشین!!!
      اول زیست
      بعد "حفظیات" شیمی(اگه اون وسطا یه مسئله‌ی آسون دیدم ک مطمئنم صد در صد ب جواب میرسم.. حل میکنم)
      فیزیک دوازدهم
      ریاضی(ب غیر از همه‌ی سوالایِ هندسه)
      فیزیک دهم
      مسائل شیمی
      ک اواسطِ این دیگه وقت تموم میشد.. ولی اگه نمیشد یه نگاهی هم ب فیزیک یازدهم و سوالایِ هندسه میکردم..

      ۱۴۰۰:
      بچه‌ها این خیلی مهمه ک بدونین هیچ وقت برایِ شروع دیر نیست!
      کافیه بخواید..
      واقعا بخواید..
      از تهِ دلتون بخواید..
      و واقعا براش تلاش کنید.. خیلی براش تلاش کنید.. عجیب و غریب براش تلاش کنید..
      من خودم رو بالاخره ۳فروردین جمع و جور کردم.. ۳ماه فقط وقت داشتم.. پرستاری تهران یا کرج میخواستم.. و تنها دلیلی ک الان اونجا نیستم بومی‌گزینی‌عه.. علوم‌پزشکی البرز بومی‌ها رو تا ۱۲هزار منطقه۲ قبول میکنه.. من ۷۳۰۰ منطقه۲ شدم و فک میکردم ک خب بومی گزینی نهایتا ۲-۳هزار تاثیر بذاره.. اگه میدونستم تا این حد تاثیرش زیاده.. بیشتر میخوندم.. تا رتبم بهتر شه.. و جایِ یزد.. کرج قبول شم..
      ولی بازم میگم.. خدا رو شکر.. یزد هم خیلی دانشگاهِ خوبی داره.. هم خیلی بیمارستانایِ خوبی داره.. ضرری نکردم.. و کلهم خیر
      ۹۹:
      بنا ب دلایلی.. من عید رو درست حسابی نخوندم.. و از دست دادم.. و تا حتی سرِ جلسه‌ی کنکور.. اینجوری بودم ک اگه فلان روز درس خونده بودی آلا این سوال رو بلد بودی..
      بچه‌ها خیلی مهمه ک روزی رو از دست ندیم.. و هرروز بخونیم و تلاش کنیم برا هدفمون.. ولی اگه ب هر دلیلی حتی شده یک ماه رو از دست دادین.. بذارین اون یک ماه همونجا بمونه.. دستتون رو بذارین رو زانوهاتون و از اول شروع کنین.. نا امیدی مهلک‌ترین سمِ این راه و تمامیِ راه‌هاست

    14. Top | #44
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      فک کنم همین..
      باز اگه چیزی یادم اومد میگم..

    15. Top | #45
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      دوستان کنکوری ای که حداقل یکبار مسیر رو تا آخر طی کردن
      فارغ ازاینکه نتیجه ای که گرفتید ، داخل این تاپیک درقالب یه مصاحبه ی کوتاه و مفید تجربیات تون رو به یادگار بذارید

      مسیر کلی کنکورتون به چه شکل بود؟
      اگه برگردید به گذشته چه کارهایی رو انجام میدید و چه کارهایی رو انجام نمیدید ؟
      اشتباهاتی درطی این مسیر داشتید چه درسی چه غیردرسی چیا بودن ؟
      کارها و تصمیمات و عادت هایی که براتون مفید بود و به پیشرفتتون کمک کرد چه چیزهایی بودن؟

      یا هرپرسش و مطلبی که خودتون دوست داشتید و حس میکنید به کسی کمک خواهد کرد رو بنویسید.


      از اونجایی که داخل انجمن فقط مصاحبه با نفرات برتر صورت میگیره ، داخل این تاپیک میتونیم مختصری از تجربیات و توصیه های کنکوری ها از همه رنج رتبه و نتیجه ای رو شاهد باشیم


      طبق تجربه ای که از نوشتن تاپیک zeroنامه داشتم ، تجربیات و حرفا و توصیه های شما قطعا بدرد یسری ها خواهد خورد و حتی میتونه مسیر یک نفر رو خیلی تغییر بده ، پس برای پربار شدن تاپیک چنددقیقه ای رو از دل و صادقانه برامون تایپ کنید

      سلامت و موفق و سخت کوش باشید
      سلام و خسته نباشید و عرض تبریک به همه بچهایی که قبول شدن...
      من سال دوم قبول شدم ینی یه سال پشت کنکور همون هفته بعد کنکور شروع کردم به خوندن مجازیم فقد واتساپ و انجمن بودم تو تاپیک
      (http://forum.konkur.in/thread75154.html)گزارش کار خودمو میدادم و تا اخرش خوندم.
      اگه برگردم عقب بیشترررر تخصصی ها رو میخوندم زبان رو ول نمیکردم جمع بندی رو قوی تر انجام میدادم.
      من بیشتر اشتباهاتمو سال اول انجام دادم:خواب کم،ساعت مطالعه بالا و نجومی،برنامه ریزی فضایی،جواب تلفن دادن پشتیبان قلم چی،پیوسته نخوندن،منابع زیاد داشتن،بعد عید ول کردن،جمع بندی ک اصن نمیدونستم چیه،تفریح نداشتن،بیشتر برای مدرسه خوندن...فک کنم همینا بودن.سال دوم ۹۵درصدشون رو مرتکب نشدم چون بعد کنکور همه اینارو رو کاغذ نوشتم گفتم نباید اینکارارو انجام بدی اسکول.
      کارایی که تاثیر داشت:کتاب غیر درسی خوندن،به حرف بقیه که فاز منفی میدادن اهمیت ندادن،قطع ارتباط با دوستان مدرسه و فامیل (کلا یه سال تو لاک خودم بودم)،حجم درسارو خیلی تیکه تیکه کرده بودم برای همین خسته نمیشدم،کرنومتر گرفتن،برای هر درس،فقطططط یه منبع کار کردم.
      پ.ن:
      همونطور ک خیلیاتون میدونید من خیلی مشکلاتتتت خانوادگی داشتم و خیلی فشار روم بود ولی کم نیاوردم بازم تلاش خودمو کردم و به هدفم رسیدم.امیدوارم شماهم موفق باشین:
      ممنون از همه کسایی که تو این راه کمکم کردنyahoo (8):
      ویرایش توسط indomitable : 06 مهر 1400 در ساعت 11:40

    صفحه 3 از 6 نخستنخست ... 234 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن