خوابگاه دانشگاه، شاید یک تهدید جدی برای تو

[AMIRREZA_RAHMANI]

خب سلام امیدوارم تایم های غیر اساسی در اینترنت باشید و رکورددار مدت زمان آنلاین در سایت نباشید.
می‌خوام درمورد خوابگاه دانشجویی براتون بنویسم،( مثلا یک خوابگاه دانشجویی در تهران) شبیه زندان میمونه، یه ساختمون بزرگ پر از پله و راه رو و اتاق های حدودا ۱۰ متری که اغلب ۲ تخت خواب دو طبقه ( برای ۴ نفر ) که بعضی وقتا دو نفرم اضافه میشن و زمین می‌خوابن و اینطوری ۶ نفر در یک اتاق حدودا ۱۰ متری هستید، اینکه هم اتاقی هاتون کی باشند و چی باشند در مرحله اول غیر قابل پیش بینی و رندوم است یعنی امکان داره در یک اتاق مثلا ترم ۶ علوم سیاسی اهل تبریز، ترم ۱ مدیریت بازرگانی اهل همدان، ترم ۳ زیست شناسی گیاهی اهل اصفهان، ترم ۷ جامعه شناسی اهل زاهدان و ... وجود داشته باشد، خب حالا جذاب شد، شما برای اولین بار در اتاقی قراره زندگی کنید که همه جور آدم توش هست، اینکه در مسیر راه چی میشه نمیشه، به رفتار، میزان وفق پذیری شما به اتاق، میزان گذشت و صبر و تحمل و ... بستگی داره، امکان داره شما حساس باشی و سر هر موضوعی دعوا رخ بده و کارتون به حراست خوابگاه برسه یا خیلی چیزای دیگه، پس سعی کنید خودتونو با محیط وفث بدید، اگر ترم یکی بودید و وارد اتاقی با ترم بالایی شدید بی شک انگیزه و اهداف شما را در مرحله اول مورد تمسخر و حمله قرار میدهند و ۴ ۵ دقیقه به شما میخندند، طبیعی است نوبت شماهم میشود که ترم بالایی شوید و همین بلا رو سر ترم یکی که میبینید آورید!
آشپزخانه نسبتا بزرگی در هر طبقه وجود دارد با چند اجاق و ظرف شویی که میتونید استفاده کنید، هر اتاق معمولا باید یک یخچال داشته باشه مثلا تخم مرغ هارو بذارید اونجا، البته امکان داره بخوابید صبح پاشید ببینید یخچال رو بچه های طبقه بالا اومدن ساعت ۴ صبح بعد از گشنگی بازی مافیا، خالی کرده باشند و نیمرویی زده اند ! طبیعیه حساس نباشید !
مثال از خودم، البته بگم الان رفیقای درجه یک همیم ! یه تبریزی داشتیم تا طلوع آفتاب سریال فرندز میدید و هی میخندید و اصلا براش مهم نبود کسی خوابه یا نه چون هدفون تو گوشش بود، یه لرستانی داشتیم یهو ساعع ۳ لامپ سمت تخت خودشو روشن میکرد و نمایشنامه اتللو رو میخوند و پچ پچ میکرد و مته به مغز من میزد ! یه ارومیه ای داشتیم دانشجوی حقوق بود یه دفعه وسط خواب بیدارمون میکرد مارو تهدید میکرد به ورود به عنف و ضرب و شتم :/ در کل روانی میشید و باید خیلی به خود و اعصاب خودتون مسلط باشید.
توی خوابگاه خودتونید و خودتون! دیگه کسی نیست براتون غذا درست کنه! یا باید غذای دانشجویی بگیرید که خیلی آرزونه، یا خودتون درست کنید،یا سفارش بدید، دیگه کسی نبست لباساتون رو بشوره ! اگه خوابگاه ماشین لباسشویی نداشته باشه خرید یک لگن یا تشت پلاستیکی رو فراموش نکن :/ دوری از خانواده و دوست و رفیق هم شهری و فامیل و حس غربت و تنهایی و بغض و ... در اوایل خوابگاه طبیعیه .
ورودی خوابگاه توسط نگهبانانی کنترل میشه و شما برای ورود معمولا از کارت خوابگاه یا اثر انگشت استفاده میکنید که ساعت و روز ورود و خروج ثبت سیستمی میشه، برای ما پسرا تا ساعت ۱۲ شب و دخترا تا ۹ شب میتونستند بیرون باشد و ورود بعد از آن اگر تکرار می‌شد توسط حراست به خونواده در شهرستان اعلام میشد : )

خب از اینجا به بعد شاید به مزاج خیلیا خوش نیاد و باز منو قضاوت کنید و حمله، می‌خوام درمورد خوابگاه دانشگاه خودم بگم، اطلاعات رو صرفا این جهت میگم که بررسی و فکر بشه، در جایگاهی نیستم درست یا غلطش رو تایید یا تکذیب کنم، پس بدون شاید خوابگاه توهم این چیزا توش بود و وقتی اولین بار دیدی تعجب نکنی.

پسرای زیادی درگیر مواد مخدر مثل گل هستند, سیگار که پایه ی ماجراست، تک و توک مشروبات الکلی توی فریزر پیدا می‌کنی و تهیه‌ش خیلی سخت نیست، پسرا تو فازای اینکه برن یه گوشه اهنگ بیلی ایلیش بذارن و به افق خیره شن و تفکرات عجیب خودشون رو در حالت مستی بگن، زیاد میبینی، معمولا شاغل نیستن و افسردگی عجیبی دارند و از بی پولی رنج میبرن و الاف میچرخن که بیکار نمونن، درس و مشقم فقط شب امتحان!
درمورد دخترا از این جهت میگم که ما دوستای زیادی داشتیم و چون خوابگاه ما نزدیک دخترا بود، اطلاعات رو دریافت میکردم.
خوابگاه دخترا متفاوت از پسراست، خب اونجا فقط ورودی خوابگاه آقاست و دیگه آقایی نمی‌بینی و همه خانم اند، البته تعمیر کار ها و نیروهای تاسیسات آقا هستند.
دخترا در محیط خوابگاه راحت لباس میپوشند( مثل پسرا) مثلا شلوارک و تاپ و ... یه چیزی عادی محسوب میشه، اینکه چی میشه چی نمیشه تعداد کمی از دخترای خوابگاهی دچار تغییر در گرایشات جنسی خود میشن و به اصلاح همجنسگرا میشوند و شاید شاهد چیزایی باشی و شاخ در بیاری، پس اگه دیدی یه لباس خوشگل پوشیدی و داری توی راهرو راه میری و یکی اومد بهت یچی گفت و درخواستی کرد، تعجب نکن، اگه در تمایلاتت نبود از الان براش جوابی آماده کن تا بتونی از حق و حقوق خودت دفاع کنی، اگرم بود که دیگه خوددانی :/ سیگار و گل و مشروبات الکلی هم در محیط دختران یافت میشه اما نه به اندازه پسرا، ولی سیگار زیاد میبینی، اگه سیگاری نیستی سعی کنی اتاقت افراد غیر سیگاری باشند اما اگر توجه نکنی خودتم سیگاری میشی :/
دیگه خسته شدم سعی کردم مهمارو بگم

حالا فکر کن همه اینا توی دانشگاه ما رتبه های برتر و درسخونا و جورایی نخبه های کشوری ان البته این یک توهم است.

درمورد عشق و عاشقی هم توی دانشگاه میگم )

اگه سوالی یا تجربه ای داری برام بنویسید
مرسی مثل همیشه

[mohammad.81]

خیلی ممنون از تگ کردن
بله با حرفاتون موافقم و خوابگاه مناسب هر کسی نیست(مهمترین فاکتور برای انتخاب خوابگاه برونگرای بودن حتی خیلی کم چون درونگرا ها معمولا جور در نمیاد!)
در مود اون بخش ترویج همجنسگرایی در بخش بانوان هم بنده کمی شنیدم(از منبع موثق) و اینکه همین!

[moi]

الهی شکر توی شهر خودمم وتوی اتاق خودم.من اصلا برای اینجور محیطها ساخته نشدم

[thanks god]

زندگی سخته رفیق ، زندگی و نظام طبیعت به شما نگاه نمیکنه ، قوی باشی و براش مفید باشی تا ی اندازه ای بهت میرسه و زنده نگهت میداره ولی بخوای ضعیف باشی آروم آروم خوردت میکنه

لعنت بهش

این قانون طبیعت که تماما بر پایه ناعدالتی هست رو انسان ها میخوان خوب نشونش بدن ، این قانون حاکم بر کل نظام هستی ، حتی یک آهو هم نتونه خودش رو نجات بده ، به بدترین شکل توسط دیگر حیوانات شکار میشه ♥

پس باید قوی بود و شرایط رو تحمل کرد

[farshidfouladi]

راستش حرفایی که زدید شاید در بین معدودی از دانشجویان وجود داشته باشه ولی کلیت نداره اصلا.
ما هم خوابگاه رفتیم و کلی دوست خوب پیدا کردیم درسته کلی سختی کشیدیم و یه وقتایی بود که مثلا یکی میخواست بخوابه و یکی دیگه میخواست توی تختش فیلم ببینه و اینجور مثالا ولی در کل به نظرم یکی از شیرین ترین تجربه های آدم دوران دانشجویی و خوابگاهه و به معنای واقعی یه دانش آموز خام به یه آدم کار بلد و با تجربه تبدیل میشه...
راستش من الان آرزومه دوباره برگردم عقب و بیشتر لذت ببرم از زندگی دانشجویی.
و اینکه به نظرم حرفاتون دیگه زیاد از حد منفی بود و اینکه زندگی خوابگاه قشنگیای خودشو داره

[mr.masomi]

چقدر فاز منفی
هرچیزی یه بهایی داره رفیق و هیچ جای دنیا نیس که همه خوبا رو با هم داشته باشن
بنظرم جای غر زدن از شرایط موجود رو این تمرکز کن من توی این شرایط بد چیکار کنم که از خوابگاهم لذت ببرم و همچنین روی مهارتی به اسم تاب اوری یا resilience کار کنید چون خوابگاه دانشگاه اخرین مشکلی نیس که تو زندگی دست و پنجه نرم خواهی کرد باهاش و اگه تاب اور نباشی شمایی که دیدت به یه خوابگاه اینطوره تو چالشای زندگی کم میاری

[mahdi_artur]

آفرین بالاخره یه تاپیک به درد بخور زدی :-)

البته گل و مخدر که نه ولی قلیون و سیگار روتین هر خوابگاهیه. پیشنهاد میدم از همون روز اول اگه گیر هم اتاقی مافنگی افتادین گزارش بدین (البته وقتی مطمئن شدین که زیاد میکشه و درگیره) اما قلیون و سیگار چیزیه که کرم از خوده طرفه اکثرا که سیگاری و قلیونی میشن و بعده یه مدت عادته معمولا از حالت تفریح در میاد و شدید میشه. اوایل به هوای حکم زدن دور هم قلیونی هم چاق می کنید ولی بعده یه مدت هر جا رسیدی میخوای در بیاری یه قلیونی هم بزنی . اگه کرم این کارو ندارین که چه بهتر اگرم دارین چند بار سیگار گیاهی دود کنین (پیشنهاد=سیگار مرزنجوش)

[Sorry]

خدایا بسه دیگه

[mohammad.81]

ترویج همجنسگرایی؟؟؟؟
میشه بگی چجوری میشه همجنسگرایی رو ترویج داد؟؟
فکر نمیکنید جامعه ما به شدت بسته تره و اونا تو کار خودشون هستن؟؟ولی ما نمیخواییم واقعیت هارو ببینیم؟

یکی از دانشگاه های یکی از شهر های استانمون سه نفر رو اخراج کردن(نمیتونم اسم بیارم) ولی تحویل مقامات قضایی ندادن(خودتون میدونید جرمش چیه اگر 4 بار به بالا انجام داد!)
به هر حال این عمل ضد ارزش و ضد هنجار کشوره(اکثر افراد جامعه هم مخالفن)،اگر هم یه درصد میخوان انجام بدن ،کسی جلوشون رو نگرفته (به هر حال قانونه) فقط در خفا یا مهاجرت(مثل این میمونه که بگی پلیس هر کسیو که مشروب بخوره دستگیر میکنه!قطعا اینطور نیست و پلیس حتی اگر هم بدونه کیا مشروب میخورن بخاطر یکی دوتا بطری وارد عمل نمیشه و اکثرا سازنده اونارو و موارد خاصی مثل پارتی و اینا وارد عمل میشه(البته دهه شصت و کمیته و اینا قضیه فرق داشت...)
اونا رو هم همخوابگاهاشون لو دادن...

[Calvert]

این قسمت همجنس دوستی که گفتی برای پسرا هم ممکنه اتفاق بیوفته یا مختص دختراس؟

[mahdi_artur]

مخالفم به شدت با گزارش
چرا؟؟
با گفت و گو همه چی حل میشه اگه حل نشد شاید گزارش

قوانین سیگار کشیدن که رعایت کنن سیگاریهای عزیز و کلاس کاری رو پایین نیارن:

1) در فضای بسته و عمومی کشیدن سیگار ممنوع
2)تعارف سیگار به فرد سیگاری ممنوع حتی به درخواست خود فرد { یه بار یکی از دوستام ازم سیگار خواست یدونه سیلی خوابوندم زیر گوشش الآن هر وقت من رو میبینه تشکر میکنه ازم }
3)چسدود ممنوع
4)کسی که میره جنگ شمشیرش رو هم خودش میبره پس در نتیجه از کیسه خودتون ولخرجی کنید نه از پاکت سیگار دوستتون
5)معتادش نشید / خودتون رو به چیزی وابسته نکنید کلا چه سیگار چه چیز دیگه چون تبدیل به نقطه ضعفتون میشه

داداش معمولا با معتاد حرفه ای نمیشه به نتیجه رسیدطرف وسایلتم واسه موادش ممکنه آب کنه
ولی معتاد بد و خوب داریم یه سریاشونم خیلی با معرفتن مثلا سردرد شدید داری طرف شیره شب شو هم میده بهت تا تو بکشی بهتر شی ولی خب در نهایت ضرره چه خوبش چه بدش

در مورد قوانینتم امیدوارم عملی بشه ولی خب این روزا واسه کلاس کار دیدم که هم صنفی ها روی آوردن به کشیدن پشگل گاو و گوسفند ! دیگه چسدود پیشکش..

[mohammad.81]

1)اشتباه کردن . البته خوب چاره ای نداشتن
2)اکثر جامعه؟؟ اکثریت اقلیت نیست / امار گرفته اید آیا از 85 ملیون نفر ؟؟اصلا ایا میتوانید در این مورد نظر خواهی بکنید در این کشور؟؟
3)خیر . کسی که مشروب میخوره جرم نمیکنه و کسی که مشروب میسازه هم جرم نمیکنه / تو کشور ترکیه من رفته بودم دوستم مست بود پلیس دیده بود مست هستش سوار ماشین کرده بود و اورده بود کنار خونشون پیاده کرده بود تا اتفاقی براش نیافته / حتی ماشینش رو هم تا خونه اورده بودن خودشون تا تصادف نکنه / اونوقت اینجا ......
تفکر تفکر و اندکی تفکر
دنیا فقط ما نیستیم و دنیا فقط قوانین ما نیست اونهم قوانین غلط / و انسانها متفاوت اند

1-قانونه
2-قانونه
3-قانونه (اگر دست همتفکران شما تغییر میکند راه باز جاده دراز...)

[_Joseph_]

1-قانونه
2-قانونه
3-قانونه (اگر دست همتفکران شما تغییر میکند راه باز جاده دراز...)

اشتباهه
اشتباهه
اشتباهه
تغییر اگه نمیتونم بدم
ولی میتونم که قبولش نکنم و نزارم عقیده شون تفکرم رو ازم بگیره

چرا نمیگید سالانه چند نفر در اثر مصرف مشروب الکلی غیر مجاز مسموم میشن و جانشون رو از دست میدن؟؟؟

[mohammad.81]

اشتباهه
اشتباهه
اشتباهه
تغییر که نمیتونم بدم
ولی میتونم که قبولش نکنم و نزارم عقیده شون تفکرم رو ازم بگیره

وقتی نتونی تغییرش بدی مجبوری خودتو یا وقف بدی یا سکوت پیشه کنی و طرز فکر خودتو در خفا داشته باشی.
یا اینکه برای تغییرش مبارزه کنی.
اشتباه یا درست بودنش هم من حقوقدان نیستم...

[Khazan1]

حقیقتا دسشوری های مدارس(به یاد جناب خان) خود مرکز ام الفساد می باشند(چه دخترانه و چه پسرانه)
دانش آموزان در مدارس ماریجوانا و گل بر بدن زده و به فضا می روند و هر نوع خراب بازی که بگویی در می آورند (معلم ها هم می دانند و گویی کاری از دستشان بر نمی آید)
کلا منظورم اینه فقط تو دانشگاه نیست.تازه ما مدرسه دخترونه بودیم پسرا که دیگه هیچی....
آدم باید خودش خوب باشه این چیزا همه جا هست.(می خوام تو دانشگاهای تهران که خیلی از رشته هاشون بچه مایه دارن(مخصوصا شهید بهشتی)این اتفاقا نیفته)
وِلَ کن