وای وای مرسی عالی بود
والا من توی این چهار سال که میام قلم ؛ اینقدر افت و پیشرفتم رو دیدم که دیگه انصافا نه افت ها ناراحتم میکنن و نه پیشرفت های عجق وجق اعتماد به سقف میدن بهم ! توی این وانفسای غیرحضوری فقط درصد مهم است و بس ! و اینکه واقعاااا ما الان که هنوز کنکور ندادیم ؛ اگه وضعیت بد درسی مون رو ببینیم بهتره تا روز کنکور گند بزنیم ... موافق نیستین؟(البته به شرط اینکه برای بهبود نقاط ضعفی که توی آزمون ها متوجه شون شدیم تلااااااششش کنیم)
من ذاتا آدم بسیییاااااااررررر منعطفی هستم
تازه وقتی نتیجه م بد میشه بیشتر روحیه می گیرم ! چون یه رقیب پیدا می کنم و اون رقیب کسی نیست جز خودم!
و اما درمورد رقیب درسیییییی..... بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران!!!! متاسفانه هیچ دوست خوبی ندارم از این لحاظ . یه سری شاسگولن همگی . اما حالا که اینطوره همین امروز و فردا می خوام برم مشاور بگیرم
د مورد ریاضی باهاتون موافقم . یه واحدی باشه بهتره . چون ترکیب و ... هست
ویرایش توسط ژوپیتر : 20 خرداد 1400 در ساعت 19:32
بچه ها فکر کنم نتونستم منظورم رو خوب برسونم . پس بذارین شفاف سازی کنم .
اولا که من چندین و چند ساله که قلمچی میرم و درصد ها و ترازام هم در حد متوسط ( اختصاصی ها ۵۰ یا ۶۰ و عمومی ها ۸۰ یا ۹۰) هستش . با آزمون دادن بیگانه نیستم و بقول دوستمون شاید بیشتر توهم فراموشی دارم تا خود فراموشی مطالب رو !
ضمن اینکه امکااااااانننن نداره تابستون رو قلمچی نرم .
من یه سری رفیق داشتم توی سال دهم که زیاد با آزمون دادن و رقابت حال نمی کردن و می نداختن تقصیر قلمچی و هی انرژی منفی به من وارد می کردن منم اومدم چنتا برگه آوردم و هرررررچیییی از مزایا و معایب آزمون قلمچی دادن به ذهنم می رسید رو نوشتم تازه از بقیه هم مشورت گرفتم ! با خودم گفتم سبک سنگین می کنم اگه معایب بیشتر بود اصلاااااااا کلا بیخیال قلمچی میشم . بعد که منطقی نگاه کردم دیدم که مزایا بر معایب می چربد ! و آزمون رو انتخاب کردم
اگه خواستین عکس یادداشت هوم رو براتون آپلود می کنم . (خطم افتضاحه)
و اینکه من اصلا سراغ کاری نمی رم که نتونم براش دلیل منطقی پیدا کنم . حتی اگه همه انجامش بدن یا ندن.
این شعره خیلی منو یاد قلمچی می ندازه(وقتی نتایج آزمون رو می بینی !)
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
ویرایش توسط ژوپیتر : 20 خرداد 1400 در ساعت 19:25
در همین موضوع درس ادبیات برات میگم که
وقتی مهر ماه بود و بعد اون ( تقریبا تا جایی که یه حد نصابی ادم اطلاعاتش نرسیده « هوش ادبیات و دامنه لغات و شعر خوانی و اینا» )هی سر کوفت میزدم به خودم که چرا قلم رو نمیتونم بزنم در این درس! اما بعد گذشت یه زمانی که تقریبا میشه از اسفند اینطرف
واقعا هر کدوم از سوالاش ابکی از اب درمیاد و حتی به سخت ترین های اون زمانم که نگاه میکنم میبینم که جواب درست معلومه!
چرا؟ چون اون زمان بلد نبودم که بخوام ازمون بدم! چه این درس چه شیمی چه زیست و.... اینکه واقعا از مهر بخوای بری ازمون بدی یه جور کار اضافیه! چون انگار میخوای یه جوانه گیاه رو از همون اول به چلنج بکشی!
همین که کسی بتونه کم بیش با بودجه های یکی از ازمون ها جلو بره ازمون نده هم خسران بزرگی نکرده! از اردیبهشت اونقدر ازمون میدی که حالت به هم میخوره!! رضا امیر راست میگه اگر ازمون ها استاندارد بود یه حرف ولی الکی دارن بولد میکنن چرا باید یه روزتون ( جمعه) و یه هفته بعد اون رو به خاطر خراب کردن دپ بشین؟
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
و اما اینکه این پروسه اونقدر برای دانش اموز مهم و حیاتی جلوه داده شده ( که نیست) ، در حد پیشنهاد از تجربه دیگران استفاده میکنن . نه راهکار .
و در اخر اونی رو پیاده میکنن که به نظرشون درست بوده!
از طرفیم متاسفانه نسل امروز انعطاف و نبوغ رو چپوندن با اجرای دستشویی به ستون خونه و خداحافظ! یعنی چون رتبه 1 فلان سال این کتاب ( مثلا اناری) رو خونده منم باس بخونم . اخرش هم یارو هیچ شِتی نمیشه...
خود من همه میگفتن که عاقا سبطی کتاب دستورش مضخرفه ولی من گوش نکردم رفتم خریدم و خودم تجربه کردمش
متاسفانه چه در کنکور چه در مقاطع بالا و پایین یاد نگرفتیم تجربه دیگران رو نربان کنیم! فقط احساس میکنیم که یکی میخواد ما رو بکوبه زمین و رقیب حذف کنه ( گرچه 90 درصد مواقع هم همینه)
اما یه مسئله رو خیلی خیلی بزرگ نکنید ، والا بلا کنکور هم رد میشه میره! پشتش همه هیچی نیست . نگاهی به این دانشجو ها بکن ، همه یه مشت افسرده و ماشین جزوه نویس . اوهام و تصورات رو بریزین سر مشاورا و دبیران که همه چی رو به خاطر بازارشون بولد و کار رو سخت جلوه میدن
قول میدم نه تجملات خاصی میخواد نه هزار کوفت و بند بساط! کسی که 10 ماه جمع کنه از همه چی ( که ما نکردیم) و عمیقا چیزی رو یاد بگیره ( ولو با تست کم) موفق میشه . میگفتن به یکی که الان میخوای بری مکه و یه سنگ هست که از هفت اسمون اومده و فلانه و بهمانه از زمین نیست و...
طرف شگفت زده شد که برم ببینم چیه ؟ رفت دید، گفت همین؟ اینکه همون سنگ سیاهیه که کوه دهات ما هم داره!
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
کاملا حرفتون رو درک می کنم دقیقاااااااااا همین حالت رو من سال دهم توی درس ریاضی داشتم . همش هی می گفتم سخت میارن سخت میارن سخت میارن سخت میارن !!!! درصورتی که مشکل از من بود نه از سوالات . و بعدا واسه هر آزمون هی منتظر بودم که سوال سخت بیارن ولی واقعا دیگه سوال سختتتتت درکار نبود ...
ضمن اینکه منظورتون دقیقا از سوالات غیر استاندارد چیه؟ سوالات سخت ؟! فعلا که کنکور ۹۹ که از همه آزمون های آزمایشی (نه فقط قلمچی) غیر استاندارد تر بود از این لحاظ
و اینکه آدم خیلی انعطاف پذیریم (قانون جذبی نمیگم دارم جدی میگم) و به خاطر خراب کردن آزمون دپرس نمیشم.
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
میدونی داری درس خوندن رو خیلی واسه خودت سخت میکنی اگه فکر کنی که درس خوندن هم یه فعالیت مثل تلوزیون دیدن غذا خوردنه و ... اس خیلی اسون میشه.. من خودم یه مدت با همین تفکر رفتم جلو و دقیقا توی همون بازه بیشترین پیشرفت رو داشتم
و اینکه اگه تو چن مدت بشینی درس بخونی بعدش دیگه واست میشه عادت و مث روزای اول اذیت نمیشی و وسوسه های شیطانی گریبان گیرت نمیشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)