زیبا و قابل تامل .
می دونین اشتباه من چیه ؟ اشتباه من اینه که نمی دونم اشتباهم چیه !
من خیلی پزشکی رو می پرستم ... اما نه به خاطر پول ، نه به خاطر پرستیژ ، نه نگاه مردم، نه نگاه خانواده .
من پزشکی رو می پرستم به خاطر لذت کشف کردن ! کندوکاو و جستجوی اسرار خلقت . چیزایی که اونقدر پیچیده ان که دلم می خواد تمام زندگی بی ارزشم رو صرف شناخت اونها کنم . من عاشق پزشکی ام ولی خدایی نه به خاطر اینکه بهم بگن خانم دکتر . بلکه به خاطر اینکه می خوام زندگیم رو صرف شناخت ناشناخته ها و اسرار آمیز ها بکنم . صرف کشف ماهیت انسان !
بعضی از دوستام که رشته شون تجربی نیست در مورد این بهم می گفتن که پزشکی اصلا شغل متوعی نیست و کسل کننده س و .... اما من خیلی باهاشون مخالفم . من تنوع و شگفتی در چیزهای انتزاعی می بینم . انگار تشخیص هر بیماری کشف هر ناشناخته جدیده !
من از بچگی خیلی کنجکاو بودم و عاشق تحقیق ، علاقمند به هر زمینه ای از علوم
از فیزیک و نجوم گرفته تا باستان شناسی و تاریخ ، از شیمی گرفته تا زیست شناسی و ریاضی ! از زمین شناسی تا جغرافیا ! علایقم خیلی گسترده و متنوع ان . قبلا دلم می خواست فضانورد بشم ! حتی به دانشمند شدن ، نویسنده شدن و کار توی آزمایشگاه هم فکر کردم
اما در نهایت راهم رو انتخاب کردم . قبل از اینکه رشته تجربی رو انتخاب کنم یه کم می ترسیدم! با خودم می گفتم وای نکنه نظرم عوض شه ! نکنه پشیمون شم ! نکنه لیاقتش رو نداشته باشم ! اما وقتی واردش شدم .... وقتی اونقدر دیدم نسبت به هستی بیکران و دروازه ورود به بیکرانه های هستی (علم) عوض شد ؛ فقط یه چیز رو فهمیدم ... اینکه بهترین انتخاب زندگیم رو کردم ... مطمئنم این در نهایت همون احساسی خواهد شد که نسیت به پزشکی دارم . چون الان هم همون استرس ها رو دارم !
بی صبرانه منتظر رفتن به دانشگاهم.... ولی خب دوره دبیرستان رو هم خیلی دوست دارم و سعی می کنم با لذت بگذرونم . ولی آه دانشگاه ! دانشجویی ! زندگی مستقل ! زندگی جدید ! مقاله نوشتن ! بحث های عمیق درسی کلاسی ! کنفرانس ! کتاب های گنده گنده ! شب و روز درس خوندن ! تشریح ! آزمایشگاه ! من واقعا عاشقشم ....