----
کدومشون؟فقط میدونم احتمالا آبیه فیزیک خیلی سبزه
"دردی که انسان را ب سکوت وا میدارد
بسیار سنگین تر از دردیست
ک انسان را ب فریاد وا میدارد!
و انسان ها فقط به فریاد هم میرسند
نه به سکوت هم.."
فروغ فرخزاد
تجسس در عکس های دوستمان که ببینیم چه میخواند و از کدام انتشارات کار خوبیست؟
کاری که اغلب دخترا میکنن و نمیدونم چرا
یه زمانی به کلاسی میرفتم که مختلط بود ! دخترا رو کمک درسیشون جلد کادو کشیده بودن که رفیقشون ندونه از کجاس
بعد ماهم میدیدیم صندلی رفیقمون لقه کتاب درسیمون رو میکردیم زیر پایه صندلیش!
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
و خدایی که در این نزدیکی
میزند لبخندی
به تمام گره هایی که تصور دارم
همگی کور شدند...!
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
شیشم ک بودم ی همکلاسی داشتیم با هم برا تیز میخوندیم :/
یادمه یبار بم گفت هر سوال جالبی دیدی برا منم بیار :/
منم هی براش سوال میبردم بعد ک بهش میگفتم خب تو چرا اینکارو نمیکنی میگفت سوالام در حد همین مال توعن و بلدیشون :/
اخرشم اون قبول نشد من قبول شدم(حس میکنم حقش بود :/
هنوزم همین شکلیع :// خیلی مرموز وار رفتار میکنه
اه یادم افتاد اعصابم خورد شد -_______-
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پیدا خواهیم کرد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم...
ماهم یه اینطوریشو داشتیم ک جلد کتاب تستاشو کاغذ کادو میکرد کتاباشو میذاشت بین خودشو دیوار که کسی نتونه بش دست بزنه یا خدا الان یه لحظه یادش افتادم
چقد بنده خدا سختی کشید تو دبیرستان ک کسی نفهمه چ کتابایی میخونه
بعد امار هممونو داشت که کی چ کلاسی میره و چ فیلمایی میبینه
و میگفت من فقط خودم و کتاب تستام هستیم و هیچکاری نمیکنم
اخرش معلوم شد تابستون با دبیر فیزیک خودمون دینامیک و حرکت رو بسته(همون قسمت نگاه به اینده آزمون همه درساشو کلاس گرفته بود )
جالبه بدونی اخرشم پزشکی قبول شد :/ ولی دانشگاه نچندان خوب
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
و خدایی که در این نزدیکی
میزند لبخندی
به تمام گره هایی که تصور دارم
همگی کور شدند...!
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پیدا خواهیم کرد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)