دوستان کسی میدونه اسم این کتاب چیه؟

[rz1]

ماهم یه اینطوریشو داشتیم ک جلد کتاب تستاشو کاغذ کادو میکرد کتاباشو میذاشت بین خودشو دیوار که کسی نتونه بش دست بزنه یا خدا الان یه لحظه یادش افتادم
چقد بنده خدا سختی کشید تو دبیرستان ک کسی نفهمه چ کتابایی میخونه
بعد امار هممونو داشت که کی چ کلاسی میره و چ فیلمایی میبینه
و میگفت من فقط خودم و کتاب تستام هستیم و هیچکاری نمیکنم
اخرش معلوم شد تابستون با دبیر فیزیک خودمون دینامیک و حرکت رو بسته(همون قسمت نگاه به اینده آزمون همه درساشو کلاس گرفته بود )
جالبه بدونی اخرشم پزشکی قبول شد :/ ولی دانشگاه نچندان خوب

یبار جواب ی تمرین فیزیک ننوشتم ب یکی گفتم کتابت میدی بنویسم /کتابش دستش بود گف ن همین و رفت

[Mina_medicine]

یبار جواب ی تمرین فیزیک ننوشتم ب یکی گفتم کتابت میدی بنویسم /کتابش دستش بود گف ن همین و رفت

وای برگامممم
همه برگام از این همه رک بودن ریخت
مو تا نفهمم طرف کامل نوشتشه و یادش گرفته ولش نمیکنم

[rz1]

وای برگامممم
همه برگام از این همه رک بودن ریخت
مو تا نفهمم طرف کامل نوشتشه و یادش گرفته ولش نمیکنم

می همه مث مو و تونن؟؟؟؟؟؟ دور خومون گشتم

[Mina_medicine]

به حق چیزای ندیده و نشنیده ... البته اینکه نذاری کسی کاراتو بفهمه یه امتیاز محسوب میشه و ۹۰ درصد مواقع هم اونا برنده ان

منم تازه فهمیدم اینو
اطرافیانت اگه خوب نباشن هرچی بیشتر بدونن دربارت واقعا آسیب میزنن بت
مخصوصا جوی مث رقابت دبیرستان که غوغاس
البته کلاس ما اصن ایطوری نبود و کسی کار کسی نداشت و دروغ نمیگفتن زیاد
به جز افراد خاصی که کاملا شناخته شده بودن
ولی این که کتابتو قایم کنی و اینجور چیزا یکم تنگ نظریه
کتاب کتابه دیگه
هرکسی میتونه بره بخره و داشته باشه

[Mina_medicine]

می همه مث مو و تونن؟؟؟؟؟؟ دور خومون گشتم

جوووون مونم دورت گشتومممم
چیش حسودلت کوووور

[rz1]

جوووون مونم دورت گشتومممم
چیش حسودلت کوووور

قضات بخره تو سر حسودلتتتتتت

[Mohamad_R]

---

نه بابا این سلول غشا دارد و ما نفس میکشیمم جزو نکته های مهم همون دفتر کیتی بودن
تو کتابم فقط با دو رنگ هایلایتر زیر کلمات نه چندان مهم برای گمراهی خط کشیده بودم
اره واقن خداروشکر ک همکلاسم نشدی همکلاس من شدن لیاقتی میخواد ک سعادتش نصیب هرکسی نمیشه

اره واقعا لیاقت میخواد به قدری گناه بکنی که خدا همون عذابش رو نازل کنه برات و با فریز جون همکلاس بشی !

البته اگه اهل مِشد بودم به جای این جواب چیز دیگه میگفتی !

[Mohamad_R]

واقعا جزو احتمالات خیلی معدوده که همچین فردی در دبیرستان پسرانه ظاهر بشه .

خدا شاهده مورد داشتیم دسمال کاغذی نداشته بغل دستیم رفاقت حکم کرده صفه کتاب درسیم رو پاره کنم بدم رفیقم استفاده کنه!
مداد نداشتم اون ننوشت تا من بنویسم ( البته گشاد بود)
کاغذ نداشت شماره بده پول دادم رو پول نوشت شماره داد

کمک درسی که اصلا قابل تعارف کردن نبود ! میگفتم مثلا ممد این کتاب شیمیت رو کی بیارم پس بدم؟ میگفت داش ببر بخون بعد کنکور بفروش پولش رو بهم بده خواستی !

دریای معرفت بود دبیرستان ما اصن و مطئنم دبیرستانای پسرونه دیگه

[high-flown]

واقعا جزو احتمالات خیلی معدوده که همچین فردی در دبیرستان پسرانه ظاهر بشه .

خدا شاهده مورد داشتیم دسمال کاغذی نداشته بغل دستیم رفاقت حکم کرده صفه کتاب درسیم رو پاره کنم بدم رفیقم استفاده کنه!
مداد نداشتم اون ننوشت تا من بنویسم ( البته گشاد بود)
کاغذ نداشت شماره بده پول دادم رو پول نوشت شماره داد

کمک درسی که اصلا قابل تعارف کردن نبود ! میگفتم مثلا ممد این کتاب شیمیت رو کی بیارم پس بدم؟ میگفت داش ببر بخون بعد کنکور بفروش پولش رو بهم بده خواستی !

دریای معرفت بود دبیرستان ما اصن و مطئنم دبیرستانای پسرونه دیگه

چقدردوران دبیرستان من برعکس چیزایی بودکه گفتی

[darling]

واقعا جزو احتمالات خیلی معدوده که همچین فردی در دبیرستان پسرانه ظاهر بشه .

خدا شاهده مورد داشتیم دسمال کاغذی نداشته بغل دستیم رفاقت حکم کرده صفه کتاب درسیم رو پاره کنم بدم رفیقم استفاده کنه!
مداد نداشتم اون ننوشت تا من بنویسم ( البته گشاد بود)
کاغذ نداشت شماره بده پول دادم رو پول نوشت شماره داد

کمک درسی که اصلا قابل تعارف کردن نبود ! میگفتم مثلا ممد این کتاب شیمیت رو کی بیارم پس بدم؟ میگفت داش ببر بخون بعد کنکور بفروش پولش رو بهم بده خواستی !

دریای معرفت بود دبیرستان ما اصن و مطئنم دبیرستانای پسرونه دیگه

تنها این مواردو بیرون دیدم اصلا داخل مدرسه قابل تصور نی برام

[Mohamad_R]

تنها این مواردو بیرون دیدم اصلا داخل مدرسه قابل تصور نی برام

مدرسه ما اخه فقط تابلوش نوشته بود مدرسه

محل نگهداری از یه عده عاق والدین و مشکل دار و وحوش بود

[Grand_Master]

من سمپاد میخوندم واسه همین رقابت بین بچه ها کمتر از مدرسه دخترونه نبود. نظراتو که میخونم خاطراتم یکی یکی از جلو چشمام رد میشه. پنهون کردن کتابا و کلاسا و ... هعی خدا

[mojtabay]

دخترا چقد عجیبن واقعا :/
یادمه کتاب میبردم مدرسه ک رفیقم بخونه و خودم میرفتم فوتبال بازی میکردم :/
یادش بخیر :/