خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 37
    1. Top | #16
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      خودم هفت هزار رو نیاوردم ولی ببینید هفت هزار آوردن به نظر بنده ربطی به تعداد تستی که میزنید نداره!
      بگذارید براتون مثالی بزنم:
      مقلا یه فردی کتاب فیزیک میکرو داره مبحث کاروانرژی رو کار میکنه و فردی دیگر یه جزوه با صد تست برای مثال!
      قصد هر دو نفر اینه که بعدش برن سراغ موج آزمون (که میدونید جز سختترین کتابهای بازار حساب میاد)،اون کسی که تعداد تست بیشتر زده شاید بیشتر غلط بزنه!
      شما برای هفت هزار بیارید باید مطمئن شوید که تمام درس هارو کاملا متوجه شدید(برای عمومی قضیه فرق داره).
      شما اگر مثال مبحث اسید و باز رو مفهوم رو بگیرید(چه با 50 تست چه 500 تست!)بازی رو بردید.
      حالا چطور برای مثال مفهوم رو بگیرید؟
      یا تجربه(که خب زود بازده نیست و درصد پایین موفقیت داره)،یا در درس خاصی استعداد خاصی داشته باشی(بزار روراست بگم،انیشتین هم کنکور بده باز استعدادش تو ریاضی و فیزیکه،تو زیست استعدادی نداره،پس این یعنی شما هم احتمالا تو یه سری مباحث استعداد دارید نه همه)،یا اینکه منبعی کاملا شخصی سازه شده و تم رفتاری و ذهنی شما در یک درس داشته باشید(که این هم یا به صورت شانس میاد یا تجربه مورد اول)
      امیدوارم مفید واقع بشود.

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali_12 نمایش پست ها
      سلام دوستان عزیز کسانی که توی قلمچی تراز بالای 7000 دارن درسها رو توی همون دو هفته میخونن یا اینها از قبل خوندن و تستهاشم زدن؟ اصلا رتبه برترهای کنکور چطور درس میخونن که ترازشون همیشه بالاست ؟ از قبل خوندن؟توی اون دو هفته زمان آزمون چی کار میکنن؟ بیشتر میخونن یا مدام تست میزنن؟مرور هم زیاد دارن؟ روش درس خوندشون چطوره و از کی استارت کنکور میزنن؟ تابستان سال قبل کنکور چی میخونن؟ البته منظورم از تراز بالا هم اینه که بدون تقلب و همیشه ترازشون بالا باشه نه اینکه یک بار 7000 و بار بعد بشن 6000. کلا روش درس خوندن اینطور افراد در سال کنکورشون چطوره؟با روزی چند ساعت آغاز میکنن و چطور ادامه میدن؟ نقشه راه کلی شون از اول تا روز کنکور چطوره ایا کلاس آنلاین میرن یا فقط خودشون؟چند تا تست میزنن؟ مرور؟؟؟ ممنونم

      سلام
      تراز 7000 صرفا یه عدده
      عددی که برای رسیدن بهش
      باید اعداد 5 تا 6999 رو رد کنی بعدا که بهش رسیدی نگهش داری و حتی افزایش بدی تا اونجایی که ظرفیت و زمان اجازه بدن بهت..

      همون طور که نقطه شروع تراز برای هر کسی با دوستش فرق میکنه دقیقا پیشرفت و پسرفت بعدش و نقطه پایانم همینطوره

      این که شما میگی همه رتبه های برتر با تراز n شروع کردن از بیخ غلطه. اتفاقا برعکس همشون از ترازای مخفی خیلی ضعیف شروع میکنن و پله پله میان بالا. منتهی ما این پیشرفت رو نمی بینیم. صرفا اعدادی رو می بینیم که در کارنامه آزموناشون ثبت شده. یه مثال میزنم: وقتی یه نفر پر تلاش باشه و خودشو از برنامه آزمونا جلو بندازه و یه دید فراکنکوری به قضیه برنامه های کانون و آزمونایی که شرکت می کنه داشته باشه چندین روز قبل از این که در آزمون فلان تاریخ قلم چی شرکت کنه درسای آزمون بعدی رو هم تست زده و یه تسلط عالی روی مباحث آزمون پیش رو و یه تسلط نسبی و شاید خوب هم روی مباحث یکی دو آزمون بعدی پیدا کرده. نتیجتا یکی دو تا آزمون جلو تر از بقیه در حرکته این به کنار. بخاطر تلاش و استمرار میتونه در کنار تست های زیادی که میزنه در طول اون دو هفته تازه از سه شنبه تا پنج شنبه قبل ازمون چندین بار آزمون همون روز رو شبیه سازی کنه برای خودش. اینه که زمانی که شما پنج شنبه هست و هنوز به کلی از مباحث نرسیدی اون آقا/خانم در حال تحلیل آزمون شبیه ساز خودش و مرور مباحث برای بار n ام هست.

      کسی که جلوتر از بقیه قدم بر میداره معمولا (شرط داره همیشه هم اینطور نیست) زود تر از بقیه هم به هدفی که داشته نزدیک میشه . تفاوت در نوع نگرشه در کنارش تلاش برای عملی کردن اون نگرش قوی تر و کارامد تر. بحث زیاد تست زدن و ... هم مهمه ولی فاکتور اصلی همون نگرشی هست که بالاتر گفتم + تلاش برای عملی کردنش. تست زیاد ، مرور زیاد ، پایه قوی و ... اینا ابزار کار محسوب میشن که باید هوشمندانه بکار ببری شون تا جواب بده بهت. وگرنه بیا من هزار نفر بهت نشون میدم که تست زیادی هم زدن ولی موفق نشدن باز به تراز 7 حتی نزدیک بشن. یا تعداد زیادی دانش آموز عالی با پایه قوی بازم نتیجه ای که باید رو از کنکور نگرفتن.

      کسی هرگز نمیداند
      چه سازی می زند فردا
      چه میدانی تو از امروز،
      چه میدانم من ازفردا،
      همین یک لحظه رادریاب
      که فردا قصه اش فرداست.
      ویرایش توسط mahdi_artur : 19 فروردین 1400 در ساعت 08:31

    3. Top | #18
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali_12 نمایش پست ها
      سلام دوستان عزیز کسانی که توی قلمچی تراز بالای 7000 دارن درسها رو توی همون دو هفته میخونن یا اینها از قبل خوندن و تستهاشم زدن؟ اصلا رتبه برترهای کنکور چطور درس میخونن که ترازشون همیشه بالاست ؟ از قبل خوندن؟توی اون دو هفته زمان آزمون چی کار میکنن؟ بیشتر میخونن یا مدام تست میزنن؟مرور هم زیاد دارن؟ روش درس خوندشون چطوره و از کی استارت کنکور میزنن؟ تابستان سال قبل کنکور چی میخونن؟ البته منظورم از تراز بالا هم اینه که بدون تقلب و همیشه ترازشون بالا باشه نه اینکه یک بار 7000 و بار بعد بشن 6000. کلا روش درس خوندن اینطور افراد در سال کنکورشون چطوره؟با روزی چند ساعت آغاز میکنن و چطور ادامه میدن؟ نقشه راه کلی شون از اول تا روز کنکور چطوره ایا کلاس آنلاین میرن یا فقط خودشون؟چند تا تست میزنن؟ مرور؟؟؟ ممنونم
      فقط همینو بگم که کسی که ترازش7000 به بالاس تو این انجمن وتایپیکا نیس...

    4. Top | #19
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط zhi.a نمایش پست ها
      نحوه تایپتون برای ی پشت کنکوری یکم عجیب بود(بیشتر شبیه کسی بود ک هیچ ایده ای از کنکور و این مسیر نداره)
      بهرحال کسایی ک قبلن کنکور دادن تجربیات خیلی خیلی زیادی دارن ک اگ تو ی مسیر درست ازش استفاده کنن، خیلی راحت میتونن جزو رتبه برترا باشن
      ی چیز بگم؟
      1. لزومن هر 7 هزاری قرار نیس رتبه برتر شه
      2. لزومن قرار نیس هر کاری ک هر رتبه برتری انجام داد روش درستی باشه
      هر کسی ی روشی رو طبق شرایطش رفته
      مثلن من خودم تابستون سال 12 رفتم و حجم خیلی زیادی از 12هم(اختصاصیا) رو پیشخوانی کردم درحالی ک مشاورم چندان راضی نبود :/ ولی من خودم طبق شناختی ک از خودم داشتم نیاز دونستم ک این پیشخوانیو انجام بدم
      اینو گفتم تا متوجه شین ک تا وقتی اطلاع خاصی از شرایطتون ندین جواب درست حسابی برای سوالتون پیدا نمیکنین
      در هر صورت! اکثر تراز بالاها تابستون سال اخر رو خوب میخونن 10 و 11 رو ک حتمن میخونن و حالا ی سریا پیشخوانی 12 هم میکنن ی سریا هم ن :/
      ی دوستی گفت روزی 400تا تست :/ اینم ی چیز ثابتی نیس. من تازه امسال ک سال کنکورمه فقط روزای نزدیک ازمون ک میام ازمون بزنم و این دو هفته گذشته ک تو برنامم کنکور عمومی گذاشتم تستام ب بالای 300تا رسیده :/ هیچوقت اینقد نمیشد
      بعد از مهر هم با ازمونا پیش میرن و درسا خونده میشن. اگ واقعن تابستون درسای پایه خونده شه رسیدن ب ازمونا زیاد سخت نیست و راحت میشه تو همون دو هفته هم درسای12 رو خوند و هم تست زد.
      کلاس انلاین هم اره :/ خیلیا استفاده میکنن ولی در حد نیاز /: ی نفر میاد واسه حتی درسی مث دینی هم کلاس بر میداره :// خب این اتلاف وقت محضه :/ ی مبحثی رو ضعیفی و میبینی نمیتونی خودت از پسش بر بیای یا خیلی ازت زمان میگیره اره حالا منطقیه ک کلاس ثبت نام کنی
      خلاصه بگم :/ برای سوالات جواب مشخصی نمیتونی پیدا کنی
      ب همون اندازه ک رتبه برتر هست با ساعت مطالعه ها و منابع و کلاسای خوبی ک استفاده کردن ده ها و صدها برابرش کسایی هستن ک همه اینا رو داشتن و قبول هم نشدن
      و فقط ی دلیل داره :/ غیر هوشمندانه رفتار کردن. باید روش رتبه برترا رو برای خودت شخصی سازی کنی ن اینکه بخوای دقیقن روش اونا رو بری
      ی صحبت از یک از دوستای عزیزم ک الان دانشجوی پزشکی شیرازه ایشالا چند ماه دیگه هم دانشگاهیش بشم خب تو ی روشی رو برو ک چند ماه دیگه بگن این روش رتبه برتر فلانیه
      پ.ن: جسارتن، برای 1401 میخواین بخونین؟
      سلام دوست عزیز، عذر میخوام مزاحمتون میشم، من هم تابستان حجم خیلی زیادی از دوازدهم رو خوندم،مرور هم میکردم، تست فراوان هم حل میکردم، اما امسال خیلی افت داشتم، با خودم فکر میکردم که شاید به خاطر این هست که تابستان به جای مرور دروس پایه دوازدهم خوندم، در حالی که من هم از سال دهم تست حل میکردم و در بعضی دروس ۲ منبع رو چندین بار حل کرده بودم و مطالعه خوبی داشتم حالا هرچند شاید روشم غلط بوده، خواستم ببینم شما از اینکه دوازدهم رو مطالعه کردید پشیمون هستید؟
      خیلی ممنون

    5. Top | #20
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali_12 نمایش پست ها
      سلام دوستان عزیز کسانی که توی قلمچی تراز بالای 7000 دارن درسها رو توی همون دو هفته میخونن یا اینها از قبل خوندن و تستهاشم زدن؟ اصلا رتبه برترهای کنکور چطور درس میخونن که ترازشون همیشه بالاست ؟ از قبل خوندن؟توی اون دو هفته زمان آزمون چی کار میکنن؟ بیشتر میخونن یا مدام تست میزنن؟مرور هم زیاد دارن؟ روش درس خوندشون چطوره و از کی استارت کنکور میزنن؟ تابستان سال قبل کنکور چی میخونن؟ البته منظورم از تراز بالا هم اینه که بدون تقلب و همیشه ترازشون بالا باشه نه اینکه یک بار 7000 و بار بعد بشن 6000. کلا روش درس خوندن اینطور افراد در سال کنکورشون چطوره؟با روزی چند ساعت آغاز میکنن و چطور ادامه میدن؟ نقشه راه کلی شون از اول تا روز کنکور چطوره ایا کلاس آنلاین میرن یا فقط خودشون؟چند تا تست میزنن؟ مرور؟؟؟ ممنونم
      سلام.وقتتون بخیر.
      با توجه به این که کنکوری 1401 هستی بهترین کار اینه که تویی این سه ماه بهار مشکلات پایه ایت رو حل کنی.راه و روش خوندن هر درس رو پیدا کنی.خودت رو بیشتر بشناسی
      خیلی حرفا پشت سه جمله ای که گفتم هست.تحلیل با شماتاپیک خوب تو انجمن زیاد هست.چند تا مصاحبه های انجمن رو بخون.تاپیک های برنامه ریزی و... لینک چند تاش رو می ذارم براتون

      http://forum.konkur.in/thread63039.html


      https://forum.konkur.in/thread54794.html

      http://forum.konkur.in/thread62265.html

      http://forum.konkur.in/thread62396.html

    6. Top | #21
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mary.dhg نمایش پست ها
      فقط همینو بگم که کسی که ترازش7000 به بالاس تو این انجمن وتایپیکا نیس...
      اره دقیقا
      منم به این اعتقاد دارم.رتبه برترهای کنکور خیلی بی حاشیه هستند و کار خودشون میکنند.حتی توی این کلاسهای آنلاین هم شرکت نمیکنند .

    7. Top | #22
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      سلام؛
      اصولاً اینکه از چه زمانی شروع کردن به خوندن، اکثراً کسایی که طول سال ترازشون «پایدار» و بالای هفت هزاره به دلیل اینه که «همیشه خوب خوندند»! لزوماً این درس خوندن به معنی تست زدن و خوندن برای کنکور نیست. یه عده از همون دهم برای کنکور می‌خونن و یه عده هدفشون کنکور نیست ولی خوب درس می‌خونن. در هرحال چیزی که بین همشون مشترکه اینه که «خوب خوندند».
      حالا منظور از «خوب» خوندن چیه؟ منظور اینه که با «فهم» درس رو بگذرونی. شاید عجیب به نظر برسه ولی مثلاً یک فردی که مبحث تابع رو سال دهم «خوب» خونده، دیگه تا خود روز کنکور نیاز به خوندن دوباره نداره و فقط تست می‌زنه که دستش سریع بشه. دلیلش هم اینه که درس رو فهمیده و حتی اگر فرمولی وجود داشته باشه خودش می‌تونه به اون فرمول برسه بدون نیاز به خوندن درسنامه و بخاطر همینه که مستقیم می‌رن سراغ تست و وقت بیشتری برای تست زدن دارند و سریع‌تر می‌شن.

      *محتوای زیر در مورد خودم هست و البته ممکنه به دلیل گذشت زمان جزئیاتی رو فراموش کرده باشم*
      اینکه لزوماً باید پایه رو قبل از تابستون بست خیر اصلاً اینطور نیست. من بار اول سال سوم دبیرستان (یازدهم) قلمچی شرکت کردم و اولین آزمونم ترازم 7200 شد، بدون اینکه اصلاً بدونم تست چیه و قبل از اون تستی زده باشم. طول سال سوم دبیرستان به دلیل المپیاد ناقص آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم به طوری که از عید سال سوم کاملاً قلمچی رو ول کردم و سراغ المپیاد رفتم چون از نظر زمانی نزدیک المپیاد بودیم. بعد از المپیاد هم امتحان‌های نهایی رو داشتیم که زمان ما تاثیرشون توی کنکور مستقیم بود و فقط درگیر اونا بودم. بخاطر همین کلاً از قلمچی جدا شدم (آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم ولی تقریباً بدون مطالعۀ تستی).

      از تابستون سال کنکور دوباره قلمچی ثبت‌نام کردم منتهی به دلایلی راهی سفری یک ماهه شدم و نتونستم خودم رو به قلمچی برسونم. همه می‌گفتن که وای باید تابستون یه دور زرد عمومی بزنید وای باید پایه رو کامل بخونید باید دوازدهم رو پیش‌خوانی کنید ولی من هیچکدوم از این کارا رو نکردم. تنها کاری که کردم یکی از پایه‌ها (یادم نیست کدومشون، فکر کنم دوم دبیرستان) رو حدود 70 درصد خوندم و تست زدم و از دوازدهم هم درس هندسه تحلیلی رو پیش‌خوانی کردم از روی کتاب آموزش فار و توی قلمچی بهش جواب دادم. فقط همین دوتا کار رو کردم و وارد سال کنکور شدم.

      مدرسۀ ما در طول هفته 4 روز کلاس داشتیم تا ساعت 15، این روزها رو از ساعت 17 شروع می‌کردم تا 12 شب حدوداً 5 ساعت درس‌های دوازدهم رو می‌خوندم. نکتۀ مهم این بود که چون «فهم» صحیح مباحث توی سال‌های پایه اتفاق افتاده بود، پایۀ درسی خوبی داشتم و سر کلاس مدرسه درس رو یاد می‌گرفتم و خیلی کم سراغ درسنامه می‌رفتم مگر برای چیزهای حفظی مثل شیمی یا گاهی فرمول‌ها. در نتیجه روزهایی که مدرسه داشتم می‌تونستم کل مباحث دوازدهم مربوط به آزمون قلمچی رو با تست ببندم و سه روز دیگۀ هفته که مدرسه نداشتم به صورت کامل ابتدا به خوندن درسنامه‌های دروس پایه و بعد تست زدن ازشون اختصاص می‌دادم.

      معمولاً با توجه به توضیحات بالا می‌رسیدم که برای همۀ مباحث دو هفتۀ آزمون تستای کتاب تستم رو بزنم چون وقت خاصی صرف خوندن درسنامه یا کلاس نمی‌کردم، ولی همیشه هم وحی الهی نبود که کامل به آزمون برسم ولی کاری که برای ثبات ترازم می‌کردم، مدیریت درست زمان دو هفته بود. اگر می‌دیدم به همۀ تست‌ها نمی‌رسیدم بدون هیچ، تاکید می‌کنم هیچ استرس و وسواسی نصف تست‌ها رو می‌زدم و بقیه رو نگه می‌داشتم برای آزمون‌های مروری و خداروشکر قلمچی به اندازۀ کافی مرور توی برنامه‌ش داره. یا اینکه یک مبحثی رو که می‌دیدم هنوز معلم مدرسه درس نداده و خودم هم نمی‌رسم از درسنامه بخونم، با توکل به خدا می‌ذاشتم برای آزمونای بعدی. اینطوری باعث می‌شد همیشه یک حداقل 70 درصدی از آمادگی برای آزمون رو داشته باشم و بتونم ترازم رو بالای هفت هزار نگه دارم.

      *محتوای زیر نظر شخصی من در مورد عموم رتبه‌های برتر هست که می‌تونه درست یا غلط باشه*
      از حرف‌های بالا خواستم چیو بگم؟ اینکه مهم‌ترین چیز از نظر من برای داشتن یک تراز خوب و «پایدار»، فهم درست مباحث و «خوب» خوندن هست. فکر می‌کنم برای کنکور 1400 وقت نشه از صفر شروع کرد و «خوب» خوند مگر اینکه بعضی مباحثی که آدم بیشتر مشکل داره رو فقط «خوب» بخونه. در نتیجه باید به روش‌هایی که همه می‌رن اتکا کرد. امّا اگر برای کنکور 1401 برنامه دارید، عمیقاً توصیه می‌کنم «خوب» بخونید.

      توضیح بیشتر:
      یکم مثال بزنم از اینکه منظورم از «خوب» خوندن چیه. مدتی پیش داشتم یک ویدیو از یک دبیر مطرح درس ریاضی می‌دیدم که برای حل معادلات لگاریتمی حالت‌بندی انجام می‌داد و می‌گفت که با این حالت‌بندی‌ها همۀ سوالات حل می‌شن. حرفش هم درست بود. و اتفاقاً برای این بازه از سال باید این حالت‌بندی‌ها رو یاد گرفت.
      اما حرف من چیه؟ حرفم اینه که من (و با تقریب خوبی احتمالاً اکثر رتبه‌های برتر) دنبال حفظ کردن این حالت‌بندی‌ها نبودیم. بلکه من همیشه سعی می‌کردم «دلیل» و «اثبات» اون حالت‌بندی رو یاد بگیرم. این کار برای سال‌های پایه به شدت مفیده و توصیه می‌شه. هرکسی از من می‌پرسه که از کِی تست بزنم، من بهش می‌گم تست نزن. نمی‌گم برای کنکور نخون، که کنکور الان بخش مهمی از زندگی آدما شده، ولی بهش می‌گم از سال‌های پایه «تست» نزن. روی فهم «تشریحی» مطالب کار کن. بخاطر اینکه توی فهم تشریحی از ما «دلیل» یک چیز رو می‌خوان. نه اینکه فقط جواب آخر رو بخوان. بلکه ازمون می‌پرسن «چطور» به اون جواب رسیدیم.
      زمانی به درستیِ این حرفم برای سال‌های پایه پی بردم، که توی درس شیمی پیش‌دانشگاهی مبحث اسید و باز، این «خوب» خوندن رو انجام نداده بودم و همیشه با سختی و حس بد سراغ تست‌های این مبحث می‌رفتم. در حالی که اکثر مباحثی که «خوب» خوندن رو توشون انجام داده بودم می‌تونستم ساعت‌ها بدون استراحت پشت‌سرهم تست بزنم.

      پی‌نوشت اول: همۀ این توضیحات صرفاً تراوشاتی بدون فکر کردن از سمت منه و حتی ویرایش هم نشده؛ قطعاً توشون حرف غلط نه از دید بقیه حتی از دید خودم وجود داره که به دلیل عجله در نوشتن رخ داده. بابت شلختگی حرف‌ها معذرت می‌خوام که باز هم به دلیل عجله‌ای و بدون ساختار نوشتن رخ داده.

      پی‌نوشت دوم: این حرف‌ها برای کنکوری‌های 1401 به بعد صدق می‌کنه و کنکوری‌های 1400 باید طبق روشی که برای این بازۀ زمانی مناسب‌تر هست جلو برن و حرف‌های من رو بریزن دور.

      پی‌نوشت سوم: یه سری حرف مهم دیگه هم بود که وقتی شروع به نوشتن متن کردم می‌خواستم حتماً بگم ولی متاسفانه فراموش کردم. پس قطعاً حرف‌هام ناقصه و ممنون می‌شم اگر شما فهمیدین جای چه چیزی خالیه توی حرفام بگید اضافه کنم چون خودم هرچی فکر کردم یادم نیومد.

      پی‌نوشت چهارم: من رشتۀ ریاضی بودم و برای المپیاد کامپیوتر و ریاضی مطالعه می‌کردم و المپیاد فیزیک هم در حد مرحلۀ اول قبول شدم. در نتیجه پایۀ درسی نسبتاً خوبی داشتم توی این درس‌ها خصوصاً درس گسسته از پیش‌دانشگاهی که برای المپیاد کامپیوتر تقریبا روش مسلط بودم. اینارو گفتم که ساعت مطالعه‌م رو با خودتون و رشتۀ تجربی مقایسه نکنید.

      پی‌نوشت پنجم: طبیعتاً کسی که سال‌های پایه درس نخونده باید سال کنکور ساعت مطالعۀ بیشتری داشته باشه که بتونه ترازش رو به هفت هزار برسونه و بعد بالای این عدد تثبیتش کنه پس انتظار جهش نداشته باشید.

      پی‌نوشت ششم: آروم باشید و کارتون رو بکنید.

      پی‌نوشت هفتم: موفق‌تر باشید.

    8. Top | #23
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      عالی توضیح دادی ممنون
      لطفا در مورد رشته ریاضی هم مطالبی بذار @mamad.hny
      @
      ویرایش توسط indomitable : 19 فروردین 1400 در ساعت 22:08

    9. Top | #24
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mamad.hny نمایش پست ها
      من بار اول سال سوم دبیرستان (یازدهم) قلمچی شرکت کردم و اولین آزمونم ترازم 7200 شد، بدون اینکه اصلاً بدونم تست چیه و قبل از اون تستی زده باشم. طول سال سوم دبیرستان به دلیل المپیاد ناقص آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم به طوری که از عید سال سوم کاملاً قلمچی رو ول کردم و سراغ المپیاد رفتم چون از نظر زمانی نزدیک المپیاد بودیم. بعد از المپیاد هم امتحان‌های نهایی رو داشتیم که زمان ما تاثیرشون توی کنکور مستقیم بود و فقط درگیر اونا بودم. بخاطر همین کلاً از قلمچی جدا شدم (آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم ولی تقریباً بدون مطالعۀ تستی).
      خیلی جالبه
      مدت ها گذشت (شاید 3-4 ماه) که من بعد از شرکت کردن در اولین آزمون قلم چی و گیر افتادن لا به لای سوالات بحث ترجمه و کند بودن در حل کردن این سوالات فهمیدم که زدن تستای ترجمه یکسری قلق هایی داره که اگر کسی اونارو بکار نبره عمرا بتونه 9 تا تست ترجمه رو در زمان قانونی و سریع تر حل کنه. برای بقیه بحثا هم همینطور...کنار اومدن با سوالات شمارشی شیمی که هر گزینه یه سازی میزد ، رسیدن به ریدینگ زبان وقتی داغون و خسته و پریشون میدیدم تایمی باقی نیست تا ریدینگ دوم رو حتی روخوانی کنم..سوالات دودمانه و محاسباتی ژنتیک که 3 ماه روشون کار کردم تا تونستم بالاخره حل بزنم سر جلسه و ....
      بدون این که بدونم تست چیه چطور میتونستم درصد 70-80 بزنم و از همه ظرفیتم استفاده کنم و تراز بالا بدست بیارم.
      فهمیدن و درست فهمیدن چقدر میتونست کمک کنه؟
      در کل ممنون ازتون...
      کسی هرگز نمیداند
      چه سازی می زند فردا
      چه میدانی تو از امروز،
      چه میدانم من ازفردا،
      همین یک لحظه رادریاب
      که فردا قصه اش فرداست.

    10. Top | #25
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi_artur نمایش پست ها


      خیلی جالبه
      مدت ها گذشت (شاید 3-4 ماه) که من بعد از شرکت کردن در اولین آزمون قلم چی و گیر افتادن لا به لای سوالات بحث ترجمه و کند بودن در حل کردن این سوالات فهمیدم که زدن تستای ترجمه یکسری قلق هایی داره که اگر کسی اونارو بکار نبره عمرا بتونه 9 تا تست ترجمه رو در زمان قانونی و سریع تر حل کنه. برای بقیه بحثا هم همینطور...کنار اومدن با سوالات شمارشی شیمی که هر گزینه یه سازی میزد ، رسیدن به ریدینگ زبان وقتی داغون و خسته و پریشون میدیدم تایمی باقی نیست تا ریدینگ دوم رو حتی روخوانی کنم..سوالات دودمانه و محاسباتی ژنتیک که 3 ماه روشون کار کردم تا تونستم بالاخره حل بزنم سر جلسه و ....
      بدون این که بدونم تست چیه چطور میتونستم درصد 70-80 بزنم و از همه ظرفیتم استفاده کنم و تراز بالا بدست بیارم.
      فهمیدن و درست فهمیدن چقدر میتونست کمک کنه؟
      در کل ممنون ازتون...
      بله سوالات ترجمۀ عربی نیاز به دونستن قلق‌های ترجمه داره، من هم اوایل این‌ها رو بلد نبودم. فقط یک بار سر کلاس معلم چند تست کنکور برامون حل کرد. طبیعتاً من پیگیری آنچنانی نکردم و توی آزمون اولم هم اینارو درست نزدم (بعدها با فیلم عربی 70 درصد گاج این روشها رو یاد گرفتم و توی آزمون‌های بعدی بهتر شدم)
      در مورد ریدینگ زبان از بچگی کلاس می‌رفتم و با چنین سوالاتی مثل ریدینگ آشنایی داشتم. دینی سال سوم دبیرستان هر آزمون کلا یک درس میومد و خوندنش خیلی بدیهی بود همیشه هم درصدها بالای 80 میشد به راحتی و از دینی خیلی خوب وقت جمع میشد برای باقی عمومی‌ها.
      سوالات شمارشی شیمی برای اولین بار کنکور ما مطرح شد و منم توی آزمون سنجش اولین بار دیدمشون هرچند کتاب فار آزمون اومده بود و تست‌هایی از این جنس داخل خودش داشت.
      در مورد ژنتیک هم که من آگاهی ندارم.
      کارنامۀ اولین آزمونم (4 مرداد 1392) رو پیوست کردم.
      040592.jpg


      در مورد اینکه فهمیدن درست چقدر می‌تونه مفید باشه باید بگم خیلی زیاد. مثلا یک تست ریاضی یا فیزیک چه فرقی بین تست و تشریحیش وجود داره؟ یا حتی شیمی؟ (لازم به ذکره من چون با روش کتاب برای شیمی انس گرفته بودم هیچوقت از روش‌های کسر پیشساخته و اینجور چیزا حل نکردم).
      مهم توانایی حل سوال هست. طبیعتاً منم توی آزمونا وقت کم میاوردم چون با تست راحت نبودم هنوز. ولی مهم این بود که خیلی زود می‌تونستم به مسیر درست برسم چون فهم درس رو خیلی خوب انجام داده بودم.

    11. Top | #26
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mamad.hny نمایش پست ها
      بله سوالات ترجمۀ عربی نیاز به دونستن قلق‌های ترجمه داره، من هم اوایل این‌ها رو بلد نبودم. فقط یک بار سر کلاس معلم چند تست کنکور برامون حل کرد. طبیعتاً من پیگیری آنچنانی نکردم و توی آزمون اولم هم اینارو درست نزدم (بعدها با فیلم عربی 70 درصد گاج این روشها رو یاد گرفتم و توی آزمون‌های بعدی بهتر شدم)
      در مورد ریدینگ زبان از بچگی کلاس می‌رفتم و با چنین سوالاتی مثل ریدینگ آشنایی داشتم. دینی سال سوم دبیرستان هر آزمون کلا یک درس میومد و خوندنش خیلی بدیهی بود همیشه هم درصدها بالای 80 میشد به راحتی و از دینی خیلی خوب وقت جمع میشد برای باقی عمومی‌ها.
      سوالات شمارشی شیمی برای اولین بار کنکور ما مطرح شد و منم توی آزمون سنجش اولین بار دیدمشون هرچند کتاب فار آزمون اومده بود و تست‌هایی از این جنس داخل خودش داشت.
      در مورد ژنتیک هم که من آگاهی ندارم.
      کارنامۀ اولین آزمونم (4 مرداد 1392) رو پیوست کردم.
      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 040592.jpg
مشاهده: 141
حجم: 64.1 کیلو بایت


      در مورد اینکه فهمیدن درست چقدر می‌تونه مفید باشه باید بگم خیلی زیاد. مثلا یک تست ریاضی یا فیزیک چه فرقی بین تست و تشریحیش وجود داره؟ یا حتی شیمی؟ (لازم به ذکره من چون با روش کتاب برای شیمی انس گرفته بودم هیچوقت از روش‌های کسر پیشساخته و اینجور چیزا حل نکردم).
      مهم توانایی حل سوال هست. طبیعتاً منم توی آزمونا وقت کم میاوردم چون با تست راحت نبودم هنوز. ولی مهم این بود که خیلی زود می‌تونستم به مسیر درست برسم چون فهم درس رو خیلی خوب انجام داده بودم.
      حرفتون کاملا صحیحه. شاید اشتباه من در این چند سال این بود که فکر میکردم سرعت عمل 30 درصدش به دانش و فهمیدن و 70 درصدش به تمرین و تست زیاد دیدن ربط داره.
      الان قانع شدم که فهم بهتر از درس یعنی سرعت عمل بیشتر در تست ها و اکثر رتبه های برتر کنکور با تراز 7000 شروع میکردن چون درس ها رو فهمیده بودن. اشتباهی که در طرز فکر من نهفته بود این بود که فکر می کردم اون ها هم از یه نقطه صفری شروع می کردند و با تست و تمرین زیاد رفته رفته رشد میدادن به تراز و درصدشون ولی الان فهمیدم داشتن درک درست از روابط و فرمول های ریاضی و فیزیک باعث میشه شما 10 تست ریاضی که بقیه در عرض 20 دقیقه جواب میدن رو 10 دقیقه ای به جواب برسونید.

      دوست عزیز من اصل حرفاتون رو متوجه شدم و کاملا درست میدونم ولی چیزی که اطراف خودم و با چشم دیدم از رتبه های 52، 66 ، 92 و ... که همگی در یک کلاس بودیم این بود که اینها از هر امکاناتی خارج از گود کلاس های درس مدرسه استفاده می کردند، همیشه چندین قدم جلوتر از من و بقیه دوستام بودن، وقتی من در حال یادگرفتن زیست سوم بودم و هنوز در فصل تولید مثل لنگ میزدم رتبه 66 کنکور سر کلاسمون داشت گایتون مطالعه میکرد. وقتی سر کلاس زمین شناسی سال سوم داشتم ریاضی میخوندم رتبه 52 کنکور اون طرف کلاس داشت زمین شناسی سال چهارم رو پیش خوانی میکرد. وقتی سال چهارم داشتم با تستام خودکشی میکردم رتبه 92 مدرسه مون سر کلاسای درس مدرسه برای تفریح بیشتر حاضر میشد و به توصیه مشاورش بیشتر از روزی 7-8 ساعت مطالعه نمیکرد چون تمام اون مسیری که من دیرتر شروعش کرده بودم رو اون از قبل یکی دو بار طی کرده بود و همیشه از من و بقیه دوستام جلوتر بود. همین الانم داخل دانشگاه اونا از من جلوترن...


      کسی هرگز نمیداند
      چه سازی می زند فردا
      چه میدانی تو از امروز،
      چه میدانم من ازفردا،
      همین یک لحظه رادریاب
      که فردا قصه اش فرداست.
      ویرایش توسط mahdi_artur : 19 فروردین 1400 در ساعت 23:09

    12. Top | #27
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi_artur نمایش پست ها

      حرفتون کاملا صحیحه. شاید اشتباه من در این چند سال این بود که فکر میکردم سرعت عمل 30 درصدش به دانش و فهمیدن و 70 درصدش به تمرین و تست زیاد دیدن ربط داره.
      الان قانع شدم که فهم بهتر از درس یعنی سرعت عمل بیشتر در تست ها و اکثر رتبه های برتر کنکور با تراز 7000 شروع میکردن چون درس ها رو فهمیده بودن. اشتباهی که در طرز فکر من نهفته بود این بود که فکر می کردم اون ها هم از یه نقطه صفری شروع می کردند و با تست و تمرین زیاد رفته رفته رشد میدادن به تراز و درصدشون ولی الان فهمیدم داشتن درک درست از روابط و فرمول های ریاضی و فیزیک باعث میشه شما 10 تست ریاضی که بقیه در عرض 20 دقیقه جواب میدن رو 10 دقیقه ای به جواب برسونید.
      من یه چیزی رو بازم بگم اینا همه‌ش نظر شخصی خودم و چند نفر خیلی محدود از بچه‌های هم‌اتاقی دانشگاه هست. و طبیعتاً ممکنه اشتباه باشه. خصوصا که نظام عوض شده و من درک صحیحی از نظام جدید ندارم. اینم یه نظره مثل همۀ نظرات دیگه. حالا جواب پیامت:

      من نمی‌تونم بین این دوتا درصد تعیین کنم. ولی مطمئنم که فهم درست یه مبحث مهم‌تر از تمرین کردن توی اون مبحثه. چرا می‌گم مهم‌تر؟ چونکه به نظرم تمرین زیاد بدون فهم مطلب آب در هاون کوبیدنه. چونکه خودم تجربه‌ش کردم. اسیدوباز رو هیچ‌وقت درست نفهمیدم و با وجود اینکه براش تقریبا بیشتر از هر مبحث دیگه‌ای از شیمی تست زدم نزدیک 2.5 منبع براش زدم، ولی بازم هر تستی بهم می‌دادن با حس بد و به سختی می‌تونستم بخونمش. بخاطر همین از نظر من فهم درست مطلب خیلی مهم‌تر از تست و تمرین زیاد هست. چونکه تست و تمرین زیاد بدون فهم درست مطلب خیلی خیلی کم سرعت رو بالا می‌بره. تست و تمرین زیاد «واجبه» ولی فقط و فقط بعد از فهم دقیق مطلب.
      من مشاور نیستم و مشاوره ندادم هیچ‌وقت ولی به واسطۀ رتبه‌م گاهی یه عده از آشنایان ازم سوال می‌کردن. خیلی به این موضوع بر خوردم که ازم می‌پرسن برای فلان مطلب یک عالمه تست زدم ولی بازم سر جلسه نمی‌دونم از چه راهی باید برم و سرعتم پایینه. این اتفاق دقیقا دلیلیه که من می‌گم تمرین و تست بدون فهم مطلب بدرد نمی‌خوره. چونکه مطلب توی ذهنشون شکل نگرفته. یا مثلا برای تست‌های ریاضی با انبوهی از فرمول‌ها توی ذهنشون مواجه می‌شن که نمی‌دونن از کدوم باید برن. این مشکل بیشتر از اینکه به دلیل تست نزدن باشه، از دید من، به دلیل درست نفهمیدنه. اینکه نمی‌فهمیم یه تست چرا از فلان روش حل شده. چرا از فلان فرمول برای حل اون تست استفاده شده و فرمول‌های دیگه رو کاری نداشتیم.
      وقتی سوال‌هایی از این جنس میاد توی ذهن دانش‌آموز، از دید من به این معنیه که درست هنوز مطلب توی ذهنش ته‌نشین نشده و درست ساختار مطالب شکل نگرفته. وقتی بفهمیم تابع چیه، این خط‌خطیای روی ایکس و وای چیه، مشتق چه ربطی به تابع داره، و به طور کلی این ساختار توی ذهن شکل گرفته باشه، سر جلسۀ کنکور تشخیص راه‌حل هم سریع اتفاق میوفته و سرعت می‌ره بالا.

      پس بخوام کل حرفم رو خلاصه کنم، به نظرم اصل مطلب در سریع نبودن، به نفهمیدن روش حل بلافاصله بعد از خوندن صورت سوال بر می‌گرده. که این نفهمیدن هم به دلیل نفهمیدن دقیق مطلب هست. اینکه یه سری فرمول توی ذهن هست و باهاشون تست می‌زنیم ولی سر جلسه بخاطر استرس یا هر دلیل دیگه‌ای، رشتۀ امور از دستمون در می‌ره و نمی‌تونیم بفهمیم دقیقاً سوال چی می‌گه و این نفهمیدن زمان رو ازمون می‌گیره.

      در مورد بخش دوم حرفاتون، بله منم همین رو گفتم. گفتم که «همیشه خوب خوندند». و تاکید کردم که این خوندن برای یه نفر از همون دهم مربوط به کنکور می‌شه و با قلمچی میان جلو، ولی برای شخص من از قلمچی شروع نشد و درگیر مسیر دیگه‌ای به نام المپیاد شدم. و باز هم توی حرفام گفتم که مثلاً من ریاضیات گسسته رو بخاطر المپیاد کامپیوتر مسلط بودم (مشابه دوست شما که گایتون می‌خوندن حالا نمی‌دونم یا برای کنکور یا برای المپیاد زیست).

      توی پی‌نوشت پنجم گفتم که اگر سال‌های پایه خوب درس نخوندید باید به تدریج بیاید بالا ولی ویژگی مشترک بین همۀ تراز بالاها این بوده که «همیشه خوب خوندند». حالا اگرم کسی سال‌های پایه خوب نخونده اشکال نداره الان باید با ساعت مطالعۀ بیشتر جبرانش کنه.

    13. Top | #28
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mamad.hny نمایش پست ها
      من یه چیزی رو بازم بگم اینا همه‌ش نظر شخصی خودم و چند نفر خیلی محدود از بچه‌های هم‌اتاقی دانشگاه هست. و طبیعتاً ممکنه اشتباه باشه. خصوصا که نظام عوض شده و من درک صحیحی از نظام جدید ندارم. اینم یه نظره مثل همۀ نظرات دیگه. حالا جواب پیامت:

      من نمی‌تونم بین این دوتا درصد تعیین کنم. ولی مطمئنم که فهم درست یه مبحث مهم‌تر از تمرین کردن توی اون مبحثه. چرا می‌گم مهم‌تر؟ چونکه به نظرم تمرین زیاد بدون فهم مطلب آب در هاون کوبیدنه. چونکه خودم تجربه‌ش کردم. اسیدوباز رو هیچ‌وقت درست نفهمیدم و با وجود اینکه براش تقریبا بیشتر از هر مبحث دیگه‌ای از شیمی تست زدم نزدیک 2.5 منبع براش زدم، ولی بازم هر تستی بهم می‌دادن با حس بد و به سختی می‌تونستم بخونمش. بخاطر همین از نظر من فهم درست مطلب خیلی مهم‌تر از تست و تمرین زیاد هست. چونکه تست و تمرین زیاد بدون فهم درست مطلب خیلی خیلی کم سرعت رو بالا می‌بره. تست و تمرین زیاد «واجبه» ولی فقط و فقط بعد از فهم دقیق مطلب.
      من مشاور نیستم و مشاوره ندادم هیچ‌وقت ولی به واسطۀ رتبه‌م گاهی یه عده از آشنایان ازم سوال می‌کردن. خیلی به این موضوع بر خوردم که ازم می‌پرسن برای فلان مطلب یک عالمه تست زدم ولی بازم سر جلسه نمی‌دونم از چه راهی باید برم و سرعتم پایینه. این اتفاق دقیقا دلیلیه که من می‌گم تمرین و تست بدون فهم مطلب بدرد نمی‌خوره. چونکه مطلب توی ذهنشون شکل نگرفته. یا مثلا برای تست‌های ریاضی با انبوهی از فرمول‌ها توی ذهنشون مواجه می‌شن که نمی‌دونن از کدوم باید برن. این مشکل بیشتر از اینکه به دلیل تست نزدن باشه، از دید من، به دلیل درست نفهمیدنه. اینکه نمی‌فهمیم یه تست چرا از فلان روش حل شده. چرا از فلان فرمول برای حل اون تست استفاده شده و فرمول‌های دیگه رو کاری نداشتیم.
      وقتی سوال‌هایی از این جنس میاد توی ذهن دانش‌آموز، از دید من به این معنیه که درست هنوز مطلب توی ذهنش ته‌نشین نشده و درست ساختار مطالب شکل نگرفته. وقتی بفهمیم تابع چیه، این خط‌خطیای روی ایکس و وای چیه، مشتق چه ربطی به تابع داره، و به طور کلی این ساختار توی ذهن شکل گرفته باشه، سر جلسۀ کنکور تشخیص راه‌حل هم سریع اتفاق میوفته و سرعت می‌ره بالا.

      پس بخوام کل حرفم رو خلاصه کنم، به نظرم اصل مطلب در سریع نبودن، به نفهمیدن روش حل بلافاصله بعد از خوندن صورت سوال بر می‌گرده. که این نفهمیدن هم به دلیل نفهمیدن دقیق مطلب هست. اینکه یه سری فرمول توی ذهن هست و باهاشون تست می‌زنیم ولی سر جلسه بخاطر استرس یا هر دلیل دیگه‌ای، رشتۀ امور از دستمون در می‌ره و نمی‌تونیم بفهمیم دقیقاً سوال چی می‌گه و این نفهمیدن زمان رو ازمون می‌گیره.

      در مورد بخش دوم حرفاتون، بله منم همین رو گفتم. گفتم که «همیشه خوب خوندند». و تاکید کردم که این خوندن برای یه نفر از همون دهم مربوط به کنکور می‌شه و با قلمچی میان جلو، ولی برای شخص من از قلمچی شروع نشد و درگیر مسیر دیگه‌ای به نام المپیاد شدم. و باز هم توی حرفام گفتم که مثلاً من ریاضیات گسسته رو بخاطر المپیاد کامپیوتر مسلط بودم (مشابه دوست شما که گایتون می‌خوندن حالا نمی‌دونم یا برای کنکور یا برای المپیاد زیست).

      توی پی‌نوشت پنجم گفتم که اگر سال‌های پایه خوب درس نخوندید باید به تدریج بیاید بالا ولی ویژگی مشترک بین همۀ تراز بالاها این بوده که «همیشه خوب خوندند». حالا اگرم کسی سال‌های پایه خوب نخونده اشکال نداره الان باید با ساعت مطالعۀ بیشتر جبرانش کنه.
      درسته تشکر ازتون
      در کل تنها چیزی که به نظرم این بین مهم نیست تایمی هست که این روند شروع میشه. وگرنه راه برای پیشرفت همیشه بازه. من وقتی اطرافیان رو میدیدم و عقب بودن خودم رو، همین موضوع باعث شد درک درستی از مسیری که جلو رومه پیدا کنم. قطعا چیزی که مهمه اول کسب دانش و مهارت لازم و بعدا بکار گرفتن اون و تمرین زیاده.
      تراز های بالا و رتبه های برتر زود تر از بقیه این مسیر درست رو پیدا می کنند و بیشتر از بقیه به این مسیر پای بند میمونن طبیهتا بهتر و زودتر از بقیه هم نتیجه میگیرن.
      کسی هرگز نمیداند
      چه سازی می زند فردا
      چه میدانی تو از امروز،
      چه میدانم من ازفردا،
      همین یک لحظه رادریاب
      که فردا قصه اش فرداست.

    14. Top | #29
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mamad.hny نمایش پست ها
      سلام؛
      اصولاً اینکه از چه زمانی شروع کردن به خوندن، اکثراً کسایی که طول سال ترازشون «پایدار» و بالای هفت هزاره به دلیل اینه که «همیشه خوب خوندند»! لزوماً این درس خوندن به معنی تست زدن و خوندن برای کنکور نیست. یه عده از همون دهم برای کنکور می‌خونن و یه عده هدفشون کنکور نیست ولی خوب درس می‌خونن. در هرحال چیزی که بین همشون مشترکه اینه که «خوب خوندند».
      حالا منظور از «خوب» خوندن چیه؟ منظور اینه که با «فهم» درس رو بگذرونی. شاید عجیب به نظر برسه ولی مثلاً یک فردی که مبحث تابع رو سال دهم «خوب» خونده، دیگه تا خود روز کنکور نیاز به خوندن دوباره نداره و فقط تست می‌زنه که دستش سریع بشه. دلیلش هم اینه که درس رو فهمیده و حتی اگر فرمولی وجود داشته باشه خودش می‌تونه به اون فرمول برسه بدون نیاز به خوندن درسنامه و بخاطر همینه که مستقیم می‌رن سراغ تست و وقت بیشتری برای تست زدن دارند و سریع‌تر می‌شن.

      *محتوای زیر در مورد خودم هست و البته ممکنه به دلیل گذشت زمان جزئیاتی رو فراموش کرده باشم*
      اینکه لزوماً باید پایه رو قبل از تابستون بست خیر اصلاً اینطور نیست. من بار اول سال سوم دبیرستان (یازدهم) قلمچی شرکت کردم و اولین آزمونم ترازم 7200 شد، بدون اینکه اصلاً بدونم تست چیه و قبل از اون تستی زده باشم. طول سال سوم دبیرستان به دلیل المپیاد ناقص آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم به طوری که از عید سال سوم کاملاً قلمچی رو ول کردم و سراغ المپیاد رفتم چون از نظر زمانی نزدیک المپیاد بودیم. بعد از المپیاد هم امتحان‌های نهایی رو داشتیم که زمان ما تاثیرشون توی کنکور مستقیم بود و فقط درگیر اونا بودم. بخاطر همین کلاً از قلمچی جدا شدم (آزمون‌ها رو شرکت می‌کردم ولی تقریباً بدون مطالعۀ تستی).

      از تابستون سال کنکور دوباره قلمچی ثبت‌نام کردم منتهی به دلایلی راهی سفری یک ماهه شدم و نتونستم خودم رو به قلمچی برسونم. همه می‌گفتن که وای باید تابستون یه دور زرد عمومی بزنید وای باید پایه رو کامل بخونید باید دوازدهم رو پیش‌خوانی کنید ولی من هیچکدوم از این کارا رو نکردم. تنها کاری که کردم یکی از پایه‌ها (یادم نیست کدومشون، فکر کنم دوم دبیرستان) رو حدود 70 درصد خوندم و تست زدم و از دوازدهم هم درس هندسه تحلیلی رو پیش‌خوانی کردم از روی کتاب آموزش فار و توی قلمچی بهش جواب دادم. فقط همین دوتا کار رو کردم و وارد سال کنکور شدم.

      مدرسۀ ما در طول هفته 4 روز کلاس داشتیم تا ساعت 15، این روزها رو از ساعت 17 شروع می‌کردم تا 12 شب حدوداً 5 ساعت درس‌های دوازدهم رو می‌خوندم. نکتۀ مهم این بود که چون «فهم» صحیح مباحث توی سال‌های پایه اتفاق افتاده بود، پایۀ درسی خوبی داشتم و سر کلاس مدرسه درس رو یاد می‌گرفتم و خیلی کم سراغ درسنامه می‌رفتم مگر برای چیزهای حفظی مثل شیمی یا گاهی فرمول‌ها. در نتیجه روزهایی که مدرسه داشتم می‌تونستم کل مباحث دوازدهم مربوط به آزمون قلمچی رو با تست ببندم و سه روز دیگۀ هفته که مدرسه نداشتم به صورت کامل ابتدا به خوندن درسنامه‌های دروس پایه و بعد تست زدن ازشون اختصاص می‌دادم.

      معمولاً با توجه به توضیحات بالا می‌رسیدم که برای همۀ مباحث دو هفتۀ آزمون تستای کتاب تستم رو بزنم چون وقت خاصی صرف خوندن درسنامه یا کلاس نمی‌کردم، ولی همیشه هم وحی الهی نبود که کامل به آزمون برسم ولی کاری که برای ثبات ترازم می‌کردم، مدیریت درست زمان دو هفته بود. اگر می‌دیدم به همۀ تست‌ها نمی‌رسیدم بدون هیچ، تاکید می‌کنم هیچ استرس و وسواسی نصف تست‌ها رو می‌زدم و بقیه رو نگه می‌داشتم برای آزمون‌های مروری و خداروشکر قلمچی به اندازۀ کافی مرور توی برنامه‌ش داره. یا اینکه یک مبحثی رو که می‌دیدم هنوز معلم مدرسه درس نداده و خودم هم نمی‌رسم از درسنامه بخونم، با توکل به خدا می‌ذاشتم برای آزمونای بعدی. اینطوری باعث می‌شد همیشه یک حداقل 70 درصدی از آمادگی برای آزمون رو داشته باشم و بتونم ترازم رو بالای هفت هزار نگه دارم.

      *محتوای زیر نظر شخصی من در مورد عموم رتبه‌های برتر هست که می‌تونه درست یا غلط باشه*
      از حرف‌های بالا خواستم چیو بگم؟ اینکه مهم‌ترین چیز از نظر من برای داشتن یک تراز خوب و «پایدار»، فهم درست مباحث و «خوب» خوندن هست. فکر می‌کنم برای کنکور 1400 وقت نشه از صفر شروع کرد و «خوب» خوند مگر اینکه بعضی مباحثی که آدم بیشتر مشکل داره رو فقط «خوب» بخونه. در نتیجه باید به روش‌هایی که همه می‌رن اتکا کرد. امّا اگر برای کنکور 1401 برنامه دارید، عمیقاً توصیه می‌کنم «خوب» بخونید.

      توضیح بیشتر:
      یکم مثال بزنم از اینکه منظورم از «خوب» خوندن چیه. مدتی پیش داشتم یک ویدیو از یک دبیر مطرح درس ریاضی می‌دیدم که برای حل معادلات لگاریتمی حالت‌بندی انجام می‌داد و می‌گفت که با این حالت‌بندی‌ها همۀ سوالات حل می‌شن. حرفش هم درست بود. و اتفاقاً برای این بازه از سال باید این حالت‌بندی‌ها رو یاد گرفت.
      اما حرف من چیه؟ حرفم اینه که من (و با تقریب خوبی احتمالاً اکثر رتبه‌های برتر) دنبال حفظ کردن این حالت‌بندی‌ها نبودیم. بلکه من همیشه سعی می‌کردم «دلیل» و «اثبات» اون حالت‌بندی رو یاد بگیرم. این کار برای سال‌های پایه به شدت مفیده و توصیه می‌شه. هرکسی از من می‌پرسه که از کِی تست بزنم، من بهش می‌گم تست نزن. نمی‌گم برای کنکور نخون، که کنکور الان بخش مهمی از زندگی آدما شده، ولی بهش می‌گم از سال‌های پایه «تست» نزن. روی فهم «تشریحی» مطالب کار کن. بخاطر اینکه توی فهم تشریحی از ما «دلیل» یک چیز رو می‌خوان. نه اینکه فقط جواب آخر رو بخوان. بلکه ازمون می‌پرسن «چطور» به اون جواب رسیدیم.
      زمانی به درستیِ این حرفم برای سال‌های پایه پی بردم، که توی درس شیمی پیش‌دانشگاهی مبحث اسید و باز، این «خوب» خوندن رو انجام نداده بودم و همیشه با سختی و حس بد سراغ تست‌های این مبحث می‌رفتم. در حالی که اکثر مباحثی که «خوب» خوندن رو توشون انجام داده بودم می‌تونستم ساعت‌ها بدون استراحت پشت‌سرهم تست بزنم.

      پی‌نوشت اول: همۀ این توضیحات صرفاً تراوشاتی بدون فکر کردن از سمت منه و حتی ویرایش هم نشده؛ قطعاً توشون حرف غلط نه از دید بقیه حتی از دید خودم وجود داره که به دلیل عجله در نوشتن رخ داده. بابت شلختگی حرف‌ها معذرت می‌خوام که باز هم به دلیل عجله‌ای و بدون ساختار نوشتن رخ داده.

      پی‌نوشت دوم: این حرف‌ها برای کنکوری‌های 1401 به بعد صدق می‌کنه و کنکوری‌های 1400 باید طبق روشی که برای این بازۀ زمانی مناسب‌تر هست جلو برن و حرف‌های من رو بریزن دور.

      پی‌نوشت سوم: یه سری حرف مهم دیگه هم بود که وقتی شروع به نوشتن متن کردم می‌خواستم حتماً بگم ولی متاسفانه فراموش کردم. پس قطعاً حرف‌هام ناقصه و ممنون می‌شم اگر شما فهمیدین جای چه چیزی خالیه توی حرفام بگید اضافه کنم چون خودم هرچی فکر کردم یادم نیومد.

      پی‌نوشت چهارم: من رشتۀ ریاضی بودم و برای المپیاد کامپیوتر و ریاضی مطالعه می‌کردم و المپیاد فیزیک هم در حد مرحلۀ اول قبول شدم. در نتیجه پایۀ درسی نسبتاً خوبی داشتم توی این درس‌ها خصوصاً درس گسسته از پیش‌دانشگاهی که برای المپیاد کامپیوتر تقریبا روش مسلط بودم. اینارو گفتم که ساعت مطالعه‌م رو با خودتون و رشتۀ تجربی مقایسه نکنید.

      پی‌نوشت پنجم: طبیعتاً کسی که سال‌های پایه درس نخونده باید سال کنکور ساعت مطالعۀ بیشتری داشته باشه که بتونه ترازش رو به هفت هزار برسونه و بعد بالای این عدد تثبیتش کنه پس انتظار جهش نداشته باشید.

      پی‌نوشت ششم: آروم باشید و کارتون رو بکنید.

      پی‌نوشت هفتم: موفق‌تر باشید.
      سلام
      ممنون که وقت گذاشتین
      فهم درست و عمیق تاثیر زیاد داره ولی تاثیر زدن تست زیاد چقدره؟
      من خودم به شخصه مثلا یک مطلب از فیزیک که میخونم و بدون زدن هیچ تستی(فقط درسنامه خوندم) میرم سر جلسه قلمچی میزنم 40 درصد.ولی اگر همون تستهارو بدون زمان بزنم 100 میزنم.این به خاطر عدم تست زدنه؟
      به نظرتون صرفا با خوندن درسنامه به صورت جامع و عمیق میشه موفق بود و درصد بالا زد؟

    15. Top | #30
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ali_12 نمایش پست ها
      سلام
      ممنون که وقت گذاشتین
      فهم درست و عمیق تاثیر زیاد داره ولی تاثیر زدن تست زیاد چقدره؟
      من خودم به شخصه مثلا یک مطلب از فیزیک که میخونم و بدون زدن هیچ تستی(فقط درسنامه خوندم) میرم سر جلسه قلمچی میزنم 40 درصد.ولی اگر همون تستهارو بدون زمان بزنم 100 میزنم.این به خاطر عدم تست زدنه؟
      به نظرتون صرفا با خوندن درسنامه به صورت جامع و عمیق میشه موفق بود و درصد بالا زد؟
      سلام؛
      ببینید من از اساس با خوندن درسنامه به تنهایی مخالفم. درسنامه خوندن حتماً باید همراه با حل سوال حالا چه تستی چه تشریحی باشه.
      اینکه درسنامه می‌خونی و بدون تست می‌ری سر جلسه 40 می‌زنی طبیعیه چون طول می‌کشه تا ذهنت تشخیص بده این سوال چی می‌گه و بری سراغ حل. قسمتی از موضوع بخاطر همینه. قسمت دیگه‌ای که تو حرفام تاکید کردم اینه که اگر مطلب به خوبی توی ذهن جا بگیره این 40 میتونه بدون تست زدن تبدیل به 60 یا 70 بشه. ولی می‌گم که حتما حتما منظورم عمیق و خوب خوندنه نه اینکه صرفا درسنامه روخوانی بشه و دو سه تا مثال داخلش حل بشه. نه منظورم این نیست. این درکی که می‌گم یعنی دلیل همه چیزها رو بفهمیم و توی ذهن همه چیز رو ملموس حس کنیم. توی درس فیزیک بفهمیم چرا یک نوسان‌گر معادلۀ کسینوسی داره. خیلیا می‌دونن که معادلۀ کسینوسی داره و می‌تونن سوالارو حل کنن. ولی نمی‌دونن «چرا» معادلۀ کسینوسی داره. این «چرا»ها چیزای مهمی هستن که اگر آدم عمیقاً متوجهشون بشه به نظرم درصدش به 60-70 می‌رسه و از اونجا به بعد رو باید تست بزنه تا سریع بشه و 100 بزنه

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. رسیدن به تراز 7000
      توسط fardad1 در انجمن پرسش و پاسخ دانش آموزی
      پاسخ: 12
      آخرين نوشته: 10 بهمن 1395, 00:45
    2. پاسخ: 29
      آخرين نوشته: 09 آبان 1395, 10:52
    3. حدود درصد های لازم برای تراز 7000 پیش تجربی
      توسط Dr.Goodarzi در انجمن کانون
      پاسخ: 4
      آخرين نوشته: 25 فروردین 1395, 23:25
    4. زیست 7000 تست
      توسط drmoslem در انجمن پرسش و پاسخ زیست شناسی
      پاسخ: 73
      آخرين نوشته: 12 اسفند 1394, 03:01
    5. کسب رتبه زیر 7000
      توسط VCP در انجمن پرسش و پاسخ پیرامون انتخاب رشته
      پاسخ: 1
      آخرين نوشته: 31 تیر 1391, 16:30



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن