دنیا به قصد کشتن ما دلبری ها کرد
ما دیو را کشتیم با دلبر چه باید کرد
یا کاسه را لبریز کن یا جام را بشکن
ساقی! تو میدانی که با ساغر چه باید کرد
دنیا به قصد کشتن ما دلبری ها کرد
ما دیو را کشتیم با دلبر چه باید کرد
یا کاسه را لبریز کن یا جام را بشکن
ساقی! تو میدانی که با ساغر چه باید کرد
.Well, here I am
?What are your other two wishes
دل از من برد و روي از من نهان کرد
خدا را با ک اين بازي توان کرد
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
دل پر از شوق رهاییست، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟ خاطرهی زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخنها دارم ...
.Well, here I am
?What are your other two wishes
مي نوشم از چشمان تو
جرعه ب جرعه شعر نو
حافظه ي دستان من
پر شده از دامان تو
چارتاااااار چ دلم براشون تنگ شد
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
وای اگر عهد ببندد و نپاید مردی،
نیست، بالاتر از این درد، به عالم، دردی
به دلم قولِ رسیدن به تو دادم اما
مردِ خوش قولم و دیدی چه سرم آوردی؟
.Well, here I am
?What are your other two wishes
يار تويي غار تويي خواجه نگهدار مرا
نور تويي نوح تويي فاتح و مفتوح تويي
فک کنم اشتباه گفتمش
زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست
ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها
له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع
خوب ولی اشتباه
یار من رفت، بماند که چه حالی دارم
حال من با نم اشکم به سحر گل بشود
ترسم از این شده آنقدر دو چشمم دریاست
گونه ام گود شده مرتع ساحل بشود!
.Well, here I am
?What are your other two wishes
دل را چو انار ترش و شیرین
خون بسته و دانه دانه دیدم
ز هر عالم همه عسل شد
تا شهد تو در میانه دیدم ...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
مرا مست کردی شرابی مگر؟
گرفتی مرا شعر نابی مگر؟
گرفتم سراغ تو را از نسیم
گل نو رس من، گلابی مگر؟
.Well, here I am
?What are your other two wishes
رو در صف بندگان ما باش و مترس
خاک در آسمان ما باش و مترس
گر جمله خلق قصد جان تو کنند
دل تنگ مکن از آن ما باش و مترس
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
سوگند به چشمان تو تعریف چنین است
این فاصله ها سرد ترین جای زمین است
خواندم به تمنای وصالت چه دعا ها
گفتی برسم یا نرسم عشق همین است ...
.Well, here I am
?What are your other two wishes
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو.. دوباره من.. شناوری.. شناورم
شنیده ام ز پنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک، میان کوچه پرپرم ...
.Well, here I am
?What are your other two wishes
ما را می گردند می گویند همراه خود چه دارید ؟
ما فقط رویاهایمان را با خود آورده ایم ...
به پایان فکر نکن
اندیشیدن به پایان هر چیز
شیرینی حضورش را تلخ می کند
بگذار پایان تو را غافلگیر کند
درست …
مثل آغاز
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 2 مهمان)