خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 758 از 1269 نخستنخست ... 658748757758759768858 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 11,356 به 11,370 از 19021

    موضوع: مشاعره...

    1. Top | #11356
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      تنها تویی تو
      ک میتپی ب نبض این رهایی
      تو فارغ از وفور سایه هایی
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    2. Top | #11357
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      قسمت دوم شعر مورد علاقمو میذارم
      یه شب مهتاب
      ماه میاد تو خواب
      منو میبره ته اون دره
      اونجا که شبا یکه و تنها
      تک درخت بید شاد و پر امید
      میکنه به ناز دستشو دراز
      که یه ستاره بچیکه مثه یه چیکه بارون
      به جای میوش(میوه اش) از نوک شاخش بشه آویزون
      بودن یا نبودن
      مسئله اینست...

    3. Top | #11358
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نیمه های راه دیدم نا رفقی میکنند/////ترکشان کردم شده نامم رفیق نیمه راه
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    4. Top | #11359
      کاربر انجمن

      khejalati
      نمایش مشخصات
      هر که ندارد سپاس نعمت امروز
      حیف خورد بر نصیب رحمت فردا
      به پایان فکر نکن
      اندیشیدن به پایان هر چیز
      شیرینی حضورش را تلخ می کند
      بگذار پایان تو را غافلگیر کند
      درست …
      مثل آغاز

    5. Top | #11360
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      خببب تاپیک مشاعره رو آپ کنیم ^_^
      یه چن تا شعر تو قرابت نظرمو جلب کرد
      میخوام بذارم شما ادامه بدید با حرف آخرش ^_^



      تا تورا جای شد ای سرو روان در دل من
      هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
      نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...

    6. Top | #11361
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
      دردا ک راز پنهان خواهد شد اشکارا
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    7. Top | #11362
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط rezvan81 نمایش پست ها
      دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
      دردا ک راز پنهان خواهد شد اشکارا
      آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
      شعبان کرم دخت

      خودمم نمیدونم چرا نقلت کردم:/
      من ساختم،آنچه مرا ویران کرد

    8. Top | #11363
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Eli.. نمایش پست ها


      آخر چه شد که اين همه نامهربان شدي چيزي که خوش نداشتم اي دوست، آن شدي
      شعبان کرم دخت

      یه رفیق دارم شاااه نداره صورتی داره ماااااه نداره
      ب کس کسونش نمیدم ب همه نشونش نمیدم
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    9. Top | #11364
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط rezvan81 نمایش پست ها



      یه رفیق دارم شاااه نداره صورتی داره ماااااه نداره
      ب کس کسونش نمیدم ب همه نشونش نمیدم
      دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره، دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره نداره
      من ساختم،آنچه مرا ویران کرد

    10. Top | #11365
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Eli.. نمایش پست ها


      دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره، دیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره نداره

      همه عکساتو پاره کردم نامه هاتو پاره کردم فکر ی چاره کردم
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    11. Top | #11366
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط rezvan81 نمایش پست ها



      همه عکساتو پاره کردم نامه هاتو پاره کردم فکر ی چاره کردم
      ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی

      از کار خود افتادی در کار دگر رفتی

      صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم

      ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی

      صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم

      گلزار ندانستی در خار دگر رفتی

      گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی

      ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی

      مانند مکوک کژ اندر کف جولاهه

      صد تار بریدی تو در تار دگر رفتی

      گفتی که تو را یارا در غار نمی‌بینم

      آن یار در آن غار است تو غار دگر رفتی

      چون کم نشود سنگت چون بد نشود رنگت

      بازار مرا دیده بازار دگر رفتی
      مولانا
      من ساختم،آنچه مرا ویران کرد

    12. Top | #11367
      کاربر انجمن

      khejalati
      نمایش مشخصات
      یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
      کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
      به پایان فکر نکن
      اندیشیدن به پایان هر چیز
      شیرینی حضورش را تلخ می کند
      بگذار پایان تو را غافلگیر کند
      درست …
      مثل آغاز

    13. Top | #11368
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Eli.. نمایش پست ها


      ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی

      از کار خود افتادی در کار دگر رفتی

      صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم

      ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی

      صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم

      گلزار ندانستی در خار دگر رفتی

      گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی

      ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی

      مانند مکوک کژ اندر کف جولاهه

      صد تار بریدی تو در تار دگر رفتی

      گفتی که تو را یارا در غار نمی‌بینم

      آن یار در آن غار است تو غار دگر رفتی

      چون کم نشود سنگت چون بد نشود رنگت

      بازار مرا دیده بازار دگر رفتی
      مولانا
      یارم ای یار یار
      یارم یار ای یار یار
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    14. Top | #11369
      rz1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Wisteriaa نمایش پست ها
      یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
      کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
      تو همانی ک دلم لک زده لبخندش را
      زندگی ی مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست

      ی مجموعه ی معقول از بی عقلی ها

      له شده ، زیرِ پایِ عرفِ اجتماع

      خوب ولی اشتباه

    15. Top | #11370
      کاربر انجمن

      khejalati
      نمایش مشخصات
      ای خوش آن وقت که ما را دل بی غم بوده ست...
      به پایان فکر نکن
      اندیشیدن به پایان هر چیز
      شیرینی حضورش را تلخ می کند
      بگذار پایان تو را غافلگیر کند
      درست …
      مثل آغاز

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 5 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن