دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت
حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت
مژه ات تیر کجی بود و برای پرتاب
چون که آبروی تو خم گشت کمان شکل گرفت
همه انگار که ناخواسته لبخند زدند
نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت
حفره ای بود پر از خون در وسط سینه ی من
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
تا که سلمان وسط ظهر پس از نام علی
"اَشْهدُ أنَّ علی"گفت اذان شکل گرفت.....