مشاعره...

[Fawzi]

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد

[salam55]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس

[khate]

سر آن ندارد امشب ک براید آفتابی
چ خیال ها گذر کردو گذر نکرد خوابی

[alire]

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد

[salam55]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن در آید

[Miss.Sad]

دلم دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید

[Miss.Sad]

دل شکستی و شبی یک نفر از جنس خودت
خنده ای تلخ به چشمان تَرَت خواهد کرد

[Miss.Sad]

دردودل با کس نگفتم ؛ دردِ من گفتن نداشت
خنده بر لب می زدم ، هرچند خندیدن نداشت

[Miss.Sad]

تقویمِ چهارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ هایِ سبزِ سرآغاز فصل کو ؟

[Miss.Sad]

وصله نمیشود دگر ، این دو هزار و یک تَرَک
هی همه شب بند مزن ، چینیِ دل شکسته را

[Miss.Sad]

آن رفیقی که به هنگام غمم دور نرفت
زیر شمشیرِ غمش رقص کنان خواهم رفت

[Miss.Sad]

تو دل بستی به معشوقی که خود معشوق ها دارد
رها کن ای دلِ غافل خدای بت پرستت را

[Fawzi]

از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو

[alire]

وصف تو کار واژه های لال من نیست
این شعر های عاشقانه مال من نیست

[Fawzi]

تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو