سلام ،
امروز 17 بهمن ، جمعه بعد چند مدت به استراحت نیاز داشتم ! تا 3 خوندم شروع به استراحت کردم از ساعت 3ظهر
سایت موسیقی که باهاش روزمره موزیک گوش میدم رو باز کردم ! اتفاقی تبلیغاتی اومد قرعه کشی 100 میلیونی موسسه ایکسینو ، اول گفتم پس از تبلیغات الکی جذب به سایته اما یک ساعت پیش نشستم دیدیمش واقعیت واقعی بود : ( از این به بعد میخوام انچه که آزارم داد رو بنویسم)
قرعه کشی انجام شده بود ، نمیدونم ساعت چند و کی ولی من همین یک ساعت پیش دیدیمش ! حجم انبوهی از درد رو متحمل بودم به خاطر چه؟
از ان حجم ریخت و پاش از ان حجم تجملاتی که مثل همیشه به خرج داده میشد ! نه این موسسه بلکه کل موسساتی که مشهورند و پیچ اینستاگرام به پا کردند، میلاد کیمرام ، خانوم خوش صدای اینستاگرام ، استدیو صدا سیما و.....
قرعه کشی شروع شد ! قرار بود به نفر اول که از ازمون این موسسه بود 100 میلیون تومان پول داده شود ! دبیران یکی یکی می امدند معارفه میشدند همگی تیپ اسکار گرفته بودند چهره های همه به ظاهر متمدن و ذهنی باز به روی دوربین سلام میکردند ! مجری شوخی های از قبل تعیین شده را میکرد ، شعار بهترین بهترین ها سر داده میشد ، بهترین دبیر ، بهترین کادر ، بهترین موسسه بگذریم که شرط بقای هر موسسه ای این تبلیغات و استفاده ابزاری از پرسنلشان است ، چه پرسنل یک خانوم خوش سیما باشد چه دبیر عدد گذار یا مشهور ! مهم این است پول
قرعه کشی شروع شد با تمام تجملات خود نفر اول 100 میلیون خود را برد اما این کافی بر این نبود که قرعه کشی متمایز برگزار شود ، پدر فیزیکشان که به قول خود هر دهاتی از این مملکت اسمش را میشناسند و حق بر گردن همه دارد شروع کرد به پیشنهاد وسوسه کننده و بر این فرد اول ( که نمیدانم واقعا یک فرد بود یا یک ایینه خود موسسه) پژو 206 هدیه داد ، و همانطور برای افراد دیگر سامسونگ و ایفون و فلان و بهمان ( که عادی شده این بریز بپاش ها برای ما از این افراد)
و حال سوالات من بدون هیچ حسادت و هدف خاصی ، بر سر پدران و بزرگان ما چه امده که اینقدر فردی می ایستد و بر کل مردم با سخن و اعمالش میفهماند پول ارزشش را برایش از دست داده ! سرشار است از این ثروت و تا بخواهد خرج میکند بر هر انچه که دلش بخواهد ، سفر خارج از کشور میرود ، عروسی در دانیال میگیرد ، اپلای کانادا میکند ، با لیموزین تولد میگیرد و هر انچه که فکر کنید که یک جوان را ناامید کند ! در اخر ماشینی حواله چک 100 میلیونی اش میکند و میفهماند که متمایز است و خودش بهتر میداند راننده اش که در پشت صحنه ایستاده گرسنه است و در طرفی برای نهایت 120 سوال تستی 200 میلیون پول پرداخت میکند!
این پول ها از کجا می اید ؟ کدامین منبع نا تمام است که اینگونه غلغله میکند؟ پاسخش را فهمیدم منم ، کافیست بلند شوی با تمام ارزوهایی که داری با ارزوی پزشکی بهشتی بلند شو و برو جلوی ایینه و ببین ان کسی که قدرت بر این خفاشان خون اشام میدهد ! بی اختیار رباتی بر این افرادیم ، پدرانمان کارگرانی بر این افراد و بالادستی هایشان
در این معرکه اگر حتی ارزوهایت را خاک گلدان کنی اگر حتی بمیری هم ایرادی بر انان نگیرند ؛ با نام علم و عدالت علی وار از تو پول میستانند تا تو را در اوهام دانشجو شدن چال کنند !
واقعا چه بر سر همان قشری امد که برای تنباکویی که ایرادش بر یک فرد است گارد میگرفتند و حال شده اند ابر پاک کننده تخته سیاه جرایم احوالمان ؟ چرا فقط خوردن روزه در این میان گناه است و کسی که میفشارد بود و نبود یک خانواده را و دور میگذارد نان را از سفره هایشان تا تماماً روزه بگیرند فقط برای انچه حق یک فرد است یعنی دانشگاه ایرادی نمی گیرند ؟! چرا شده اند محتسبانی که پر مگس میشکنند؟ و لاشخوران را نمیبینند
چه مرگمان امده بعد فراغت از اغوش مادر و دوران طفلی ، هر بار فشار پدرانمان را میبینیم و عادی شده ایم براین قضایا ، چه شده که پدر من ، پدر تو به ارزو هایشان در جوانی نرسیدند و شدند انگیزه ای برای پزشک شدنمان (پسرم من نشدم تو ولی شو) چه شد که ما هم از این زندگی ل جن و بد بو ارضا نخواهیم بود و دائم گرگانی هستند که بگاپند ناموس و ثروت و ارزو و سیاه کنند تصویر خدایمان در ذهنمان را و ماهم همان پدرانی هستیم که بر فرزندانمان خواهیم گفت من نتونستم شوم تو باش ،
چه پزشک چه مهندس و چه برتر و چه پشت کنکور ، ربات هایی بیش نیستیم که ارزو هایمان ماهیانه درامدمان است و صاحب کارانمان .... کنکور یک درد بزرگ است در این جامعه