خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
    نمایش نتایج: از 16 به 21 از 21
    1. Top | #16
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Rafolin403 نمایش پست ها
      فکر کنم یجور دارید بهونه میگیرید راستش همممه ی کنکوریا انتظار دارن بقیه به سازشون برقصن و خب همیشه همه ی خانواده ها نمیتونن با این موضوع خوب کنار بیان!

      مثلا من آشپزی میکنم جارو میکنم ظرف میشورم، لباس میندازم رو بند و...
      همه ی این کارامم فقط توی ربع ساعت استراحت بین درسام انجام میدم!
      تی وی همیشه تو خونه روشنه حتی شبا موقع خواب(من زودتر میرم بخوابم خیلی وقتا با صدای تی وی نمیتونم بخوابم حتی)
      صداشم بلنده در طول روز... نمیشه کاریش کرد کنار اومدم باهاش دیگه!
      نهایت کاری که تونستم انجام بدم اینه که صبحا ساعت ۴ صبح از خواب پاشم تا زودتر درس بخونم
      و اخر شبم از خستگی زیاد بیهوش میشم تاحدی که دیگه صدای تی وی روم تاثیری نداره!

      به نظر من بهترین راه حلش اینه که کنار بیاین با شرایطتون!
      به هرحال شرایط هرکسی خاصِ خودشه و خب مطمئن باشید بدتر از شما و بهتر از شما هم هست
      تا وقتی خودتون رو با کسانی که دائما تو خونه مادر پدرشون هواشونو دارن و براشون شرایطو مهیا میکنن مقایسه میکنید، احساس نارضایتی میکنید!

      از اونجایی که سال سومتون هست به احتمال زیاد خانوادتون خسته شدن و دیگه نمیتونن مثه قبل همکاری کنن...!

      کنار ییاین با شرایط
      همه حرفاتون درسته واقعا انگار یکی حقیقتو با پتک زد تو سرم تازه فهمیدم من همیشه خودمو با کسایی مقایسه میکردم که زندگی و خانواده از من بهتری داشتن .به قول شما باید کنار بیام با شرایط.
      ممنونم عزیزم
      خود را به زندگی سپرده ام.
      فقط شروع به تلاش کرده ام.
      همین.

    2. Top | #17
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Atefeh75 نمایش پست ها
      ببین منم با مامانم خیلی دعوا دارم.معمولا تو اتاقم و بیرون نمیرم که همو ببینیم بحثمون شه.برای صبح که مامانت هست که گوش گیر استفاده کن.من خودم از این گوشگیرا شنا دارم.برای شبم گرم کردن غذا که طول نمیکشه منو بگو که باید درستش کنم.کارا شبو نیم ساعت فوقش یه ساعت بی سروصدا انجامشون بده تا بحثی چیزی پیش نیاد یه وقت چون بعدش ذهنت درگیر میشه و نمیتونی بخونی.به این فک کن که خیلیا چند ساعت کار بیرون انجام میدن باز میان خونه درسشونو میخونن و خیلیاشونم موفق شدن و میشن
      هیچ وقت از این بعد بهش نگاه نکرده بودم ممنونم ازتون انگیزه زیادی رو بهم تزریق کردید
      خود را به زندگی سپرده ام.
      فقط شروع به تلاش کرده ام.
      همین.

    3. Top | #18
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Saba_sm نمایش پست ها
      دخترمااا
      بعد ازینکه کتابو پرت کردی با یه فندک بگو یا ساکت میشین یا آتیشش بزنین شوهرم بدین برم
      حدا از شوخی هنزفری بزار اهنگ بیکلام گوش کن منم بعضی وقتا بچه میاد خونمون خیلی سروصداس هنزفری میزارم

    4. Top | #19
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      سلام عزیز خوبی
      منم خودم تجربی ام پشت کنکور واینکه سه تا بچه ی فوق العاده شلوغ کوچیکتر از خودم تو خونه هستن منم شرایط تورو داشتم و دارم حتی چندین سری گریه هم کردم به پدرم با اینکه ادمیه که درک میکنه گفتم ولی خب بیچاره چیکار میتونه کنه بنابراین سعی کردم این غم و غصه رو بزارم کنار چون نمیذاشت درست تصمیم بگیرم توکل کردم به خدا وبا تمام وجود بابرنامه درس میخونم شبا سعی میکنم زود بخوابم صبحا زود بلند شم( مثلا ساعت ۴ونیم) هروقت که صدا مزاحمم میشه بلافاصله یه هندزفری میزارم تو گوشم یه اهنگی میزارم که صدای اونا مزاحمم نشه صبحا که خواب الود میشم سعی میکنم ایستاده درس بخونم مثلا رو میزی اُپنی دراوری جایی تا وقتی خوابم برد یهو میخواستم بیفتم خوابم بپره 😁😁 بعد خیلی ها هستن مشکلات بدتر از مارو دارن و یا حتی مشکلات مشابه ماروولی همه مشکل دارن حتما حتما توزندگیشون مشکل دارن منو تو موقعی موفق هستم که بتونیم از پس شرایط اینچنینی به خوبی بر بیایم و اونارو بخوبی مدیریت کنیم مطمین باش میتونی بشرط اینکه بخوای و اندیشه تو تغییر بدی توکلت به خدا باشه فقط میتونم بگم که اون بهتر از همه تورو درک میکنه بنابر این از اون کمک بخواه

    5. Top | #20
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zolghadr نمایش پست ها
      سلام عزیز خوبی
      منم خودم تجربی ام پشت کنکور واینکه سه تا بچه ی فوق العاده شلوغ کوچیکتر از خودم تو خونه هستن منم شرایط تورو داشتم و دارم حتی چندین سری گریه هم کردم به پدرم با اینکه ادمیه که درک میکنه گفتم ولی خب بیچاره چیکار میتونه کنه بنابراین سعی کردم این غم و غصه رو بزارم کنار چون نمیذاشت درست تصمیم بگیرم توکل کردم به خدا وبا تمام وجود بابرنامه درس میخونم شبا سعی میکنم زود بخوابم صبحا زود بلند شم( مثلا ساعت ۴ونیم) هروقت که صدا مزاحمم میشه بلافاصله یه هندزفری میزارم تو گوشم یه اهنگی میزارم که صدای اونا مزاحمم نشه صبحا که خواب الود میشم سعی میکنم ایستاده درس بخونم مثلا رو میزی اُپنی دراوری جایی تا وقتی خوابم برد یهو میخواستم بیفتم خوابم بپره ������������ بعد خیلی ها هستن مشکلات بدتر از مارو دارن و یا حتی مشکلات مشابه ماروولی همه مشکل دارن حتما حتما توزندگیشون مشکل دارن منو تو موقعی موفق هستم که بتونیم از پس شرایط اینچنینی به خوبی بر بیایم و اونارو بخوبی مدیریت کنیم مطمین باش میتونی بشرط اینکه بخوای و اندیشه تو تغییر بدی توکلت به خدا باشه فقط میتونم بگم که اون بهتر از همه تورو درک میکنه بنابر این از اون کمک بخواه
      مرسی عزیزم حرفات خیلی برام الهام بخش بود.واقعا خیلی انرژی گرفتم.همش به این فکرمیکردم که فقط منم که شرایطم این شکلیه هیچ وقت به این توجه نکرده بودم که هر کسی مشکل مخصوص به خودشو داره و هیچ کسی بی مشکل نیست.
      امیدوارم شما هم به هدف قشنگتون برسید
      خود را به زندگی سپرده ام.
      فقط شروع به تلاش کرده ام.
      همین.

    6. Top | #21
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات

    صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن