خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 64
    1. Top | #1
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات

      Post از شما کسی دچار وحشت زدگی یا حمله شدید اضطراب میشه؟

      سلام به همگی دوستان
      تصمیم گرفتم امروز بیام انجمن شجاعتمو جمع کنم
      و یه سوال بپرسم

      از شما کسی دچار پانیک اتک میشه
      چطور تونستین حلش بکنید

      من سالها افسردگی داشتم و خودمو به اون راه میزدم و بی توجه بهش بودم یه حسی از درون نمیذاشت فرو بپاشم شده بود چند بار حالم خیلی بد باشه ولی این بار خیلی بدتر شدم یه سه هفته ای میشه کاملا تو اتاقم یه روزایی کاملا میخوابم یه موقعهاییم دو روز بیدارم بیرون نمیتونم برم حمام میرم حمله بهم دست میده بیشتر شبا با پتو میرم پشت بوم انگار تو خونه نمیتونم نفس بکشم لطفا لطفا اگر تجربه ای دارید کمک کنید
      اوضاع خوبی ندارم و مشاورم نمیتونم برم
      خانواده ام خبر ندارن
      سالهاست نمیدونن
      فکر میکنن اینها رفتارهامه حوصله ندارم باهاشون حرف بزنم همش خوابم کم اشتها شدم همش یه طرف اینکه دیگه هیچ حسی ندارم حالم رو خرابتر میکنه اگه کسی کنارم گریه کنه هم هیچ حسی ندارم چند روز پیش مامانم میگفت اگه من بمیرم یه زنگ میزنی میگی متاسفم
      چون تو این چند سال خیلی ازشون فاصله گرفتم بعد از یه اتفاق تو خانواده که من خاک برسر تنها کسیم که ازش خبر داشت و افسردگیم تو بلوغ تو مدرسه که تا اخر پیش دانشگاهیم بولیای مدرسه ول کن نبودن دروغ چرا... دوبارم میخواستم خودکشی کنم ولی الان هیچ حسی دیگه ندارم یه زمانی خیلییی گریه میکردم الان دیگه گریه ام نمیتونم بکنم خستم خیلی خسته
      دوست دارم ادامه بدم چند تاکنکور خراب کردم چندسال تو اتاق بودم و همه فکر میکردن درس میخونم
      امیدوارم این اولین بار و اخرین باری باشه که اینا رو گفتم
      دمتون گرم که خوندید
      ویرایش توسط strang : 11 آذر 1399 در ساعت 05:29

    2. Top | #2
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط strang نمایش پست ها
      سلام به همگی دوستان
      تصمیم گرفتم امروز بیام انجمن شجاعتمو جمع کنم
      و یه سوال بپرسم

      از شما کسی دچار پانیک اتک میشه
      چطور تونستین حلش بکنید

      من سالها افسردگی داشتم و خودمو به اون راه میزدم و بی توجه بهش بودم یه حسی از درون نمیذاشت فرو بپاشم شده بود چند بار حالم خیلی بد باشه ولی این بار خیلی بدتر شدم یه سه هفته ای میشه کاملا تو اتاقم یه روزایی کاملا میخوابم یه موقعهاییم دو روز بیدارم بیرون نمیتونم برم حمام میرم حمله بهم دست میده بیشتر شبا با پتو میرم پشت بوم انگار تو خونه نمیتونم نفس بکشم لطفا لطفا اگر تجربه ای دارید کمک کنید
      اوضاع خوبی ندارم و مشاورم نمیتونم برم
      خانواده ام خبر ندارن
      سالهاست نمیدونن
      فکر میکنن اینها رفتارهامه حوصله ندارم باهاشون حرف بزنم همش خوابم از کم اشتهایی شدم ۳۸ کیلو همش یه طرف اینکه دیگه هیچ حسی ندارم حالم رو خرابتر میکنه اگه کسی کنارم گریه کنه هم هیچ حسی ندارم چند روز پیش مامانم میگفت اگه من بمیرم یه زنگ میزنی میگی متاسفم
      چون تو این چند سال خیلی ازشون فاصله گرفتم بعد از یه اتفاق تو خانواده که من خاک برسر تنها کسیم که ازش خبر داشت و افسردگیم تو بلوغ تو مدرسه که تا اخر پیش دانشگاهیم بولیای مدرسه ول کن نبودن دروغ چرا... دوبارم میخواستم خودکشی کنم ولی الان هیچ حسی دیگه ندارم یه زمانی خیلییی گریه میکردم الان دیگه گریه ام نمیتونم بکنم خستم خیلی خسته
      دوست دارم ادامه بدم سه تا کنکور خراب کردم سه سال تو اتاق بودم و همه فکر میکردن درس میخونم
      امیدوارم این اولین بار و اخرین باری باشه که اینا رو گفتم
      دمتون گرم که خوندید
      من تجربه اش رو نداشتم ولی تنها کسی که میتونه کمکت کنه یه مشاور خوبه شاید نیاز باشه دارو هم مصرف کنی
      مشکلی که ازش حرف میزنی درمانش اینجا و اکسپلور گوگل نیستش. با خونواده ات درمیون بذار انشالا زودتر بهبود پیدا کنی بیای اینجا از موفقیت هات بگی

    3. Top | #3
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      ببینید دوست عزیز،افسردگی چندین نوع داره،ولی اون چیزی که مردم بهش میگن افسردگی،همون افسردگی حاد هستش(افسردگی فصلی داریم،افسردگی غم از دست دادن چیزی و افسردگی حسرت و...داریم)ولی با چیزایی که شما نوشتید احتمالا(ولی بازم باید پزشک تشخیص بده)افسردگی حاد هستش
      بهترین راه درمانش هم روانپزشک هستش و خوردن دارو(کسی که افسردگی حاد میگیره،نمیتونه خود به خود خودش رو درمان کنه!)
      پ ن:در ضمن،قبل از اینکه بدتر بشه،سریعا به پزشک مراجعه بفرمایید

    4. Top | #4
      همکار سابق انجمن
      کاربر برتر
      کاربر حرفه ای

      نمایش مشخصات
      هیچکس اینجا نمیتونه کمکت کنه جز اینکه حرفای قشنگ تحویل بدن و مثل مسکن در کوتاه مدت اثر کنه .
      پشت کنکور موندن و حبس کردن تو اتاق خودش افسردگی هس
      دیگه بقیه مسائلتم که باعث شده هیکل غول افسردگیت روز ب روز گنده تر شه

      فرش زیر پاتو بفروش خرج سلامتیت کن ! برای سلامتیت هیچ بهونه ای نیار! بخدا حیفه ادم تو جوون ترین سن ممکنش لذت نبره از دنیای خودش!

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      سلام،عزیز حتما برو پیش روان شناس یا روان پزشک تا اولا مشخص بشه اصلا مشکلی هست یا نه و مشکل چیه اگر هم احیانا مشکلی هست تحت درمان قرار بگیری و مشکل حل بشه.
      راستی اصلا به چیزایی که توی اینترنت میخونی اعتماد نکن و از روی نوشته های سایت ها نتیجه گیری نکن که چون این علایم رو دارم پس حتما فلان بیماری رو هم دارم....حتما پیش پزشک برو.
      برای تاکید 3 باره میگم،حتما حتما برو پیش روان پزشک یا روان شناس(ممکن اصلا مشکلی نباشه و اینا همش فکر و خیال باشه!)

    6. Top | #6
      کاربر برتر
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      با سلام چون نمیشه نظر تخصصی داد حتمن به روان درمانگر مراجعه کنید و بدونید اگر به همین منوال ادامه پیدا کنه به هیچ عنوان خوب نمیشید و اوضاع بدتر میشه و برای ده بار هم کنکور بدید هیچ نتیجه ای حاصل نمیشه تا روان ادم سالم نباشه هیچ موفقیتی نمیتونه بدست بیاره
      باور های غلط قرص نخوردن رو بزارین کنار و اگر دکترتون داد حتمن مصرف کنید
      به حرف روان درمانگرو روانپزشک گوش کنید
      اختلال هایی مثل اسکیزوفرمی و پارانویید که مثل این مسئله شما هستن تقریبا، با خوددرمانی حل نمیشن که اگر میشد این سالها درست میشد
      اگرم نمیخواین کسی از درمان شما باخبر بشه میتونید از متخصص های اعصاب و روان و رواندرمانگر های اسنپ استفاده کنید
      امیدوارم بهتر و بهتر شین
      ...............
      25 : 32 : 13 : 00
      ویرایش توسط Hadis_farhadi_ : 11 آذر 1399 در ساعت 02:27

    7. Top | #7
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      ممنون از همتون
      نوشتن اینجا با قبول کردنش همراه بود من سالهاست میجنگم که حالم خوبه ولی انگار هی به هر نقطه سکونی میرسی ماره دوباره نیش میزنه میوفتی پایین
      اینی که الان اینجا نوشتم فکر نکنید بخاطر از سرباز کردن درس و زندگی و هرچیه من یه مدت حتی پیج داشتم دستسازه های خومو میفروختم ولی ولش کردم دلم میخواد برای یه لحظه جمجمو باز کنم مغزمو بندازم تو اب سرد

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط strang نمایش پست ها
      سلام به همگی دوستان
      تصمیم گرفتم امروز بیام انجمن شجاعتمو جمع کنم
      و یه سوال بپرسم

      از شما کسی دچار پانیک اتک میشه
      چطور تونستین حلش بکنید

      من سالها افسردگی داشتم و خودمو به اون راه میزدم و بی توجه بهش بودم یه حسی از درون نمیذاشت فرو بپاشم شده بود چند بار حالم خیلی بد باشه ولی این بار خیلی بدتر شدم یه سه هفته ای میشه کاملا تو اتاقم یه روزایی کاملا میخوابم یه موقعهاییم دو روز بیدارم بیرون نمیتونم برم حمام میرم حمله بهم دست میده بیشتر شبا با پتو میرم پشت بوم انگار تو خونه نمیتونم نفس بکشم لطفا لطفا اگر تجربه ای دارید کمک کنید
      اوضاع خوبی ندارم و مشاورم نمیتونم برم
      خانواده ام خبر ندارن
      سالهاست نمیدونن
      فکر میکنن اینها رفتارهامه حوصله ندارم باهاشون حرف بزنم همش خوابم کم اشتها شدم همش یه طرف اینکه دیگه هیچ حسی ندارم حالم رو خرابتر میکنه اگه کسی کنارم گریه کنه هم هیچ حسی ندارم چند روز پیش مامانم میگفت اگه من بمیرم یه زنگ میزنی میگی متاسفم
      چون تو این چند سال خیلی ازشون فاصله گرفتم بعد از یه اتفاق تو خانواده که من خاک برسر تنها کسیم که ازش خبر داشت و افسردگیم تو بلوغ تو مدرسه که تا اخر پیش دانشگاهیم بولیای مدرسه ول کن نبودن دروغ چرا... دوبارم میخواستم خودکشی کنم ولی الان هیچ حسی دیگه ندارم یه زمانی خیلییی گریه میکردم الان دیگه گریه ام نمیتونم بکنم خستم خیلی خسته
      دوست دارم ادامه بدم چند تاکنکور خراب کردم چندسال تو اتاق بودم و همه فکر میکردن درس میخونم
      امیدوارم این اولین بار و اخرین باری باشه که اینا رو گفتم
      دمتون گرم که خوندید
      نقل قول نوشته اصلی توسط Fawzi نمایش پست ها
      هیچکس اینجا نمیتونه کمکت کنه جز اینکه حرفای قشنگ تحویل بدن و مثل مسکن در کوتاه مدت اثر کنه .
      پشت کنکور موندن و حبس کردن تو اتاق خودش افسردگی هس
      دیگه بقیه مسائلتم که باعث شده هیکل غول افسردگیت روز ب روز گنده تر شه

      فرش زیر پاتو بفروش خرج سلامتیت کن ! برای سلامتیت هیچ بهونه ای نیار! بخدا حیفه ادم تو جوون ترین سن ممکنش لذت نبره از دنیای خودش!






      اره متاسفانه ، کنکور هرچی معضل و درد و ضعف که در یه شخص هستش رو در سال کنکور یا بدتر میکنه یا به رخ میکشه ! افسرده رو افسرده تر میکنه . خواب الو رو خواب الوده تر میکنه / چاق رو هم چاق تر
      ⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜
      ⬜⬛⬛⬛⬜⬛⬜
      ⬜⬜⬜⬛⬜⬛⬜
      ⬜⬛⬛⬛⬛⬛⬜
      ⬜⬛⬜⬛⬜⬜⬜
      ⬜⬛⬜⬛⬛⬛⬜
      ⬜⬜⬜⬜⬜⬜⬜

    9. Top | #9
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      متاسفانه شما دچار بیماری دو قطبی شدید . در اسرع وقت به روانپزشک مراجعه کنید

    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Na-Omid
      نمایش مشخصات
      سلام عزیزم وقت بخیر
      ببینیداولاکه پانیک فقط اسمش ترسناکه وگرنه بین روانشناساوروانپزشکهابعنوا ن سرماخوردگی عصبی شناخته میشه دوماشماکه به روانکاومراجعه نکردیدازکجامیدونیدافسردگی یاپانیک دارید؟این تغییرات که گفتیدخواب زیادوبی حوثلگی وکم اشتهایی تغییرات شایع دوران بلوغه که متاسفانه برای برخی ازافرادتامدتهابعدازاتمام دوره بلوغ باقی میمونه عوامل تنش زامیتونه باعث ماندگاری این تغییرات درافرادبعدازاتمام این دوران بشه.
      شرایط وجوکنکورهم طوری هست که میتونه استرس وتنش روخیلی زیادبکنه مخصوصااگه شمابااطرافیانتون دچارمشاجرات بشید
      ببینیدمن فکرمیکنم تغییراتی که میفرمایبدمربوط به افسردگی فصلی باشه که ممکنه توفواصل مشخصی هززندگیتون به دلایل شخصی که خودتون میدونیددچارحملات عصبی شده باشید
      حالاراهکارچیه؟ببینیدتحقیق ات ثابت کرده اندورزش روزانه خیلی میتونه کمک کننده باشه سعی کنیدصبح هااولین کاری که میکنبدنیم ساعت ورزش کنیدچون الان شماکنکورداریدوزمان زیادی نداریدنیازی به ورزسهای سنگین نیست امادرهرتمرین حتمااین دوتانکته رورعایت کنیدتمرینات قبل ازورزش یعنی گرم کردن وتمرینات بعدازورزش یعنی سردکردن که بهترین شکلش تمرینات کششی هست روحتمابه مدت7دقیقه هرکدوم انجام بدیدبعدش دوش آب گرم بگیرید
      تمرین های ذهنی مثل محاسبات انجام بدید
      هرتایم که درس میخونیدحتماایتراحت کنیدحالایاقدم بزنیدیادرازبکشیدوچشماتون ببندیدچندتانفی عمیق بکشیدوذهنتون ازهرچیزی که آزارتون میده خالی کنید
      ب تمرین دیگه مثلاروزانه10دقیقه بزاریدبرای پرداختن ب مسائلی ک ذهنتون روموقع درس خوندن مشغول مبکنن اونهاروروی کاغذبنوییبدبعدس به هرراهی ک فکرمبکنیدبهتره اونهاروازبین ببریدوباخودتون تکرارکنیداین موانع ذهنی بایدنابودبشن مثل الان .
      هیچوقت به شکست فکرنکنیدچون فکرشکست خودب خودپالسهای منفی بعدی روهم دنبال خودش میاره.خداروشکرکنیدوب دیگران اهمیت ندیدبرنامه هاتون روبرای هیچکس نگیداجازه بدیدانگیزه توقلبتون باسه اگه باعلاقه کارتون انجام بدبدمطمئن باسیدبازدهی چندین بدابرمیشه.
      درنهایت وتاکیدمیکنم آخرین راه روبعنوان استفاده ازداروهای ضدافسردگی قراربدیدکه اون هم حتمابایدزیرنظرپزشک روانکاویاروانپزشک باشه.
      موفق باشید
      نگران منی به توقرصه دلم

    11. Top | #11
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      متاسفانه من حدود یک سال پیش آخر شب ها به این حمله ها دچار میشدم و بطور ناگهانی وحشت میکردم نفسم تنگ میشد و حس میکردم الانه که بمیرم و وحشتم دوچندان میشد حتی تا یمدت طولانی شبا مامانم مجبور میشد کنارم بخوابه...
      اول باید علتشو بطور کامل ریشه یابی کنید برای من علتش تفکرات سمی بود که آخر شبا سراغم میومد و تا حدی پیش میرفت که به حمله پانیک تبدیل میشد کم کم سعی کردم کنارشون بزارم با اینکه خیلی اون تفکرات واسم ناخوشایند بودن بازم انگار ترک کردنشون واسم سخت بود ولی با هر بدبختی که بود سعی میکردم دیگه هیچ فکری نداشته باشم و اروم بخوابم
      خلاصه که دیگه الان از بین رفته درسته هنوز بعضی وقتا شبا با وحشت از خواب بلند میشم ولی اقلا دیگه حس مرگ و تنگی نفس رو ندارم...همینم خیلی خوبه
      خدایا شکرت

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      متاسفانه فرهنگ نادرست و عدم پرداختن رسانه ها و فرهنگ سازي (سريال و فيلم و اخبار خيلي موثره رو مردم)باعث شده كه اطلاعات كافي به مردم نرسه و ديد اشتباهي حتي در بين افراد تحصيل به بيماري ها ي روان وجود داشته باشه. بيماري هاي روان كاملا جدي هستن و نياز به معاينه و بررسي و درمان دارن .همون طور كه بيماري جسم رو نميشه با مطالعه تو نت يا كتاب توسط خود فرد تشخيص داد برا بيماري روانم اين صادقه اما معمولا افراد اينو قبول ندارن .تب ، سرفه ، سرگيجه ،ضعف ، دل درد و... علايم جسمي هست كه تو بيماري هاي جسمي ديده ميشه و ممكنه از يه سرماخودگي يا كم خوني ساده باشه تا سرطان و بيماري هاي جدي و بايد پزشك تشخيص بده .هزيون، توهم، احساسات ناخوشايند، سردرگمي، اختلالات خواب و اشتها مشكل در برقراري ارتباط و... از علايم بيماري هاي روانه كه ميتونه تعداد زيادي بيماري رو شامل بشه حتي گاهي يه بيماري جسميه وعلايم رواني بروز ميده مثل تومور ها يا مشكلات هوروموني وغدد و بايد توسط پزشك بازم معاينه و تشخيص انجام بشه .پس شما توان فهميدن مشكل خودتون رو نداريد و بايد به يه پزشك ترجيحا روان پزشك برا شروع مراجعه كنيد تا مشكلتون رو بررسي كنه و تشخيص درست بده .جاي تاسفه جامعه به دل درد بيشتر از علامتي مثل افسردگي واكنش نشون ميده علتشم اينه فك ميكنن بيمار روان ديوونست و مايه شرم اما اصلا اين طور نيست درصد زيادي از جامعه دارن اين بيماري هارو تو سطوح مختلف و اكثرا درمان هاي خوب و موثري دارن .براتون ارزوي سلامتي و شادكامي دارم
      تا توانی در جهان همراه اهل درد باش
      یا نبر نامی زمردی یا حقیقت مردباش

    13. Top | #13
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط nazanin.mrd نمایش پست ها
      ترکیب افسردگی با کنکور سمی ترین چیزیه که تجربه اش میکنم.نزدیک به ۵ ساله ک افسردگی دارم و تابه حال چندین بار تا یک قدمی خودکشی رفتم و برگشتم .چندین بار به خانواده اعلام کردم که من افسردگی دارم اما نمیدونم چرا خانواده های ایرانی درمقابل پذیرش این موضوع مقاومت میکنن و حقیقتا از توان یه فرد افسرده خارجه که بخواد با خانواده درمورد این موضوع جدل کنه پس بیخیال میشه.منم بیخیال شدم هرروز بیشتر تو این بیماری غرق شدم.اولین کنکورم سال ۹۵ بود که چندین ماه قبل کنکورم افسردگیم شروع شده بود کنکور ک خراب کردم افسردگیم بیشتر شد زیربار حرف های بقیه و خانواده بودم ک تصمیم گرفتم پشت کنکوری بشم چون واقعا بچه درس خون و زرنگی بودم معدل نهاییم ۱۹.۸۴ بود نمیتونستم هررشته ای برم. افسردگیم نمیزاشت صبح ها از خواب بیدارشم و درس بخونم اصلا انرژی نداشتم احساس لذت درونم مرده بود. افسردگی ۵ سال از زندگی و جوونیمو ازم گرفت من هرسال باهمین وضع چون خانوادم فکرمیکردن دارم درس میخونم سرجلسه کنکور حاضرمیشدم و ساعت ۹ برمیگشتم خونه. اینا رو گفتم ک بدونی شرایط تو رو کامل درک میکنم. تو یه مقاله خوندم ک ۵۰ درصد افسردگی ها به مرور زمان رفع میشن اما ۵۰ درصد بقیه نیاز به مراجعه پیش روانشناس و روانپزشک دارن .اگه میتونی به پزشک مراجعه کن و خودتو نجات بده.افسردگی من مثل ۵۰درصد اول بود ویه مدته کمترشده البته خودمم دارم سعی میکنم باهاش مقابله کنم. صبح ها نسبت ب گذشته زودتربیدار میشم درس خوندنمو برای کنکور شروع کردم که خیلی خیلی سخته . ببین خودت میتونی کاری برای خودت بکنی یا نه مثلا سبک زندگیتوتغییر بدی و... اگه نه ازکسی کمک بگیر .افسردگی بدترین تجربه زندگیمه ۲۲سالمه و خیلی از زندگی عقبم شاید مسخره باشه اما من هنوز موبایل ندارم چون ازخانوادم خواسته بودم هروقت رفتم دانشگاه برام بخرن هنوزم ک دانشگاه نرفتم همه مسخرم میکنن .
      آیا شما منی؟انگار دقیقا زندگی منو نوشتن.ولی من امسال رفتم دانشگاه کنارش دارم می خونم خدایی افسردگیم خیلییییییییی بهتر شده.اصن انگار نه انگار.منم دکتر نرفتم فقط رفتم دانشگاه اصلا کلن روحیه م خوب شده.دقیقا داستان منو نوشتی. امیدوارم موفق باشی عزیزم

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      Romantic
      نمایش مشخصات
      از ته قلبم برات آرزوی آرامش وسلامتی میکنم
      همین طور که دوستان گفتن قدم اول مراجعه به روانشناس هستش برو پیش کسی که علمی کمک ات کنه
      با خانواده ات دوست باش اون ها مهم ترین آدم هایی هستن که میتونن کمک ات کنن
      ولی به نظرم دست کم امسال این کنکور رو رهاش کن برو سمت کاری که دوست داری هنر موسیقی زبان حتی رقص و...
      بیخیال گذشته ها زندگی حال رو دریاب
      موفق و شاد باشی

    15. Top | #15
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      یه چیز دیگه هست که نگفتم:
      آیا واقعا میخواید درمانش کنید(چون بعضی ها از همین افسردگی رو به زندگی عادی ترجیح میدهند و به اونا قدرت میده)؟

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن