چه تاپیک قشنگی *_*
امروز تایم پیاده رویم رو بیشتر کردم
و خستگی طول روزمو با پیاده روی به در کردم ^_^
چقد خوشحالم که تاپیک های مثبت و قشنگ میبینم ؛ )
پستاتونو خوندم بچه ها و انرژی گرفتم
نه مرا حسرت به رگ ها می دوانید آرزویی خوش/نه خیال رفته ها میداد آزارم ...
و خدایی که در این نزدیکی
میزند لبخندی
به تمام گره هایی که تصور دارم
همگی کور شدند...!
دوستان خوشبختانه دیروز عملیات رد کردن کتابا از مرز پادگان با موفقیت انجام شد
تغییر کوچیک امروز:میخوام مخ فرمانده رو بزنم که اجازه بده از پنج غروب تا یک شب درس بخونم(الان هم اجازه داده منتهی از هشت شب تا یک شب هستش)امیدوارم موفق شم
ویرایش توسط SOLO_PRODUCTION : 03 آذر 1399 در ساعت 09:10
من هم تا ساعت يازده و نيم ديشب خوندم و تا اون زمان نسبت ب روزاي قبل بيشتر خوندم......
امروز هنو بهترش کنمورزشم بکنم درست
99.9.3 من خیلی وقته فکرم درگیر این بود برنامه و چجوری برنامه بنویسم که هم به مباحث قلم بخوره هم مبحثایی که استادا درس میدن هم عقب موندگیام حتی تو فکر پشت موندنم بودم ولی از امروز بخونیم ببینیم چی میشه
هدف امروز / نوشتن برنامه و مطالعه 5 ساعت وپر کردن دفتر برنامه ریزی
25 : 32 : 13 : 00
و خدایی که در این نزدیکی
میزند لبخندی
به تمام گره هایی که تصور دارم
همگی کور شدند...!
25 : 32 : 13 : 00
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)