خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 37 از 63 نخستنخست ... 2736373847 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 541 به 555 از 935
    1. Top | #541
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط SinaMegapolis نمایش پست ها
      تلاشمو صفر میکنم چون خانواده بهم گفتن تو *باید* امسال شهر خودت قبول شی اگه قبول نشی ما نه تنها برای سال بعد حمایت مالی و احساسی نمیکنیم ازت بلکه اگه تو رو برای سربازی بخوان میفرستیمت سربازی
      منم کلا دیدگاهم اینه که ادم میخواد کنکور خوب بده باید حتما ساعت مطالعه بالا + کیفیت بالا + پیوستگی مداوم
      من هر موقع که تو یکی از اینا گیر میکنم میزنم تو سر خودم میگم سیناااا بقیه هم کلاسیات از دهم دارن میخونن همه تراز بالای 6800 6900 هفت هزار توی بدبخت تو 6500 گیر کردی هر کاری هم میکنی نمیشه پس چرا داری الکی زور میزنی وقت تلف میکنی به جاش میتونی حداقل بری مجازی و اینا تفریح کنی الکی وقتت تلف نشه

      این اوضاع لعنتی چنان اعتماد به نفسمو نابود کرده که هر جا به مشکل میخورم به خودم میگم میبینی هرکاری هم بکنی هیچی نمیشی
      همش برام سواله چجوری هر کی دور و برمه منو قبول داره میگه تو اگه این دو ماه رو خوب بخونی قبولی من اگه قرار بود خوب بخونم از پارسال شروع میکردم خوب میخوندم ولی احساس میکنم کلا تو ذاتم نیست
      درمورد شرایط خانواده قبول دارم تاثیر زیادی داره....اغلب یا خیلی بی خیالن یا خیلی بیش از حد درحال تحدید و پی گیر

      ببین اون کمال گرایی ای که داری ، باید از همون اول به بهترین شکل پیش میرفتی ، همین طرز تفکره که هرسال خیلی از کنکوری ها رو زمین میزنه...نقضش نمیکنم ، بله اگه اونطوری پیش رفته بودی الآن میتونستی یه دلیل دیگه برای ادامه ندادن داشته باشی !!!

      میگی ترازت 6500 هست...همکلاسی خودم هم با تراز 6300 الآن داره دندونپزشکی میخونه پس لطفا تراز رو دلیل نکن برای خودت ، اونم ترازای این دوران غیرحضوری که خودت باخبری ...

      میگی بهتره بری مجازی و تفریح کنی......بهت قول شرف میدم ، وقتی رفتی سرجلسه کنکور و موقع خارج شدن از جلسه قطعا این جمله رو با خودت زمزمه میکنی که " ای کاش همون دو سه ماه آخر رو جدی تلاش میکردم"

      بیش از حد توی مقایسه خودت با بقیه غرق شدی ، توی افسوس گذشته داری زندگی میکنی
      خودتو دریاب ، خودت رو در حال دریاب
      با بی خیالی و سرگرم تفریح شدن چیزی جز افسوس و پشیمونی بیشتر بدست نمیاد..... وقتی تلاش کنی حداقلش این هست که هم نتیجه بهتری برای خودت خواهی ساخت و هم خودت رو بیشتر باور میکنی


      http://forum.konkur.in/thread75277.html

      http://forum.konkur.in/thread75279.html

    2. Top | #542
      کاربر نیمه فعال

      Maghror
      نمایش مشخصات
      سلام
      من تو قسمت مصاحبه ها هرچی گشتم مصاحبه شمارو پیدا نکردم،
      مصاحبه انجام دادین با انجمن؟

    3. Top | #543
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaviki نمایش پست ها
      سلام
      من تو قسمت مصاحبه ها هرچی گشتم مصاحبه شمارو پیدا نکردم،
      مصاحبه انجام دادین با انجمن؟
      سلام
      به چندین دلیل شخصی ، علاقه ای به زدن تاپیک مصاحبه نداشتم.... به همین دلیل فقط تجربیاتم رو داخل این تاپیک قرار دادم

      کارنامه کنکور و رشته قبولیم توسط تیم مدیریت انجمن ، داخل سایت سنجش برسی و تایید شده

    4. Top | #544
      کاربر نیمه فعال

      Maghror
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      سلام
      به چندین دلیل شخصی ، علاقه ای به زدن تاپیک مصاحبه نداشتم.... به همین دلیل فقط تجربیاتم رو داخل این تاپیک قرار دادم

      کارنامه کنکور و رشته قبولیم توسط تیم مدیریت انجمن ، داخل سایت سنجش برسی و تایید شده
      چ حیف
      سال اول قبول شدین؟

    5. Top | #545
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaviki نمایش پست ها
      چ حیف
      سال اول قبول شدین؟
      چرا حیف ؟
      توی تاپیکای مصاحبه هم آنچنان سوالای خاصی هم پرسیده نمیشه

      نه...یک سال پشت کنکوری بودم

    6. Top | #546
      کاربر نیمه فعال

      Maghror
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Zero_Horizon نمایش پست ها
      چرا حیف ؟
      توی تاپیکای مصاحبه هم آنچنان سوالای خاصی هم پرسیده نمیشه

      نه...یک سال پشت کنکوری بودم
      بهرحال آدم ی دید کلی راجبه طرز درس خوندن و تلاش وووو طرف پیدا میکنه و هروقت بیاد انجمن تو ذهنش می مونه ک فلانی چطوری و با چ روشایی قبول شد

      بازم موفق باشین

    7. Top | #547
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaviki نمایش پست ها
      بهرحال آدم ی دید کلی راجبه طرز درس خوندن و تلاش وووو طرف پیدا میکنه و هروقت بیاد انجمن تو ذهنش می مونه ک فلانی چطوری و با چ روشایی قبول شد

      بازم موفق باشین
      اوایل توی پاییز یه خلاصه ای از بخش سرگذشت هم قرار داده بودم ولی توی ویرایش ها از بدنه ی اصلی حذفش کردم


      ..........خلاصه ی سرگذشت..........

      سال دهم
      سالی بود که برای اولین بار کنکوری ها رو دیدم...اون موقع نظام قدیم هاهم توی مدرسه مون بودن
      هیچ تصوری از کنکور و درس خوندن نداشتم و تنها چیزی که از سال های گذشته یادگرفته بودم این بود که یه سری چیزا رو حفظ کن و 20 بگیر.
      سال دهم ازهر لحاظ افتضاح بود...هیچی از درسا حالیم نشد و بعضی معلم هامون هم که درحد کتاب درسی هم درس نمیدادن چه برسه به کنکور !!!...اون سال کلاس زبان و باشگاه تکواندو میرفتم...توی مدرسه روزهایی بود که معلم نداشتیم و بچه ها یه توپ ورمیداشتن حمله میکردن به حیاط مدرسه برای بازی کردن ولی من اون موقع ها میرفتم توی نمازخونه مدرسه و کارای کلاس زبانم رو انجام میدادم یا اینکه با یکی دونفر از بچه ها درمورد موضوع هایی که دوست داشتیم بحث میکردیم ((یه زمان بدجوری عشق نجوم و فضا بودم))
      سال دهم هر 4 هفته یکبار یه آزمون گزینه دو میدادم...اولین درصد زیستم 30 شد خیلی از درسا روهم صفر میزدم
      میانگین ساعت مطالعه ام شاید به 4 هم نمیرسید ...تعداد تست هم که هیچی...اصلن کتاب تست نداشتم
      خلاصه اون سال به بدترین حالت ممکن گذشت که توی سال کنکور تاثیر خودش رو گذاشت

      سال یازدهم
      بعداز اینکه نتایج کنکور96 اومد و حال وهوای بچه های مدرسه مون رو دیدم یه شوکی بهم وارد شد.
      از تابستون توی آزمونای قلمچی به عنوان بورسیه ثبت نام کردم و کلاس زبان و تکواندو رو کم کم کنار گذاشتم.
      اولین ترازم توی آزمونای قلمچی فک کنم 4800 شد...سال یازدهم میانگین ترازم یه چیزی حدود 5400 بود
      سال یازدهم رو نسبت به دهم بهتر خوندم ولی اون تصور و کاری که من میکردم هیچ ربطی به خوندن برای کنکور نداشت بلکه فقط درحد خوب گذروندن امتحانای مدرسه کافی بود.
      میانگین ساعت مطالعه ام حدود 5 ساعت میشد....تعداد تست افتضاح پایین
      دیگه تصمیم گرفتم استارت جدی رو برای کنکور98 بزنم...باید این روند رو تغییر میدادم
      اواسط سال یازدهم بود که طعم جهنم رو تجربه کردم...بدترین دوران زندگیم بود...یه آشوب و مشکل اساسی پیش اومد که خونه و خانواده رو به بدترین روزهاش رسونده بود... حتی بعضی شب ها کسی نمیتونست بخوابه...مجبور شدم چند روز برم بالاپشت بوم درس بخونم...چندروز هم رفتم کتابخونه.... بعدش از مدیر اجازه گرفتم یه مدت تا 8 شب توی مدرسه بمونم و توی کلاس خالی درس بخونم ... اما وضعیت بهتر نشد...این موقع بود که تصمیم گرفتم به آهنگ پناه ببرم یه هدفون ورداشتم پر آهنگش کردم بسم الله رو گفتم نشستم توی اتاقم در رو کلید کردم و فقط من بودم و کتابا و آهنگ و سردرد و ناامیدی و دست وپا زدن برای کنکور(ازاون موقع تا همین لحظه معتاد آهنگ شدم).
      کم کم عید داشت میرسید...به خاطر شرایطی که توی خونه حکم فرما بود مجبور شدم برم پانسیون مطالعاتی مدرسه مون...توی اون پانسیون مطالعاتی بود که تازه فهمیدم باید برای کنکور تست زد باید برنامه ریزی کرد باید منظم و مستمر تلاش کرد.
      خلاصه توی اون پانسیون هرروز ازبچه ها یه آزمون میگرفتن...تقریبن من توی همه ی آزموناش اول شدم...برنامه های روزانه مون روهم کامل انجام میدادم...آخرین روز پانسیون که قرار بود به نفرات پرتلاش و برتر جایزه بدن ...مراقب پانسیون اومد توی کلاس تا اسم اون نفر رو بنویسه...چندنفر از بچه ها اسم من رو بهش میگفتن بعدش یارو برگشت یه نگاه به من انداخت گفت : من که ازش چیزی ندیدم....و اسم یه نفر دیگه رو که خودتون بهتر دلیلش رو حدس میزنید نوشت
      عید تموم شد
      رسیدم به ایام ماه رمضون و امتحانات ترم....اون موقع زیست گیاهیم داغون بود...هیچی از گیاهی حالیم نمیشد...تصمیم گرفتم توی ماه رمضون ((جا داره بگم که همه ی ماه رمضون ها روزه گرفتم)) از افطار تا صحر بیدار بمونم و برای خودم چندتا جزوه ی گیاهی بنویسم تا مشکلم رفع بشه.
      هرروز بعداز افطار بسم الله رو میگفتم و طبق معمول هدفون رو روی گوشم میذاشتم و گیاهی کار میکردم.
      توی آزمون تابستون قلمچی که از بخش گیاهی بود زیست رو برای اولین بار 100 زدم....از سال یازدهم بود که دوتا کار رو استارت زدم و تا کنکور99 ادامه اش دادم : 1_نوشتن ویادداشت کردن رفع اشکال ها و تحلیل آزمون هام توی دفتر
      2_درست کردن جعبه لایتنر و نوشتن و پرکردن و مرور برگه های جعبه لایتنر...فک کنم در مجموع بیشتر از5هزارتا برگه لایتنر نوشتم...برای زیست و شیمی و ریاضی وفیزیک و دروس عمومی به غیرازدینی

      سال دوازدهم
      دیگه سنگینی کنکور رو حس میکردم...از تابستون سعی کردم میانگین ساعت مطالعه رو بالا ببرم فک کنم میانگین 9 یا 10ساعت میخوندم ...تا اواخر تابستون تونستم از تراز 5400 خودم رو به 6000 برسونم...برنامه مطالعاتیم هم طبق بودجه بندی های آزمون پیش میرفت.
      مدرسه ها شروع شد و تایم مطالعه کمتر شد...طبق معمول مدرسه از وقت آزاد کم کرد...توی زنگ های تفریح و زنگای ورزش و زمان هایی که معلم نداشتیم خودم رو مشغول درس خوندن میکردم.
      کم کم این واقعیت که سال دهم ویازدهم رو ازدست دادم و خوب درس نخوندم داشت تاثیر خودش رو توی سال کنکور نشون میداد...به خاطر ضعف توی سال های پایه نمیتونستم ترازم رو از مرز 6200 بالاتر ببرم...دیگه تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که فشار رو بندازم روی کم کردن ساعت خواب...وقتی تازه این تصمیم رو گرفتم حدود 10 شب میخوابیدم و صبح ساعت 3 یا 4 بیدارمیشدم وتا ساعت7 که برم مدرسه درس میخوندم توی راه رفتن به مدرسه و زنگ های تفریح هم دفتر توی دستام بود...بعداز یه مدت فشار رو بیشتر کردم و ساعت بیداریم رو به 2 یا 1 نصف شب رسوندم...ساعت 1 نصف شب بیدار مشیدم چندتا چک میخوابوندم توی گوش خودم و هدفون رو میذاشتم روی گوشم آهنگ رو پلی میکردم و تا 7 صبح میخوندم....البته این رو بگم که خوندن من همراه نوشتن بود مثلن زیست رو میخوندم همیشه یه دفتر کنارم بود تا خونده ها رو به خط فکری تبدیل کنم و به صورت دسته بندی شده برای خودم یادداشت میکردم تا بعدن با مرورکردن خط فکری هام سریع به تسلط قبلی برگردم...کارم شده بود شکست خوردن شکست خوردن شکست خوردن و شکست خوردن...بعداز هرآزمون دوباره ترازام بین 5900 و 6200 میومد و توی این بازه گیر کرده بود...وقتی کارنامه آزمونام رو میدیدم تمام اون بی خوابی هام روی سرم خراب میشد و عین جنازه میوفتادم توی اتاقم و به سقف خیره میشدم....بعداز چندساعت ناامیدی با خودم میگفتم باید آزمون بعدی رو جبران کنم باید این شکست های لعنتی رو متوقف کنم ولی دوهفته ی دیگه همون آش وهمون کاسه....زمستون بود که دیگه زده بودم به سیم آخر و ساعت 12 شب بیدار میشدم تا موقعی که برم مدرسه میخوندم...برای یکی از آزمونام زندگیم رو گذاشتم وسط تا این سد تراز لعنتی رو بشکنم ...حسابی میانگین ساعت مطالعه رو بالا بردم بااین که مدرسه هم میرفتم ولی توی بعضی روزا تا 13 یا 14 ساعت هم خوندم...بالاخره روز آزمون رسید ولی به خاطر فشاری که به خودم آورده بودم سر جلسه سرم گیج رفت و حالم بدشد مجبور شدم برگردم خونه...اینم کارنامه اون آزمونم هست :



      بهمن و اسفند ماه بود که هنوزهم نصف شبا بیدار میشدم....ولی روند شکست خوردن هام تمومی نداشت...میانگین ترازم به 5900 رسیده بود...وقتی به ترازام نگاه میکردم و یه نگاه هم به هدفم مینداختم به خودم میگفتم تو امسال هیچی نمیشی رتبه ات هم زیر 5 هزار نمیشه...این افکار و تلقین ها کارخودش رو کرد...اسفندماه بود که تصمیم گرفتم پشت کنکور بمونم ولی این به این معنی نبود که کمتر درس میخوندم بلکه هنوزهم نصف شب ها بیدار میشدم و حجم مطالعه بالایی داشتم اما روش مطالعه ام رو طبق کنکور99 چیده بودم....تست کم میزدم و تا تونستم درسنامه های مختلف رو میخوندم و برای خودم جزوه مینوشتم...دلیل اصلی نتیجه نگرفتن توی کنکور98 هم به خاطر همین تصمیم غلط بود.
      بهار هم رسید و میانگین ترازم هنوز توی همون محدوده درجا میزد دیگه مطمعن شدم باید کنکور99 رو جدی بگیرم و کنکور98 رو به عنوان یه تجربه بگذرونم.
      دوران جمع بندی به جای اینکه روی تست زیاد و مرور تمرکز کنم بیشتر داشتم برای سال بعد آماده میشدم.

      کنکور98
      سرجلسه وقتی با سوالات روبه رو شدم از سطح پایین سوالات شاخ دراوردم...حسرت میخوردم که چرا دوران جمع بندی تست بیشتر کارنکردم و آزمونای بیشتری توی خونه نزدم...چرا روی مهارت های آزمونم کارنکردم
      من کنکور98 رو توی همون زمستون 97 باختم...کنکور98 رو به افکارم و پیش بینی نتیجه براساس تراز آزمونام باختم.
      قبل از کنکور توی خواب هم نمیدیدم رتبه زیر 5 هزار بیارم ولی رتبه ام 3700 شد.
      توی کنکور 98 هم حدود 5 دقیقه برگه ها رو زودتر ازمون گرفتن وگرنه همون سال اول فیزیوتراپی قبول شده بودم.

      ((( نتیجه اخلاقی ای که میتونید بگیرید =

      نمیخوام بگم تراز برات مهم نباشه و ....

      ولی لطفن اشتباهی رو که من توی سال اول برای کنکور98 انجام دادم رو تکرار نکن....لطفن براساس ترازهات آینده رو قضاوت نکن...من توی کنکور98 میانگین ترازم حدود 5800 بود بخاطر همین از زمستون تصمیم گرفتم برای کنکور99 بخونم و برنامه ریزی درسیم رو عوض کردم بخاطر همین کنکور98 رو ازدست دادم درحالی که اگه گول تراز رو نخورده بودم با یک برنامه ریزی درست توی ماه های پایانی رتبه 3700 رو خیلی راحت تا 1500 پایین میاوردم و داروسازی قبول میشدم

      اتفاقن برای کنکور99 هم توی یکی دوتا از آزمونای آخر بدجوری افت تراز داشتم.... نمودارش رو خودت ببین ...توی دوتا از آخرین آزمونام ترازم تا 5500 هم اومد



      اگه دوباره توی هفته های آخر کنکور99 اشتباهم رو تکرار میکردم و نتیجه رو براساس ترازم قضاوت میکردم و ناامیدانه و شکست خورده راهی کنکور میشدم الآن شاید همون رتبه سال قبلم رو هم نیاورده بودم

      نصیحت من به همه ی رفیقای کنکوری تلاشتون رو بکنید تا ترازتون و عملکردتون رو ارتقا بدید ولی کنکور رو قبل از رسیدنش به تراز نبازید )))


      سال پشت کنکوری من
      کنکور98 رو دادم و برگشتم خونه....بعدازظهر آزمون مثل یه قالب تهی از روح بودم...هیچ وقت اونقدر داغون نبودم...حس میکردم خستگی ها و بی خوابی هایی که یکسال تحمل کردم همگی جمع شده و الآن داره روح وروانم رو ازبین میبره....شب خوابیدم و ساعت رو روی 4ونیم صبح زنگ گذاشتم...فردای کنکور98 ساعت 4ونیم بیدار شدم...انگار 100 نفر بالگد از روم رد شده بودن...با افتضاح ترین حال شروع کردم به خوندن ریاضی...تابستون رو با خوندن نقاط ضعفم پیش بردم و یه عالمه جزوه ی ناب نوشتم و اشتباهاتی رو که سال قبل مرتکب شده بودم و عادت های اشتباهی رو که داشتم شناسایی کردم و برای رفع کردنشون برنامه ریختم...سال قبل برای عمومی ها برنامه منظمی نداشتم ولی تصمیم گرفتم امسال عمومی هارو جدی بگیرم.
      اواخر تابستون توی آزمونای گاج ثبت نام کردم...برای اولین آزمون لحظه شماری میکردم...یه جورایی میخواستم انتقام کنکور رو از اولین آزمون بگیرم...طبق تجربه ای که از جلسه کنکور به دست آورده بودم ترتیب پاسخگوییم رو تغییر دادم و حسابی خودم رو برای آزمون آماده کردم...همون مدادی رو که توی کنکور98 بردم ورداشتم و رفتم برای ترکوندن آزمون 5 مهر.
      آزمون رو دادم و جهش ترازم شروع شد ...توی اولین آزمون تراز 7300 آوردم و منی که ریاضی رو بالای 40 نمیزدم توی اولین آزمون ریاضی رو 80 زدم !!!
      دیگه خاطرات تلخ 98 کمرنگ شد و آزمونا رو با ترازای بالای 7هزار میگذروندم...نقاط ضعفم توی ریاضی و دروس عمومی به نقاط قوت تبدیل شدن و توس زیست وشیمی هم پیشرفت کردم.
      میانگین ترازم به 7300 رسید...میانگین ساعت مطالعه ام حدود 10 ساعت بود...اشتباهی رو که سال گذشته انجام دادم و تست کم میزدم رو تکرار نکردم و تعداد تست های هفتگی رو میچسبوندم روی دیوار اتاقم اوایل هفته ای هزارتا تست میزدم و کم کم تا 3هزارتا تست هفته گی رسید...نسبت به آهنگ گوش کردن هم اعتیاد پیداکرده بودم و اغلب اوقات همراه آهنگ درس میخوندم ...حتی الآن که دارم این متن رو مینویسم آهنگ داره پلی میشه.
      این موقع ها هنوز توی انجمن عضو نشده بودم...بعضی وقت ها یه سرمیزدم و تاپیکای گزارش کار روزانه رو نگاه میکردم...کم کم زمستون رسید و سروکله ی کرونا پیدا شد و آزمونا غیرحضوری شدن...انگیزه و روحیه ام کم شد و ازاین که استمرار مطالعه ام رو ازدست بدم و دچارکم کاری بشم ترسیدم...تصمیم گرفتم عضو انجمن بشم و توی تاپیکای گزارش کار فعالیت کنم تا انگیزه واستمرارم حفظ بشه...این کار کمکم کرد تا وضعیتم رو حفظ کنم...با غیرحضوری شدن آزمون ها ترازا افت 400 تایی پیدا کرد و از میانگین 7300 به حدود 6800 رسید...درصدهام وعملکردم تقریبن مثل قبل بود ولی کمترشدن جامعه آماری و افزایش تقلب ترازها رو پایین کشیده بود...ولی طبق تجربه ی سال قبل یادگرفته بودم که نتیجه کنکور رو نباید براساس تراز آزمون ها پیشبینی کرد...اگه تراز بالاست نمیشه گفت موفقیت حتمیه و اگه تراز متوسط وپایینه بازم نمیشه گفت نتیجه کنکور حتمن افتضاح میشه.
      توی تاپیکای گزارش کار دوستای خوبی پیدا کردم که توی این راه هوای همدیگر رو داشتیم.
      هرچند انجمن از خیلی جنبه ها کمکم کرد ولی با بیشتر شدن حواشی ها بعضی اوقات به شدت مخرب هم بود.
      اواخر اسفندماه بود که دروس عمومی رو تموم کردم و رفتم سراغ کتاب دوردنیای عمومی گاج و کنکورای عمومی گروه های دیگه رو به صورت زمان دار کارکردم...دروس تخصصی هم توی عید تموم کردم و یه جورایی از عید تا مرداد دوران جمع بندی من بود...این دوران جمع بندی 4 یا5 ماهه حسابی پدرم رو دراورد...از این همه تکرار ومرور مطالب دیگه حالم بهم خورده بود...این تعویق کنکور و زود تموم کردن دروس دهنم رو آسفالت کرد...فقط کافی بود تا یکم دچار اهمال کاری بشم تا گند زده بشه توی این همه سال تلاش...ورداشتم یه عالمه آزمون های آزمایشی رو وارد برنامه ام کردم و هر دوروز یکبار ازخودم آزمون میگرفتم و طبق بودجه بندیشون مطالب رو مرور میکردم ...این آزمونا که تموم شد تصمیم گرفتم آزمونای ماز رو بخرم و اوناروهم کارکنم...بالاخره به تیرماه رسیدم و زدن کنکورهای سال های قبل رو شروع کردم...درصدهایی که یه زمانی برام خواب وخیال بود به واقعیت تبدیل شده بودن...همین مابین بود که یه مشکل بزرگ سروکله اش پیداشد...فهمیدم که معافیت تحصیلی ام تایید نشده و غیبت خورده ام...اگه این مشکل برطرف نمیشد دیگه کنکوری درکار نبود...یک هفته درس خوندن متوقف شد و راه افتادم توی نظام وظیفه ها مشغول التماس وخواهش کردن...هرچی میگفتم حرفم رو قبول نمیکردن...دیگه نابود شده بودم...هر روز داغون تراز دیروز مشغول برطرف کردن مشکل...خداروشکر بالاخره معجزه شد و مشکلم رفع شد...دوباره برگشتم به آزمونای سه روز یکبارم.
      توی یکی دوتا از آزمونام قبل از کنکور99 حسابی افت کردم و ترازام بین هزارتا دوهزارتا افت کرد...فقط مشت هام رو میکوبیدم روی زمین و باخودم تکرار میکردم : لعنتی تو قرار نیست امسال هم مثل پارسال کنکور رو قبل از شروع شدن به این افکار وترازای مسخره ببازی.
      حواشی تعویق دوباره کنکور توی هفته آخر به اوج خودش رسید...هفته آخر تقریبن چیزی نخوندم و فقط روی افکار وروحیه ام کار میکردم.

      کنکور99
      با اون حواشی ای که به خاطر تعویق کنکور به راه افتاده بود بیشترمون با احساس ناجوری رفتیم سرجلسه...
      ساعت 8ونیم کنکور استارت خورد و با سوالات روبه رو شدم...خشکم زد...یا ابلفضل سوالا چرا اینجوری شدن...هرچی بیشتر نگاه میکردم بیشتر تعجب میکردم...میگفتم عیب نداره درس بعدی خوبه...میرفتم سراغ درس بعدی دوباره خشکم میزد...دیگه گفتم یا امام زمون و سرم رو انداختم پایین و عین چی فقط تا تونستم تستا رو زدم ...ساعت 11:55 دقیقه بود که مراقب اومد گفت بچه ها سریع جمع وجور کنید فقط 20 دقیقه وقت دارید....یه لحظه به ساعتم نگاه انداختم...به مراقب گفتم : آزمون باید ساعت 12:40 دقیقه تموم بشه یعنی حدود 40 دقیقه ی دیگه ...برگشت بهم گفت : به من مربوط نیست 20 دقیقه وقت داری اگه اعتراضی داری بعداز کنکور برو پایین اعتراض کن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!
      دیگه وقت و روحیه بحث کردن با مراقب رو نداشتم....دیدم سوالای شیمی وفیزیک مونده...اونم چه فیزیک و شیمی ای..........یاااااااااااا خدااااااااااااااااااا من موندم و سوالای مزخرف فیزیک وشیمی کنکور99 و 40 دقیقه ای که 20 دقیقه شده....یه نگاه به بچه های دیگه انداختم گفتم چرا اینا اعتراض نمیکنن ...دیدم همشون با زودتر تموم شدن کنکور موافق هم هستن....دیگه چاره ای نداشتم فیزیک رو به خاطر شیمی فدا کردم...رفتم سراغ شیمی...حدود 30 تا از سوالای شیمی رو زدم ولی همش به خاطر عجله وهواس پرتی توی شیمی غلط هام زیاد شد...چندتا سوال رو درست حل کردم ولی اشتباه پرکردم... یه سوال رو درست حل کردم ولی درصد خلوص رو با درصد ناخالص اشتباه گرفتم...خلاصه شیمی رو میتونستم تا 15 درصد بالاتر بزنم ولی شانس ماست دیگه ....
      بعداز کنکور به خاطر اون بدبیاری حسابی داغون شدم...حدس میزدم رتبه ام حدود 1800 بشه...از کنکور99 تا اعلام نتایج حدود 10 کیلو کم کردم.
      روز اعلام نتایج ساعت 5 صبح پاشدم...دیدم نتایج اومده...داشتم غش میکردم...خودم رو جمع وجور کردم برای دیدن نتیجه...چشام رو باز کردم دیدم زده 392 ...فقط داشتم فک میکردم دیشب چی خوردم اینجوری توهم زدم...چندبار سایت رو از اول لود کردم دوباره دیدم 392 زده....سکوت کردم و پوکیدم...یه دفعه منفجر شدم




      ممنون ، شمام موفق باشید

    8. Top | #548
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام
      اول اینکه خیلی ممنونم بابت راهنمایی های قبلیتون
      میخواستم بپرسم که هندسه ی یازدهم و مدار های جریان مستقیم رو چطور بخونم
      برای هندسه روی جزوه و سوالاتش که سطح متوسطی داشتن مسلط شدم اما پاور تست مهر و ماه توی هر صفحه از سوالاتش که نگاه میکنم یا نزده است یا غلط یا ستاره دار یا همش با هم (سوالات اخرش که سخت تر میشه) بیشتر هم قسمت تشابه
      بعضی سوالاتش رو هم که حل میکردم خیلی طول میکشید تا ایده ی حلش به ذهنم بیاد و سوالایه اخرشو دیگه بعد یه مقدار وقت گذاشتن میرفتم سراغ پاسخنامه
      برای جریان مستقیم هم تمام فرمول های فصل و یه نکته های کلی رو توی یه برگه نوشتم و موقع حل سوالا یه وقت هایی ازش استفاده میکنم ولی میکرو تعداد تست های این قسمتش خیلی زیاده و هر چند تا سوال که حل میکنم همش ستاره میزنم * نمیدونم سوال های قشنگشو جدا روی برگه بنویسم یا همین کافیه درسنامشو بخونم و خلاصه کنم یا نه و کلا چطوری به تسلط بیشتری برسم
      ممنون میشم راهنماییم کنید

    9. Top | #549
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط M.najafi نمایش پست ها
      سلام
      اول اینکه خیلی ممنونم بابت راهنمایی های قبلیتون
      میخواستم بپرسم که هندسه ی یازدهم و مدار های جریان مستقیم رو چطور بخونم
      برای هندسه روی جزوه و سوالاتش که سطح متوسطی داشتن مسلط شدم اما پاور تست مهر و ماه توی هر صفحه از سوالاتش که نگاه میکنم یا نزده است یا غلط یا ستاره دار یا همش با هم (سوالات اخرش که سخت تر میشه) بیشتر هم قسمت تشابه
      بعضی سوالاتش رو هم که حل میکردم خیلی طول میکشید تا ایده ی حلش به ذهنم بیاد و سوالایه اخرشو دیگه بعد یه مقدار وقت گذاشتن میرفتم سراغ پاسخنامه
      برای جریان مستقیم هم تمام فرمول های فصل و یه نکته های کلی رو توی یه برگه نوشتم و موقع حل سوالا یه وقت هایی ازش استفاده میکنم ولی میکرو تعداد تست های این قسمتش خیلی زیاده و هر چند تا سوال که حل میکنم همش ستاره میزنم * نمیدونم سوال های قشنگشو جدا روی برگه بنویسم یا همین کافیه درسنامشو بخونم و خلاصه کنم یا نه و کلا چطوری به تسلط بیشتری برسم
      ممنون میشم راهنماییم کنید
      سلام
      خواهش میکنم

      برخی مباحث و فصول مثل همین هندسه ریاضی و مدار فیزیک ، هم فهمیدنشون دیربازده هست و هم تیپ تست ها و تنوع سوالاشون بالاست
      پس نباید انتظار داشته باشی توی چندین دور اول به تسلط خوبی برسونیشون....باید صبور باشی و با مرور مستمر و حل تست هربار از سطح مه ها و اشکال ها بکاهی

      الآن اگه دوازدهی بودی چیز دیگه ای میگفتم ، ولی چون یازدهمی هستی درمورد حذف حرفی نمیزنم

      از تکنیک نوشتن منم خیلی استفاده میکردم ولی اگه درست انجام و مرور نشه بجای پیشرفت باعث پسرفتت میشه.....اگه برات بازدهی داره بد نیست برخی از سوال هایی که فهمیدن و مرور کردن راه حلش که به زبون خودت و منطبق با خط فکری دست نویس خودت هست رو یادداشت کنی.... نوشتن و دست به قلم شدن موقع درس خوندن برای خود من مهم ترین عامل بالابردن کیفیت مطالعه بود

      از علامت دار کردن تست ها هم میتونی استفاده کنی تا بعدا موقع زدن تست های تکراری اولویت هات و دسته بندی هات مشخص تر باشه
      اگه جزوه یا فیلم آموزشی خوبی داری ، برای تکمیل شدن فرایند یادگیری و رفع اشکال ازشون استفاده کن
      زدن تست های تکراری و تحلیل دوباره ی غلط هات مخصوصا برای این مباحث سنگین فراموش نشه
      از غلط زدن نترس و بیش از حد وقتت رو صرف خوندن چندین درسنامه صرف نکن ، تا وقتی کلی اشتباه نکنی و اشکال هات رو با تکرار و رفع کردن حفظ نشی ، پیشرفت رخ نمیده
      مستمر به تلاشت ادامه بده

      موفق باشی

    10. Top | #550
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      بچه هایی که ممکنه داخل تاپیک سوالی داشته باشن

      باعرض معذرت ، یه مدت (کوتاه یا طولانیش رو نمیدونم) نیستم..........

    11. Top | #551
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      سلام خیلی دلم میخواد چند صفحه از دفتر زیست و شیمی هاتون کلا یه چند صفحه عکس بذارید ایده بگیرم
      ممنونم

    12. Top | #552
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Fatemehahmadi نمایش پست ها
      سلام خیلی دلم میخواد چند صفحه از دفتر زیست و شیمی هاتون کلا یه چند صفحه عکس بذارید ایده بگیرم
      ممنونم
      سلام....جزوه نوشتن یه فراینده که تا حدودی هم برخی جزییاتش براساس هرفرد شخصی سازی میشه و با چند صفحه نمونه چیز مفیدی دستگیرتون نمیشه

      ولی با این حال چند نمونه داخل خصوصی براتون میفرستم
      فقط پیشاپیش بابت دست خط بد و ناخوانام شرمنده
      ویرایش توسط Zero_Horizon : 31 فروردین 1400 در ساعت 17:40

    13. Top | #553
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      میشه واسه منم بفرستید.کنجکاو شدم

    14. Top | #554
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط aliparsa1 نمایش پست ها
      میشه واسه منم بفرستید.کنجکاو شدم
      اوکی

      ولی از الان بهت بگم چیزی سردرنمیاری کلا یسری خط خرچنگ قورباغه ست با چندنمونه صفحه نتیجه گیری خاصی نمیشه کرد ...... شاید توضیح دادن فرایند و منطق جزوه ها مفید تر باشه که بعدا توی وقت مناسب درموردش توضیح میدم

    15. Top | #555
      کاربر انجمن

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      خیلی ممنون از این تاپیک خفن

    صفحه 37 از 63 نخستنخست ... 2736373847 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن