نوشته اصلی توسط
Zero_Horizon
1_عدم پیش بینی نتیجه کنکور براساس تراز آزمون های آزمایشی = توی یکی دوتا از آخرین آزمونام قبل از کنکور99 حدود هزار تا دوهزارتا افت تراز داشتم اما براساس تجربه ای که از سال قبلش داشتم سعی کردم توی یک هفته ی آخر کنکور خودم رو جمع وجور کنم
2_توجه بیشتر به مهارت های آزمون = توی کنکور98 به خاطر بی توجهی به این مورد شکست خوردم....برای کنکور 99 از همون اول ترتیب پاسخگویی دفترچه رو برای خودم طبق توانایی هام چیدم و یه سری تصمیمات برای تمرین بیشتره مهارت های آزمون دادن گرفتم مثلن آخر هرهفته ازخودم آزمون شبیه سازی شده میگرفتم.....اگه برای کنکور99 این مهارت هارو تمرین نکرده بودم با مشکلی که امسال سرجلسه برام پیش اومد خیلی راحت رتبه ام تا 2هزارتا بدتر میشد
3_ازدست ندادن استمرار مطالعه در دوران های ناامیدی = سال اول ودوم کنکورم توی بهمن واسفند و اردیبهشت وخرداد بدجوری به پوچی میرسیدم....افکار منفی باعث شد توی سال اول استمرار ونظم مطالعه ام بهم بریزه...ولی برای سال پشت کنکور با وجود این افکار و ناامیدی ها سعی کردم اشتباه رو دوباره تکرار نکنم و استمرار مطالعه رو حفظ کنم
4_توجه بیش ازحد به دیگران = سال اول خیلی به ترازهای بالاتر از خودم توجه میکردم....انگار بین خودم واونا یه سد غیرقابل شکست رو میدیدم به خاطر همین روی عملکرد خودم تمرکز نداشتم و توی آزمونای آزمایشی همش بین ترازهای 5800 و 6300 درجا میزدم....اما توی سال پشت کنکوریم روی عملکردخودم تمرکز داشتم و سعی کردم با شناخت بیشتر خودم پیشرفت کنم و تونستم ترازم رو به 7600 هم برسونم
5_اهمال کاری در تست زدن = برای کنکور98 تعداد تستام کم بود و همش به خاطر اینکه از غلط زدن تست ها توی خونه ناامید میشدم همش سعی میکردم به جای تست زدن برم سراغ مطالعه.....برای کنکور99 درکنار مطالعه به تعدادتست ها هم توجه بیشتری کردم....تست هایی که غلط میزدم رو رها نمیکردم و روی رفع اشکال خیلی بیشتر حساس شدم
6_ازبین بردن توهم بی علاقه گی = فک میکردم از دروسی مثل شیمی و ریاضی متنفرم به خاطرهمین موقع خوندشون به ذهنم تلقین میشد که هیچی از این درسا نمیفهمم...سال اول میانگین درصدام توی هردوتای این درسا به زور به 30 میرسید.....سال پشت کنکور رو با خوندن همین درسایی که ازشون متنفر بودم استارت زدم....این پیش فرض متنفربودن رو کنار گذاشتم و سعی کردم مفاهیم پایه و اولیه رو درست متوجه بشم....کم کم که داشتم توی این دروس پیشرفت میکردم متوجه شدم واقعن به هردوتاش علاقه دارم....بعداز یه مدت حتی ریاضی رو از زیست هم بیشتر دوست داشتم و از شیمی هم خیلی لذت میبردم.....با کنار رفتن همین تلقین ها و افکار تونستم میانگین درصد ریاضیم رو به 80 برسونم....توی کنکور 99 هم درصدای ریاضی شیمی نجاتم دادن
7_مشخص کردن کیفیت مطالعه برای آزمون های دوهفته یکبار = درسال اول توجه ام فقط روی این بود که امروز روهم بالای 7 ساعت درس بخونم....این که قراره امروز کدوم مباحث و بخش ها رو بخونم یا تست بزنم از قبل برام مشخص نبود .....اما برای کنکور99 توی بازه ی 2 هفته تا آزمون بعدی برای هرروز مشخص میکردم برای هردرس باید چه کاری انجام بشه ....قراره کدوم مبحث خونده بشه یا مروربشه.....کدوم درس رو باید توی کدوم روز به کجا برسونم
و موارد بیشمار دیگر.....