نوشته اصلی توسط
Heisenberg1997
کاملا میفهمم چی میگید.
من خودمم همچین آدمی هستم.ربطی هم به زن یا مرد بودن یا احساسی و غیر احساسی بودن نداره
وجدان و عذاب وجدان چیزیه که متاسفانه خیلی از افراد جامعه زیر پا گذاشتنش...
نمیتونیم کسیو قضاوت کنیم اما اینو میشه گفت که شرایط جامعه طوری شده که کسانی که وجودشون ضعیفه زود در برابر اینچیزا بخصوص چیزای مادی کم میارن و شُل میشن و وجدانو زیر پا میذارن.
حالا از اینا بگذریم
منظورتونو میفهمم
شما میگید وکالت طوریه که میدونیم طرف گناهکاره میدونیم طرف مقصره میدونم طرف به نا حق داره فیلم بازی میکنه تا حق کسیو بالا بکشه یا هرچی
اما بااینکه میدونیم باید کمکش کنیم و ازش دفاع کنیم تا حق یه بدبختی خورده بشه
یا هم بقول خودتون اولش فکرکنیم واقعا حق با موکلمونه اما اواسط پرونده متوجه بشیم که نع! ایشونم شیشه خرده دارن و همچینم حق باایشون نیست!
خودم اگه جای شما باشم چون میدونم نمیتونم طرف ناحقو بگیرم و عذاب وجدان میاد سراغم،سعی میکردم فقط پرونده هاییو قبول کنم که بدونم حق با موکل خودمه.همون اول با موکل طی میکردم که تمم جزئیات رو بون هیچ دروغ و کم و کاستی بهم بگه تا راجع به پذیرفت پروندش تصمیم بگیرم.چون بهرحال به عنوان یک وکیل لازمه که جزئیاتو بدونید.
همچنین باید رو خودتونم کار کنید.گاهی ممکنه یک پیشنهاد مالی خیلی توپ برای یک پرونده ی نقش منفی بگیریدا...
اینجا شما با نفس خودتون تصمیم میگیرید که در برابر این پیشنهاد شُل بشید یا نه!
میدونید چه زمانی مقاومتتون جلوی این پیشنهادها کم میشه؟زمانی که در تنگنای مالی باشید.
بهرحال امیدوارم همیشه انتخاب درست رو داشته باشید