خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 7 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 96

    موضوع: بارون

    1. Top | #1

      نمایش مشخصات

      Red face بارون

      سلام

      باتوجه به فصلی که توش هستیم وباتوجه به الودگی هوا وباتوجه به خاصیت های بارون وباتوجه به اوضاع دل های باعشقتون که همیشه بارونیه (برگرفته ازتاپیک احساسات امروز)! وباتوجه به احساس خاصی که زیربارون به ادم دست میده وخیلی باتوجه های دیگه !تصمیم گرفتم یه تاپیک بزنم به اسم بارون تااگه دعایی ،متن زیبایی ،شعری ،چیزی درباره بارون وبارون اومدن دارین بیاید وبذارید توی این تاپیک!



      به قول شاعر:
      اینقدفریادمیزنم تاگوش دنیاکربشه
      اینقدمیگم که شاید چشم خداهم تربشه
      اینقدمیگم که صدام برسه به کل زمین
      دعاکنیم بارون بیاددعاکنیم ،آمیـــن

      چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم




      ویرایش توسط Mahdi : 07 آبان 1392 در ساعت 16:31

    2. Top | #2

      نمایش مشخصات
      نماز باران (استسقاء)
      یكی دیگر از نمازهای مستحبی، نماز استسقاء (نماز باران) است. استسقاء از باب استفعال به معنی طلب باران و آبیاری از خداوند است، و این نماز در وقت كم شدن آب چاهها و چشمه ها و نباریدن باران، مستحب است طلب باران از خدا از طریق دعا و نماز.
      سبب نیامدن باران به خاطر گسترش گناهان، ناسپاسی نعمتها، نپرداختن حق مردم، كم فروشی، ظلم، نیرنگ، ترك امر به معروف و نهی از منكر، نپرداختن زكات، حكومت و قضاوت بر خلاف حكم خدا و... است كه موجب خشم پروردگار و نیامدن باران می شود.
      كیفیت نماز استسقاء
      این نماز دو ركعت است و آن مانند نماز عیدین است (عید فطر و عید قربان). در هر ركعت یك حمد و یك سوره توحید، و در ركعت اول، پنج تكبیر دارد و در ركعت دوم چهار تكبیر، پس از هر تكبیر در هر ركعت، یك قنوت است. بهتر است در قنوت، دعایی خوانده شود كه طلب باران در آن است.
      مستحبات نماز استسقاء
      1. بلند خواندن حمد و سوره
      2. مستحب است سوره اعلی در ركعت اول و سوره الشمس در ركعت دوم.
      3. و نیز مستحب است این كه نماز را بعد از گرفتن سه روز روزه بخوانند، یعنی امام امر كند مردم را كه سه روز روزه بگیرند وآنگاه به صحرا روند برای نماز ، به نحو سه روز روزه، روز اول روزه شنبه و آخرش دوشنبه باشد و یا روز اول چهارشنبه و آخرش جمعه باشد.
      4. ونیز مستحب است این كه نماز باران پس از توبه ی مردم از گناهان به سوی خدا و بعد از تطهیر اخلاق خود از صفحات پست نفسانی باشد.
      5. بیرون رفتن امام جماعت همراه با نماز گزار به صحرا، در نهایت وقار آرامش و خشوع و حالت نیاز و انتخاب جایی تمیز برای نماز، و داشتن حالتی نیازمندانه و ترحم انگیز، مثلاً پا برهنه بودن.
      6. منبر را با خود به صحرا ببرند، مؤذنها همراه مردم باشند، پیران و كودكان و چهارپایان را هم با خود ببرند، و بچه ها را از مادرانشان جدا سازند تا گریه ها و ضجه ها زیاد شود و سبب نزول رحمت گردد.
      7. پیشنماز، پس از نماز، ردای خود را دگرگون سازد، یعنی قسمت راست را به سمت چپ و سمت چپ را به سمت راست بگرداند و به صدای بلند صد مرتبه تكبیر به طرف راست و صد بار تسبیح به سمت چپ بگوید و صد بار حمد و شكر خدا بگوید، مردم هم همصدا با او ذكر بگویند و آنگاه دعا كند، مردم هم دعا كنند و آمین بگویند و بسیار تضرع و ناله نمایند.
      8. بهتر است در دعاها، از آنچه از امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ نقل شده استفاده شود، از جمله دعای 19 در صحیفه سجادیه.
      9. دعای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در مورد نماز باران.
      10. چنانچه بعد از خواندن نماز با آن همه مقدمات دعای ایشان مستجاب شد و باران بارید و سیراب شدند پس مطلوب حاصل است، و اگر استجابت دعا تأخیر افتاد و باران نبارید، دوباره و سه باره به صحرا برگردند و نماز بخوانند و از رحمت خداوند مأیوس نشوند چون برای پیغمبران گذشته هم چنین اتفاقی افتاده كه در بار اول باران نباریده و بار دوم یا سوم باریده.

      منبع:اندیشه قم

      چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم





    3. Top | #3
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mariz
      نمایش مشخصات
      باز باران،



      با ترانه،
      با گهر های فراوان
      می خورد بر بام خانه.

      من به پشت شیشه تنها
      ایستاده
      در گذرها،
      رودها راه اوفتاده.

      شاد و خرم
      یک دو سه گنجشک پر گو،
      باز هر دم
      می پرند، این سو و آن سو

      می خورد بر شیشه و در
      مشت و سیلی،
      آسمان امروز دیگر
      نیست نیلی.

      یادم آرد روز باران:
      گردش یک روز دیرین؛
      خوب و شیرین
      توی جنگل های گیلان.

      کودکی ده ساله بودم
      شاد و خرم
      نرم و نازک
      چست و چابک

      از پرنده،
      از خزنده،
      از چرنده،
      بود جنگل گرم و زنده.

      آسمان آبی، چو دریا
      یک دو ابر، اینجا و آنجا
      چون دل من،
      روز روشن.

      بوی جنگل،
      تازه و تر
      همچو می مستی دهنده.
      بر درختان میزدی پر،
      هر کجا زیبا پرنده.

      برکه ها آرام و آبی؛
      برگ و گل هر جا نمایان،
      چتر نیلوفر درخشان؛
      آفتابی.

      سنگ ها از آب جسته،
      از خزه پوشیده تن را؛
      بس وزغ آنجا نشسته،
      دم به دم در شور و غوغا.

      رودخانه،
      با دو صد زیبا ترانه؛
      زیر پاهای درختان
      چرخ میزد، چرخ میزد، همچو مستان.

      چشمه ها چون شیشه های آفتابی،
      نرم و خوش در جوش و لرزه؛
      توی آنها سنگ ریزه،
      سرخ و سبز و زرد و آبی.

      با دو پای کودکانه
      می دویدم همچو آهو،
      می پریدم از لب جو،
      دور میگشتم ز خانه.

      می کشانیدم به پایین،
      شاخه های بید مشکی
      دست من می گشت رنگین،
      از تمشک سرخ و مشکی.

      می شندیم از پرنده،
      داستانهای نهانی،
      از لب باد وزنده،
      رازهای زندگانی

      هر چه می دیدم در آنجا
      بود دلکش، بود زیبا؛
      شاد بودم
      می سرودم
      “روز، ای روز دلارا!
      داده ات خورشید رخشان
      این چنین رخسار زیبا؛
      ورنه بودی زشت و بیجان.

      این درختان،
      با همه سبزی و خوبی
      گو چه می بودند جز پاهای چوبی
      گر نبودی مهر رخشان؟

      روز، ای روز دلارا!
      گر دلارایی ست، از خورشید باشد.
      ای درخت سبز و زیبا!
      هر چه زیبایی ست از خورشید باشد.”

      اندک اندک، رفته رفته، ابر ها گشتند چیره.
      آسمان گردید تیره،
      بسته شد رخساره ی خورشید رخشان
      ریخت باران، ریخت باران.

      جنگل از باد گریزان
      چرخ ها می زد چو دریا
      دانه ها ی [ گرد] باران
      پهن میگشتند هر جا.

      برق چون شمشیر بران
      پاره میکرد ابر ها را
      تندر دیوانه غران
      مشت میزد ابر ها را.

      روی برکه مرغ آبی،
      از میانه، از کرانه،
      با شتابی چرخ میزد بی شماره.

      گیسوی سیمین مه را
      شانه میزد دست باران
      باد ها، با فوت، خوانا
      می نمودندش پریشان.

      سبزه در زیر درختان
      رفته رفته گشت دریا
      توی این دریای جوشان
      جنگل وارونه پیدا.

      بس دلارا بود جنگل،
      به، چه زیبا بود جنگل!
      بس فسانه، بس ترانه،
      بس ترانه، بس فسانه.

      بس گوارا بود باران
      به، چه زیبا بود باران!
      می شنیدم اندر این گوهر فشانی
      رازهای جاودانی، پند های آسمانی؛

      “بشنو از من، کودک من
      پیش چشم مرد فردا،
      زندگانی – خواه تیره، خواه روشن -
      هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.”


      imagethumb2.jpg
      باید انداختش دور...همین.

      قلب آهنی

    4. Top | #4
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      cheshmaye-baroni-barun.jpg

      باااااارونو دوس دارم هنوز
      ...................................

      ..................................چون تورو یادم میاره ه ه ه

      حس میکنم پیش منی
      .............................

      .................................وقتی که بااارون میباره...
      ویرایش توسط MehD : 07 آبان 1392 در ساعت 14:09

    5. Top | #5
      نفر برتر کنکور
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      x71_rain_yellow_leave.jpg
      آهای بارون پاییزی !!!‌ کی گفته تو غم انگیزی ؟!!!
      تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه می ریزی !‌
      آهای بارون پاییزییییییییییییییییییی!

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      اصفهان نم نم بارون بارید..........هوا بس ناجوانمردانه دونفره بود.........

    7. Top | #7
      sbm

      نمایش مشخصات
      مشهد خیییلی بارونیه
      .
      از خدا بخواین بهم آرامش بده چون واقعا بهش نیاز دارم
      واقعا....

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      ببیار ای ابر بارونی که از دنیا بریدم
      ازاین نامهربونیها به انتها رسیدم
      ازین نامردمی ها گرچه دلگیرم ولی شکر
      که از قلب همین طوفان به ساحل ها رسیدم

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    9. Top | #9
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      بارون واسه من غیر قابل توصیفه به اندازه ی تک تک قطره هاش باهاش(با بارون) خاطره دارم

      خیلی بارونو دومس دالم




    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون چشمام خیره به نورهچراغ تو خیابان خاطرات گذشته منو می کشه ارومچه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون

    11. Top | #11
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات


      کجایی باران ؟
      کجایی پاییز ؟

      دلم تنگ است برای قدم زدن های زیر باران با بغض...
      قدم هایی که از روی تنهایی باشد نه از روی عاشق شدن!

      شکست اجتناب ناپذیره
      ولی موندنی نیس...


    12. Top | #12
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات


      چتر نمی‌خواهد هوای بارانی، تو را می‌خواهد !
      ::
      ::
      کمی آرام تر باران…
      او دیگر کنارم نیست !
      ::
      ::
      زیر بارانم بی چتر …
      تنها بینی سرخم لو میدهد مرا که باریده ام همراه ابرها، اما…
      تابلوی قشنگی شده ایم: من و جاده و باران !


    13. Top | #13
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      مدیر برتر

      نمایش مشخصات
      ​باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان می خورد بر بام خانه.
      من به پشت شیشه تنها، ایستاده در گذرها، رودها راه اوفتاده.
      شاد و خرم یک دو سه گنجشک پر گو،
      باز هر دم می پرند، این سو و آن سو.
      می خورد بر شیشه و در مشت و سیلی،
      آسمان امروز دیگر نیست نیلی.
      یادم آرد روز باران: گردش یک روز دیرین،
      خوب و شیرین توی جنگل های گیلان.
      کودکی ده ساله بودم، شاد و خرم
      نرم و نازک، چست و چابک.
      از پرنده، از خزنده، از چرنده،
      بود جنگل گرم و زنده.
      آسمان آبی، چو دریا، یک دو ابر، اینجا و آنجا
      چون دل من، روز روشن.
      بوی جنگل، تازه و تر، همچو می مستی دهنده.
      بر درختان میزدی پر، هر کجا زیبا پرنده.
      برکه ها آرام و آبی، برگ و گل هر جا نمایان،
      چتر نیلوفر درخشان، آفتابی.
      سنگ ها از آب جسته، از خزه پوشیده تن را،
      بس وزغ آنجا نشسته، دم به دم در شور و غوغا.
      رودخانه، با دو صد زیبا ترانه، زیر پاهای درختان
      چرخ میزد، چرخ میزد، همچو مستان.
      چشمه ها چون شیشه های آفتابی، نرم و خوش در جوش و لرزه،
      توی آنها سنگ ریزه، سرخ و سبز و زرد و آبی.
      با دو پای کودکانه، می دویدم همچو آهو،
      می پریدم از لب جو، دور میگشتم ز خانه.
      می کشانیدم به پایین، شاخه های بید مشکی
      دست من می گشت رنگین، از تمشک سرخ و مشکی.
      می شندیم از پرنده، داستانهای نهانی،
      از لب باد وزنده، رازهای زندگانی.
      هر چه می دیدم در آنجا، بود دلکش، بود زیبا، شاد بودم، می سرودم
      “روز، ای روز دلارا! داده ات خورشید رخشان، این چنین رخسار زیبا، ورنه بودی زشت و بیجان.
      این درختان، با همه سبزی و خوبی،
      گو چه می بودند جز پاهای چوبی، گر نبودی مهر رخشان؟روز، ای روز دلارا! گر دلارایی ست، از خورشید باشد.
      ای درخت سبز و زیبا! هر چه زیبایی ست از خورشید باشد.
      ”اندک اندک، رفته رفته، ابر ها گشتند چیره.
      آسمان گردید تیره،
      بسته شد رخساره ی خورشید رخشان، ریخت باران، ریخت باران.
      جنگل از باد گریزان، چرخ ها می زد چو دریا،
      دانه ها ی “گرد” باران، پهن میگشتند هر جا.
      برق چون شمشیر بران، پاره میکرد ابر ها را
      تندر دیوانه غران، مشت میزد ابرها را.
      روی برکه مرغ آبی، از میانه، از کرانه،
      با شتابی چرخ میزد بی شماره.
      گیسوی سیمین مه را، شانه میزد دست باران
      باد ها، با فوت، خوانا، می نمودندش پریشان.
      سبزه در زیر درختان، رفته رفته گشت دریا
      توی این دریای جوشان، جنگل وارونه پیدا.
      بس دلارا بود جنگل، به، چه زیبا بود جنگل!
      بس فسانه، بس ترانه، بس ترانه، بس فسانه.
      بس گوارا بود باران، به، چه زیبا بود باران!
      می شنیدم اندر این گوهر فشانی، رازهای جاودانی، پند های آسمانی.
      “بشنو از من، کودک من، پیش چشم مرد فردا،
      زندگانی، خواه تیره، خواه روشن، هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.
      ویرایش توسط Parniya : 09 آبان 1392 در ساعت 13:17

    14. Top | #14

      نمایش مشخصات

      چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم





    15. Top | #15
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات


      هوای دو نفره نه ابر میخواهد ، نه باران ، نه یک بعد از ظهر پاییزی ،
      کافیست حواسمان بهم باشد...

      همین!
      :)



      شکست اجتناب ناپذیره
      ولی موندنی نیس...


    صفحه 1 از 7 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن