سلام
9:35
214 تست
امروز ساعت 8 گفتم برم از همسایمون ی کتاب بگیرم(دوازدهمیه)
رفتم بهش پس بدم کتابو مامانش بزور منو برد تو خونه شون
دختره تو مدرسه پارسال خودم هستش
حالا
هی مامانه غر میزد دخترم فلان می کنه فلان نمی کنه
تو بهش بگو شاید گوش کرد
دختره هم داد و بیداد
منم مونده بودم چیکار کنم این وسط
2 ساعت اونجا بودم تهشم با یه سردرد برگشتم خونه
ولی یه چیزی که به چشم دیدم
پارسال خودم و خانوادم بود
تک به تک حرفای مامانه حرفای مامان بابام به من بودن (البته پارسال )
اونجا واقعا انگار منو برگردونده بودن به گذشته ، حتی مدل گفتنش هم عین عین بابام بود
قشنگ فهمیدم که پارسال چه ظلمی اول به مامان بابام و بعدش به خودم کردم
عین جهنم بود برام ، فقط خداروشکر میکنم که الان خیلی چیزا فرق کرده
شب خوش