خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات

      مصاحبه با نفرات برتر کنکور تجربی در سال های اخیر!

      8142-big.jpg

      5.jpg

      ahr0chm6ly9zdgf0awmuy2rulmfzc2v0lmfwyxjhdc5jb20vyxz0lze2mzm0otawltc0mjutyl9fotmyndu2ota4lmpwzw%3D%3D.jpg

      آقای احمدی‌نژاد به عنوان اولین و مهم‌ترین سؤال، از شما می‌خواهیم بپرسیم که هر درس را چگونه مطالعه می‌کردید؟

      زبان و ادبیات فارسی:

      برای بخش لغات ادبیات، به واژه‌نامه کتاب‌های فارسی اکتفا کردم و به نظرم همین مقدار کافی است؛ البته واژه‌نامه‌ها را چند بار مرور کردم. برای املا، ضبط شدۀ کلمات چند املایی را داشتم. کلمات را می‌شنیدم و برای اینکه در خاطرم بماند، آنها را یادداشت می‌کردم و در نهایت تست املا کار می‌کردم. قرابت را زیاد کار کردم، اما با این وجود، اشتباهاتم بیشتر از قرابت بود؛ چون هر چقدر هم که کار کنی، نمی‌توانی مطمین باشی که در آزمون سراسری به همۀ سؤال‌های قرابت جواب می‌دهی. دستورم قوی بود؛ چون این بخش از ادبیات قاعده‌مند است و اگر قاعده را بلد باشی، می‌توانی به سؤال‌های این مبحث پاسخ دهی. برای آرایه هم باید تست زد؛ البته تست‌های آرایۀ امسال سخت نبود.
      من، در کل، هفته‌ای 20 الی 25 ساعت برای ادبیات وقت می‌گذاشتم؛ چون ادبیاتم در سال دهم ضعیف بود و نیاز بود که وقت بیشتری را برای این درس بگذارم؛ در ضمن، درس ادبیات، به خاطر تنوع زیادش، پتانسیل زیادی برای مطالعه کردن دارد.

      زبان عربی:

      سال دهم، قواعد عربی را از کتاب‌های نظام قدیم، که قواعد بیشتری دارند، مطالعه می‌کردم. سال‌های بعد عملاً فقط قواعد عربی را دوره می‌کردم. برای تسلط بر ترجمه نیز تست زدم. شاید حدود 7 یا 8 کتاب تست را حل کردم تا به ترجمه مسلط شوم.

      فرهنگ و معارف اسلامی:

      در بعضی از دروس معارف، خیلی مشکل داشتم؛ چون در آزمون‌های آزمایشی کمی شرکت می‌کردم، ابتدای سال تحصیلی کمتر سراغ این درس رفتم، اما از بهمن ماه به صورت جدی، خواندن معارف را شروع کردم. در این درس هم به نظر من کتاب‌های کمک آموزشی خیلی جزیی‌نگر است؛ در حالی که آزمون سراسری به این صورت نیست؛ اما لازم است که به کتاب درسی خیلی مسلط باشیم، و این تسلط با زیاد خواندن به دست نمی‌آید، بلکه با عمیق خواندن امکان پذیر است. من معتقد نیستم که باید واو به واو کتاب معارف را حفظ کرد؛ چون هر چقدر هم که بخوانی یادت می‌رود. خود من سال آخر چهار بار کتاب معارف را خواندم. ابتدا یک پاراگراف را می‌خواندم و چندین بار مرور می‌کردم تا بتوانم یک بار از حفظ برای خودم بگویم، و دفعات بعد چند پارگراف را با هم می‌خواندم و گاه یک قسمت را برای خودم تکرار می‌کردم.

      زبان خارجه:

      زبانم خوب بود و بیشتر تست می‌زدم و مطالعۀ جدی کتاب درسی را نسبتاً دیر شروع کردم. در کل، برای لغت فقط تست می‌زدم و برای گرامر ابتدا درس‌نامه را می‌خواندم و بعد تست می‌زدم. کتاب‌های کمک آموزشی زبان گاه مطالب اضافه دارند و نکته‌هایی را مطرح می‌کنند که در آزمون سراسری نمی‌آید. من برای تسلط به مباحث گرامری (به خصوص مباحثی که در آنها مشکل داشتم)، به جای مراجعه به کتاب‌های کمک آموزشی، همان نکته را در موتورهای جست و جو، به انگلیسی جست و جو می‌کردم و می‌خواندم؛ در واقع تلاش می‌کردم تا از منبع اصلی، اطلاعات دقیق را به دست بیاورم.

      ریاضی:

      ریاضی را دوست داشتم؛ تا جایی که هر وقت کلافه یا خسته می‌شدم، سؤال‌های رشته ریاضی فیزیک را حل می‌کردم. ریاضی سال دوازدهم را هم تابستان منتهی به سال دوازدهم خوانده بودم و فقط یک قسمت کوچکی از آن برای طی سال دوازدهم باقی مانده بود. در کل، وقت زیادی را به این درس اختصاص نمی‌دادم.

      شما اولین مجموعه از دانش‌آموزان دوره نظام جدید بودید و کتاب‌های سال دوازدهم هم اواخر تابستان منتشر شد؛ چطور کتاب سال دوازدهم را در تابستان خواندید؟!


      ایزدمهر احمدی‌نژاد: بله، درست می‌گویید. برای همین نیز در تابستان، کتاب‌های نظام قدیم و کتاب‌های کمک آموزشی را مطالعه کردم.


      بعضی از مباحث کتاب‌های درسی نظام جدید با کتاب‌های نظام قدیم تفاوت پیدا کرده است؛ با این مباحث چه کردید؟

      همین طور است. به همین دلیل، در دروس عربی، ریاضی و فیزیک، مباحثی بیشتر از حد کتاب‌های درسی نظام جدید خواندم. در کل، چون اولین دورۀ نظام جدید بودیم، هر سال از مباحث کتاب‌های سال بعد اطلاع نداشتیم و من تابستان‌ها مجبور بودم که کتاب‌های نظام قدیم را مطالعه کنم؛ برای مثال، تابستان سال دهم، بخشی از کتاب‌های نظام قدیم سال یازدهم را مطالعه کردم؛ حتی درس‌نامه‌ها را می‌خواندم و تست‌های مرتبط با آن را می‌زدم.

      طی سال تحصیلی، از اینکه بعضی از مباحثی را که در تابستان خوانده بودید، مرتبط با کتاب‌های درسی نبود، احساس ناامیدی نمی‌کردید؟

      وقتی به درس خواندن علاقه داشته باشید، از خواندن مطالب درسی، نه تنها خسته نمی‌شوید، بلکه حس خوبی هم پیدا می‌کنید؛ از طرف دیگر، جز سال آخر، من هیچ وقت به قصد شرکت در آزمون سراسری درس نمی‌خواندم. من یک دانش‌آموز بودم و وظیفه‌ام درس خواندن بود، و چون معتقدم که هر کاری می‌کنم باید با بهترین کیفیت انجام دهم، در درس خواندنم نیز با همین نگاه جلو می‌رفتم. همین نگاه باعث شده بود که من سال یازدهم، بیشتر از دوازدهم درس بخوانم و میانگین مطالعۀ هفتگی‌ام در سال دهم، یک یا یک ساعت و نیم کمتر از سال دوازدهم بود.

      پس حداقل سه سال متوسطه دوم را «بکوب» درس می‌خواندید و خسته هم نمی‌شدید؛ درست است؟

      به خسته بودن خیلی اهمیت نمی‌دادم؛ برای مثال، من با خوابم مشکل داشتم و شش ساعت خوابیدن در شبانه روز برای من کم بود؛ برای همین، گاه مجبور بودم راه بروم و درس بخوانم تا خوابم نبرد؛ اما در کل، می‌توانم بگویم که به درس خواندن عادت کرده بودم و بخشی از روال زندگی من شده بود.

      آقای احمدی‌نژاد! یک سؤال برای من مطرح شده است؛ اینکه شما برای درسی مثل ادبیات، به گفتۀ خودتان هفته‌ای 20 تا 25 ساعت وقت می‌گذاشتید؛ حال آیا برای ریاضی، که هم ضریب بیشتری دارد و هم درس سختی است، وقت مشخصی را اختصاص نمی‌دادید؟

      واقعیت این است که رتبه‌های برتر گروه‌های آزمایشی علوم تجربی و علوم ریاضی و فنی، بیشتر در عمومی‌ها ضعف دارند. شما در درس ریاضی باید به یک عدد برسید و انجام این کار، با یاد گرفتن راه حل مساله امکان پذیر است؛ برای همین، همۀ رتبه‌های برتر، در درس‌های ریاضی و فیزیک توانمند هستند، اما در درس ادبیات هیچ وقت نمی‌توانید مطمین باشید که به جواب قطعی رسیده‌اید!

      در زیست‌شناسی چه می‌کردید؟

      طبیعتاً مطالعه زیست‌شناسی و تسلط بر آن، بیشترین مشکل من بود؛ تا جایی که چند بار به فکرم رسید که رشته‌ام را عوض کنم؛ اما خوب باز منصرف می‌شدم. کتاب درسی ما ـ به عنوان اولین مجموعه از کتاب‌های دوره نظام جدید ـ اشتباهات زیادی داشت و من درگیر این اشتباهات بودم، اما بعد از آزمون سراسری متوجه شدم که ضرورتی برای این همه حساسیت وجود نداشت؛ چون طراحان سؤال آزمون سراسری، از بخش‌های درست کتاب سؤال طرح کرده بودند.
      نحوه مطالعه‌ام نیز، برخلاف عده‌ای از داوطلبان یا مدرسان کنکور، ترکیبی نبود؛ چون در درس زیست‌شناسی، بی‌نهایت حالت ترکیب وجود دارد و بیشتر باعث گیج شدن داوطلب می‌شود. به نظر من باید مباحث را به خوبی درک کرد و ترکیب مطالب را سر جلسۀ آزمون انجام داد. برای انجام این کار، لازم است که متن کتاب را دقیق فهمید و به مباحث درسی عمق بخشید؛ نه اینکه طوطی وار آنها را حفظ نمود.

      برای رسیدن به این عمق مورد نظر، چقدر زیست‌شناسی می‌خواندید؟

      زیست‌شناسی، بیشترین وقت را در بین درس‌ها از من می‌گرفت. شاید نزدیک به 25 الی 30 ساعت در هفته زیست‌شناسی می‌خواندم؛ با این وجود، من هر سه کتاب زیست‌شناسی را فقط سه بار خواندم.

      برویم سراغ سایر درس‌های اختصاصی.

      فیزیک شبیه ریاضی است؛ البته به نظر من کتاب درسی در فیزیک، مهم‌تر از ریاضی است؛ چون مباحث حفظی نیز دارد؛ اما در کل، سؤال‌ها بیشتر محاسباتی هستند. برای تسلط بر این درس، ابتدا کتاب درسی را می‌خواندم و سپس تست می‌زدم.

      شیمی: در کتاب شیمی نظام قدیم، تنوع و دشواری مسایل بیشتر بود، اما کتاب‌های جدید بیشتر جنبۀ حفظی پیدا کرده‌اند؛ البته طراحان کنکور به سمت حفظی بودن سؤالات نرفته‌اند و همچنان سؤال‌ها بیشتر محاسباتی هستند. من مباحث محاسباتی را از روی کتاب‌های نظام قدیم در تابستان مطالعه کردم و در طول سال تحصیلی، بیشتر مباحث حفظی کتاب‌های درسی خودمان را کار می‌کردم. حفظیات را باید با دقت بسیار خواند و بارها مرور نمود. به نظر من، حفظیات نظام جدید، بیشتر و سخت‌تر از نظام قدیم است. من برای درس شیمی حدوداً هفته‌ای 10 الی 15 ساعت وقت می‌گذاشتم.


      بعضی از دانش‌آموزان، برای دقت نظر بیشتر خودشان، نکته‌های مهم کتاب را اصطلاحاً «های لایت» می‌کنند، شما نیز از این روش استفاده می‌کردید؟

      نه، چون به نظر من همۀ قسمت‌های کتاب مهم است. اکثراً بچه‌ها قسمت‌هایی را «های لایت» می‌کنند که قبلاً از آن بخش‌ها سؤال طرح شده است؛ اما ممکن است که طراح، سراغ قسمت‌های جدیدی برود که تا کنون به آنها توجهی نشده است.

      سال دوازدهم، مدرسه خود را عوض کردید. فکر نمی‌کنید که عوض کردن مدرسه در سال آخر تحصیلی، کار اشتباهی است؟!

      مدرسه‌ای که می‌رفتم جوّ رقابتی سنگینی داشت و من اهل فضای رقابتی نبودم. اینکه ببینی همکلاسی‌ات چند ساعت درس خوانده و آیا تو به اندازۀ او درس خوانده‌ای یا نه، با روحیۀ من جور در نمی‌آمد؛ حتی دوست نداشتم که به عنوان دانش‌آموز زرنگ معرفی شوم؛ برای همین، در چند آزمون آزمایشی یکی از مؤسسات که شرکت کردم، از آنها خواستم که نام مرا در لیست رتبه‌های برتر ذکر نکنند و به همین خاطر، با اینکه نفر اول شده بودم، نامی از من برده نشده بود؛ حتی جز افراد خانواده‌ام، هیچ یک از اقوامم از وضعیت درسی من با خبر نبود، و بعد از اینکه سازمان سنجش رتبه‌های برتر را اعلام کردند، آنها از وضعیت من با خبر شدند!

      چقدر به آزمون‌های آزمایشی اعتقاد دارید؟

      به نظر من سؤال‌های آزمون سراسری، ساده‌تر و منطقی‌تر از سؤال‌های آزمون‌های آزمایشی است که مؤسسات مختلف برگزار می‌کنند! این مؤسسات، بدون دلیل، سؤال‌ها را سخت‌تر و طولانی‌تر می‌کنند و همین مساله عاملی می‌شود تا دانش‌آموزان برای بعضی از درس‌ها، از جمله زیست‌شناسی، تلاش بیش از حد نیاز کرده یا حتی مسیر اشتباه را طی کنند.

      به نیایش چقدر اعتقاد دارید؟

      برای من، هر قدر به آزمون سراسری نزدیک‌تر می‌شدم، شدتش بیشتر می‌شد؛ چون در آرامش من خیلی نقش داشت؛ البته به این اعتقاد ندارم که فرد هیچ کاری نکند و فقط به پروردگار توکل کند؛ ولی فردی که تلاشش را می‌کند، نیایش برایش بسیار آرامش بخش است.

      فضای خانوادگی‌تان به خصوص در سال آخر چگونه بود؟

      خانواده‌ام به اینکه من چه بخوانم و چقدر بخوانم، نظارت نداشتند و به نظرم کار درستی هم می‌کردند؛ یعنی والدین باید بیشتر نقش حمایتگر را داشته باشند تا اینکه صرفاً بر نحوۀ درس خواندن فرزندانشان نظارت داشته باشند.

      در سال‌های اخیر، یکی از عواملی که مانع از درس خواندن داوطلبان می‌شود، تلفن همراه است. بسیاری از جوانان، در خارج از کلاس درس، وقت زیادی را صرف تلفن همراه خود می‌کنند. شما چقدر درگیر تلفن همراه خود بودید؟

      موبایل داشتم، اما برای درس خواندن از آن استفاده می‌کردم؛ چون خیلی از درس‌هایی که می‌خواندم، از روی موبایل بود. کتاب‌ها را دانلود کرده بودم و از امکان جست و جوی مطالب استفاده می‌کردم؛ برای مثال، یک بار فقط قید «بعضی» را در کتاب زیست‌شناسی جست و جو می‌کردم و آنها را مرور می‌کردم.

      شب و روز قبل از آزمون سراسری چه می‌کردید؟

      مدتی واژه نامه‌های ادبیات را خواندم و دیگر تا شب کار خاصی نکردم. ساعت نه و نیم شب برای خواب رفتم و ساعت یازده هم خوابم برد.

      سؤال‌های گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی یا عمومی گروه‌های آزمایشی علوم انسانی و هنر را نگاه نکردید؟

      نه؛ چون اگر سؤال‌ها سخت بود، روحیه‌ام را از دست می‌دادم، و اگر آسان بود، با تصور اینکه سؤال‌ها آسان خواهد بود، امکان داشت که دقت نظرم سر جلسۀ آزمون سراسری کم شود.

      روز آزمون سراسری چه کردید؟

      روز برگزاری آزمون سراسری، استرسم نسبت به شب قبل کمتر بود، و چون شب قبل از آن، کمی نگران دیر بیدار شدن و خواب ماندن بودم، چند دقیقه اول شروع آزمون سراسری هم کمی سخت گذشت، اما در کل، مشکلی پیش نیامد.

      سر جلسه آزمون سراسری وقت کم نیاوردید؟

      در دروس عمومی، در مقایسه با آزمون‌های آزمایشی که دادم، وقت کم آوردم و نتوانستم سؤال‌ها را دوره کنم، اما در دروس اختصاصی، وقت اضافه هم آوردم و محاسباتم را یک بار دیگر مرور کردم که اتفاقاً یک خطا پیدا کردم و آن را تصحیح کردم.

      فکر می‌کردید که رتبۀ یک آزمون سراسری شوید؟!

      قبل از برگزاری آزمون سراسری، خیلی در این باره فکر نمی‌کردم، اما چون آزمون‌های آزمایشی را خوب می‌دادم، دور از انتظارم نبود که رتبه‌ام خوب شود؛ ولی بعد آزمون سراسری، چون تعداد غلط‌هایم، در مقایسه با آزمون‌های آزمایشی که داده بودم، بیشتر بود و به این خاطر که سطح سؤال‌ها به نسبت سال‌های گذشته ساده‌تر بود، فکر می‌کردم که شاید رتبه‌ام زیر 10 نشود.

      چه صحبتی با داوطلبان آزمون سراسری سال آینده (1399) دارید؟

      هیچ وقت نباید ناامید شد. در آزمون‌های آزمایشی یا آزمون‌های تستی، که مدارس برگزار می‌کنند، کمتر به فکر رتبه و تراز باشند و بیشتر روی اشتباهاتشان تمرکز کنند. ضمناً بهانه گیری نکنند و به حرف‌های پر حاشیۀ دیگران نیز توجهی نداشته باشند.
      به عنوان آخرین سؤال، برای ما و خوانندگان هفته‌نامه‌مان بگویید که چه درصدهایی را در آزمون سراسری کسب کردید؟
      زبان و ادبیات فارسی 7/78 درصد، زبان عربی 100 درصد، فرهنگ و معارف اسلامی 7/94 درصد، زبان خارجی 84 درصد، زمین‌شناسی 4/89 درصد، ریاضی 100 درصد، زیست‌شناسی 7/94 درصد، فیزیک 100 درصد و شیمی 100 درصد.



      به نظر من سؤال‌های آزمون سراسری، ساده‌تر و منطقی‌تر از سؤال‌های آزمون‌های آزمایشی است که مؤسسات مختلف برگزار می‌کنند! این مؤسسات، بدون دلیل، سؤال‌ها را سخت‌تر و طولانی‌تر می‌کنند و همین مساله عاملی می‌شود تا دانش‌آموزان برای بعضی از درس‌ها، از جمله زیست‌شناسی، تلاش بیش از حد نیاز کرده یا حتی مسیر اشتباه را طی کنند.

      نحوه مطالعه‌ام در زیست‌شناسی، ترکیبی نبود؛ چون در درس زیست‌شناسی، بی‌نهایت حالت ترکیب وجود دارد و بیشتر باعث گیج شدن داوطلب می‌شود. به نظر من باید مباحث را به خوبی درک کرد و ترکیب مطالب را سر جلسۀ آزمون انجام داد



      نحوه مطالعه شما در آزمون سراسری و برای دروس مختلف چگونه بود؟
      سال دهم و یازدهم سعی کردم فیزیک و ریاضی را جلوتر بخوانم که سال دوازدهم وقت کم نیاورم سال آخر چون آن دو درس را خوانده بودم بیشتر زیست خواندم در مورد شیمی هم سعی کردم مسائل این درس را در سال یازدهم ببندم تا سال آخر وقت داشته باشم بیشتر روی حفظیات درس زیست کار کنم. درس دین و زندگی را هم در ترم دوم سال دوازدهم بستم هر چند قبلاً آن را مرور کرده بودم و پیش زمینه داشتم اما کامل و با دقت نخوانده بودمش. در ادبیات هم هر روز بیشتر روی تست زدن کار می‌کردم. حفظیات این درس را هم در ترم دوم سال دوازدهم بستم. بیشتر کارهای عربی را در سال یازدهم انجام داده بودم زبان انگلیسی را هم در سال آخر در حد کتاب درسی خواندم چون سال قبل‌تر از کتاب‌های کمک آموزشی این درس استفاده کرده بودم.
      پس برای کنکور یک برنامه بلند مدت داشتید؟
      بله از تابستانی که به پایه دهم رفتم.
      از همان موقع هدفگذاری کردید؟
      راستش دو سال اول هدف گذاری خاصی نبود و خیلی به رتبه بالا فکر نمی‌کردم اما سال آخر بود که هدف خود را تعیین کردم.
      فکر می‌کردی چه رتبه‌ای بیاوری؟
      اظهار نظر در این مورد کمی سخت است چون من تمام رقیبانم را نمی شناسم.
      حدس خودت چه بود؟
      حدسم این بود که رتبه ام زیر 50 شود.
      تک رقمی چطور؟
      نمی دانم.
      انتظار خانواده چه بود؟
      هرچند چیزی نمی گفتند اما فکر می‌کنم انتظارشان از من بالا بود.


      خیلی از دانش آموزان از اذیت شدن خود در سال آخر می نالند اما جالب است که شما چنین احساسی ندارید!
      بله . چون من تمهیدات خودم را از سال یازدهم چیده بودم و با یک برنامه ریزی دقیق موفق شدم موانع را از سر راه بردارم از این رو اضطراب و دلهره نداشتم.
      روزی چند ساعت درس می‌خواندی؟
      آن روزهایی که مدرسه نمی‌رفتم از 8 صبح تا 12 شب. بین این اوقات یکی دو ساعتی را هم استراحت می‌کردم.
      روزهای عادی چطور؟
      روز هایی که مدرسه می‌رفتم درس خواندن را از ساعت 4 یا 4:30 شروع می‌کردم و تا ساعت 12 شب ادامه می‌دادم.
      و این نظم پیوسته بود؟
      بله. اصرار زیادی داشتم که این نظم از روز اول تا روز آخر یک روال داشته باشد.
      در این بین خسته نمی شدی؟
      اواخر سال آخر یک کم حوصله‌ام سر می‌رفت که با کمی استراحت بهتر می شدم.
      درس‌های مورد علاقه‌ات کدامند؟
      در عمومی‌ها درس عربی و در اختصاصی‌ها فیزیک را خیلی دوست دارم.
      جزو معدود دانش‌آموزانی هستی که عربی درس مورد علاقه‌اش است!
      می خندد……. بله!
      چطور به عربی علاقه‌مند شدی؟
      از نظر من عربی نسبت به دروس دیگر قاعده‌مندتر است و اگر کسی وقت بگذارد می‌تواند درصد بالایی از این درس را در کنکور تضمین کند. ولی در دیگر دروس عمومی شانس هم دخیل است.
      پس عربی را به خاطر درصد بالایی که ممکن بود در کنکور بزنی خیلی دوست داشتی!
      بله. اصلاً من با عربی شروع کردم.
      عربی را چند درصد زدی؟
      تنها یک غلط داشتم.
      هفته آخر کنکور چه حال و هوایی داشتی؟
      روز آخر فقط مقداری قسمت واژه نامه ادبیات مانده بود که انجامش دادم.
      پس تا لحظه آخر مشغول خواندن بودی؟
      بالاخره چند تا مبحث مانده بود که باید تکلیفشان را روشن می‌کردم.
      یعنی روز آخر هیچ استراحتی نکردی؟
      روز آخر ساعت یازده و نیم شب خوابیدم. بر این باور بودم وقتی تا آخرین فرصت خواندن را ادامه بدهم مطالب در حافظه کوتاه مدتم بهتر می ماند.
      روز کنکور چه ساعتی بیدار شدی؟
      اگر بخواهم دقیق بگویم ساعت5.50 دقیقه صبح.
      در آن روز استرس نداشتی؟
      خودم هم تعجب می‌کردم چون انتظار استرس بیشتری داشتم اما کاملاً راحت و ریلکس بودم. حداقل تا زمانی که امتحانات اختصاصی تمام شد همین حالت را داشتم.
      وقت کم آوردی؟
      در اختصاصی ها اضافه هم آوردم ولی نه در عمومی ها وقت کم نیاوردم. همه تست ها را زدم اما دلم می خواست با خیال راحت تر جواب هایم را مرورکنم که نشد.
      در آزمون های مدرسه به زود آمدن از سر جلسه مشهور بودی روز کنکور هم همینطور بود؟
      تا آنجا که به یاد دارم تنها یک بار در مدرسه اینطوری شد اما در کنکور هیچ عجله ای نداشتم و راحت سر جایم نشسته بودم.
      گفتی تو اختصاصی ها وقت اضافه آوردی در این وقت اضافه چه کردی؟
      محاسباتم را مرور کردم که اتفاقاً یک خطا پیدا کردم که درستش کردم.
      گفته می‌شود یک معلم مثلاً درس ریاضی هم اگر بخواهد روزی کنکور دهد خیلی برایش سخت است که ریاضی را 100درصد بزند اما شما وقت اضافه آوردید!
      وقت اضافه آوردن از نظر من کار خارق ‌لعاده‌ای نیست برای همین برای سوال شما جواب خاصی ندارم.
      محاسباتت بیشتر ذهنی بود؟
      بله. محاسبات خیلی از سئوالات را ذهنی انجام دادم.
      قبلاً در زمینه محاسبات ذهنی کار کرده بودی؟
      از زمان دبستان این مهارت در من قوی بود.
      ژن خوب داری؟
      می خندد. نظری ندارم.
      واقعیت این است که محاسبات کار ساده ای نیست. خیلی‌ها به عنوان یک معلم نمی‌توانند ریاضی یا فیزیک را در کنکور 100 درصد بزنند. از این رو وقت اضافه آوردن در محاسبات کنکوری خیلی موضوع طبیعی نیست. خودت فکر می کنی چقدر این موضوع ژنتیک است و چقدر به مهارت هایی برمی‌گردد که در دوران تحصیل کسب کرده‌ای؟
      من اینطور فکر می کنم که هنوز ثابت نشده چقدر دارا بودن هوش ژنتیکی است و چقدر این موضوع به مقدار کاری که از مغز کشیده می شود بستگی دارد. من هم نمی دانم.
      چه چیزی را ذهنی حساب کردی و با چه تکنیکی؟
      زمانی که فرمول را می‌خواستم جایگزین کنم فرمول را نمی‌نوشتم و فقط اعداد را ضرب و تقسیم می‌کردم.
      دانش‌آموزان هم سن شما آرزوهایی دارند که وقتی بزرگ شدند شاید آن آرزوها را فراموش کنند. به عنوان کسی که رتبه یک کنکور هستی رویاهایت برای آینده چیست؟
      به باور من بخش بزرگی از این رویاها منوط به تحقق یافتن رتبه مورد نظرم در کنکور بود که شد اما نمی‌دانم تا آن زمان چه چیزی و چه رویایی قرار است اتفاق بیفتد.
      دوست داری در دانشگاه چه رشته‌ای بخوانی و بعد از اتمام دانشگاه چه خواهی کرد؟
      خیلی دوست دارم رشته پزشکی دانشگاه تهران را بخوانم. اما در حال حاضر برای بعد از دانشگاه نظر خاصی ندارم.
      تخصص خاصی مورد نظرت هست؟
      در رابطه با تخصص بیشتر به چشم و رادیولوژی گرایش دارم.
      پدر چه شغلی دارند؟
      ایشان جراح و فوق تخصص قفسه سینه هستند.
      آیا تاثیر شغل ایشان است که شما را به سمت پزشکی سوق داده است؟
      در فضایی که دانش‌آموزان کشور در آن سیر می‌کنند این فضا بیشتر دانش آموزان رشته تجربی را به سمت پزشکی سوق می‌دهد. شاید پدرم هم دوست داشتند که من پزشکیبخوانم اما برای این‌که انتخاب من را مدیریت نکنند هیچگاه این علاقه را به صورت علنی به من نگفتند.
      در صحبت هایت از علاقه به فیزیک و ریاضی گفتی اما هواداران رشته پزشکی بیشتر درس زیست‌شناسی را می‌پسندند؟
      خب آن زیست شناسی که ما در دبیرستان و کنکور می خوانیم خیلی با آن چه که در دانشگاه تدریس می شود متفاوت است. اما من نگفتم که زیست را دوست ندارم تنها گفتم ریاضی و فیزیک را بیشتر دوست دارم.
      پس چرا رشته‌ای را انتخاب نمی‌کنی که این دو درس در آن حضور پررنگ‌تری دارند؟
      تعداد زیادی از هم کلاسی‌های من در رشته تجربی عاشقانه ریاضی و فیزیک را دوست دارند اما دنبال این بخش از علائق خود نمی‌روند چون آینده چندانی در آن نمی‌بینند.
      شما در سال دهم جزو دارندگان شرایط برای حضور در کلاس‌های المپیاد بودید چرا به این بحث ورود نکردید؟
      تا آن جا که به یاد دارم من برای شیمی و ریاضی امتحان دادم. در مورد درس ریاضی نتیجه‌اش را به ما ندادند چون رشته‌ام نبود، شیمی را هم خودم نرفتم و ادامه ندادم. این که چرا به المپیاد ورود پیدا نکردم به این علت بود که بر این باور بودم ریسک المپیاد خیلی بالاست. به خود گفتم اگر نتوانم مدال طلا بگیرم عملاً وقت را از دست داده‌ام و من هم دوست نداشتم روی آینده‌ام ریسک کنم.
      اوقاتی که درس نمی‌خواندی چه می‌کردی؟
      روزهایی که امتحان می‌دادم بیشتر خود را آزاد می‌گذاشتم. البته کار خاصی هم نمی‌کردم و بیشتر فیلم می‌دیدم.
      به ورزش و یا هنر علاقه‌ای نداری؟
      راستش را بخواهید از بچگی توجه خاصی به این دو مقوله نداشتم.
      سرگرمی دوران بچگی‌ات چه بود؟
      راستش را بخواهید خیلی از دوران کودکی‌ام خاطره‌ای یادم نمی‌آید. تقریبا از پنجم ابتدایی خاطرات در زهنم هست که آن روزها نیز بیشتر پازل را برای سرگرمی کودکان انتخاب می‌کردند. این پررنگ‌ترین خاطره دوران کودکی‌ام است.
      جالب است فکر می‌کردم حافظه قوی داری؟
      به حافظه چندان ربط ندارد. اگر به موضوعی علاقه نداشته باشم خود به خود از ذهنم حذف می‌شود.
      گاهی برخی به دلیل زیاد درس خواندن دچار یاس و دلزدگی می شوند. آیا شما هم چنین تجربه‌ای دارید و اگر بلی چه راهکاری برای آن انتخاب کردید؟
      بله. برای من هم این دوران پیش آمده است تنها کاری که کردم به آن اهمیت ندادم تا خودش برطرف شود.
      این وضعیت در انگیزه‌های شما هم تاثیر داشت؟
      برای من درس خواندن بیشتر حکم وظیفه را دارد تا انگیزه. این وضعیت تا پایه یازدهم ادامه داشت و در سال آخر رتبه خوب و تک رقمی موجب تقویت انگیزه‌ام شد.
      گفته می شود احتمال آن که شما یکی از رتبه‌های برتر کنکور امسال باشید زیاد است. این احتمال چقدر در روحیه شما موثر بوده؟
      زیاد خوشایند نیست چون موجب افزایش توقع اطرافیان از آدم می شود اما اگر از جنبه مثبت نگاه کنیم موجب تقویت روحیه ام شد و احساس کردم راه درستی را انتخاب کرده ام که موجب تقویت این دیدگاه در اطرافیان شده است.
      در دبیرستان کارگر شمالی برای خودت رقیبی می دیدی؟
      سال آخر اینقدر درگیر درس و زمانبندی بودم که وقتی برای مشاهده رقبا نداشتم.
      چقدر از این که مجتمع علامه را برای درس خواندن انتخاب کردید راضی هستید؟
      گاهی اوقات آدمی تصمیمی می گیرد و بعد از چندی که به عقب بر می گردد تا نگاه کند آن تصمیم یا فلان انتخاب درست بوده است یا نه! باید بگویم از این تصمیم که مدرسه علامه طباطبایی را برای ادامه تحصیلم انتخاب کرده ام راضی هستم.
      سال آخر از کدام یک از درس‌هایت بیشتر لذت بردی؟
      زیست، ادبیات و شیمی.
      و ا ز بین این سه درس کدام را بیشتر از همه دوست داری؟
      درس ادبیات و معلمش را خیلی دوست داشتم. یکی از دروسی که خیلی روی آن وقت گذاشتم ادبیات بود. واقعاً این درس را دوست دارم چون موجب انبساط فکر می شود.
      مهمترین ویژگی شخصیت خود را چه می دانید؟
      این که بعد از کسب موفقیت غرور به سراغ من نمی‌آید.
      رابطه‌ات با اینترنت چطور است؟
      به اینترنت علاقه مندم اما گرایشی به شبکه های اجتماعی ندارم.
      پدر و مادر چه نظری درباره درس خواندن شما دارند؟
      آنها همیشه از من حمایت کرده اند اما انتخاب نحوه و شکل درس خواندن را به خودم واگذارکرده‌اند. فضای کنکور در خانه ما به رسمیت شناخته شده بود.
      چه توصیه‌ای برای دوستانی از پایه دهم تا دوازدهم داری؟
      در پایه‌های دهم و یازدهم کاری که خودم کردم و به نظرم خوب می‌آید این است که کتاب هایی که کمتر حفظیات دارد را برای سال دوازدهم گذاشتم.
      درس‌ها را بیشتر کنکوری می‌خواندی یا تشریحی؟
      بیشتر کنکوری می‌خواندم.
      از خلاصه نویسی هم کمک گرفتی؟
      بیشتر برای نکاتی که یادم می رفت.
      تاثیر مشاورانت در زمان بندی درس خواندنت چطور بود؟
      خیلی از نکاتی که مشاوران به من یاد‌آوری کردند برایم مفید بود.
      برایم همیشه سئوال بود که شما در برخی آزمون ها شرکت نمی‌کردید اما من با معلم هایت که صحبت‌کردم می‌گفتند شما همیشه درس‌ها را خوانده بودی؟ چطور خودت را محک می‌زدی؟
      در چند آزمونی که دادم غیر از دو مورد نفر اول بودم. به نظرم آمد که آزمون به انگیزه‌های من کمک زیادی نمی‌کند به همین دلیل با هماهنگی مشاوران مدرسه در آزمون‌ها شرکت نمی‌کردم.
      همه می دانند مجتمع علامه طباطبایی یک برند آموزشی است و همه کسانی که وارد این مجتمع می شوند از یک سطح کیفی برخوردار هستند به ویژه در واحد کارگر شمالی یک سطحی را گذرانده اند که مشغول درس خواندن در آن واحد هستند. به نظرم مقایسه خودت با آنها طوری است که انگار در یک کنکور کوچک قرار گرفته‌ای چطور برای شرکت در این رقابت انگیزه کمی داشتی؟
      زمانی که من برای درس خواندن می‌گذاشتم خیلی زیاد بود. شاید وجود این فاصله بود که احساس نیاز برای شرکت در آزمون دبیرستان را در من کم رنگ می‌کرد.
      دوستانت سر جلسه امتحان ازت تقلب نمی خواستند؟
      سال دوازدهم خیر اما در پایه‌های دهم و یازدهم خودم به همکلاسی‌هایم کمک می‌کردم.
      معدل امتحان نهایی پایه دوازدهم شما چند بود؟
      تنها 25 صدم ریاضی و 25 صدم فیزیک را غلط داشتم بقیه دروس را 20 گرفتم.
      شب های امتحان در مقایسه با سایر روزها فرقی برایت داشت؟
      در پایه دهم و یازدهم نه زیاد اما در پایه دوازدهم خیلی برایم فرق داشت.
      برای امتحان نهایی چکار کردی؟
      حفظیات را بیشتر می خواندم و بقیه را هم بلد بودم.
      بعد از کنکور دچار خلاء نشدی؟
      نه. خودم را سرگرم می‌کنم. دوست ندارم چنین اتفاقی برایم بیفتند.
      چنین روحیه‌ای داری که دانش خودت را در اختیار دیگران قراردهی؟
      بله. اگر فرصتش پیش بیاید با کمال میل این کار را انجام خواهم داد.
      امتحان نهایی و کنکور را چطور مدیریت کردی؟
      چون از اول برای کنکور می‌خواندم برای همین زیاد برایم امتحان نهایی آخر سال با سایر امتحانات فرق نمی‌کرد.
      غیر از کتاب های درسی چه مطالعه دیگری داشتی؟
      هر کتابی در هر درس که توسط هر انتشاراتی چاپ می‌شد من آن را خوانده‌ام. سال دهم بیشتر تست می‌زدم. سال یازدهم و دوازدهم کتاب‌های آموزشی هم می‌خواندم.
      تصمیم نداری بعد از کنکور کمی با ورزش کردن یا پرداختن به هنر تفریح کنی؟
      چرا حتماً. یکی از اتفاقاتی که خواهد افتاد همین توجه به هنر و ورزش است که به آن خواهم پرداخت.
      تا به حال کتاب غیر درسی خوانده‌ای؟
      همیشه از خواندن کتاب‌های غیردرسی حوصله‌ام سر رفته است.
      اگر از دور به خودت نگاه‌کنی خودت را تک بُعدی می بینی یا چند بُعدی؟
      (با خنده…) به نظرم تک بُعدی.
      چرا نمی خواهی به مهارت‌های غیر درسی بپردازی؟
      امتحان کردم فعلاً در مورد من جواب نداده.
      تشویق‌ها و یا احتمالاً انتقادهای اطرافیانت چه تاثیری در انتخاب مسیری که برگزیده‌ای داشته است؟
      اطرافیان که اصلاً از درس صحبت نمی‌کردند بیشتر صحبت‌های من با آنها هنوز هم غیر‌درسی است.
      خواهر یا برادر دیگری هم دارید؟
      بله. یک خواهر دارم که پایه دهم است.
      شیوه درس خواندن شما برای خواهرت هم الگوست؟
      او خیلی از من بازیگوش‌تر است اما من هر کاری از دستم برآید برایش انجام خواهم‌داد.
      رشته‌اش ریاضی است یا تجربی؟
      تجربی.
      آیا پدر و مادر، خواهر را هم به خواندن رشته تجربی و پزشک شدن ترغیب می‌کنند؟
      بله.
      شکی در پشتکار شما نیست اما اگر از شما بخواهند یک ویژگی دیگر از خودت نام ببری چه می‌گویی؟
      شاید در کسب رشد و موفقیت در این راه بتوانم از هوش نام ببرم. هر چند در این بین خانواده هم خیلی از من حمایت کرده‌اند.
      اگر به عقب برگردی باز هم به علامه می‌آمدی؟
      بله. من از مسیری که طی کرده‌ام راضی هستم و اگر به عقب برگردم دوباره همین مسیر را انتخاب خواهم کرد.
      !LOSE YOURSELF IN SCIENCE

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      unnamed-1-.jpg

      230509_487.jpg

      unnamed.jpg

      گفتگویی کامل با امیررضا براتی رتبه 1 کنکور97
      ادبیات
      امیررضا براتی: ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه می‌کردم؛ یعنی شش مبحث اصلی ادبیات شامل: قرابت مفهومی، زبان فارسی، آرایه‌ها، لغات، تاریخ ادبیات و املا را به صورت تفکیک شده می‌خواندم و تست می‌زدم؛ البته مباحثی مثل لغت و تاریخ ادبیات را بسیار مرور می‌کردم تا در خاطرم بماند؛ برای مثال، شاید بعضی از لغات را ۱۰ یا ۱۲ بار خوانده باشم. برای مابقی مباحث نیز بیشتر تست می‌زدم تا مطالعه کنم؛ چون معتقدم که با تست زدن، قلق سوال دست داوطلب می‌آید .در کل به طور میانگین روزی یک ساعت برای مطالعه ادبیات وقت می‌گذاشتم.

      عربی

      امیررضا براتی: تلاش میکردم تا از روی کتاب درسی مطالب را یاد بگیرم و بعد با توجه به آموخته‌هایم و تکنیک‌های تست زنی، تست بزنم؛ برای مثال، خیلی وقت‌ها در سؤال‌های ترجمه، بررسی کل سؤال لازم نیست و با ترجمه فعل و توجه به نوع ضمیر به کار رفته یا جمع و مفرد بودن کلمه، می‌توان به پاسخ صحیح رسید.
      به نظر من اگر قواعد و اصول عربی را یاد بگیری، فراموش نخواهی کرد. برای همین، وقت کمتری به این درس اختصاص می‌دادم و در هفته به طور میانگین چهار ساعت برای درس عربی وقت می‌گذاشتم.

      معارف اسلامی

      امیررضا براتی: فراگیری معارف اسلامی نیاز به تکرار بسیار دارد. باید به آیه‌های قرآنی که در کتاب درسی آمده است، مسلط بود و آنها را حفظ کرد. به همین دلیل، مطالعۀ آن، زمان بر است و باید مطالب را بارها مطالعه نمود تا به درصد مطلوبی دست یافت.خود من حجم زیادی از مطالعه دروس عمومی‌ام را به مطالعه معارف اسلامی اختصاص می‌دادم؛ شاید به این دلیل که در این درس، مطالعه کتاب درسی، مهم‌تر از تست‌زنی است.

      زبان خارجی

      امیررضا براتی: زبان انگلیسی‌ام چندان خوب نبود و در آزمون‌های آزمایشی جزو درصدهای پایینم بود، اما با مطالعه و تکرار، توانستم ضعفم را رفع کنم. برای توانمند شدن در این درس، متن کتاب درسی را روزنامه‌وار می‌خواندم تا بفهمم که موضوع آن چیست و شمای کلی درس دستم بیاید. از کتاب‌های کمک آموزشی نیز برای مسلط شدن بر قواعد و فراگیری نحوه تست‌زنی در این درس استفاده می‌کردم؛ مثلاً برای تسلط بر درک مطلب، که در کنکور هشت سوال از آن می‌آید، متن‌های درک مطلب زیادی را مطالعه می‌کردم تا بتوانم هر درک مطلبی را با وجود کلمات جدید و ناشناخته پاسخگو باشم. به داوطلبان پیشنهاد می‌دهم برای اینکه معنی لغات را فراموش نکنند، معنی آنها را در قالب جمله فرابگیرند. برای این درس نیز حدوداً چهار ساعت در هفته وقت می‌گذاشتم.

      زمین‌شناسی

      امیررضا براتی: درس زمین‌شناسی در زیرگروه یک علوم تجربی ضریب ندارد. برای همین وقت کمی را به آن اختصاص می‌دادم؛ درواقع فقط هفته‌ای یک ساعت یا حتی کمتر از آن برای این درس تست می‌زدم.

      ریاضی و فیزیک

      امیررضا براتی: دروس ریاضی و فیزیک برای داوطلبان گروه آزمایشی علوم تجربی نیز بسیار مهم و تاثیرگذار است . من سعی کردم که اول این دروس را سر کلاس و با مطالعه درس نامه کتاب یاد بگیرم و سپس با تست و تمرین زیاد به آنها مسلط شوم؛ البته در هر دو درس، وقت زیادی برای مطالعه نمی‌گذاشتم و بیشتر تست می‌زدم. من به طور ذاتی در هر دو درس توانمند بودم؛ با این همه، برای هر یک به طور متوسط هفته‌ای شش یا هفت ساعت وقت می‌گذاشتم.

      زیست‌شناسی

      امیررضا براتی: کتاب زیست‌شناسی را باید بسیار مطالعه کرد و به متن آن کاملاً مسلط شد. در ضمن تست هم باید زیاد حل کرد. خود من برای این درس، تست زیادی از انتشارات مختلف می‌زدم و برای تست زدن هم نگاهم به تست‌های دشوار بود و به این فکر نمی‌کردم که شبیه این سوال تا حالا در آزمون سراسری داده نشده است؛ چون شاید طراحان آزمون سراسری امسال، سوال متفاوتی می‌دادند که همین طور نیز شد و سوال‌های زیست‌شناسی امسال، در مقایسه با سال‌های گذشته، تا حدودی متفاوت بود.
      در کل بیشترین ساعت مطالعه من به درس زیست‌شناسی تعلق داشت. برای روزهای تعطیل حداقل سه ساعت زیست‌شناسی می‌خواندم و در کل به طور میانگین هفته‌ای ۲۰ساعت به مطالعه زیست‌شناسی اختصاص می دادم.

      شیمی

      امیررضا براتی: تلاش می‌کردم به خود کتاب درسی کاملاً مسلط شوم تا بتوانم به سوال‌هایی که به حفظیات شیمی مربوط می‌شود پاسخ بدهم. برای بخش محاسبات نیز زیاد تمرین کردم و با تمرین زیاد، محاسباتم قوی شد. بعضی از سوال‌های این درس نیز نه حفظی است نه محاسباتی، و برای پاسخ به این سوال‌ها باید مفاهیم دروس شیمی را کاملاً فهمید و دانست که هدف از طرح این مطلب در کتاب درسی چیست و چه فایده‌ای دارد؛ برای مثال، من سعی می‌کردم که یک واکنش شیمیایی را در ذهنم تجسم کنم: اینکه فرضاً وقتی یک مولکول با مولکول دیگر برخورد می‌کند چه اتفاقی می‌افتد. به یاری این تحلیل، راحت‌تر از پس سؤال‌های شیمی بر می‌آمدم. برای شیمی نیز بعد از زیست‌شناسی، بیش از سایر درس‌ها وقت می‌گذاشتم. حدوداً ۱۰ ساعت در هفته درس می‌خواندم.
      البته باید بگویم که ساعت‌های ذکر شده برای زمانی بود که تعطیل بودیم و مدرسه نداشتیم، اما در دوران مدرسه، به غیر از روزهای تعطیل، شش یا هفت ساعت مطالعه می‌کردم.

      تابستان قبل از سال چهارم

      امیررضا براتی: تابستان مدرسه نمی‌رفتم و با برنامه آزمون‌های آزمایشی مطالعه می‌کردم. مباحث مورد مطالعه‌ام نیز دروس پایه بود؛ یعنی سعی می‌کردم که نقاط ضعفم را در دروس سال دوم و سوم ترمیم کنم و روزانه بین هفت تا هشت ساعت مطالعه می‌کردم.

      تعطیلات نوروز

      امیررضا براتی: می‌دانستم که اگر از این ایام خوب استفاده کنم و برنامه مطالعاتی دقیقی داشته باشم، میتوانم از خیلی از داوطلبان که در این ایام مطالعه نمی‌کنند، جلو بزنم و خودم را بالا بکشم. برای همین طبق برنامه آزمون‌های آزمایشی درس می‌خواندم و به جمع‌بندی دروس پایه و مطالعه مباحث نیمسال اول سال چهارم می‌پرداختم. لازم است بگویم که برخلاف عده‌ای که می‌گویند باید اسفندماه تمام درس‌ها را خواند و به پایان رساند، من اواسط اردیبهشت به طور کامل درس‌هایم تمام شد و به جمع‌بندی جامع درس‌ها رسیدم.

      یک روز قبل از کنکور

      امیررضا براتی: صبح قبل از کنکور، حدود یک یا دو ساعت معارف اسلامی خواندم و روی مباحثی که کمتر مطالعه کرده بودم، تمرکز کردم. بعد مباحث مشترک سوال‌های کنکور ریاضی را حل کردم و غروب هم همراه خانواده بیرون رفتم و در نهایت به خانه برگشتم و به موقع خوابیدم

      ماشین حساب

      امیررضا براتی: مسایل را ذهنی یا با کاغذ حل می‌کردم و اصلاً از ماشین حساب استفاده نمی‌کردم؛ چون در جلسه آزمون نمی‌شود از ماشین حساب استفاده نمود.

      اضطراب

      امیررضا براتی: مواردی که رتبه‌ام در آزمون‌های آزمایشی خوب نمی‌شد و نتیجه مورد نظرم را نمی‌گرفتم، گاه نگران می‌شدم، اما می‌دانستم که اگر این نگرانی ادامه داشته باشد، مطالعه‌ام مختل خواهد شد و وضعیت بدتری پیدا خواهم کرد. به همین منظور، برای خودم استنتاج می‌کردم که اگر قرار باشد استرس داشته باشم، آزمون بعدی‌ام بدتر می‌شود؛ پس بهتر است که به جای نگرانی، به فکر رفع مشکل و جبران آن باشم.

      رقابت

      امیررضا براتی: رقابت خاصی با کسی نداشتم؛ البته با یکی از همکلاسی‌هایم که رتبه ۱۴ کشوری شده است، دوست بودم و با هم نکات درسی را مرور می‌کردیم و اگر یکی از ما به نکته درسی جدیدی پی می‌برد، آن نکته را به دیگری می‌گفت. در واقع هر دوی ما سعی می‌کردیم که به یاری هم، بهتر از قبلمان بشویم و همین امر در موفقیت هر دوی ما نقش داشت؛ اما رقابت خاصی با یکدیگر نداشتیم.

      مشاور

      امیررضا براتی: از مشاور استفاده نمی‌کردم و خودم برنامه‌ریزی درسی‌ام را انجام می‌دادم. اگر هم ضعفی داشتم به کمک کتاب‌های کمک آموزشی آن را رفع می‌کردم.

      خانواده

      امیررضا براتی: خانواده، هم از نظر تامین منابع مطالعاتی و امکانات مورد نیاز و هم آماده کردن محیط روانی مناسب، برای من نقش بسزایی داشتند؛ زمانی که اعتماد به نفسم کم می‌شد یا نگران می‌شدم، به من روحیه می‌دادند. در خانه حتی برادر کوچکترم مراعات حال مرا هنگام تماشاکردن تلویزیون می‌کرد. والدینم نیز در دید و بازدید از اقوام، به شرایط من توجه داشتند و امسال مهمانی رفتن و مهمان آمدن به منزل ما، بسیار کم شده بود.

      نیایش

      امیررضا براتی: بسیاری از اوقات، پس از نماز یا هر در فرصت دیگری، با خدا حرف می‌زدم و از او برای اینکه یاورم است و در رسیدن به هدفم کمکم می‌کند، تشکر می‌کردم. زمانی هم که نتیجه‌ام بد میشد، با پروردگار حرف می‌زدم و به او می‌گفتم که فقط تو میتوانی کمکم کنی . در کل معتقدم که نیایش در آرامش فرد خیلی مؤثر است؛ اینکه بدانی کسی هست که بسیار قدرتمند است و حواسش به تو هست، و اگر تلاش کنی و به او توکل کنی، کمکت خواهد کرد.

      تغذیه

      امیررضا براتی: برای صبحانه چیزی پر انرژی مثل کره و مربا می‌خوردم تا انرژی مورد نیازم را در طول روز تامین کند. برای ناهار هم سعی می‌کردم که غذای سنگین نخورم تا دچار خواب آلودگی نشوم و شب‌ها هم غذای سبک می‌خوردم تا خواب راحتی داشته باشم و تقریباً هیچ وقت سراغ فست فودها نمی‌رفتم.

      خواب

      امیررضا براتی: در شبانه روز هفت یا هشت ساعت می‌خوابیدم؛ البته سعی کردم که زمان خوابم را کمتر کنم، اما دیدم که وقتی کمتر می‌خوابم، اذیت می‌شوم؛ پس سعی کردم که از وقت بیداری‌ام به خوبی بهره ببرم.

      احساس خستگی

      امیررضا براتی: هر زمان که درس می‌خواندم، اما به نتیجه مورد نظرم نمی‌رسیدم، احساس خستگی می‌کردم؛ اما چون هدف بزرگی داشتم، خستگی را کنار می‌گذاشتم. من معتقدم که برای موفقیت و رسیدن به هدف، باید مسیر سختی را طی کرد، و هر چه هدف بزرگتر باشد، مسیر رسیدن به موفقیت سخت‌تر است.

      تلفن همراه

      امیررضا براتی: گوشی نداشتم، اما گاهی سراغ کامپیوتر می‌رفتم و به اینترنت هم سری می‌زدم.

      تفریح

      براتی: در این یک سال تفریح خاصی نداشتم. گاهی تلویزیون نگاه می‌کردم و، همان طور که قبلاً اشاره کردم، بعضیی از اوقات نیز به اینترنت سر می‌زدم؛ ولی در کل کمتر پیش می‌آمد که وقتم به بطالت هدر برود، و اگر هم زمانی وقتم صرف مطالعه نمی‌شد، بیش از یک یا دو ساعت طول نمی‌کشید.

      درصدهای آزمون سراسری

      امیررضا براتی: ادبیات: ۹۴/۷ درصد، عربی: ۱۰۰ درصد، معارف: ۸۴ درصد، زبان خارجی: ۸۹/۴ درصد، زمین شناسی: ۲۰ درصد، ریاضی: ۹۶/۷ درصد، زیست‌شناسی: ۹۴/۷ درصد، فیزیک ۱۰۰ درصد، شیمی۹۲/۲درصد.

      سخن آخر


      امیررضا براتی: به نظر من، موفقیت دانش‌آموزان شهرستان‌های کوچک در گروه آزمایشی علوم تجربی، بیانگر آن است که امکانات، نقش کمی در موفقیت داوطلبان دارد و مهم‌ترین امر، تلاش یک داوطلب است. به همین خاطر، اگر دانش‌آموزی مصمم باشد تا به هدف خود برسد، نیازی به امکانات عجیب و غریب مثل معلم پروازی و … نیست.

      هر داوطلبی باید هدفش را به دقت مشخص کند و مطابق آن تلاش کند؛ زیرا بدون شک، تلاش و برنامه‌ریزی دارنده رتبه یک با ۱۰۰ متفاوت است؛ البته اگر فردی ساعی و مصمم باشد، می‌تواند در گذر زمان، هدفش را متعالی‌تر کند. خود من اوایل می‌خواستم که در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شوم، اما در طی سال چهارم، وقتی دیدم که در آزمون‌های آزمایشی رتبه‌های خوبی کسب می‌کنم، تصمیم گرفتم که رتبه تک رقمی بیاورم و در نهایت به خودم گفتم که چرا برای رتبه یک درس نخوانم. و برای کسب رتبه یک تلاش کردم.
      و بالاخره اینکه داوطلبان هیچ وقت ناامید نشوند؛ چون ناامیدی گناه بزرگی است و به شکست منجر خواهد شد.
      دو سال برای کنکور و موفقیت در آن تلاش کردم و خوشحال هستم که حاصل زحماتم به بار نشست و با توجه به تلاشی که صورت داده بودم، انتظار کسب این رتبه را داشتم. قصد دارم برای ادامه تحصیل به تهران بروم و در رشته پزشکی تحصیلات خود را دنبال کنم.از کتاب‌های خودم و کتب کمک درسی و تست استفاده کردم اما در موسسات کنکور حضور نداشتم.به صورت میانگین برای کنکور روزانه 7 ساعت درس می‌خواندم اما در ایام تعطیل این میزان مطالعه به 10 ساعت نیز می‌رسید.
      !LOSE YOURSELF IN SCIENCE

    3. Top | #3
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      unnamed-2-.jpg

      مصاحبه با محمدرضا نادری رتبه ی3کشور96:
      به نام خدا، من محمدرضا نادری هستم. رتبه ۲ منطقه و رتبه ۳ کشوری در رشته علوم تجربی و رتبه ۶ زبان خارجه شهرستان بابل استان مازندران.
      ⦁ کدوم مدرسه بودید؟
      شهید بهشتی (تیزهوشان) بابل.
      ⦁ معدلتون چند بود؟
      معدل نهایی بیست.
      ⦁ بعد از کسب این رتبه اوضاع واحوالتون چطوره؟ راضی هستید؟ انتظار داشتید نتیجه بهتری کسب کنید؟
      من به رتبه زیر ده راضی بودم ولی الان که رتبه سه شدم قطعا راضیم (با خنده).
      ⦁برای رتبه تک رقمی خونده بودید؟
      در دوره دبیرستان بیشتر در المپیاد ها شرکت میکردم ، و به این مساله علاقه داشتم، مسیر المپیاد کمی طولانی و با ریسک بیشتری بود برای همین پیش خودم گفتم اگر در کنکور رتبه تک رقمی نیارم چیزی از دست ندادم. مثلا رتبه ۳۰ یا ۴۰ هم فرقی نمیکرد، دانشگاه همان میشد. به همین خاطر از دوم دبیرستان المپیاد را رها کردم.
      ⦁درس خواندن اصلی را از چه زمانی آغاز کردید؟
      از سوم دبیرستان، تابستان همان سال سعی کردم شیمی کنکور را تمام کنم، شیمی پیش دانشگاهی را هم تابستان سال سوم دبیرستان خواندم.
      ⦁یعنی دوم تمام شده بود و میخواستی وارد سوم بشی شیمی سال سوم را تمام کردی؟
      بله. چون شیمی المپیاد میخواندم برایم راحت بود، خیلی سخت نبود در عرض یک ماه توانستم شیمی کنکور را بخوانم.
      ⦁بقیه درس ها به چه صورتی بود؟
      از دوم دبیرستان خیلی به دروس عمومی توجه نداشتم ، در حد اینکه معدل بیست شود تلاش میکردم ولی از سوم دبیرستان کتابهای جامع عمومی را تهیه کرده بودم از همان موقع شروع کردم برای همین در زمینه دروس عمومی بیشتر بچه ها در سال منتهی به کنکور از اختصاصی ضعیفتر هست مثلا اگر اختصاصی متوسط هستند و باید به عالی برسند در مورد دروس عمومی با مشکل روبرو هستند. از این رو خیلی سخت خواهد بود که در یک سال دروس عمومی را در کنار دروس تخصصی مثل فیزیک پیش دانشگاهی و زیست شناسی که هرکدام کلی کارو سختی دارند پیش ببریم. برای همین از سال سوم دروس عمومی را شروع کردم که سال منتهی به کنکور مشکلی نداشتم.
      ⦁خیلی از بچه های تیزهوشان آرزوی رتبه ی تک رقمی را دارند ولی وقتی وارد ماجرا میشوند یکجا احساس میکنند که میتوانند رتبه تک رقمی را کسب کنند و برخی رسیدن به هدف برایشان مهمتر هست و برای آن تلاش میکنند، شما دقیقا از چه زمانی احساس کردید که میتوانید رتبه تک رقمی شوید؟
      من سوم راهنمایی که بودم استعداد خاصی در دروس ریاضی و فیزیک داشتم و دبیر علوم بنده به من گفته بود که اگر همینطور ادامه بدی تک رقمی خواهی شد. من خودم خیلی به این موضوع فکر نمی کردم، همونطور که گفتم قصد داشتم که در دبیرستان المپیاد را رها کنم ولی در خودم تک رقمی شدن را میدیدم. در آزمون های قلم چی هم که شرکت می کردم آزمون اول رتبه هشت را کسب کردم، خیلی برایم دور از دسترس نبود، برایم آرزو نبود و این یک واقعیت است. ولی نوسان هم داشتم مثلا در آزمون عید قلم چی رتبه ۳۰ شده بودم یعنی دو یا سه ماه قبل از کنکورکه این یه جور پرتگاه بود که از تک رقمی دورم میکرد. در یک لحظه از دست میرود. مثل خانم میر که ۶ شده بود اگر دو یا سه سوال را نمیزد تک رقمی هم نمی شد مثلا یازده میشد.
      ⦁ دقیقا همینطور هست، یعنی اگر یک بار دیگر کنکور را بین ده نفر اول برگذار کنند ترکیب ها عوض می شود، این سوال را از این رو پرسیدم که وقتی با خانم ولی زاده صحبت می کردم، رتبه یک زبان سال ۹۱ و رتبه ۱۴تجربی کشوری از تیزهوشان بابل، ایشون می گفت من بعد از دی ماه فهمیدم میتوانم برای تک رقمی شدن بخوانم، یعنی آنچنان دروس تخصصی را در نیم سال اول خوب خوانده بودم که بعد از امتحانات نیم سال دوم تمام تمرکز را روی دروس عمومی گذاشتم، میخواهم ببینم دقیقا این احساس رتبه برتر شدن از چه زمانی رخ داد که متوجه شدید قابل عملی شدن است؟
      در سوم دبیرستان آزمون خیلی خاصی شرکت نمی کردم که جامعه آماری مشابه کنکور داشته باشد، برای همین تنها موسسه ای که شرکت در آزمون آن میتوانست جامعه آماری شبیه کنکور داشته باشد به نظرم قلم چی بود، و در آن سال بدون داشتن هیچ بینشی از خودم فقط میخواندم و رتبه یک مدرسه هم بودم ولی از بقیه رقیبهایم برای تک رقمی شدن اطلاعی نداشتم. ولی تابستان که در آزمون شرکت کردم و تک رقمی شدم ، از همان زمان فهمیدم که زیاد سخت نیست و می توانم تک رقمی شوم.
      ⦁ آیا این پروسه تا زمان کنکور برایتان ادامه داشت؟ کنکور تجربی،کنکور پرنوسانی بود در خیلی از درس ها، شما وضعیت درس های کنکورتان چگونه بود؟ و قبلش یک سوال آیا کنکور امسال راحت تر از سال قبل بود؟
      نه، اختصاصی به نظرم مثل همان بود ولی عمومی سخت تر بود. برای مثال بعد کنکور از اکثر بچه ها سوال می کردید درک مطلب عربی هیچ کس درک نکرده بود، من خودم هم به مشکل خوردم.
      چند درصد زدید؟
      من اولین باری که عربی خواندم چیزی نفهمیدم از آن، گفتم رد میشوم دومین بار حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه اضافه آوردم برگشتم به عربی باز خواندم و نفهمیدم و سوالات درک مطلب را خالی گذاشتم ، عربی من قوی بود ولی میدانستم اگر اینجا آسان باشد ۴ سوال درک مطلب را میزنم و صد میشوم اگر نه نمیزنم، بقیه را مطمئن بودم.
      ⦁ به نکته جالبی اشاره کردید ، با اینکه اطمینان داشتید در عربی قوی هستید ولی باز هم روی سوالی که بلد نبودید گذشتید، این مشکلی است که اکثر بچه ها دارند برخی تمام تمرکز خود را روی درسی مثل عربی میگذارند یا ادبیات یا هر درس دیگری که توانایی آن را دارند، ولی آنقدر به سوالات آن درس تکیه میکنند تا اینکه از همه درسها میگذرند، حالا این مطلب را میخواهم از شما بپرسم که چطور توانستید مدیریت کنید، الان گفتید ۱۵ دقیقه وقت زیاد آوردید، تقریبا ۹۰ درصد دانش آموزان نمی توانند چنین زمانی را حتی در حد ۵ دقیقه اضافه بیاورند همه وقت کم می اورند. این نحوه مدیریت به چه صورت بود؟
      دور از انتظار نبود که در کنکور ۱۵ دقیقه وقت اضافه بیاورم، از همان تابستان حتی در آزمون برای سوالات عمومی وقت اضافه می آوردم ، بیشتر بچه ها فقط حفظ می کنند و تست میزنند ولی من همیشه برنامه ریزی می کردم یعنی هفته دومی که آزمون داشتم هر شب یک کنکور مثلا هنر را میزدم، اصلا برایم در آزمون صد زدن درسی که خواندم برایم مهم نبود، این برایم مهم بود که در کنکور سوال به چه صورت خواد آمد و هفته دوم صد سوال عمومی را هر شب میزدم. از این رو این مدیریت را یک سال قبل کنکور شروع کرده بودم، یعنی پشت سرهم تمرین می کردم که ۱۵ دقیقه اضافه بیاورم. شنیده بودم که بچه های تک رقمی در کنکور ۱۵ دقیقه وقت اضافه می آورند و سعی کردم که به آن استاندارد برسم.
      ⦁ چه فرمولی دارید که به این استاندارد رسیدید؟ فرض کنید الان به یک داوطلب که برای کنکور شروع کرده می خواهید توصیه ای داشته باشید، چه کند تا وقت زیاد بیاورد؟
      سوالات عمومی یک قسمت هایی دارد که همه توقف می کنند و هیچ کس نمی تواند با سرعت جواب بدهد و یک قسمت هایی را همه با سرعت می توانند بزنند ، حالا ادبیات یک نحوه ای که دارد اگر تاریخ ادبیات و لغات را خوب خوانده باشید چیز خاصی ندارد و می توانید با سرعت پاسخ دهید ، مثلا آرایه ادبی را همه توقف می کنند و از این مساله آگاهی دارند و نیازی به استرس نیست و همه باید فکر کنیم ولی تاریخ ادبیات که همه با سرعت میزنند شما هم باید با سرعت پاسخ دهید. در عربی، درک مطلب کمی دردسر دارد و اگر دیدید همان اول مشکل دارید سعی کنید نزنید و نادیده بگیرید یا بقیه سوالات عربی را بزنید یا همه عمومی ها را بزنید بعد برگردید به عربی. اگر متوجه شوید که مشکلاتان در دروس عمومی کجاست یا آن قسمت را رد می کنید یا خودتان را در آن مبحث تقویت می کنید. آن مباحثی که همه با سرعت میزنند شما باید سعی کنید تا میتوانید سرعت را افزایش دهید و آن جایی که بقیه ایست می کنند به خودتان استرس ندهید ، یعنی یا رد شوید یا خودتان را تقویت کنید. مثلا ریدینگ زبان که خیلی ها وقت کم می آورند همیشه هم گفته می شود ریدینگ بزنید و من هر شب این کار را می کردم.
      ⦁ پس علاوه بر بالا بردن مهارت تست زنی باید مهارت کنترل بر استرس و غلبه بر آن را هم بالا ببرند؟
      دقیقا، من همیشه برای ریدینگ زبان وقت کم می آوردم ولی به خودم هیچوقت استرس نمی دادم، میدانستم که این نوع سوال به گونه ای است که ۵ دقیقه برای متن زمان میبرد، چند سوال دارد و طوری بود که به خودم نمی گفتم که این مورد را حتما در ۵ دقیقه باید بزنی ، اگر وقت اضافه آورد از جای دیگر می گرفتم.
      ⦁ یک تحلیلی از سوالات قبلا باید داشته باشند که در هر درسی چه نوع سوالاتی طرح میشود، چه پیچیدگی دارد و چقدر زمان میبرد، این مطلبی که گفتید را ارتباطش بدید با کنکور سراسری درس به درس شرایط کنکور امسال چگونه بود؟ سختی خاصی داشت هم برای شخص شما و هم از لحاظ عمومی؟
      من روز قبل از کنکور، نمونه های کنکور ریاضی را پرینت گرفتم و بعد از مشاهده به نوعی ناامید شده بودم چون کمی سخت بود. کار مفیدی است توصیه میکنم داوطلب ها این کار را انجام دهند، چون دقیقا با همان سبک و چینش خواهد بود و درجه سختی مشابهی دارد چون کسی که سال قبل کنکور ریاضی طرح کرده سال بعد تجربی طرح خواهد کرد و کسی که ببیند متوجه میشود کلیت سوالات چگونه است. عمومی های ریاضی و شیمی را گرفته بودم که شیمی خیلی راحت بود ولی در عمومی هم زبان کمی پیچیده بود و هم معارف که چون خیلی میانه خوبی با معارف نداشتم معمولا صبح های پنجشنبه و جمعه مطالعه می کردم ، اینجا یکی از جاهایی هست که میشود زمان را ذخیره کرد من دینی را در ۷ دقیقه می زدم ، خیلی از تک رقمی ها بین ۵ تا ۱۰ دقیقه دینی را میزنند. من امیدم به دینی بود که زمان را ذخیره کنم برای ریدینگ زبان، در عین حال متوجه شدم که سوالات دینی ریاضی خیلی سخت و مفهومی تر از دینی تجربی بود. روز کنکور چون سوالات روز قبل را دیده بودم استراتژی را عوض کردم و میدانستم دینی آنطوری که میخواهم نیست تا در ۷ دقیقه بزنم برای همین خیلی مفی بود که روز قبلش کنکور ریاضی را داده بودم و در قسمت عمومی ها میدانستم اگر سوال مشابه را ببینم استرس میگرفتم و کلا خراب می کردم ولی چون یک نگرشی از قبل داشتم توانستم خودم را در کنکور کنترل کنم. سوالات ادبیات کنکور امسال کلا سخت بود حتی دبیر ادبیاتم را هم دیده بودم به این نکته اشاره کرده بود
      ⦁ به نکته جالبی اشاره کردید که اگر رشته تجربی هستند حتما کنکور ریاضی، انسانی، زبان و هنر را بررسی کنند چون یک دید طراحانه به دانش آموز میدهد، از این جهت اگر توضیحات جز به جز باشد حتما برای بچه ها مفید تر خواهد بود.
      امسال سوالات ادبیات سه سوال اولش با واژگان لغت شروع شد ، لغت مشکل نیست اگر بچه ها خیلی دقیق لغات آخر کتاب را بخوانند و کاملا حفظ کنند. فقط تنها سوالی که در لغات حتی برای رتبه های تک رقمی مشکل زاست لغات چند موردی هست یعنی اینکه در این سوال چند لغت غلط است. بیشتر اوقات این سوال را غلط میزدم ولی بقیه را مشکلی نداشتم ، دعا میکردم که این سوال در کنکور نباشد که خدا را شکر نبود و همان اول یک انرژی گرفتم سه تا سوال واژگان را بدون مشکل زدم بعد دو سوال بعدی که املا هست و بیشتر بچه ها کنکور را که اول شروع میکنند املا را غلط می زنند، یعنی یک مشکلی دارند. اگر موضوعی کار کنند مشکلشان حل میشود من کلا برای ادبیات پیک سبز جامع میزنم و داخل آرایه ادبی و املا مشکل داشتم درس به درس پیش رفتم ، املا و آرایه ادبی را از روی موضوعی گاج خواندم که کمک کرد تا حدودی ضعف خودم را پوشش دهم برای همین در کنکور مشکلی در املا نداشتم و سوالات مربوط به آن هم امسال نسبتا راحت بود. تیپ جدیدی هم داخل سوالات املا بوجود آمده که مثلا چهار بیت میدهند و کم کم از حالت قبل خارج میشود. سه سوال بعدی تاریخ ادبیات است که کلا حفظی است اگر بخوانید چیز خاصی نداره همان پشت کتاب و پیش دانشگاهی اوایل هر فصل، تکنیک های خاصی برای تاریخ ادبیات وجود دارد. توصیه می کنم هفته آخر تاریخ ادبیات و دینی و زیست و فرمول های ریاضی و فیزیک را بخوانید. تاریخ ادبیات را هفته آخر خواندم که موقع کنکور یادم نرفته بود.
      ⦁خیلی از مشاورها به بچه ها توضیه می کنند که تاریخ ادبیات را کلا بعد از عید بخوانید پس این کار را شما توصیه می کنید بلکه فقط برای مرور باشد و مطالعه حتما باید قبل از عید باشد؟
      من مصاحبه خانم متین رتبه برتر سال ۹۴ را مطالعه کرده بودم ایشان میگفت من بعد از عید چیز جدیدی یاد نگرفتم یعنی کلا مرور بود. برای من هم تقریبا بعد از فروردین چیز جدید به مغزم اضافه نشد، کلا همه ی آنچه قبل از فروردین خوانده بود مرور شده بود. و اگر برای جمع بندی برخی چیزها را بخواهید برای اولین بار بخوانید خیلی برایتان سخت می شود و بعضی اوقات نمی توانید به آن برسید برای همین بهتر است حداقل تا قبل از فروردین مطالب کنکور را تمامش کنید.
      ⦁ برویم سراغ آرایه ادبی، قرابت معنایی و زبان فارسی، اینها چطور بودند؟
      زبان فارسی که باید سوم دبیرستان تمامش می کردیم من خودم سوم دبیرستان زبان فارسی را خوانده بود ، اگر هم نخوانید تابستان وقت هست. ولی اگر نخوانید بعد از تابستان به مشکل میخورید یعنی چون پیش دانشگاهی زبان فارسی ندارد درسی هست که باید به برنامه خود اضافه کنید. یک ماه که وقت هست برای فارسی کافیست چون جزوه ای که خوانده بودم پیک سبز زبان فارسی هم داشت درس نامه و تست های خوبی داشت. طوری بود که تست هایی که سال کنکور به من میداد نمی خواندم چون تابستان خوانده بودم زبان فارسی بیشتر شبیه ریاضی است و از ذهن آدم نمی رود برای همین قسمت حفظی زبان فارسی را نخوانده بودم و حتی سوالاتی که آزمون می آورد در این زمینه جواب نمیدادم و چون کنکور ملاک من بود میدانستم اگر هم بیاید از ۵ تا یکی می آید آن هم نمیزنم چون حجم حفظ کردنی های زبان فارسی زیاد است ، بیشتر به بچه ها توصیه می کنم قسمت های دستوری را بخوانند واژ و تک واژ و از این دست موارد. همین را خوانده بودم که زیاد سخت نبود و همه را زدم.
      ⦁ برویم سراغ درس بعدی عربی، چطور بود؟
      عربی هم درسی است که دوم و سوم دبیرستان داریم و پیش دانشگاهی نداریم و مثل ادبیات بهتر است قبل از پاییز این درس را به حداقلی برسانید تا از پاییز از صفر شروع نکنید. عربی به گونه ای است که بچه ها فکر می کنند سوالات سخت و نچسب است ولی به نظر من کسی که ریاضی اش خوب باشد عربی اش هم خوب است. اصل سوالات عربی غیر ۴ سوال درک مطلبی طوری است که اگر قواعدتان خوب باشد همه را می توانید بزنید . قمست آخر سوالات عربی کلا قواعد است. اوایل هم که ترجمه دارد آن هم قواعد را شامل می شود. یعنی زمان فعل ها را باید پیدا کنید و ضمایری که داخل جمله هست تشخیص بدهید و از ۴ مورد ۲ تا حذف می شود برای دوتای باقیمانده به زمان فعل نگاه می کنیم. بیشتر قواعدی است و بجز ۴ سوال اول درک مطلب بقیه را می توان راحت زد. درک مطلب فرمول خاصی ندارد من خودم ۱۰۰ تا تست زده بودم ولی در سوال درک مطلب کنکور امسال نمیتوانستم بفهمم چیست. ۴ مورد درک مطلب عربی را نزدم بار دوم هم نفهمیدم کلا دفترچه عمومی را گذاشتم پایین، بعد اختصاصی را شروع کردم البته اول زمین نزدم اول ریاضی زدم و انتهای اختصاصی زمین زدم چون زمین را اگر صفر هم میزدم خیلی مشکلی وجود نداشت برای تک رقمی. زمین را اول نزدم تا ذهنم آماده تر است ریاضی را بزنم.
      ⦁دینی چطور بود؟
      روز قبلش که زده بودم مثل ۹۳ بود سوالات روان نبود که بشود بین ۵ تا ۷ دقیقه زد. برای همین بین ۱۰ تا ۱۲ دقیقه برایش پیش بینی کرده بودم که خدا را شکر دینی تجربی کمی روان تر بود برای همین توانستم در ۱۰ دقیقه بزنم و برای خواندن دینی هم اگر بتوانید آیات را حفظ کنید خیلی به شما کمک می کند. برخی سوالات هم للازم است که آیه را حفظ باشید. قبلا میگفتند اگر حفظ باشید بهتر است اما امسال یک سوال طوری بود که باید حتما باید حفظ می بودید تا بتوانید جواب دهید. حداقل توصیه می کنم بخش های مهم آیه را حفظ کنند. بقیه چیزها هم در دینی چون مطلق حفظی است باید همیشه مرور شود تا از یاد نرود. یک ماه بگذرد نخوانید از یادتان می رود مثلا الان از من بپرسید یادم نیست. درسهای جدید پیش دانشگاهی و آنهایی که برایم سخت بود صبح میگذاشتم برای مطالعه.
      ⦁ زبان انگلیسی چطور بود؟
      مشکل زبان انگلیسی بیشتر در ریدینگ و کلوزش است و چون اکثر بچه ها به موسسات میروند در لغت و گرامر زبان خیلی مشکلی ندارند. منم همینطور بودم ، خوبی زبان این است که فقط زبان پیش دانشگاهی است چون زبان دوم و سوم تاثیزگزاری کمتری دارد و در عرض یک ساعت هم میتوان گرامر دوم و سوم را مطالعه کرد. کتاب مبتکران را داشتم که از نظر گرامر و لغت کامل بود اما کلا زبان امسال کمی سخت بود ولی من چون زبانم خوب بود رتبه ۶ شدم در نتیجه قسمت وقتگیر زبان برایم مسئله بود یعنی کلوز و ریدینگ ، معمولا از دو ریدینگ یکی سخت و دیگری کمی ساده تر است.
      ⦁بریم سراغ دروس اختصاصی، در دروس تخصصی ریاضی را ۱۰۰ زدید و در عمومی هم ادبیات را ۱۰۰ زدید، درسته؟
      بله، ریاضی امسال به گفته خیلی ها روان بود و چیز مشکلی نبود که بچه های تک رقمی را به چالش بکشد.
      ⦁تحلیل های مختلف را که مطالعه کردیم همه میگفتند ریاضی کنکور تجربی امسال خیلی راحت بود نسبت به سالهای قبل. بله خوب بود ولی مشکل اینجا بود که دو یا سه سوال سنگین باید میداشت تا مثلا صد ها کمتر شوند. یعنی اگر هر کسی نمی توانست صد بزند رتبه ممکن بود بهتر شود. شیمی، فیزیک و زیست چطور؟
      زیست سوالات سختی داشت ولی اینقدر در سالهای اخیر سوالات زیست سخت شده بچه ها خودشان را آماده کردند مثلا سال ۹۲ کتابهایی که بچه ها داشتند راحت بود ولی تست ها خیلی سخت بود ولی برای سال های بعد بچه ها خودشان را وفق داده بودند. کتابهایی هم مثل نشر الگو، آیکیو گاج، تخته سیاه سوالات سختی دارد. امسال هم خیلی سخت نبود زیست ۹۵ و ۹۶ خیلی شبیه هم بودند. برای همین من زیست ۹۵ را خودم ۱۰۰ زده بودم و چون زیست ۹۶ رو مشابه ۹۵ دیدم روحیه گرفتم که مثل زیست ۹۴ سخت نیست. بچه ها اگر کتاب را خیلی کامل بلد بودند و جزوه ای که دارند سراغ کتاب سطح متوسطی مثل نشر الگو بروند و مستقیم سراغ آیکیو گاج نروند چون ممکن است تضعیف روحیه شوند چون خیلی سخت است. چون زمان جمع بندی کمی وقت کم آورده بودم برای تست از آیکیو نصف تست ها را زدم.
      ⦁ درس شیمی و فیزیک چطور بود؟
      فیزیک امسال دو سه تا سوال سخت داشت برعکس ریاضی هر چند در کل اختصاصی های امسال آسان تر از عمومی ها بود. کتاب خیلی سبز جامع ۴ جلدی را داشتم که فوق العاده خوب است هم از نظر درسنامه و هم از نظر تست. نشر الگو هم داشتم ولی چون دیدم به همه تست ها نمیرسم تصمیم گرفتم با خیلی سبز پیش برم و پشیمان نشدم.
      ⦁ شیمی چطور؟
      شیمی هم مثل زیست سه سالی هست که سوالاتش سنگین تر شده ولی سال ۹۵ سوالات موردی درآن زیاد بود، که دبیر های شیمی هم بخاطر این مساله تعجب کرده بودند که این سوالات برای من هم سخت بود، در آزمون هم بیشتر سوالات چند موردی را غلط میزدم، چون محاسبات آن وقتگیر است تصمیم گرفتم دور اول سوالات چند موردی را نزنم ، غیر از موردی ها بقیه را مشکل نداشتم که در نهایت درصدم ۸۵ شد ، کنکور را تصحیح نکردم برای همین از سوالات اطلاع ندارم.
      ⦁ برای همین وقتی به شما گفتند رتبه سه شدید تعجب کردید؟
      فکر کردم چون عمومی سخت بود زیر ۸۰ زده باشم و کلا با تک رقمی خداحافظی کرده بودم .
      ⦁ خوب بررسی درس ها تمام شد، سوال دیگری که خیلی از بچه ها دغدغه آن را دارند این است که آیا رتبه های برتر تا بحال شده که به برنامه های خود نرسند؟ مثلا برای آزمون های شده به بودجه بندی برنامه ها نرسی؟
      یک سری سرفصل ها را بچه ها قوی تر هستن و یک سری را ضعیف تر پس می توانند آنها را در خودشان مدیریت کنند مثلا خیلی ها شاید در فیزیک سال اول دبیرستان قوی باشند و دیگر نیاز نباشد آنقدری که برای حرکت شناسی وقت می گذارند برای فیزیک سال اول وقت بگذارند.
      ⦁ خیلی از بچه ها در هر موسسه ای که شرکت می کنند فقط می خواهند بنشینند و طبق همون برنامه ها بخوانند در حالی که متوجه نمی شوند اون برنامه، برنامه پیشنهادی است باید براساس سرفصل ها پیش رفت پس برگ برنده شما در این قسمت که می توانستید خوب مدیریت کنید این بود که روی برنامه خودتون فکر می کردید و آن را متناظر باشرایط خودتون متناسب سازی می کردید. شاید این کاری که شما کردید رتبه یک یا بیست کنکور انجام نمی داد چون هر کسی برنامه خاص خودش را دارد.
      من یادم هست برنامه جمع بندی یک ماهه نوشته بودم همیشه برنامه دو هفته ای بود چون آزمون ها خیلی زیاد شده بودند تصمیم گرفتم جمع بندی یک ماهه بریزم تا استرس خودم کمتر بشود تا بدانم حتما میرسم. اواخر وقت کم آوردن آنقدر چیز عادی هست که یادم هست گاهی یک برنامه را پنج بار پاک کردم و دوباره نوشتم. و طی این مدت به یک استانداردی میرسید که من خودم از برنامه ای که نوشته بودم راضی بودم.
      ⦁ یک مشکلی که همه دارند هماهنگ کردن برنامه مدرسه با هر موسسه ای است که در آن شرکت می کنند چه راه کاری برای هماهنگی بهتر این برنامه ها دارید؟
      من نه با برنامه موسسه پیش میرفتم و نه با برنامه مدرسه، خودم برنامه ای داشتم که آنها را واردش می کردم، به بچه هایی که این سوال را از من میپرسیدند پیشنهاد می کنم که اگر موسسه ای می روید درس نامه و تست را خوب بخوانید مدرسه شاید در طول روز یک دو ساعت وقتتان را بگیرد آن سرفصل های مدرسه را بخوانید تا مطالب مقدماتی در ذهنتان باشد و اگر موسسه تست فصل ۴ یک درس را بگیرد و مدرسه فصل ۶ همان درس باشد سوال پیش می آید که اینجا چه کنیم. من می گفتم فصل ۴ را کامل بخوانید و تستش را بزنید ولی فصل ۶ را فقط نگاه بیاندازید و اگر یک ذهنیت نداشته باشید مدرسه که میروید وقتتان را تلف می کنید و هیچ چیز نمی فهمید. وقتی مدرسه درس داد در خانه نگاهی به درسنامه بیاندازند . من درس های اختصاصی را قبل از عید تمام کرده بودم چون شنیده بودم اختصاصی های پیش دانشگاهی برای بعد از عید سخت میشود از این رو اواسط اسفند حتی از کنکور آزمایشی هم جدا شدم فقط خودم خواندم و ۲۰ روز آخر قبل از عید را برای درس های پیش دانشگاهی گذاشتم تا بتوانم ریاضی و فیزیک و شیمی را تمام کنم.
      ⦁ یک مشکل اساسی برای داوطلبان هست گاهی فراموش می کنند که کنکور یک پروسه طولانی است و مهارت می خواهد و به راحتی بدست نمی آید مثلا در یک مصاحبه یک داوطلب گفته بود بعد از عید ۱۴ ساعت درس می خواند ، طبیعتا ۱۴ ساعت خواندن خستگی زیادی دارد، تنش زیادی دارد و مهارت بالایی می خواهد و این مهارت حاصل تمرین کردن در پروسه های زمانی مختلف است مثلا تابستان عرفی جا افتاده که می گویند باید دروس پایه را بخوانی از اوایل تابستان تا نیمه آذر ماه هر جا شما آزمون بدهید درگیر می شوید و سال چهارم، ادامه اش سال سوم و سال چهارم، بعد از عید که بحث مرور و جمع بندی است میخواهم بدانم در شما هم این پروسه طی شده و مهارت به تدریج ایجاد شده؟
      من از سال سوم پنجشنبه و جمعه که تعطیل بودیم ساعت های بالا برای مطالعه را امتحان می کردم و تابستان سال قبل کنکور اوایل ۷ تا ۸ ساعت مطالعه می کردم به تدریج بالا رفت تا اوج کار دوران جمع بندی ۱۲ الی ۱۳ ساعت رسیده بود و طوری بود گاهی اواسط هفته انرژی بیشتری داشتم بنابراین ساعت مطالعه تمام روزها یکجور نبود، باید یک نوسانی داشته باشد که خسته نشوید مثلا من بعضی اوقات ۸ ساعت می خواندم بعضی اوقات ۱۵ ساعت، یعنی میانگین میشد ۱۲ ساعت.
      برخی بچه ها اشتباه می کنند همان ابتدای کار با ۱۰ ساعت مطالعه شروع می کنند ، تابستان چون هوا گرم است کمی مطالعه طولانی سخت تر است من اوایل شاید ۸ ساعت درس می خواندم به مرور مثلا مرداد ماه به استاندارد ۱۰ الی ۱۲ ساعت رسیدم.
      ⦁ در ارتباط با ادامه سوالی که گفتیم همان پروسه ای که گفتیم از تابستان تا کنکور طبیعتا در هر مقطع زمانی استرس و فشار زیاد است چه شما که احتمال رتبه برتر شدن داشتید و چه داوطلبی که به دنبال قبولی در یک رشته دانشگاه دولتی است میخواستم بدانم شما این استرس ها را چطور کنترل کردید و خانواده چقدر کمک کرد؟
      من کلا آدم بی خیالی بودم (با خنده) داخل درس خواندن اگر به مسائل جانبی فکر کنید سرعت مطالعه شما خیلی پایین می آید، وقتی دارید درس می خوانید واقعا درس بخوانید بقیه ماجرا دست خود شماست این یکسال را واقعا باید درس بخوانید.
      حتی بعد عید که فکر بعد از کنکور برای قبولی و … فشارها خیلی بیشتر است. من به بچه هایی که برتر هستند توصیه می کنم به رتبه اصلا فکر نکنند برای مثال اگر در کنکور دو تا سوال را نزنید برای رتبه مثلا سه به ۱۳ منتقل میشوید. دو سوال واقعا چیزی نیست، حتی امسال هم فکر نمی کنم بین رتبه ۱ تا ۱۰ فاصله زیادی وجود داشته باشد، بیشتر برای دانشگاه فکر کنند که این خیلی راحت تر است و استرس را کمتر می کند. اگر بخواهند وسط جلسه کنکور به رتبه یک شدن فکر کنند یک سوال ادبیات را نزنند کلا ماجرا خراب می شود.
      ⦁ این مشکلی بود که برای خانم قمی هم پیش آمده بود، در تیزهوشان بابل درس می خواند و مثل شما در عربی قوی بودند و می گفتند حتما باید ۱۰۰ بزنم در حالی که اگر اشتباه نکنم کنکور ۸۹ بود یک سوال را خود سازمان سنجش اصلاح کرد که جوابش گزینه دیگری است برای همین روحیه خودش را از دست داد و رتبه حدود ۲۰۰ شدند در حالی که حداقل انتظار می رفت رتبه بین ۱ تا ۵۰ کنکور سراسری باشند.
      ⦁ خیلی از رتبه برترها ههم هدفشان رتبه یک شدن است، یا مثلا مصاحبه ای از سیاوش مهران می خواندم رتبه یک تجربی ۹۰ می گفت من حتی هدفم رتبه یک شدن نبود من هدفم این بود که یکی مثل رستگار رحمانی (رتبه یک تجربی و زبان کنکور ۸۸) بشوم، که بتوانم همزمان در دو رشته رتبه تک رقمی بیاورم، نظرتون راجع به این موضوع چیست؟
      موقع درس خواندن شاید کمک کند ولی موقع امتحان نباید به این مسائل فکر کرد.
      ⦁ برنامه شما برای ادامه تحصیل چیست و چه رشته ای انتخاب کردید؟
      پزشکی دانشگاه تهران
      ⦁ یکسری از بچه ها با علم به اینکه چه آدم هایی آنجا درس خوانده اند می روند آنجا ، مثلا برخی می گفتند میخواهند بروند آنجا رستگار رحمانی را ببینند و از او استفاده کنند و… آیا برای تو هم همچین اتفاقی افتاده؟
      من خودم اصلا پزشکی دوست ندارم ، میدانید برای چه رفتم؟ هم موقعیت اجتماعی آن و هم پولش ، من برای این رفتم پزشکی. من خودم هوا فضا دوست داشتم یعنی علاقه ام آن قسمت مکانیک و … بود. ولی سال اول دبیرستان زمان انتخاب رشته به همین دلایل مرا فرستادند پزشکی، هنوز هم نظری هایی برای انتخاب زیرشاخه های پزشکی به من می دهد ولی چون علاقه ای ندارم هیچ نگرشی نسبت به آینده خود ندارم.
      ⦁ پریسا یوسف پور تنها رتبه یکی بود که ژنتیک را بجای پزشکی انتخاب کرد و رفت دنبال علاقه اش ولی از رستگار شنیدم که از قول او گفته الان پشیمانم و می خواهم دوباره بخوانم برای پزشکی.
      ⦁ دو سوال کلیشه ای دارم که از شما هم به رسم همیشه میپرسم، در ایران بجحث حمایت از نخبگان پروسه عجیبی است و نوسان زیادی دارد ، دغدغه ها و انتظاراتت رو می خواهیم بدانیم.
      وقتی جواب کنکور آمد خوب اول رتبه های برتر مشخص میشوند و همه همان روز اول می خواستند تبریک بگویند و… شرایط خاصی بود فکر میکنم باید یک حمایت مالی از رتبه های برتر بشود.
      ⦁ سربازی چطور معاف هستید یا نه؟
      ظاهرا رتبه ۱ تا ۳ معاف هستند.
      ⦁ هر طور راحتی بعنوان سوال آخر این پروسه چند ساله که برای کنکور زحمت کشیدی برای ما در چند جمله بگو
      مخاطبانم فکر کنم امسال بچه های کنکوری هستند، من که درس خواندم به اجبار کسی نبود بچه ها اگر به یک نگرش خاصی برسند که شخصیتشان شکل بگیرد خودشان به این نتیجه میرسند که برای آینده خود باید امسال درس بخوانند ، زندگی آینده شان، دانشگاهشان، شغلی که می خواهند انتخاب کنند ، وضعیت مالی و موقعیتشان در اجتماع و خانواده آنها خیلی به این سال بستگی دارد. اولش سخت است مثل قیف می ماند اولش خیلی ها هستند ولی تعداد کمی به انتها میرسند ، به بچه های تجربی پیشنهاد می کنم برای امسال خیلی مردانه درس بخوانند.
      !LOSE YOURSELF IN SCIENCE

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      نمایش مشخصات
      گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود.
      !LOSE YOURSELF IN SCIENCE

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن