خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 31
    1. Top | #16
      کاربر انجمن

      Tajob
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط wonshower نمایش پست ها
      سلام میدونم موضوع یکم غیرمعموله ولی واقعا ترسناکه. ببخشید جز شما وخدا دیک کسیو نداشتم،
      بچه ها پدرم. چندساله بیماری پوستی پسوریازیس دارهه که کلی درمان کرده ،دکتررفته هیچ بهبودی نداشته تواین
      چندساله ام کسی جزوپدرم این بیماریو نداشته حالا یه هفته اس آرنجم مثه پدرم قرمز شدهه ومیخارهه
      حدس میزنم صددرصدبه بیماری پدرم مبتلا شدم کارم شدهه گریه ،موقع درس خوندن بهش نکاه میکنم. داغون میشم

      توروخدابگین درمانی دارهه،چاره ای،..میدونم خیلیا میگین به ماچه؟ولی هرراهیی رفت پدرم بدترشدهه
      میترسم توجوونی بدبخت شم تصورش میکنم شبیه پدرم شم ،فکرخودکشی بعدکنکوربه سرم میزنه؟

      چیکارکنم بهش فک نکنم درس بخونم !خیلی حس بدیه ازیه طرف استرس کنکورازیه طرف محیط اینم ش

      یه تش مضاعف ،فک میکنم این تقاص رفتاربدم باپدرمه ...کسی خدایی نکرده تجربه ای دراین مورددارهه

      لطفا کمکم کنید حالم ناجوانمردانه فسردس نزدیک به ته خط..
      لطفا پاکش نکنید خیلی جدیه...
      درکت میکنم چ حس بدی داری..
      من تقریبا قبلا یه جورایی مطمئن بودم که ms دارم (که بر خلاف بیماری احتمالی شماmsخیلی نا توان کننده هست) واسه همین افسردگی خیلی شدیدی گرفتم و دیگه کارو تموم شده میدونستم... به هر حال رفتم دکتر تشخیصش نداد و گفت فقط افسرده هستی و از اعصابته... الانم هنوز فک میکنم که ms دارم ولی دیگه مثل قبل ناراحت نیستم چون یه جورایی عادی شده و اصلا بهش فکر نمیکنم.
      بعد درباره خود کشی هم بت بگم که همیشه ادمایی بالاتر و پایین تر از تو وجود دارن.(فیلم اسپانیایی پلتفرم شدیدا پیشنهاد میشه). و هنوز هم دارن ادامه میدن. پس تو هم ادامه بده شاید در ماه بعدی در یک اتاق با عدد کمتر بهوش بیای ( بر اساس همون فیلم پلتفرم).
      بعد اینو هم بدون که انسان همیشه بدترین حالت ممکنو در تظر میگیره یعنی مثلا اگه یه سردرد ساده داشته باشه به خودش میگه نکنه تومور باشه؟و...و پشت سرهم به بنبست میرسه و کم کم افسردگی و... بعد پسوریازیس قابل کنترول هست اصلا نگران نباش... و چه بسا که با پیشرفت شتابان علم در اینده ای بسیار نزدیک درمان هم واسش پیدا بشه.(البته فک کنم ک پیدا شده)




      و در اخر هم کنکور بدترین درد و بهترین درمان هست. اگه کنکورو دادی (چه خوب چه بد)حس میکنی که یه بار سنگین از دوشت برداشته شده که این خودش حس خیلی خوبیه و خودش باعث میشه ک این افکار بد از بین برن

    2. Top | #17
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      سلام لطفا به متخصص روماتولوژی مراجعه کنین. اینجا کسی نمیتونه کمکتون کنه دانشجو های پزشکی انجمن‌‌ هم اونقدری نخوندن که بتونن کمکتون کنن‌ سراغ گوگل هم نرین چون اونم کمک کننده نیست.

    3. Top | #18
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر
      پاسخگو و راهنما

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط wonshower نمایش پست ها
      فقط خارش ،زیادترخوابم میادهم شبا زوذمیخابم هم. صبحابه زور هشت بلندمیشم
      سابقه بیماری فامیلی (اونم درجه اول) زیاد تاثیر گذاره ولی تشخیص اولیه اش چندان اسون هم نیست. (ولی ژنتیک این بیماری خیلی مهمه ، مثلا در دوقلوها اگر یکی داشته باشه دومی به احتمال 70 درصد داره)
      چون ممکنه پلاک ها در مکان هایی اولین بار بوجود بیان که به راحتی دیده نمیشه و شما بعد از سال ها با معابنه پزشکتون متوجه بشید که پلاک هایی در کشاله ی ران، چین آگزیلار یا جاهای دور از چشمتون وجود داشتن (مثلا لابلای موها) و شما متوجه نشدین، پس استرس نداشته باشین، حتما مراجعه کنید برای تشخیص و این که اگر هم خدای نکرده درگیرش شده باشین راه برای درمان بازه (مثلا نور درمانی یکی از راه ها هست که عملکرد خوبی هم داره) ، این بیماری بیشتر نیاز به خود مراقبتی داره تا درمان...
      به پزشک که مراجعه کنید Auspitz انجام میده یعنی پوسته ها رو خراش میده (که بعید میدونم شما پوسته ریزی داشته باشید) و به پاپیلاهای درم و کاپیلر ها که رسید چک میکنه نقاط خون ریزی دهنده وجود دارن یا خیر، انشالله آماس پوسته و چیز خاصی نیست.
      کسی هرگز نمیداند
      چه سازی می زند فردا
      چه میدانی تو از امروز،
      چه میدانم من ازفردا،
      همین یک لحظه رادریاب
      که فردا قصه اش فرداست.

    4. Top | #19
      کاربر نیمه فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      دوستان عزیزی که فکر میکنند مریض هستن و میمیرنو و .... ، درمورد بیماری {{{ وسواس فکری }}} یک سرچ کوچیک بزنید.


      نوعی وسواس که فرد همش ذهنش رو درگیر این میکنه ک وای نکنه فلان مریضی رو بگیرم یا نکنه اعضای خانواده ام فلان طور بشن ، نکنه الان فلان بشه ، نکنه ........

      جلوش رو نگیری گسترش پیدا میکنه ، شما رو واقعا از لحاظ روحی داغون میکنه ، راه درمانش هم نه دست روانپزشکه ، نه دارو و هر چیزه دیگه ای ، راهش فقط ذهن خودتونه ، باید کنترلش رو بدست بگیرید و بگید خب اگه بدترین مریضی رو داشتم یا اصلا دارم ، آخرش ک چی؟؟؟؟؟؟؟؟

      این دو روزِ دنیا رو با افکارتون واسه خودتون سخت نکنید ، چ بسا 100 سال دیگه ک هیچ خبری از ما نیست...

    5. Top | #20
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      منم این بیماری رو دارم قبلا زانو ها و آرنجم بود بعد یه کرم نوشت زدم و خوب شد و یه 7 8 سالی خبری نبود تا اینکه سال قبل انگشت سبابه راست و چپم هم پولکی شد دوباره رفت و الان یه ساله خبری نیست هر قدر ذهنتو بیشتر درگیرش کنی بیشتر اذیت میشی من اصلا بهش فکرم نمیکنم

    6. Top | #21
      کاربر فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط wonshower نمایش پست ها
      سلام میدونم موضوع یکم غیرمعموله ولی واقعا ترسناکه. ببخشید جز شما وخدا دیک کسیو نداشتم،
      بچه ها پدرم. چندساله بیماری پوستی پسوریازیس دارهه که کلی درمان کرده ،دکتررفته هیچ بهبودی نداشته تواین
      چندساله ام کسی جزوپدرم این بیماریو نداشته حالا یه هفته اس آرنجم مثه پدرم قرمز شدهه ومیخارهه
      حدس میزنم صددرصدبه بیماری پدرم مبتلا شدم کارم شدهه گریه ،موقع درس خوندن بهش نکاه میکنم. داغون میشم

      توروخدابگین درمانی دارهه،چاره ای،..میدونم خیلیا میگین به ماچه؟ولی هرراهیی رفت پدرم بدترشدهه
      میترسم توجوونی بدبخت شم تصورش میکنم شبیه پدرم شم ،فکرخودکشی بعدکنکوربه سرم میزنه؟

      چیکارکنم بهش فک نکنم درس بخونم !خیلی حس بدیه ازیه طرف استرس کنکورازیه طرف محیط اینم ش

      یه تش مضاعف ،فک میکنم این تقاص رفتاربدم باپدرمه ...کسی خدایی نکرده تجربه ای دراین مورددارهه

      لطفا کمکم کنید حالم ناجوانمردانه فسردس نزدیک به ته خط..
      لطفا پاکش نکنید خیلی جدیه...
      بیماری داشتن اصلا عیب نیست و کی گفته اگر شما هم به این بیماری مبتلا بشید زندگیتون خراب میشه؟ شاید در حد پدرتون بیماری پیشرفت نکنه معمولا تو سنین بالا اکثر بیماری ها به سختی درمان میشن ولی تو سنین پایین درمان خیلی راحت تره
      در ضمن شاید پسوریازیس نباشه من یه بار اتفاقی کف دستام شروع کرد به گزگز تا صب خارش داشتم در حدی که کیسه یخ گذاشتم خوابیدم
      پاشدم از خواب دستام شدیدا ورم کرده بود در حدی که نمیتونستم انگشتامو تکون بدم تا نوبت دکتر گیرم اومد یه هفته شده بود... رفتم دکتر دیگه تقریبا رو به بهبودی بودم چون دستام هیچ نشونه یا علامتی نداشت احتمال داد یه نوع حساسیت باشه و اتفاقا بعدش دبگه واقعا خوب شد!

      در ضمن ابجیم تو تابستون تمام تنش لکه های قرمز میزنه با خارش زیاد...
      ولی دکتر میگفت حساسیت گرماییه یه مدت قرص مصرف میکرد با یکم پماد بعد درست میشد!

    7. Top | #22
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      سلام

      شما رو شبیه گذشتم میبینم میخوام تجربمو بهتون بگم بلکه شاید کمکی بهتون کرده باشم و نزارم شما هم به تجربه های بسیار تلخ من برسید لطفا با حوصله بخونید...اگه طولانیه ببخشید!


      من23سالمه و از 16سالگی متوجه شدم که پسوریازیس دارم شروعش هم با افکار منفی گوشه گیری حرص خوردن عصبانیت و استرس بود استرس امتحانات اون زمان دوم دبیرستان هم استانی بود امتحاناتش و من ترس از افتادن داشتم(افکارم منفی بود من همیشه شاگرداول یا دوم یا سوم کلاسمون بودم)از ترسم حتی نرفتم کارنامه بگیرم تنها پناه اون دورانم گوشیم بود و چت کردن خوشی های مجازی و الکی!همینا باعث شد برای مدت طولانی شبا تا دو سه شب بیدار باشم و سرم تو گوشی باشه و صبح برم مدرسه!!! عملا خواب نداشتم رفته رفته اثرشو تو درسم گذاشت معدلم پایین اومد ناراحت شدم و ترس اینکه مبادا بیوفتم همزمان با بد خوابی ها باعث شد پسوریازیسم به صورت جوش تو دس و پام در بیاد خیلی خیلی برام ناخوشایند بود کلی فشار رو تحمل کردم کارم شده بود فقط گریه کردن و فکر به خودکشی!!! همینا عین خودتنظیمی مثبت باعث شدن پسوریازیسم بدتر بشه و جوش ها بزرگتر بشن دیدن این صحنه باز حالمو بدتر و گریه هامو بیشتر میکرد خودمو حبس کرده بودم تو خونه دکترا میگفتن بری امریکا هم درمان نداره فقط کنترل میشه که این حرفاشون هی تو گوشم میپیچید و اوضاعم بدتر و بدتر شد از درس هم فاصله گرفتم کلا شدم یه ادم گوشه گیر افسرده که فقط بلده گریه کنه...اینم بگم که خاله من درگیره پسوریازیسه و مادرم بصورت خیلی خیلی خفیف اونم اخیرا ن از اوایل جونیش!...خلاصه کنکور برام یه روزنه امید بود چون ما تو منطقه محرومی زندگی میکنیم که یه دکتر پوست خوبم نبود و فقط پوستمو بدتر کردن گفتم یه شهر خوب قبول میشم و همونجا هم درمان میکنم و از افسردگی درمیام ولی متاسفانه استرس کنکور و پشت کنکور موندن و حرف بقیه فقط وضعیتمو بدتر کرد و تقریبا کل بدنم درگیر شد و این غم و غصه ها و افسردگی ها پسوریازیس که هیچ کلی مشکلات جسمی برام پیش اومد(مشکلات روانی رو فاکتور گرفتم اصلا) نمیدونم میدونی یا نه ولی بعضیا پسوریازیسشون تبدیل به ارتریت میشه که یه نوع التهاب مفاصل هس...من تقریبا هش ماه (شایدم بیشتر) درد های مفاصل شدید داشتم یعنی نه میتونستم پاشم ن میتونستم بشینم معذرت میخام حتی wc رفتنم هم برام سخت بود تقریبا فلج شدم طوری ک میگفتم خدایا کاش فقط پسوریازیس داشتم،معده درد شدید گرفتم یکی میگف رفلاکسه یکی میگف ورم معده هس هر هفته از شدت درد نصف شب بیدار میشدم و راهی بیمارستان میشدم اونم تو این اوضاع کرونایی...به اخر خط رسیدم واقعا برام دنیا مفهومی نداشت اما جدیدا کشف کردم که تغییر سبک زندگی،جبران کمبود ویتامین ها ، شب زود خوابیدن ،صبح زود بیدار شدن برا نماز صبح و پیاده روی تو فضای سبز قبل از طلوع افتاب به شدت کمک کنندس من الان بدون مصرف هیچ دارویی رو به بهبودیم فقط فکرمو دارم کنترل میکنم و خوابمو تنظیم کردم از خونه میرم بیرون، تحرک دارم،گوشی زیاد نمیگیرم دسم

      اینا رو گفتم که فرض بر بدترین اتفاق که همون پسوریازیس بودن اون ضایعه تو دست باشه اولا خواهش میکنم ازت که اشتباه منو تکرار نکن قوی باش قووووی باش تا کمه زود درمان میشه فقط به چیزایی که گفتم توجه کن! کنکور مهمه درس و اینده مهمه ولی نه انقد که بخواد سلامتیتو تحت شعاع قرار بگیره! بخاطر کنکور و درس و کلا هییییچ چیزی به خودت فشار نیار استرس داغون میکنه ادمو! تو سعی و تلاشتو بکن بقیشو بسپار دس خدا بهترینا رو برات رقم میزنه من با این اوضاع مریضیام که بعضیاشم نگفتم چون فک میکنم شاید اینجا جاش نیست سعی و تلاشمو کردم و پرستاری قبول شدم و راضیم از خودم چون شرایطم ب شدت بد بود هر کی بود از پا در میومد من به خودم افتخار میکنم و ازت میخام توام با خودت اشتی کنی و انقد خودتو جسمتو روحتو اذیت نکنی تو مسئولشونی!

      و در اخر دوس دارم تعبیر خودمو از رابطه بیماری و استرس بیان کنم : اگه همه بیماری ها (روحی روانی) تو یه خونه جمع شده باشن کلید ورود به اون خونه فقط استرس و ناراحتی و عصبانیته!

    8. Top | #23
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط hossein-ml نمایش پست ها
      منم این بیماری رو دارم قبلا زانو ها و آرنجم بود بعد یه کرم نوشت زدم و خوب شد و یه 7 8 سالی خبری نبود تا اینکه سال قبل انگشت سبابه راست و چپم هم پولکی شد دوباره رفت و الان یه ساله خبری نیست هر قدر ذهنتو بیشتر درگیرش کنی بیشتر اذیت میشی من اصلا بهش فکرم نمیکنم
      میشه اسم کرم بگی؟

    9. Top | #24
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط thanks god نمایش پست ها
      دوستان عزیزی که فکر میکنند مریض هستن و میمیرنو و .... ، درمورد بیماری {{{ وسواس فکری }}} یک سرچ کوچیک بزنید.


      نوعی وسواس که فرد همش ذهنش رو درگیر این میکنه ک وای نکنه فلان مریضی رو بگیرم یا نکنه اعضای خانواده ام فلان طور بشن ، نکنه الان فلان بشه ، نکنه ........

      جلوش رو نگیری گسترش پیدا میکنه ، شما رو واقعا از لحاظ روحی داغون میکنه ، راه درمانش هم نه دست روانپزشکه ، نه دارو و هر چیزه دیگه ای ، راهش فقط ذهن خودتونه ، باید کنترلش رو بدست بگیرید و بگید خب اگه بدترین مریضی رو داشتم یا اصلا دارم ، آخرش ک چی؟؟؟؟؟؟؟؟

      این دو روزِ دنیا رو با افکارتون واسه خودتون سخت نکنید ، چ بسا 100 سال دیگه ک هیچ خبری از ما نیست...
      متاسفانه دارم باچشم میبینمش دیگ وسواس نیس

    10. Top | #25
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      دوست عزیز بهترین کار اینه قبل از بدتر شدنش یه دکتر خوب بری
      اگه دکترای خوب تو شهرتون نیس و نمیتونی تهران هم بری ، الان کلی سایت و اپلیکیشن هست ک از طریق اونها میتونی با بهترین دکتر ها به وسیله چت یا تلفن ارتباط برقرا کنی...معمولا هزینشونم نسبت به حضوری خیلی کمتره مثلا یه ویزیت 25 هزار تومنه که تو توی چت میتونی شرح حالتو بگی و عکس از اون مشکل پوستی هم بفرستی...مثلا یکی از این سایتا و اپلیکیشنا (دکترساینا ) هست ک متخصصای خوبی داره
      ذهنت رو خیلی درگیر نکن و خودتو اذیت نکن ...بجای گریه و زاری و گند زدن ب کنکورت ، سریعتر برو سراغ درمان
      آرمسترانگ سرطان میگیره بعد کتاب مینویسه اسمشو میذاره (سرطان بزرگترین موهبت زندگی من ) بعد تو با یه مشکل ساده ببین چجوری داری خودتو اذیت میکنی !
      و خدایی که در این نزدیکی
      میزند لبخندی
      به تمام گره هایی که تصور دارم
      همگی کور شدند...!


    11. Top | #26
      کاربر فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.Sa نمایش پست ها
      سلام

      شما رو شبیه گذشتم میبینم میخوام تجربمو بهتون بگم بلکه شاید کمکی بهتون کرده باشم و نزارم شما هم به تجربه های بسیار تلخ من برسید لطفا با حوصله بخونید...اگه طولانیه ببخشید!


      من23سالمه و از 16سالگی متوجه شدم که پسوریازیس دارم شروعش هم با افکار منفی گوشه گیری حرص خوردن عصبانیت و استرس بود استرس امتحانات اون زمان دوم دبیرستان هم استانی بود امتحاناتش و من ترس از افتادن داشتم(افکارم منفی بود من همیشه شاگرداول یا دوم یا سوم کلاسمون بودم)از ترسم حتی نرفتم کارنامه بگیرم تنها پناه اون دورانم گوشیم بود و چت کردن خوشی های مجازی و الکی!همینا باعث شد برای مدت طولانی شبا تا دو سه شب بیدار باشم و سرم تو گوشی باشه و صبح برم مدرسه!!! عملا خواب نداشتم رفته رفته اثرشو تو درسم گذاشت معدلم پایین اومد ناراحت شدم و ترس اینکه مبادا بیوفتم همزمان با بد خوابی ها باعث شد پسوریازیسم به صورت جوش تو دس و پام در بیاد خیلی خیلی برام ناخوشایند بود کلی فشار رو تحمل کردم کارم شده بود فقط گریه کردن و فکر به خودکشی!!! همینا عین خودتنظیمی مثبت باعث شدن پسوریازیسم بدتر بشه و جوش ها بزرگتر بشن دیدن این صحنه باز حالمو بدتر و گریه هامو بیشتر میکرد خودمو حبس کرده بودم تو خونه دکترا میگفتن بری امریکا هم درمان نداره فقط کنترل میشه که این حرفاشون هی تو گوشم میپیچید و اوضاعم بدتر و بدتر شد از درس هم فاصله گرفتم کلا شدم یه ادم گوشه گیر افسرده که فقط بلده گریه کنه...اینم بگم که خاله من درگیره پسوریازیسه و مادرم بصورت خیلی خیلی خفیف اونم اخیرا ن از اوایل جونیش!...خلاصه کنکور برام یه روزنه امید بود چون ما تو منطقه محرومی زندگی میکنیم که یه دکتر پوست خوبم نبود و فقط پوستمو بدتر کردن گفتم یه شهر خوب قبول میشم و همونجا هم درمان میکنم و از افسردگی درمیام ولی متاسفانه استرس کنکور و پشت کنکور موندن و حرف بقیه فقط وضعیتمو بدتر کرد و تقریبا کل بدنم درگیر شد و این غم و غصه ها و افسردگی ها پسوریازیس که هیچ کلی مشکلات جسمی برام پیش اومد(مشکلات روانی رو فاکتور گرفتم اصلا) نمیدونم میدونی یا نه ولی بعضیا پسوریازیسشون تبدیل به ارتریت میشه که یه نوع التهاب مفاصل هس...من تقریبا هش ماه (شایدم بیشتر) درد های مفاصل شدید داشتم یعنی نه میتونستم پاشم ن میتونستم بشینم معذرت میخام حتی wc رفتنم هم برام سخت بود تقریبا فلج شدم طوری ک میگفتم خدایا کاش فقط پسوریازیس داشتم،معده درد شدید گرفتم یکی میگف رفلاکسه یکی میگف ورم معده هس هر هفته از شدت درد نصف شب بیدار میشدم و راهی بیمارستان میشدم اونم تو این اوضاع کرونایی...به اخر خط رسیدم واقعا برام دنیا مفهومی نداشت اما جدیدا کشف کردم که تغییر سبک زندگی،جبران کمبود ویتامین ها ، شب زود خوابیدن ،صبح زود بیدار شدن برا نماز صبح و پیاده روی تو فضای سبز قبل از طلوع افتاب به شدت کمک کنندس من الان بدون مصرف هیچ دارویی رو به بهبودیم فقط فکرمو دارم کنترل میکنم و خوابمو تنظیم کردم از خونه میرم بیرون، تحرک دارم،گوشی زیاد نمیگیرم دسم

      اینا رو گفتم که فرض بر بدترین اتفاق که همون پسوریازیس بودن اون ضایعه تو دست باشه اولا خواهش میکنم ازت که اشتباه منو تکرار نکن قوی باش قووووی باش تا کمه زود درمان میشه فقط به چیزایی که گفتم توجه کن! کنکور مهمه درس و اینده مهمه ولی نه انقد که بخواد سلامتیتو تحت شعاع قرار بگیره! بخاطر کنکور و درس و کلا هییییچ چیزی به خودت فشار نیار استرس داغون میکنه ادمو! تو سعی و تلاشتو بکن بقیشو بسپار دس خدا بهترینا رو برات رقم میزنه من با این اوضاع مریضیام که بعضیاشم نگفتم چون فک میکنم شاید اینجا جاش نیست سعی و تلاشمو کردم و پرستاری قبول شدم و راضیم از خودم چون شرایطم ب شدت بد بود هر کی بود از پا در میومد من به خودم افتخار میکنم و ازت میخام توام با خودت اشتی کنی و انقد خودتو جسمتو روحتو اذیت نکنی تو مسئولشونی!

      و در اخر دوس دارم تعبیر خودمو از رابطه بیماری و استرس بیان کنم : اگه همه بیماری ها (روحی روانی) تو یه خونه جمع شده باشن کلید ورود به اون خونه فقط استرس و ناراحتی و عصبانیته!

      سلام ،خیلی ممنون حرفاتون خیلی امیدوارکننده بود راستش شهرماکوچیکه یه ماه نرفتم بیرون همسایمون فکر کردند

      چیشدهه ،چرانیستم صدجورحرف درآوردن واسع همین فک کردم بدونن بیماریم دارند کلا باطعنه هاشون دق میکنن بهترهه
      خودم راخت کنم .. درمورد استرس فک کنم همین باشه یاتوگوگل دیدم یه چیزایی دربارش ک بعضیاتومن صدق میکردمثه گلودردو..
      بعداینکه الان شما خیلی بیماریتون پیشرفت نکردهه؟اخه بابایه من پاهاش دایرهه قرمزهه بعضیاشم رفته ولی نه به طورکامل بازم لکه هاش هست بعد پوسته میدههه ،خیلیم میخارهه...من چندروزهه کرم روژدرم میزنم ،خداییش یهوویی شد میتونه دلیلش این باشه که یه چندماهی میشه بیرون نرفتم ..بدلیل بی تخرکی وموندن درفضای بسته؟
      اوضاع روحیم ک الا ماشاللله وخیمه...درآخردوبارهههه ممنون خیلی صحبتاتون تاثیرگذاربود

    12. Top | #27
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط wonshower نمایش پست ها
      سلام ،خیلی ممنون حرفاتون خیلی امیدوارکننده بود راستش شهرماکوچیکه یه ماه نرفتم بیرون همسایمون فکر کردند

      چیشدهه ،چرانیستم صدجورحرف درآوردن واسع همین فک کردم بدونن بیماریم دارند کلا باطعنه هاشون دق میکنن بهترهه
      خودم راخت کنم .. درمورد استرس فک کنم همین باشه یاتوگوگل دیدم یه چیزایی دربارش ک بعضیاتومن صدق میکردمثه گلودردو..
      بعداینکه الان شما خیلی بیماریتون پیشرفت نکردهه؟اخه بابایه من پاهاش دایرهه قرمزهه بعضیاشم رفته ولی نه به طورکامل بازم لکه هاش هست بعد پوسته میدههه ،خیلیم میخارهه...من چندروزهه کرم روژدرم میزنم ،خداییش یهوویی شد میتونه دلیلش این باشه که یه چندماهی میشه بیرون نرفتم ..بدلیل بی تخرکی وموندن درفضای بسته؟
      اوضاع روحیم ک الا ماشاللله وخیمه...درآخردوبارهههه ممنون خیلی صحبتاتون تاثیرگذاربود
      خداروشکر که موثر بودن حرفام
      ..توصیه میکنم مشکلتونو به کسی نگید خیلی کار اشتباهی میکنی اگه بگی...منم چون بیرون نمیرفتم خیلی حرف پش سرم بود هی به خونوادم میگفتن چرا نمیاد بیرون چرا فلان متاسفانه منو و مامانم از رو سادگی جریان پسوریازیسو گفتیم و الان سالهاس با حرفای دوست و اشنا و فامیل یا تحقیر میشم یا بهم ترحم میکنن بار ها شایعه درس کردن که مرض خونی بدی گرفتم و به خاطر این به تهران مراجعه کردم...میرفتن پیش غریبه ها از من میگفتن شدم نقل محافل که فلانی بیچاره مریضه بعد یارو ک میشنید بعد منو میدید میگف شنیدم مریضی چطوریه این بیماریت و حتی انتظار داشتن بدنمو نشون بدم(انقد ادمایی بیشعور زیاده که حتی نمیتونی تصورشم بکنی!) خیلی اذیت شدم خلاصه به کسی نگو به هیچکی نشونش نده حتی خودتم نبینش! هر کی هر چیزی گف بگو حساسیته مثلا بگو به فلفل حساسم یا به گوجه حساسم(اونم اگه خیلی تو منگنه گذاشتنت!) عزت نفستو ببر بالا پیشنهاد میکنم صحبتای دکتر هلاکویی راجبه عزت نفس رو حتما گوش بده حدودا چهار ساعته؛بهت کمک میکنه به من که خیلی کمک کرد...نزار دل و رودت بیرون باشه و هر کی اومد دس تو دل و رودت ببره...مرزی برای خودت و بقیه بزار...فقط خودت مهمی حرف هیچکس مهم نیس مث چشم زندگی نکن که همه رو ببینی جز خودت!

      بله بیماریم پیشرفت کرده بود ولی خداروشکر الان داره بهتر میشه پسوریازیس قلق داره باید قلقش بیاد دستت! مثلا من با یه ازمایش خون ساده فهمیدم ویتامین د به شدت پایینه با امپول و قرص پا دردم خوب شد ک هییییچ پسوریازیسم پاک میشد یا مثلا زینک پلاس میخوردم کمرنگ میشد یا گوشیمو یه مدت گذاشتم کنار کامل و اینکه میرم بیرون ورزش میکنم بعد نماز صبح نمیخابم خیلی موثر بود

      بله بیرون نرفتن به شدت اثر بد میزاره باید افتاب بزنه به پوستت! یکی از منابع تولید ویتامین د در بدن نور افتابه! حتما ازمایش ویتامین د بده؛واسه من ویتامین د حتی نصف حد نرمال هم نبود!انقد فقر ابن ویتامینو داشتم که دکتر گف استخونات دارن نرم میشن!

      برای درمان هم پیشنهاد میکنم تهاجمی رفتار نکنید! ویتامین درمانی رو بهتون پیشنهاد میدم اگه برید درماتولوژی یا روماتولوژی درمان های سنگین و مضری براتون تجویز میکنن که هم مقاومت میاره یعنی بعد از مدتی دیگه بدن جواب نمیده ب دارو و هی باید دوز رو ببری بالا که داغون میکنه کبدتو و هم معمولا اگه درمان موضعی بدن حاوی موادی هس که پوستو نازک میکنه یا اگه تزریقی یا خوراکی بدن تضعیف کننده دستگاه ایمنی! پس تا کمه سعی کن اول رو اوضاع روحیت کار کنی و ویتامیناتو بسنجی!

      اینم بگم که میتوتی بیای انجمن پسوریازیس ایران عضو شی و از راهنمایی هاشون کمک بگیری اونجا ادمایی هستن که خیلی با تجربن!

      کمکی چیزی خواستی در خدمتم

    13. Top | #28
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      درمان داره
      پسر فامیلمون با پماد آلفا خوب شده
      دوستمم محیطشو عوض کرد خوب شد(اهواز زندگی میکرد برگشت زادگاهش، شوش)
      ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما آنجا دشتی‌ست..فراتر از همه ی تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید.

    14. Top | #29
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط wonshower نمایش پست ها
      میشه اسم کرم بگی؟
      نمیدونم مال چند سال پیشه ولی یه وازلین داده بود برای مرطوب نگه داشتنش اسم پماد اصلی رو یادم نیست چی بود

    15. Top | #30
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      سلام خوبین؟میدونم شرایط سختی دارین فقط میتونم اینوبگم که من به یه هومیوپات میرفتم ازهمین بیماری که تومیگی چن نفرمبتلا بودن آمیگفتن که خیلی روشون اثرکردن وخوب شدن
      ثانیا اگه تودستاوپاهات هست که مشکلی نیس لباس پوشیده بپوشی حله
      فقط صورتت که اونم خیلی روشای درمانی وجودداره
      ایشالا خوب میشی فک نکن بهش
      موفق باشی
      وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۵﴾

      و گفتارشان تو را غمگین نکند
      زیرا همه عزت و توانمندی برای خداست
      او شنوا و داناست .

    صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن