خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 9 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 133
    1. Top | #16
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط ArweNN نمایش پست ها
      سلام من درس خوندنو دوست دارم جدای از این که بقیه یعنی کل ادمهای منهای من نظرشون درباره تحصیل چیه
      چیزیه که ازش انرژی می گیرم و حالمو خوب می کنه درسته یه جاهایی خسته کنندست ولی اکثرا برام تجربه عالی ایه
      به نظرم اگه نظر شما نسبت به درس علاقه مندی قلبیه نذارید فکرای منفی اذیتتون کنه
      همسری هم برای خودتون انتخاب کنید که به علاقتون احترام بذاره و سعی کنه تو این مسیر باعث پیشرفتتون بشه
      واقعا وقت برای به خود رسیدن و شاد بودن و تفریح زیاده منتها باید مدیریتش کرد


      واقعا منم تا آبان سال پیش اینجوری بودم.... ولی هر چی جلوتر میرم نظرم عوض میشه... نمیدونم کلاس چندمی ولی حتما میدونی درس خوندن قرار نیست همیشه عشقی و لذت بخش باشه
      ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما آنجا دشتی‌ست..فراتر از همه ی تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید.

    2. Top | #17
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط حاضر.فقط.قبول نمایش پست ها
      تو هیچی کمتر از خانم فاطمه مقیمی نداری ثروتمندترین زن ایران و صد البته بی حاشیه ترین، وقتی مصاحبشو خوندم ازش پرسیدن چه پیشنهادی به خانمای جوان داری گفت: برنامه ریزی عزیزم برنامه ریزی‌‌! حتی خودش غذا میپزه و کارای خونه و ... و خیلیییی عاشق کارشه به نظرم زیاد به این مسائل ازدواج اینا فکر نکن چون اطرافیانت اکثرا یه جورین نباید فرمول درست کنی مثلابیشتر طایفه ما خانما خانه دارن و خیلی ناراضی چون واسه هر یه قرون باید دلایل خوبی بیارن باوجود اینکه پول هم دارن شوهراشون نه اینکه دست تنگ باشن، من خودم یکی روحیه به شددددددت مستقلی دارم جوری که الآن هم نمیذارم پدرم بهم پول بده چه برسه به بقیه ، اگه ندیدی تو فامیلاتون تو اولیش باش هم زندگی مشترک خوب هم زندگی کاری خوب.
      چه انرژی مثبت فوق‌العاده ای تو پیام تو بود دختر ... ممنونم ازن
      ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما آنجا دشتی‌ست..فراتر از همه ی تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید.

    3. Top | #18
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Morvarid80 نمایش پست ها
      چه انرژی مثبت فوق‌العاده ای تو پیام تو بود دختر ... ممنونم ازن
      خواهش میکنم عزیزدلم اینم لینکش ،
      https://amirhemmati.com/%D8%B2%D9%86...-%D8%B2%D9%86/
      ما نبینیم کسی را که نبیند ما را
      مرده دانیم کسی را که نبیند ما را

    4. Top | #19
      کاربر نیمه فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Morvarid80 نمایش پست ها
      واقعا منم تا آبان سال پیش اینجوری بودم.... ولی هر چی جلوتر میرم نظرم عوض میشه... نمیدونم کلاس چندمی ولی حتما میدونی درس خوندن قرار نیست همیشه عشقی و لذت بخش باشه
      کلاس؟
      ببینید اگه منظورتون بازار شغلی و این چیزاست درسته یه سریا رشته های اینده دار تری انتخاب می کنن ولی کنار رشته مورد علاقشونم ادامه می دن
      من خودم به شخصه تا حالا نشده درسم با هیچ چیزی تداخل پیدا کنه حتی تفریحم
      مگه این که به دلایلی غیر درس خوندن حوصلشو نداشته باشم
      اگر هم خستگی ناشی از درسه یا علاقه نداشتن به اون رشته
      اون بحثش جداست
      در کل ادما پیگیر علاقه مندی هاشون هستن مگر این که براشون زیاد مهم نباشه

    5. Top | #20
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      من کلا در این موارد ، کم نظر میدم
      فرمایش شما کاملا متین
      این بحث که زن نباس کار کنه اشتباهه
      خب بعضی جا ها نیاز به حضور خانم ها هست و نباشن کار پیش نمیره
      اما اینکه تا میگن زن برای کار ساخته نشده، و بعضیا میان جبهه میگیرن و .... کاملا اشتباهه
      و میشه گفت تا تا حدودی سرچشمش از عقاید پر اشتباه فمینیسمه
      از این چیزا بگذریم چون بحث ایجاد میشه و...
      ببین ، میگی یکی میتونه نظرمو تغییر بده و این چیزا
      اگه برای انجام کاری نیاز به انگیزه داری ، انجامش نده
      دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
      ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
      دانی که پس از از عمر چه ماند باقی
      مهر است و محبت است و باقی همه هیچ

    6. Top | #21
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      داشتن تحصیلات و شغل و استقلال مالی برای هر زنی واجبه
      اما قبل از اون باید زن بودن رو بلد باشه
      اینکه ۲ نوع غذای ساده رو بلد نباشی درست کنی
      سال به سال اینه رو ندیده باشی و دستی به سر و روت نکشیده باشی
      به اسم اینکه من یه زن شاغلم و لِوِلم به این کارها نمیخوره .... به درد لای جرز میخوره
      اول زن بودن
      دوم کار
      اگر اولویتت این نباشه زندگی سالمی نخواهی داشت
      ​تو به هیچکس غیر از خودت نیاز نداری

    7. Top | #22
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mojtabay نمایش پست ها
      من کلا در این موارد ، کم نظر میدم
      فرمایش شما کاملا متین
      این بحث که زن نباس کار کنه اشتباهه
      خب بعضی جا ها نیاز به حضور خانم ها هست و نباشن کار پیش نمیره
      اما اینکه تا میگن زن برای کار ساخته نشده، و بعضیا میان جبهه میگیرن و .... کاملا اشتباهه
      و میشه گفت تا تا حدودی سرچشمش از عقاید پر اشتباه فمینیسمه
      از این چیزا بگذریم چون بحث ایجاد میشه و...
      ببین ، میگی یکی میتونه نظرمو تغییر بده و این چیزا
      اگه برای انجام کاری نیاز به انگیزه داری ، انجامش نده
      حرفاتو قبول داشتم به جز تیکه آخرش... نیاز به انگیزه دارم.... درسو نمیتونم ول کنم‌.... اجتناب ناپذیره
      ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما آنجا دشتی‌ست..فراتر از همه ی تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید.

    8. Top | #23
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mina_77 نمایش پست ها
      داشتن تحصیلات و شغل و استقلال مالی برای هر زنی واجبه
      اما قبل از اون باید زن بودن رو بلد باشه
      اینکه ۲ نوع غذای ساده رو بلد نباشی درست کنی
      سال به سال اینه رو ندیده باشی و دستی به سر و روت نکشیده باشی
      به اسم اینکه من یه زن شاغلم و لِوِلم به این کارها نمیخوره .... به درد لای جرز میخوره
      اول زن بودن
      دوم کار
      اگر اولویتت این نباشه زندگی سالمی نخواهی داشت
      مرسی نظر خیلی خوبی بود
      ماورای باورهای ما، ماورای بودن ها و نبودن های ما آنجا دشتی‌ست..فراتر از همه ی تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید.

    9. Top | #24
      در انتظار تایید ایمیل

      نمایش مشخصات
      من آخرین باری که لوگ این کرده بودم توی این سایت رو حقیقتا یادم نمیاد .. نه که سر نمی زنم ، سر میزنم .. ماهی یکبار شاید.. ولی وارد نمیشم. چون اگه وارد بشم ، مشارکت توی بحث و گفت و گو ها خیلی آسون میشه .. و وقتی مشارکت توی بحث و گفت و گو ها آسون باشه ، همیشه یه چیزی هست که تورو وادار کنه که برگردی و واکنش بقیه به صحبت هات در فلان تاپیک رو پیگیری کنی ..‌مخالفینت رو متقاعد کنی که نه ! حرف من درسته ..‌و لایک ها و امتیازات مثبتت رو بشماری و ذوق کنی.. و در نتیجه تشویق بشی‌برای مشارکت بیشتر در سایر تایپک ها .
      اما از این یکی نتونستم ساده بگذرم.. اونم در حالی که ساعت و ۳ و ۳۷ دقیقه صبحه .. و من صبح زود باید بیدار باشم برای رسیدگی به برنامه ای که ۲ روز ازش عقبم....
      نمیتونم توصیف کنم که چقددر من رو ناراحت کرد خوندن این تاپیک و پست هاش... یک غمی که راستش هیچ وقت دیگه و هیچ جای دیگه تابه حال تجربه نکردم....
      مروارید جان عزیزم ، مادر من یک زن دیپلمه است ... اهل یک خانواده سنتی بودن و پدرشون بهشون اجازه ی شرکت در کنکور رو نداد.. مادرم بعد از حدود ۲۵ سال هنوز هم همچنان از مدرش به عنوانی مانعی در مسیر تحصیل و پیشرفتش یاد میکنه... اما من میدونم که این فقط یک بهونست... چون پدرم بعد از ازدواج ، به مادرم گفتن که اجازه ی تحصیل تا هر مقطعی که تمایل دارن رو دارن... ولی مادر من انتخاب کرد کرد درس نخونه...
      پدرم در مقابل ، دکترای مدیریت بازرگانی دارن ، رتبه تک رقمی آزمون دکترا بودن ، رتبه دو رقمی آزمون کارشناسی ارشد و در آزمون کارشناسی (کنکور سراسری ) با این که فقط ۳ ماه مطالعه کرده بودن رتبشون حدود ۵۰۰ شد در گروه انسانی... در حال حاضر یک سِمَت مدیرتی بالا توی شرکت پالایش نفت دارن...
      نمیدونم میتونی تصور کنی بزرگ شدن توی خونه ای با همچین ترازوی نامتوازنی چه شکلی میتونه باشه یا نه... من در تمام سالهای عمرم ، حتی در اوج کودکی ، مدام مادرم رو با پدرم مقایسه میکردم...
      حتی در ساده ترین مسائل روزمره ، مثل طرز تفکر و یا رویکردی که هرکدوم برای مواجهه با یک مسئله ی ساده انتخاب می کردند ، شیوه ی صحبت ، ادبیات و حتی تُن صدا.
      تا حدی که عبارات و واژه های زیبا ، مصداق ها و مثال ها و ضرب المثل هارو توی کلام پدرم می دیدم و می دیدم که چطور با چاشنی کردن نتایج آخرین تحقیقات ، به صحبت هاش اعتبار می بخشید.. و در مقابل ادبیات مادرم به نظرم بسیار معمولی ، ابتدایی و حتی گاهی سخیف جلوه می کرد .. و به جای نتایج آخرین تحقیقات ، حرف ها و تجربیات اقدس و شریفه و ملیحه و.. چاشنی صحبت های مادرم بود...
      مروارید جان ، در دنیایی که با این سرعت به سمت پیشرفت در حال دویدنه .. در دنیایی که میلیون ها نفر در تلاشند که رخت کهنه ی تفکرات جنسیت زده رو از روی افکار ملت ها بردارند ... و از دولت ها میخوان که شرایط تحصیلات رو برای دختران فراهم بکنند ..‌ و زنان رو تشویق می کنند و میگند که ریاضی و فیزیک و نجوم مختص مردان نیست .. و مردان رو تشویق میکنند که در تربیت فرزندها بیشتر مشارکت کنند و فریاد می زنن که آشپزی ، جلوه از فرهنگ ، هنر و تاریخ یک ملته .. چیزی فراتر از وسیله ایه برای سیر شدن و بلد بودنش وظیفه ی یک زن نیست ...
      .در دنیایی که داره به این سمت و سو میره مروارید جان ، بدون که روزی فرزندتو پاشو توی مدرسه میزاره ، داستانهای زیادی قراره درباره ی مادران شاغل ، زحمت کش و موفق رو از زبان دوستاش بشنوه... مادرلنی که مدام در سفر کاری هستن ، و یا بعد از به اتمام رسدندن یک پروژه ی سنگین و نفس گیر به خودشون استراحت دادن و به تعطیلات رفتن ...مادرانی که قدرتمندن ، مادرانی که در سازمان ها و شرکت های بزرگ در جایگاه تصمیم گیرنده قرار دارند و تاثیر گذارند ، خواه روی سلامتی سایر افراد جامعه (پزشک ، دندانپزشک ، داروساز ، پرستار ، فیزیوتراپ و ...)، روی تحصیلشون(معلم ، استاد دانشگاه ،نویسنده و....) ، روی سبک زندگیشون (مهندسی ، فیزیک ، ریاضیات و....) و روی هزاران هزار ابعاد پیدا و پنهان دیگه...
      و بدون که فرزندت قراره مقایسه ات کنه....
      این بحث ، جای صحبت زیاد داره ... و متاسفانه این فضا هیچطوره نمیتونه ضعف و فساد سیستم آموزشی و حتی فرهنگی مارو جبران کنه...
      من واقعا متاسفم که هنوز افرادی هستند که زن بودن رو در بلد بودن دو نوع غذای ساده تعریف می کنند و لنقدر این موجود درنظرشون ضعیف و محدوده که از پس دونوع غدای ساده ، در کنار تحصیلات و شغل نمیتونه بربیاد....
      من یک دوستی داشتم دوران دبیرستان ، که پدر و مادرش هردو پزشک بودن..‌هردو هم پزشک عمومی .. یه روز که از قبل من رو دعوت کرده بود برایناهار به خونشون ، بعد از مدرسه سوار ماشین راننده ی خوصوصیشون ( بله .. یه آقایی بودن که علاوه بر کارکردن در تاکسیرانی دراستخدام این خانواده هم بودن .. وظیفه ی بردن و آوردن دوست من به مدرسه به عهده ایشون بود و همچنین هروقت این خانواده جایی میخواستن برن ، و یا دخترشون رو جایی میخواست بفرستن تماس میگرفتن با این آقا و ایشون چند دقیقه بعد دم در خونه می بود..) شدیم و رفتیم خونشون...
      اون رورصبح مادر دوستم سرکار بود و به جاش پدرش برامون ناهار درست کرده بود.... شما ببین تفاوت طرز تفکر و رویکرد یک مرد تحصیلکرده رو ...
      یادمه حتی شب قبل دوستم به من پیام داده بودو گفت که بابام گفت ازت بپرسم فلان غذارو بیشتر دوست داری یا بهمان غذارو....
      بعد ناهار اومدم تعارف بزنم گفتم به دوستم بیا باهم ظرفارو بشوریم ... گفت ما ظرف نمیشوریم ! صبح که بیدار میشیم در ماشین ظرف شویی رو باز میکنیم و تا شب هرچی ظرف کثیف کردیم میزاریم تو ماشین ، شب قبل خواب درشو میبندیم و روشنش میکنیم .. بعد که بیدار میشیم ظرفای تمیزو درمیاریم و دوباره همین روتین...
      به جرات میتونم بگم که ۹۰ درصد آقایون ایرانی احتمالا هیچ وقت همچین روتینی رو تائید نخواهند کرد ؛ با اینکه کاملا منطقی و منصفانه و عقلانیه .. اما یا استریوتایپ های زن خوب خانه دار متفاوته....
      با اینحال ، میزان مشارکت و همدلی که سایر افراد این خانواده به واسطه مشغله های زن خونه به خرج میدادن ستودنی بود....
      همین دوستم یکبار تعریف کرد که یک خانمی آخر هرهفته میان خونشون و مادرشون رو ماساژ میدن
      من شخصا هیچ وقت نگران بلد بودن دو نوع غذای ساده (!) نظافت و سایر کارهای اینچنینی در آینده برام دغدغه نبوده ... چون ایده آل ذهنیم همیشه این بوده که به درجه ای از استقلال ذهنی و مالی خواهم رسید ، که یک نفر رو برای انجام این امورات در خونه م استخدام خواهم کرد.
      من به تصمیمت انتخابت برای روش زندگیت در آینده احترام میزارم.. اما بد نیست گاهی به این موضوع فکر بکنی که ، اگر اولویتت تشکیل زندگی مشترک هستش .. و قصد ادانه تحصیل نداری ، با همسر آینده ت قراره کجا و در چه فضایی آشنا بشی ؟ اگه محیط آکادمیک بستر مناسبی برای پیدا کردن افرادی که برای علم ارزش قائلند و به دنبال پیشرفت هستند و پشتکار دارن، نیست ، پس کجا مناسبه ؟ میدونی که با هرچه وابسته تر بودن به خانوادت ، اختیارات اون هارو هم برای تصمیم گیری برای همسر آیندت رو هم افزایش میدی ؟...
      بچه ها کتاب بخونید... کتاب بخونید... خواهش میکنم کتاب بخونید... فیلم ببینید ... سینمای غرب رو تماشا کنید ، مستند ببینید ، معاشرت کنید، درس بخونید حتی اگه ایده آلتون تشکیل زندگی مشترک و فرزندآوریه ... زبان بخونید.. سفر کنید...
      این چندتا پیچ اینستاگرام رو در آخر میخوام معرفی کنم... با اینکه میدونم خلاف قوانین اینجاست .. ولی واقعا دلم نمیاد معرفی نکنم :
      anoushaa_
      Behnazbargozide
      Tara.bkht
      tamilap
      Farahmand_alipour
      Shabnamhsn
      این پیج ها باز هستند برای تماشای اغلب محتواشون لازم نیست که اکانت اینستاگرام داشته باشید ..‌ولی اگه اکانت داری ، پیج آخر رو هایلایت inspriation ش رو نگاه کن حتما عزیزم..
      برات آرزوی موفقیت میکنم ... و بدون که خیلی نامحدود تر از اونچیزی هستی که تصور میکنی ...
      ویرایش توسط the.lusifer : 06 خرداد 1399 در ساعت 14:31

    10. Top | #25
      کاربر باسابقه

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      چون شما فقط از بیرون قضیه رو نگاه میکنی، درسته که اون لحظه میبینی زنای خونه دار شاد و خرم دور هم نشستن دارن غیبت میکنن ولی همونا تو زندگیشون واسه صد تومن دستشون درازه پیش شوهرشون، حالا خدا نکنه اون شوهره آدم نامرد و... باشه دیگه خیلی راحت اذیت میکنه و حتی صیغه و زن مجدد گرفتن و...از لحاظ شرعی و قانونی هم مشکلی نداره این کارش

      مورد دیگه اینکه معمولا خواستگارایی که واسه زن شاغل میاد خوش فکر تو و باسوادترن چون حداقل با این قضیه کنار اومدن که زنشون بیرون خونه کار میکنه، صد البته که در مثل مناقشه نیست و ممکنه همیشه اینطور نباشه

      دیگه حال ندارم بنویسم ، صلاح مملکت خویش خسروان دانند

      I've been lost for so long
      I forgot i could be found
      I've been holding my breath
      For the Axe to come down

    11. Top | #26
      کاربر فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      منم گاها فکر میکردم چه کاریه درس خوندن و‌ کار کردن وقتی میشه ازدواج کرد و با پول یکی دیگه زندگی کرد
      ازدواج ها کم شده ازدواج های موفق خیلی کمتر
      کار کردن استقلال مالی به داشتن روحیه خوب کمک میکنه
      کار خونه هیچ وقت تموم نمیشه هر چقدر بشوری بسابی بپزی هنوز کار هست و فوق العاده فرسایشی
      اینجور هم نیس هر زن شاغلی بچهاش کمبود داشته باشن
      من مادر نداشتم بزرگ شدم درس خوندم اشپزی کردم لباسای بقیه رو اتو کردم پتو شستم خونه رو مرتب کردم تمیز کردم و..... کلی کار خونه انجام دادم از سن خیلی پایین خسته کنندس کار خونه واقعا خسته کنندس در کنارش حتما باید ی فعالیت دیگه هم باشه نمیگم حتما شغل ی فعالیت نقاشی باشگاه رفتن یا هرچی
      اولش هم گفتم ازدواج کم شده تا کی میشه از خانواده پول گرفت چه داشته باشن چه نداشته باشن از ی جایی ب بعد خود ادم روش نمیشه
      ازدواج هم پیش بیاد فک کن بخای بری موهاتو رنگ کنی باید ازش پول بگیری بابت صد تومن خرج کردنت هم سوال بپرسه ازت (ببخشید این قدر خودمونی گفتم )
      تحصیلات اگاهی با سواد بودن انتخاب های عالی برای زندگی هستن اگر شرایطشو داری از امکاناتت استفاده کن و تحصیل کن حتی اگه یک خانوم خانه دار شدی یک خانوم با سواد باشی یک مادر با سواد
      الهی ...
      این بنده چه داند که چه می‌باید جُست ؟
      داننده تویی ، هر آنچه دانی ، آن ده ...
      مشاور کنکور سراسری

    12. Top | #27
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط the.lusifer نمایش پست ها
      من آخرین باری که لوگ این کرده بودم توی این سایت رو حقیقتا یادم نمیاد .. نه که سر نمی زنم ، سر میزنم .. ماهی یکبار شاید.. ولی وارد نمیشم. چون اگه وارد بشم ، مشارکت توی بحث و گفت و گو ها خیلی آسون میشه .. و وقتی مشارکت توی بحث و گفت و گو ها آسون باشه ، همیشه یه چیزی هست که تورو وادار کنه که برگردی و واکنش بقیه به صحبت هات در فلان تاپیک رو پیگیری کنی ..‌مخالفینت رو متقاعد کنی که نه ! حرف من درسته ..‌و لایک ها و امتیازات مثبتت رو بشماری و ذوق کنی.. و در نتیجه تشویق بشی‌برای مشارکت بیشتر در سایر تایپک ها .
      اما از این یکی نتونستم ساده بگذرم.. اونم در حالی که ساعت و ۳ و ۳۷ دقیقه صبحه .. و من صبح زود باید بیدار باشم برای رسیدگی به برنامه ای که ۲ روز ازش عقبم....
      نمیتونم توصیف کنم که چقددر من رو ناراحت کرد خوندن این تاپیک و پست هاش... یک غمی که راستش هیچ وقت دیگه و هیچ جای دیگه تابه حال تجربه نکردم....
      مروارید جان عزیزم ، مادر من یک زن دیپلمه است ... اهل یک خانواده سنتی بودن و پدرشون بهشون اجازه ی شرکت در کنکور رو نداد.. مادرم بعد از حدود ۲۵ سال هنوز هم همچنان از مدرش به عنوانی مانعی در مسیر تحصیل و پیشرفتش یاد میکنه... اما من میدونم که این فقط یک بهونست... چون پدرم بعد از ازدواج ، به مادرم گفتن که اجازه ی تحصیل تا هر مقطعی که تمایل دارن رو دارن... ولی مادر من انتخاب کرد کرد درس نخونه...
      پدرم در مقابل ، دکترای مدیریت بازرگانی دارن ، رتبه تک رقمی آزمون دکترا بودن ، رتبه دو رقمی آزمون کارشناسی ارشد و در آزمون کارشناسی (کنکور سراسری ) با این که فقط ۳ ماه مطالعه کرده بودن رتبشون حدود ۵۰۰ شد در گروه انسانی... در حال حاضر یک سِمَت مدیرتی بالا توی شرکت پالایش نفت دارن...
      نمیدونم میتونی تصور کنی بزرگ شدن توی خونه ای با همچین ترازوی نامتوازنی چه شکلی میتونه باشه یا نه... من در تمام سالهای عمرم ، حتی در اوج کودکی ، مدام مادرم رو با پدرم مقایسه میکردم...
      حتی در ساده ترین مسائل روزمره ، مثل طرز تفکر و یا رویکردی که هرکدوم برای مواجهه با یک مسئله ی ساده انتخاب می کردند ، شیوه ی صحبت ، ادبیات و حتی تُن صدا.
      تا حدی که عبارات و واژه های زیبا ، مصداق ها و مثال ها و ضرب المثل هارو توی کلام پدرم می دیدم و می دیدم که چطور با چاشنی کردن نتایج آخرین تحقیقات ، به صحبت هاش اعتبار می بخشید.. و در مقابل ادبیات مادرم به نظرم بسیار معمولی ، ابتدایی و حتی گاهی سخیف جلوه می کرد .. و به جای نتایج آخرین تحقیقات ، حرف ها و تجربیات اقدس و شریفه و ملیحه و.. چاشنی صحبت های مادرم بود...
      مروارید جان ، در دنیایی که با این سرعت به سمت پیشرفت در حال دویدنه .. در دنیایی که میلیون ها نفر در تلاشند که رخت کهنه ی تفکرات جنسیت زده رو از روی افکار ملت ها بردارند ... و از دولت ها میخوان که شرایط تحصیلات رو برای دختران فراهم بکنند ..‌ و زنان رو تشویق می کنند و میگند که ریاضی و فیزیک و نجوم مختص مردان نیست .. و مردان رو تشویق میکنند که در تربیت فرزندها بیشتر مشارکت کنند و فریاد می زنن که آشپزی ، جلوه از فرهنگ ، هنر و تاریخ یک ملته .. چیزی فراتر از وسیله ایه برای سیر شدن و بلد بودنش وظیفه ی یک زن نیست ...
      .در دنیایی که داره به این سمت و سو میره مروارید جان ، بدون که روزی فرزندتو پاشو توی مدرسه میزاره ، داستانهای زیادی قراره درباره ی مادران شاغل ، زحمت کش و موفق رو از زبان دوستاش بشنوه... مادرلنی که مدام در سفر کاری هستن ، و یا بعد از به اتمام رسدندن یک پروژه ی سنگین و نفس گیر به خودشون استراحت دادن و به تعطیلات رفتن ...مادرانی که قدرتمندن ، مادرانی که در سازمان ها و شرکت های بزرگ در جایگاه تصمیم گیرنده قرار دارند و تاثیر گذارند ، خواه روی سلامتی سایر افراد جامعه (پزشک ، دندانپزشک ، داروساز ، پرستار ، فیزیوتراپ و ...)، روی تحصیلشون(معلم ، استاد دانشگاه ،نویسنده و....) ، روی سبک زندگیشون (مهندسی ، فیزیک ، ریاضیات و....) و روی هزاران هزار ابعاد پیدا و پنهان دیگه...
      و بدون که فرزندت قراره مقایسه ات کنه....
      این بحث ، جای صحبت زیاد داره ... و متاسفانه این فضا هیچطوره نمیتونه ضعف و فساد سیستم آموزشی و حتی فرهنگی مارو جبران کنه...
      من واقعا متاسفم که هنوز افرادی هستند که زن بودن رو در بلد بودن دو نوع غذای ساده تعریف می کنند و لنقدر این موجود درنظرشون ضعیف و محدوده که از پس دونوع غدای ساده ، در کنار تحصیلات و شغل نمیتونه بربیاد....
      من یک دوستی داشتم دوران دبیرستان ، که پدر و مادرش هردو پزشک بودن..‌هردو هم پزشک عمومی .. یه روز که از قبل من رو دعوت کرده بود برایناهار به خونشون ، بعد از مدرسه سوار ماشین راننده ی خوصوصیشون ( بله .. یه آقایی بودن که علاوه بر کارکردن در تاکسیرانی دراستخدام این خانواده هم بودن .. وظیفه ی بردن و آوردن دوست من به مدرسه به عهده ایشون بود و همچنین هروقت این خانواده جایی میخواستن برن ، و یا دخترشون رو جایی میخواست بفرستن تماس میگرفتن با این آقا و ایشون چند دقیقه بعد دم در خونه می بود..) شدیم و رفتیم خونشون...
      اون رورصبح مادر دوستم سرکار بود و به جاش پدرش برامون ناهار درست کرده بود.... شما ببین تفاوت طرز تفکر و رویکرد یک مرد تحصیلکرده رو ...
      یادمه حتی شب قبل دوستم به من پیام داده بودو گفت که بابام گفت ازت بپرسم فلان غذارو بیشتر دوست داری یا بهمان غذارو....
      بعد ناهار اومدم تعارف بزنم گفتم به دوستم بیا باهم ظرفارو بشوریم ... گفت ما ظرف نمیشوریم ! صبح که بیدار میشیم در ماشین ظرف شویی رو باز میکنیم و تا شب هرچی ظرف کثیف کردیم میزاریم تو ماشین ، شب قبل خواب درشو میبندیم و روشنش میکنیم .. بعد که بیدار میشیم ظرفای تمیزو درمیاریم و دوباره همین روتین...
      به جرات میتونم بگم که ۹۰ درصد آقایون ایرانی احتمالا هیچ وقت همچین روتینی رو تائید نخواهند کرد ؛ با اینکه کاملا منطقی و منصفانه و عقلانیه .. اما یا استریوتایپ های زن خوب خانه دار متفاوته....
      با اینحال ، میزان مشارکت و همدلی که سایر افراد این خانواده به واسطه مشغله های زن خونه به خرج میدادن ستودنی بود....
      همین دوستم یکبار تعریف کرد که یک خانمی آخر هرهفته میان خونشون و مادرشون رو ماساژ میدن
      من شخصا هیچ وقت نگران بلد بودن دو نوع غذای ساده (!) نظافت و سایر کارهای اینچنینی در آینده برام دغدغه نبوده ... چون ایده آل ذهنیم همیشه این بوده که به درجه ای از استقلال ذهنی و مالی خواهم رسید ، که یک نفر رو برای انجام این امورات در خونه م استخدام خواهم کرد.
      من به تصمیمت انتخابت برای روش زندگیت در آینده احترام میزارم.. اما بد نیست گاهی به این موضوع فکر بکنی که ، اگر اولویتت تشکیل زندگی مشترک هستش .. و قصد ادانه تحصیل نداری ، با همسر آینده ت قراره کجا و در چه فضایی آشنا بشی ؟ اگه محیط آکادمیک بستر مناسبی برای پیدا کردن افرادی که برای علم ارزش قائلند و به دنبال پیشرفت هستند نیست ، پس کجا مناسبه ؟ میدونی که با هرچه وابسته تر بودن به خانوادت ، اختیارات اون هارو هم برای تصمیم گیری برای همسر آیندت رو هم افزایش میدی ؟...
      بچه ها کتاب بخونید... کتاب بخونید... خواهش میکنم کتاب بخونید... فیلم ببینید ... سینمای غرب رو تماشا کنید ، مستند ببینید ، معاشرت کنید، درس بخونید حتی اگه ایده آلتون تشکیل زندگی مشترک و فرزندآوریه ... زبان بخونید.. سفر کنید...
      این سه تا پیچ اینستاگرام رو در آخر میخوام معرفی کنم... با اینکه میدونم خلاف قوانین اینجاست .. ولی واقعا دلم نمیاد معرفی نکنم :
      anoushaa_
      Behnazbargozide
      Tara.bkht
      Farahmand_alipour
      Shabnamhsn
      این پیج ها باز هستند برای تماشای اغلب محتواشون لازم نیست که اکانت اینستاگرام داشته باشید ..‌ولی اگه اکانت داری ، پیج آخر رو هایلایت inspriation ش رو نگاه کن حتما عزیزم..
      برات آرزوی موفقیت میکنم ... و بدون که خیلی نامحدود تر از اونچیزی هستی که تصور میکنی ...

      امیدوارم به ایده آل ذهنیت برسی
      اما بلد بودن دو نوع غذای ساده ضعیف بودن کسی رو نمی رسونه
      برعکس
      جبهه مقابل این تفکر ضعف آدمارو نشون میده
      درضمن استخدام کردن افراد برای شخصی ترین و ساده ترین کارهای روزانمون رو بهش ایده آل ذهنی نمیگن
      گاهی اوقات یه شرایطی تو زندگی بوجود میاد که مجبور میشی خودت کاراتو کنی
      میگی نه
      از همین دوستت که یه نفر میومد ماساژ و کارای شخصیشون رو انجام میداد بپرس
      ادمی که استخدام کردن دست کم خونه ی ده نفر دیگه هم میره کار میکنه دیگه
      تو دوران کرونا آدمی که خونه ی ۱۰ نفر دیگه میره برای کار رو میارن خونشون؟
      شما تو دوران کرونا و یا شرایطی از این قبیل برای عادی ترین کارای روزانتون چه پیشنهادی دارید ؟
      به استقلال ذهنی و مالیتون میگید براتون انجام بدن ؟
      خیلی تاسف داره که حرف‌هایی مثل من دست به سیاه و سفید نمیزنم ، من تو عمرم آشپزی نکردم و ....بشه مایه ی افتخار و ژست یه آدم
      بهتون اطمینان میدم اون شخصی که به استقلال ذهنی و مالی رسیده هیچوقت برای انجام دادن عادی ترین کارای زندگیش محتاج دیگران نمیشه
      از برج ۷ سالن زیبایی کار کردم
      البته که خانومی با طرز فکر شما هیچ ارزشی برای همچین مشاغلی قائل نیست و قراره یه نفر رو در این حیطه استخدام کنه بعدها
      اما برات میگم
      برج ۷ دقیقا یک ماه از عملم گذشته بود و چیزی نزدیک به ۱۰-۱۵ کیلو وزن کم کرده بودم
      وزن‌ زیر ۴۰ کیلو‌ رو تجربه کردم
      اما با این همه نمیتونستم دیگه خونه و کتابخونه رو تحمل کنم ، کنکور اولم برای سال ۹۵ بود
      خودت حساب کن چقدر خونه نشینی کشیده بودم
      هم کار کردم هم درس خوندم هم همه ی ارادمو گذاشتم وسط تا وزنی که از دست داده بودم رو جبران کنم
      شاید درس زیاد نتونستم بخونم شاید خییییلی روزام کرنومتر ۲ ساعت و ۲ ساعت و ربع رو نشون داد
      ولی اگر سر کار نمیرفتم همونم نمیخوندم من واقعا از روزمرگی دیوونه شده بودم
      میرفتم سرکار میومدم خونه آشپزی میکردم همزمان یه لغتی چیزی دستم بود میخوندم
      خیلی سعی کردم سه تاشو با هم هندل کنم
      خیلی به خودم فشار اوردم
      تو از اون آدمایی هستی که از فمنیست و جایگاه زن و این حرفها فقط یه چیزی شنیده ولی نمیدونه کِی و کجا بکار ببره
      ضعیف زنی نیست که آشپزی میکنه اینو بفهم
      حتی اگر اون تنها و تنها هنرش باشه
      ضعیف آدمیه که استعداد و هنر بقیه رو به مسخره میگیره
      ضعیف آدمیه که میخاد کاری رو فدای کار دیگش کنه و به هندل کردنشون با هم اعتقادی نداره

      تو این تایمی که شما وقت گذاشتید و پست منو نقد کردید اس ام اس واریزی بانک برام اومده
      حالا کی قویه کی ضعیف ؟
      شما هر جا نشستی موفقیت خانواده دوستتو تعریف کن
      منم از دستاوردای خودم میگم


      رای منفی ابدا ندادم و نخواهم داد
      نظر همه محترمه برام
      پرخاشگری در شان من نبوده و نیست!
      ​تو به هیچکس غیر از خودت نیاز نداری

    13. Top | #28
      کاربر نیمه فعال

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      اشتغال برای خیلی از خانم ها یک حامی بزرگه ، شاید این رو شما متوجه نشید چون همه ی اطرافیان تون خلاف ش رو بهتون ثابت کردن
      و این که خانم هایی که شما میبینید همه الان حداکثر 40 سال شون هست ، شاید کم سن و سال تر متاهل خانه دار هم دیده باشید اما خب هنوز خوب جا نیفتادن
      علاوه بر این ، شما طرفدار استقلال مالی نیستی گویا ، شما فرض کن میری خرید از یک مانتو خوشت میاد و پولی ک همسرت هر ماه بهت میده هم تمام شده ، ایا اینطوره ک باید صبر کنی تا همسرت شارژت کنه ؟ خیلی چیز ها به دل یک زن خانه دار می مونه ، و این که ما آدم ها نیومدیم که کار های ساده بکنیم ، کسی که بتونه برنامه ریزی کنه و همه ی کار ها ش رو از روی برنامه پیش ببره و زمان رو تو دستش بگیره هم به همسر ش می رسه هم به بچه هاش هم به کار و زندگی ش
      من کلی پزشک موفق می شناسم ک هم زندگی زن و شوهری شون عالیه هم تو کارشون موفق هستن
      خودتون باید ببینید از زندگی چی می خواید ...
      اما اگر الان آرزو ش رو دارید و ازش دست می کشید بدونید که روزی حسرت ش رو می خورید
      از کنار نظرات مردم ساده گذر کن ، هفت میلیارد آدم و هفت میلیارد عقیده و نظر ، لازم نیست با تک تک شون مخالفت کنی ، نه عمر تو قد میده و نه مردم علاقه ای به تحمیل شدن عقاید تو دارن ! شاید اون که در اشتباهه خود تو باشی


    14. Top | #29
      کاربر فعال

      Na-Omid
      نمایش مشخصات
      ربطي نداره.. ذاتا خانومي ك داره تلاش ميكنه و باهوشه ميدونه ك نيازي ب مرد نداره.. واسه همينم زناي موفق مجردن
      اينكه شاد باشي يا نه يا اينكه موفق باشي يا نه همش ب خودت بستگي داره

    15. Top | #30
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Morvarid80 نمایش پست ها
      سلاممم. میخوام کمی دردودل کنم... نمیدونم از کجا بگم‌ ... من مدتهاست دارم به این فکر میکنم که آیا دوست دارم یک زن شاغل تحصیلکرده باشم؟ اوایل حرف دلمو انکار میکردم ولی الآن دارم میفهمم که نه! دوست ندارم... من هر چی دور و وَرمو نگاه میکنم حتی یک زن موفق و شاغلِ #شاد نمیبینم... همشون مجموعه کاملی از خستگی ، دل‌مردگی شوق و شور زندگی نداشتن، و دیده نشدن و محبوب و معشوقه نبودن هستن... در مقایسه با اونا کلی زن کم سواد(مثلا دیپلمه، یا فوقش یه لیسانس ساده دانشگاه آزادی دارن و خونه‌دارَن) و انقدر شاد،سرزنده، و تو زندگی زناشوییشون مثل یه ملکه میمونن... اینجاهاست که می‌پرسم آیا من اینو میخوام؟ من خستگی ها، همسر کاملی نبودن ها، مادر خوبی نبودنو میخوام؟ به چه قیمتی؟! تا سال پیش اگه میدیدم کسی میگه کار و درس مال مرده و زن نباید زیاد خودشو با این چیزا خسته کنه و طرواتشو از دست بده، جبهه میگرفتم و میگفتم چه آدم جنسیت زده و اُمُّلی! ولی حالا خودم همچین عقایدی دارم....واسه همین الآن پزشکی برای من هدف نیست فقط یه آرزوی شیرینه که حاضر نیستم برای قبولیش تلاش خاصی کنم...‌‌ کسی هست که بتونه منو قانع کنه؟
      ببینید اصلا مسئله اختیار در شاغل بودن یا در شاغل نبودن دختر نیست مسئله مسئله اجباره. چه بخواهید قبول کنید چه نخواهید الان درصد قابل توجهی از پسرا یکی از معیاراشون واسه ازدواج(نه دوستی) شاغل بودن دختر هستش . شما با شاغل بودن متناسب با شغلی که دارید از طیف بیشتری از کیس ها برای ازدواج برخوردار می شید مثلا شما اگر فرض مثال در رشته اقیانوس شناسی تحصیل کنید و استاد دانشگاه بشید طبیعتا پسری که معلمی می خونه شاید خواستگار شما نشه و پسری که هم رده شماست یا بالاتر بیاد خواستگاری . دوما الان با این وضع اقتصادی واقعا کار کردن فقط مرد جواب گو نیست حتما باید یه درامد دیگه ای در کنار درامد مرد باشه تا بشه به زندگی حداقلی متناسب با حقوق ) رسید . الان شما تصور کنید خونه در محله ای متوسط در تهران متری 17 ملیون هستش ! دیگه پسر واقعا چطور باید بتونه خونه بخره ! در نتیجه حتما باید دختر کار کنه.
      در رابطه با زندگی با عشق و عاشقانه بودن هم باید عرض کنم حداقل تمام زوج های که من دیدم بعد از مدتی دچار روزمرگی شدن واقعا نمی دونم چطور عشق از بین می ره ؟ولی مهم اینه که از بین می ره !
      در نتیجه حتما باید کار کرد چه مرد و چه زن.
      حالا این رو من به کررات دیدم در شخصیت هایی که کلا زندگیشون کار و درس هستش دو طیف آدم هستش یه سری از صبح تا شب کار می کنن تا به درامد برسن و از پس مخارج زندگی بر بیان اینا غالبا افسرگی دارن و شاخص قابل شناسایشون هم اینه توی تعطیلات خیلی خوشحال هستن .!
      و یه طیف هم هستن عاشق کارشون هستن و از صبح تا شب کار می کنن اما با این تفاوت که کار و درس و بحث رو بخشی از زندگی می دونند یعنی وقتی شخص خودش رو در جایگاه کاریش تصور می کنه حس لذت می کنه به نوعی نیاز های درونیش ارضا می شه این طیف خیلی کم هستش و اینا هم از یه چیز رنج می برن و اون کمال گرایی هستش .
      در هر حال همه دو طیف دچار روزمرگی می شن !
      اصلا باید پذیرفت روزمرگی بخشی از زندگی هستش و همه چیز تکراری می شه پس شما هم بپذیر که عشق و عاشقی از بین می ره و در آخر آنچه مهم است حفظ زندگی به چنگ و دندون هستش. والسلام.
      ویرایش توسط amir80 : 06 خرداد 1399 در ساعت 11:55

    صفحه 2 از 9 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن